eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.6هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
369 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
Narimani_fadaeian-moharam-9403_(2).mp3.mp3
17.64M
📋موهات چرا سوخته پدر (س) ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ممنونم که قدم‌رنجه کردی بابایی روز و شب رو شمردم که پیشم بیایی میخوام امشب دیگه پیشت آروم بخوابم میشه بابا برا من بخونی لالایی؟ میخواستم بشینم رو زانوت یا که سر بذارم رو بازوت شونه بزنم من به گیسوت ولی تو اومدی با سر موهات چرا سوخته پدر چرا شدی پر از خاکستر؟ تا حسودا، بابای گلم رو ببینن میشه بابا، بیایی تو این شهر تو با من هی میگن تو یتیمی و بازیم نمیدن مارو هرروز تو بازار میبینن میخندن می‌دونستم آخر میایی قربونت برم من بابایی بهتر از همه باباهایی میدونی خوب میشد چقد اگه عمومم میومد دیگه کسی مارو نمیزد با این دستام، می‌کردم آتیشا رو خاموش کاش نپرسی، موهای سر دخترم کوش توی صحرا، یه شب که زمین خورده بودم مادر تو، رسید و گرفتم تو آغوش دیدم مادرت قد کمونه اون هم مثل تو مهربونه خورده مثل من تازیونه می‌گفت تورو هم مثل من پهلوت‌و با پا میشکنن غسلت میدن از زیرِ پیرهن
. 🏴سبک مصیبت اهل بیت علیهم السلام اول ماه صفر ورود کاروان اسرا به 🏴بند اول رسیده به شام بلا کاروان ای امان آجرک الله حضرت صاحب العصرو زمان عمه جانت رسیده،پشت دروازه ی شام بچه هارو آورده،میونه این ازدحام دخترارو آورده،بین انظار عوام/وای...حسین رسیده خسته زینب،تا بشه بی احترام بریزن رو سرش سنگ،جای گل از روی بام بشنوه از زبون،شامیا لفظ دشنام/وای...حسین 🏴بند دوم شده به رنگ خون تو ای حسین آسمون شده از این درد و بلا خواهر تو قد کمون چی گذشته به زینب،چه بلاهایی دیده دیده از غم رقیه،شده قامت خمیده بی برادر به اینجا،با حقارت رسیده/وای...حسین توی بازار شام و،کوفه اینارو بردن چقد از مردماشون،سنگای شامی خوردن بازم از روی نیزه،سرو پایین آوردن/وای...حسین ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی ✍️کربلایی مجید آقاجانی 👇
. ☑️بند اول سحر شده شب غمم از نورسرت بابای من میدونی چند وقته که همش تار میبینه این چشمای من بگو چرا چن وقته که به دخترت سر نزدی حالا که اومدی بگو چرا تو با سر اومدی ببین قلبه من پریشونه ببین چشمام کاسه ی خونه بیا راحت کن ببر بابا من و از این کنج ویرونه ☑️بند دوم به جون تو دخترت بابا ازین زمونه زار و دلگیره تو این خرابه غریبونه داره از دوریت دیگه می میره بذار بابا تا بیام باتو راحتم کن از دردای دنیا میاد یادم گفتی که هستم شکل مادرت حضرت زهرا همه جونم خونه ی درده ببین گونه هام ورم کرده بابا روی شونه هام انگار جای چوب مرد ولگرده ☑️بند سوم منم همون دختری که یک لحظه ازت جدا نبود ولی گمت کردم بابا بعد گودال و اون آتیش و دود یادت میاد توی این سه سال حتی برگ گل به تنم نخورد ولی حالا بعد رفتنت کل بدنم شده کبود بگو با تو چرا رفتی تو بی رقیه ت کجا رفتی روزی که از ناقه افتادم شنیدم روو نیزه ها رفتی 👇
