#امام_حسن
خوشم که از ازل شدم به درگهت گدا حسن
همیشه می زنم صدا ز سوز دل تو را حسن
عنایتی دلم شود ز دام غم رها حسن
مرا مخواه بیش از این به غصه مبتلا حسن
خدا اجازه می دهد چنین دعا کنم حسن
که یا من اسمه دوا و ذکره شفا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
ز دست می روم اگر ز سر مرا تو واکنی
ز جمع عاشقانِ با صفای خود جدا کنی
خوشم اگر به یک نظر دلم پر از صفا کنی
مرا برای نوکریِ خانه ات صدا کنی
به پای سفره ی کریم لطف خویش جا کنی
به دست خویش لقمه ای دهی به این گدا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
دوباره نوبت عزا، دوباره زمزمه، نوا
دوباره غم، دوباره دم، دوباره ذکر مجتبی
دوباره بزم خواندن از یل رشید مرتضی
دوباره یاد فاطمه دوباره داغ کوچه ها
خدا کند که جان دهم به پای روضه ی شما
بخواه حاجت مرا ز درگه خدا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
تو آخر عنایتی، من اول گدایی ام
تو عشق بی نهایتی و دلبر خدایی ام
اسیر دار هیچ کس نشد سر هوایی ام
اگرچه دل شکسته ی حسین و کربلایی ام
نوشته روی قلب من که مُلک مجتبایی ام
تمام فکر و ذکر من تویی همیشه یا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
و فهم بی کسی تو ز فهم من فراتر است
کمی ز غصه های تو به عالمی برابر است
به گرد قبر خاکی تو آه من کبوتر است
مرید مجتبی شدن عنایتی ز حیدر است
غلام مجتبی به روز حشر از همه سر است
زبان بده بخوانمت به زیر دست و پا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
صفا، وفا، عطا، سخا، ولیّ هر کرم حسن
دعای من، دوای من، نوا و شور و دم حسن
چه می شود که در بقیع تو زنم قدم حسن؟
مدد نما به لطف حق، امیر بی حرم... حسن!
کنیم پرچم تو را به عالمی علم حسن
بنا شود به مرقد تو گنبد طلا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
تو حافظ شریعت و تو ناجی امامتی
اگرچه خسته ای ولی امیر استقامتی
وجودِ جود از تو و تو جوهر کرامتی
چه رفعتی، چه رأفتی، چه هیبتی، چه قامتی
امید بی کسیِ من به عرصه ی قیامتی
ببین صدات می زنم چقدر بی ریا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
مگر تو قدرت و توان حیدری نداشتی؟
چرا به کوچه فرصت دلاوری نداشتی؟
ز کودکی به غیر دیده ی تری نداشتی
شنیده ام به معرکه... که یاوری نداشتی
بمیرم ای امیر خسته، لشگری نداشتی
شکسته شد دلت ز سنگ دست آشنا حسن
«کریم آل فاطمه امام مجتبی حسن»
مجتبی روشن روان #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه امام حسن گریز به حضرت زهرا سلام الله علیها
▪️▪️▪️▪️▪️▪️
روایت داریم هر شب جمعه که ابی عبدالله مدینه بود … کنار قبرستان بقیع زیارت برادرش امام حسن می رفت… چه امام حسنی قربونش برم .. چشمی که برا غربت امام حسن گریان باشه، گریان وارد محشر نمیشه …
الهی بمیرم براش … مگه میشه اینقدر کسی غریب باشه ؟ حتی دوستانش وقتی بِهش سلام میکردن میگفتن: “اَلسلامُ علیک یا مُذِّلَ المؤمنین”
غصه، مظلومیت، همین بس این همه سال بعد امیرالمؤمنین می نشست پایِ منبرا…
خطبای ملعون، روی منبر می رفتن مولا علی رو لعن می کردن، دشنام می دادن ، بی ادبی می کردن …
فقط نوشتن یه جا امام حسن از جا بلند شد دیگه طاقت نیاورد، وقتی مُغیرۀ ملعون رفت بالای منبر .. تا اومد
بی ادبی کنه امام حسن بلند شد فرمود : نانجیب تو دیگه بنشین گمان میکنی من از یادم رفته، اون روز تو کوچه با مادرم چه کردی؟
اون صحابی آقا رو دید گفت: آقا من باباتون رو هم توی این سن دیدم اینقدر سر و روش سفید نشده بود که سر و روی شما اینقدر سفید شده؟
حضرت فرمود : آن چیزی که من دیدم اگه بابام هم دیده بود بدتر از این روز من می شد…
حالا میخوام از اون روز امام حسن برات بگم:…*
بی تاب و تبِ خسته حالی بود
سخت گیرِ شکسته بالی بود
چادرش بین کوچه، پا خور شد
بسکه از غم قدش هِلالی بود
با مادرم رفتیم مسجد رسول الله
جای بابا چقدر خالی بود
از دل آهی کشید و با گریه
خطبه هایش همه سئوالی بود
نفسش بارِ لخته ی خون داشت
سوزِ آهش در آن حوالی بود
خطبه اش جاودانه بر می گشت
با قباله به خانه بر می گشت
آه! ظلم سقیفه بی حد شد
غیرتیان! راه کوچه به آیینه سد شد
همۀ نور و چنگِ تاریکی
اتفاقی که باب خواهد شد
ضربِ دست چپش زبان زَد بود
زدنِ سیلی اش زبان زَد شد
هر قدر روی پا پریدم باز
دستِ سنگینش از سرم رد شد
بعد از آن راه خانه تا مسجد
طولِ یک خطِ سرخ مُمتد شد
آنقدر به غرور من برخورد
حسنش کاش از غمش می مُرد
*تا همین جا هم بسه، اما شبِ امام حسن ان شاءالله حقش رو ادا کنیم…*
چه بگویم که زار و مضطر گشت
قد کمان بود و قد کمان تر گشت
در مسیرِ عبورِ عابرها
ریخت نیلوفری که پرپر شد
“فَرَفَسَها بِرِجلِهِ…” ای وای
آنقدر دورِخویش مادر گشت
هر قدم چشم او سیاهی رفت
وسط کوچه موقع برگشت
زخم هایش دوباره سر وا کرد
مرگ خود از خدا تمنا کرد
*برای این روضه بهترین روضه همون روضه ای است که خودِ امام حسن در عالم رؤیا به عَبدُالزَهرا فرمود: عَبدُالزهرا! اگه میخوای روضه ی ما رو بخونی این طوری که من میگم بخون:
روضه ی ما اهل بیت اون ساعتی بود که دستم توی دستِ مادرم بود..خوشحال از مسجد داشتم برمی گشتم ..یه وقت نانجیب اومد جلو راهمون
رو سد کرد … عَبدُالزَهرا یه ضربه به مادرم زد اما دو گونۀ مادرم کبود شد…#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان هایی از پیاده روی اربعین۲۵
✅ماجرای زنی که دو دخترش را در اربعین گم کرده ....
