eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ ? 🏴 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─ 🏴 🎤مداح :حاج مهدی رسولی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ اموی مسجدی بیر مسجد زیبا و کبیر روز جمعیدی جماعت دولوپ حضار کثیر دور منبرده شیوخ اموی تیره ضمیر وزرا بیعت مخصوصیله سلطان پلید مسجدین شاه نشینینده اوتورموشدو یزید ناگهان داخل اولوب مسجده فرزند نبی جنب منبرده جلوس ائدی شریف علوی حیرته دوشدو هامی گورجک او والا نسبی آچیلیپ رمز و اشاره دولوب هر مرد و زنه دیدیلر خارجی گلدی نیه بو انجمنه وقت او وقت اولدو چیخیپ منبره ناپاک خطیب جیره خوار اُموی خود سر و بی باک خطیب پرده شرمی خطابیله ائدوپ چاک خطیب قیلدی تعریف غزل نسل ابوسفیانی سورا هذیان دانیشوپ سبع اله دی مولانی مسجده بیر ملکوتی سس اوجالدی اوزمان توتولوب هرزه خطیبین دیلی سیندی خفه گان او صدا صاحبی گفتاره گلیپ دیر اوجادان ای خطیب اموی ساخلا خطابه ادبین خلق راضی ایلیوب خالقین آلدین غضبین سورا یوز دوتدو یزیده دیدی اول میره گرا اذنی ورسن منه بو تخته نین اوستونه چیخارام رخصت آلدی اوتوروپ عرشه ی منبر ده امام ذات اعلایه فصاحت له ائدوب حمد و سنا او دانیشدیخجا خانوم عمه سی ایلیردی دعا ایها الناس اولون مطلبه اگاه بیلین بیزه بذل ایلیوب آلتی صفت آلله بیلین ایندی نعمتله وریپ مرتبه و جاه بیلین ارثی دور جود و فصاحت له شهادت بیزه ده واردی اخلاص و عبادت و شجاعت بیزه ده قلبی مومن ده اولان مهر سزاوار بیزیم انبیا زمره سینه سید و سالار بیزیم خلقتین مفخری پیغمبره مختار بیزیم حضرت حمزه بیزیم جعفر طیار بیزیم حافظ قلعه ی دین حیدر کرار بیزیم لیله اسرا ملکوته گدنین اوغلو منم ساحته اقدسه معراجی ده دین اوغلو منم قاب قوسین فَتَتَلا گورنین اوغلو منم او که گوی لر ده ائدوب راز و نیاز اوغلو منم قبلتینه او که ایلیوب نماز اوغلو منم زمزمین اوغلو منم، مکه منا اوغلو منم مشعرین اوغلو منم،مره صفا اوغلو منم عرفات اوغلو منم،غار حرا اوغلو منم مسند عدلیده داد ایلینین اوغلو منم ایکی نیزیله جهاد ایلینین اوغلو منم ♦السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع
373.6K
شور شهادت امام سجاد(ع) کربلایی حمیدسبحانی ای دل شرار زهر شد میهمان من آه ای اجل بگیر این نیمه جان من گریه کن ای فلک با دیده ی ترم آخر تو دیده ای آمد چه بر سرم من غریبم....... گرید به حال من چشمان روزگار روزی که غرق تب گشتم شتر سوار شد دست و پای من بسته به سلسله نامحرمان شدند همراه قافله من غریبم...... با دست بسته ام رفتم به شهر شام در کوچه ی یهود در اوج ازدحام خاکستر عزا بر چهره ام نشست با سنگ کینه ها آیینه ام شکست التماس دعا.