. 🏴 علیه السلام ورد به شهر از زبان امام باقر علیه السلام ✍ 〰️〰️〰️〰️〰️ اینجا کجاست عمه چرا از صب معطلیم ؟ چی منتظر ماست که اینجوری خب معطلیم ؟ زنجیرای دور دست بابام برام عذابه من شنیدم عمه یکی میگفت از یه خرابه ! چه خبره ریسه بندون شده چرا همه روی بام اومدن ؟ اگه اومدن به پیشوازمون چرا تازیانمون میزدن ؟ عمه / اینا کیَن دور و برمون آتیش / چرا از آسمون میباره ؟ عمه / داره محمدت میمیره ای داد / وسط بازار ، همه دنیا ، روی سرمون آواره 〰️〰️〰️〰️〰️ عمه دیگه دارم میمیرم از این دلواپسیم بازار چه شلوغه، چرا به تهش نمیرسیم ؟ نامسلمونن؛ بدترن از اون کوفیای پست ما رو میبرن تووی کوچه ها با صدای دست خدا اشک چشمامونو ببین چرا غمامون تمومی نداره؟ جدا همه ی این مصیبتا داره سنگ از آسمون میباره عمه / اشکاشو رو نیزه ببین عمه/ چشم ترِ عمو رو ببین عمه / رقیه جونی نداره عمه / آبله های ، کف پا و ، سوختگی مو رو ببین .👇
. ✅ اجازه میدی... ▶️ 💢 علیه_السلام  ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی اجازه ميدى، زانو به زانوت، يه كم بشينم ميذارى امشب، من يه دل سير، تو رُو ببينم شده شب آخر تو، ای برادر بغل بگير خواهرتو، ای برادر بذار که خواهر امشبُو، تا خود صبح بگرده دور سر تو، ای برادر ديدم امشب چه حال و روزى دارى هى قدم مى زنى و بى قرارى فكر نامَردياى روزگارى خيلى ها از، پيشت رفتن تنها موندى، پيش دشمن نگات می‌كردم، زير گلوتُو، دست مى‌كشيدى فهميدم امشب، كه ديگه دل از، همه بريدى نگو اليه راجعون، ای برادر زینب دلش شد پر خون، ای برادر كاشكى خدا عوض مى‌كرد، سرنوشتُو مى‌موندى بازم پيشِمون، ای برادر پادشاهى ولى چه كم سپاهى تو پناه منى و بى پناهى كم نشه سايهَ‌ت از سرم الهى امشب خيمه، غرق آهه روزاى سخت، توى راهه خودم مى‌دونم، كه ديگه فردا، تو رُو ندارم بذار سرم رُو، یه لحظه روى، پاهات بذارم تو فردا ميرى از پيشم، ای برادر منم ديگه اسیر ميشم، ای برادر گوشواره‌هامو در بیار، از توو گوشم آمادهٔ اسيری‌شم، ای برادر فردا توى حرم بيان چى ميشه؟ بى تو با خولى و سنان چى ميشه؟ وقتى از من كنيز بخوان چى ميشه؟ 👇
. ✅ تو شوق پر زدن دادی ... ▶️ 💢 علیه_السلام ✴️ کربلایی مجتبی رمضانی 🔸🔹🔸🔹 تو شوق پر زدن دادی توو هیأتت وطن دادی تو آبرو به من دادی من آبرو بُردم ولی دوباره این ننگُ دل سیاه ولی تنگُ سری که خورده به سنگُ پیش تو آوردم پیش تو آوردم دستای خالیمُ مرهم بذار آقا شکسته بالیمُ من بی کَس و تنهام تو تکیه گاهم باش مثه قدیم آقا پشت و پناهم باش من بد کردم میدونم آقای مهربونم حال و روزم رو دیدی ردم نکردی بی دست و پا مثه من ذاتا آقا مثه تو سایه‌ت رو از سر من تو کم نکردی " اربابم حسین " هر جا که بی شما رفتم توو زندگی خطا رفتم بدون تو کجا رفتم میبینی دنیامو؟ اشک چِشمِ ترم ارباب گذشته از سرم ارباب امیدِ آخرم ارباب بگیر دو دستامو من غرق دنیامم فکری به حالم کن خیلی بدی کردم آقا حلالم کن بازم برای من درمون دردایی مردونگی کردی بس که تو آقایی عمری درگیر توام من نمک گیر توام کافیه نگاهتو ازم بگیری رویای بچگیمی ای همراه قدیمی من می‌خوامت برا روزای پیری " اربابم حسین " 👇