🏴 🏴 🎤مداح :حاج حسن خلج ابوحمزه ي ثمالي واردِ بر آقا امام زين العابدين شد، ديد اينقدر گريه كرده سينه ي مبارك خيس شده، آقا داره زار ميزنه، قطره قطره اشك ها از محاسن آقا ميچكه، گاهي از شدت گريه مي افته صورت روي خاك ها ميذاره، خيلي بي تابي ميكنه، قرار نداره، ابوحمزه ميگه: رفتم جلو آقامو بغل كردم، گفتم: يا بن رسول الله! چرا اينقدر خودتون رو اذيت مي كنيد؟ سالها گذشته از ماجراي كربلا، در ضمن باباي شما علي رو هم شهيد كردن، مادرتون زهرا رو هم شهيد كردن، اصلاً شهادت عادتِ شما خانواده است، مالِ شماست، چرا اينقدر ناراحتي مي كنيد؟ ديد آقا شدت گريه اش بيشتر شد، فرمود: ابوحمزه! البته شهادت حقِ ماست، اما تا قبل از عاشورا كسي سراغ نداره كسي از خانواده ي ما به اسارت رفته باشه، كسي سراغ نداره كسي از اهلبيت رو دستش رو بسته باشن... ابوحمزه ميگه: آقام زين العابدين يه جمله اي گفت منم نشستم با آقام شروع كردم گريه كردن، فرمود: ابوحمزه هر وقت چشمم به عمه هام ميوفته، هر وقت چشمم به خواهر هام ميوفته، يادم مياد اون لحظه اي كه اينا تو بيابونِ كربلا مضطرب مي دويدن به اين سمت و اون سمت... مگه ميتونم فراموش كنم، عمه هام پاي برهنه، روي اين ريگ ها و شن هاي داغ كربلا به اين طرف و اون طرف مي دويدن، مگه يادم ميره خيمه ها مي سوخت، بابام توي گودال اُفتاده بود، هي ناله ميزد...* بین نماز، وقت دعا گریه می کنی از صبح تا نمازِ عشاء گريه مي كني وقت اذان، دمادمِ مغرب ميان شهر در خانه در كوچه، در همه جا گريه مي كني در التهاب آهِ خودت آب می شوی می سوزی و بدون صدا گریه می کنی هر چند زهر قلب تو را پاره پاره کرد اما به یاد کرب و بلا گریه می کنی اصلاً خودِ تو کرب و بلای مجسّمی وقتی برای خون خدا گریه می کنی آب خوش از گلوی تو پایین نمی رود با ناله های وا عطشا گریه می کنی با یاد روزهای اسارت چه می کشی؟ هر شب بدون چون و چرا گریه می کنی با یاد زلفِ خونی سرهای نی سوار هر صبح با نسیم صبا گریه می کنی *آقا زين العابدين، آب مي ديد گريه مي كرد، غذا مي ديد، جوان مي ديد، پير مي ديد، تازه عروس مي ديد، تازه داماد مي ديد، پيرزن مي ديد، گهواره مي ديد، سه ساله مي ديد، مرد مي ديد، زن مي ديد، اسير مي ديد، غريب مي ديد گريه مي كرد... قصاب داشت گوسفند رو ذبح مي كرد، همين كه كارد رو گذاشت به حلقوم حيوان، آقا صدا زد: آبش داديد؟ عرض كرد: يا بن رسول الله! اين چه سئوالي است؟ ما مسلمانيم، مگه ميشه آب نداده ذبحش كنم، آري آبش دادم آقا، امام زار زار شروع كرد گريه كردن، گفت: آقاجان! بي ادبي كردم؟ ناراحت شديد؟ فرمودن: تو يه گوسفند رو ميخواي ذبحش كني آبش ميدي، اما نبودي كربلا ببيني، پوست صورتِ داداشم علي اصغر مثل مشك خشكيده چروكيده شد، لب ها سفيد شد، چشم هاش جايي رو نمي ديد از شدت تشنگي.... اي حسين!
سبک راس تو می رود بالای نیزه ها ( بی دست کربلا دست مرا بگیر) ای ماه نیزه و خورشید کاروان بر محملم شدی با سر تو سایبان ای جان من شدم بعد از تو نیمه جان تا همسفر شدم با شمر و با سنان 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم ای گیسویت رها در پنجه ی نسیم قرآن بخوان بگو از "کهف" و از "رقیم" آه ای هلال من قربان روی تو خاکستری چرا گردیده موی تو 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم زد این فراق تو آتش به خرمنم نیزه نشین تو و محمل نشین منم بعد از تو گشته است روزم زغصه شام پرده نشین کجا رفتن به بزم عام 🔳 ای حسینم ۲ ای ضیای هر دو عینم ()
▪️ ▪️ چشام پر از اشک و ، دلم پر از داغه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه ببین تن زینب ، زخمی شلاقه تو روی نیزه من ، سوار بر ناقه سنگا شده روونه سوی نیزه خون گلوت میریزه روی نیزه ▪️وای حسین وای حسین حسینم لبات ترک داره ، سرت پر از خونه چقد روی نیزه، موهات پریشونه چقدر خاکستر ، نشسته رو گونه چقد روی نیزه ، موهات پریشونه یادش بخیر روزای خوبه باتو مادرمون شونه می کرد موهاتو ▪️وای حسین وای حسین حسینم نمونده تو سینه ، صبر و شکیبایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی با سنگ و خاکستر ، شدم پذیرایی تو کوچه ها زینب ، شده تماشایی خیلی دل خواهرتو آزردن برای زینب صدقه آوردن ▪️وای حسین وای حسین حسینم نظر بر این قلب ، پر آه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش فکری به طفل بی ، پناه کن داداش رقیه تو یه کم ، نگاه کن داداش ببین که هق هق میکنه رقیه حرف نزنی دق میکنه رقیه ▪️وای حسین وای حسین حسینم ()
به سمت گودال از کجایی ای عباس/ ببین غریبانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بنِ مَرجانه بیا ببین حال /حرم پریشانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بنِ مَرجانه الحسین … واویلا۳» خاکی و خون آلود/صورت مهمانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بنِ مَرجانه حالا جای عباس /شمر نگهبانه و دخلت زینب /عَلیَ بنِ مَرجانه الحسین … واویلا۳» فاطمه بی تابه/سکینه گریانه وَ دَخَلت زینب/عَلیَ بنِ مرجانه رقیه می ریزه /اشگ یتیمانه وَ دَخَلت زینب /عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» حریم آل الله /بی سر وسامانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بن مَرجانه تو پای دخترها / خار مغیلانه وَ دَخَلت زینب / عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» رباب غش کرده /چقد هراسانه وَدَخَلت زینب /عَلیَ بنِ مَرجانه چوب ستم اجر /قاری قرآنه وَ دَخَلت زینب /عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» بزم شراب جای/پرده نشینانه وَ دَخَلت زینب/عَلیَ بنِ مَرجانه یکی نگفت این نا/موس مسلمانه و دَخَلت زینب/عَلیَ بن مَرجانه الحسین … واویلا۳» ()
🩸ای پیرزن! آن زینب که تو می‌گویی، همین زن است که داری با او صحبت می‌کنی... در نقلی آمده است: 🥀 در یکی از منزل های در راه شام، حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها با اطفال خردسال نشسته‌ بودند و رسم این بود که در هر منزل، مردم به تماشا می‌آمدند. 🥀 ناگهان پیرزنی عصا به دست آمد و نگاهی به دایره اسرا کرد و چشم او به زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها افتاد. جلو آمد و عرضه داشت: از کجا هستید؟ زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمودند: از اسيران کربلا. پرسید: از کدام شهر آمده‌اید؟ حضرت فرمود: مدینة الرسول صلی اللّه علیه وآله. 🥀 پرسید: از کدام طايفه هستید؟ حضرت‌ فرمودند: از بنی هاشم. عرضه داشت: من و شوهرم در زمان امیرالمؤمنین علیه‌السلام به مدینه آمدیم. شوهرم فقیر بود از امیرالمؤمنین علیه‌السلام مالی طلب کرد. 🥀 امیرالمومنین علی علیه‌السلام، فرزندش حسین علیه‌السلام را طلبید و فرمود: ای فرزندم! قرض این فقیر را بده. با حسین علیه‌السلام رفتیم به در خانه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها. 🥀 دیدم فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به دخترکی کوچک که زینب سلام‌اللّه‌علیها نام داشت،فرمود: دخترم! گردنبند خود را بده به این فقیر. آن دختر چنین کرد و به برکت آن گردنبند تاکنون فقیر نشده‌ام. 🥀 به من بگو آیا زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به سلامت است؟ یک مرتبه حضرت ام کلثوم علیهاالسلام که این صحنه را مشاهده می‌نمود، به گریه درآمد فرمود: «ای پیرزن! آن زینب که تو می‌گویی همین زن است که با او صحبت می‌کنی!» 📚جامع المجالس، ص۷۵ (نسخه خطی) ✍ در کربلا صبور رسید و دچار رفت زینب عزیز آمد و با حال زار رفت آن‌کس که روزگار به گردش نمی‌رسید... آخر به سایه‌ی ستم روزگار رفت روزی کنار اکبر و روزی کنار شمر آن‌سان سوار آمد و این‌سان سوار رفت! بانوی باحیای حرم بعد نیم قرن... بین غریبه آمد و با نیزه‌دار رفت زینب اگرچه وقت بلا پس نمی‌کشید هر جا صدای حرمله آمد کنار رفت! می‌خواست تا وداع کند با تن حسین او را چنان زدند ز قلبش قرار رفت خلخال دختران همه سوغات کوفه شد از آن به بعد پای همه روی خار رفت عباس گریه گرد همان دم که خواهرش با مست‌های بی‌سروپا هم‌جوار رفت احمد عمامه را به زمین زد میان عرش وقتی به‌روی معجر زینب غبار رفت
3.98M
مناجات عج بابای شیعه در دل صحرا چه می کنی روضه اهل بیت اگر تو زینبی پس کو حسینت؟ حاج مهدی ایروانی🎤 گل سرخ بهارانی حسینم چراغ نیزه دارانی حسینم بخوان قرآن برایم که دنبالت بیایم حسینم وا حسینم سرت بالای نی مثل ستاره تنت مانند قرآن پاره پاره صفابخش دل من چراغ محفل من حسینم وا حسینم بقربان سر نورانی تو چرا خون ریزد از پیشانی تو بنال ای نور دیده ز رگهای بریده حسینم وا حسینم