🌹آقا خیلی مرده...😔😭
🎙حاج مهدی رسولی
من بکی او ابکی فله الجنة
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
ضامن اشک مقتل امام حسین ع
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
هدایت شده از
Track-99 ۲۰۲۳۰۸۲۲-۲۰۳۰۴۵.mp3
35.4M
چهارتوصیه تربیت فرزند درخانواده
هیئت محبین الزهرا مسجد فاطمیه
کمک به فرزند درراه خوب👌
1⃣اسوه والگو بودن پدرومادر✅
2⃣تربیت عبادی✅
3⃣اعتدال نسبت به فرزندان✅
4⃣حضور فرزندان دراجتماع✅
🎤واعظ:
حجت الاسلام قربانپور
https://eitaa.com/sokhaneghorbanpor
هدایت شده از ⚘️گمنام⚘️
🔴 کرایههای حمل و نقل در عراق
البته قیمت دینار بالا پایین میشه، الان بین 33_35 تومن هستش. سعی کنید کرایههارو بعد از رسیدن به مقصد بدید که در فاصلههای دور پیادهتون نکنن. نکات دیگری هست که در مطلب بعدی میگم.
بفرستید برای هرکی میخواد بره اربعین
باتشکر از زهیر بخاطر این مطلب
زائران اربعینی التماس دعا🤲
قدمهاتون نذر ظهور یوسف زهرا (عج) کنید
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
میان روشن و خاموش آسمان ، هر روز
خوشم به ذکر #سلامی به درگهت ، ارباب
صبحتون حسینی❣
لبیک یاحسین» #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
✍️ جهاد تبیین به عشق سید الشهدا
سلام امام زمانم❣
سلام بر تو که زلال ترینی ، ناب ترینی ...
سلام بر تو که مهربان ترینی ، عزیزتریتی ...
سلام بر تو که غریبترینی ، تنهاترینی ...
سلام بر تو که کریم ترینی ، رفیق ترینی ...
از من که بیقرارم ، چشم انتظارم ...
از من که دستانم خالی است،
چشمانم بارانی است ...
از من که حیرت زده ام ، بی پناهم ...
سلامی از من به تو مولاجان ...
السلام علیک یا بقیه الله
💚 اللهم عجل لولیک الفرج 💚#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مسافر کربلا
شور زمینه سینه زنی نوحه
داریم میایم کربلا مولا حسین جان سلام
سوی بهشت شما مولا حسین جان سلام
ای جان و جانان من
مولا حسین جان من ۲
آمدیم از راه دور خسته ولی با غرور
حاجت ما شد روا مولا حسین جان سلام
کرب و بلا باصفاست الحق بهشت خداست
تربت پاکت دوا مولا حسین جان سلام
ای جان وجانان من
مولا حسین جان من ۲
ما همگی رو سیاه بر ما بده تو پناه
جلوه نور خدا مولا حسین جان سلام
بحر کرم کن نظر جان اخی و پدر
شافع روز جزا مولا حسین جان سلام
ای جان وجانان من
مولا حسین جان من ۲
ما ( بیقراران ) تو تشنه احسان تو
داریم میایم کربلا مولا حسین جان سلام
بیقرار اصفهانی
محرم ۱۴۴۴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
❣﷽❣
🥀#سینه_زنی_امام_حسن_ع
🥀#شور
♨️#پیشنهادم 👌👌
بسم رب جنون یاحسن ابن علے
اسمتو میزنم جار آقا من علنے
توی سینه زنی هام تویی ذکرلبم
باعث مستیہ این شبای منے
می نابم حسن
رگ خوابم حسن
تویی هستی من
تب وتابم حسن
🥀یامولا حسن یا مولا
ای که باتو بهارم بی تو مثل خزون
عمریه نام زیبات ورد رو لبمون
رمز مستی دل یا حسن بن علی
خالی جای نامت آقا بین اذون
ای جانم حسن
جانانم حسن
ای تو معنی
ایمانم حسن
🥀یامولا حسن یا مولا
اره من حسنی ام عاشق حسنم
وقف شاه کرم شد قلب و جون و تنم
هردمم یاحسین و بازدمم یاحسن
من غلام و گدای شاه بی کفنم
ای یارم حسین
دلدارم حسین
ای تو اربابمو
کس و کارم حسین
🥀یامولا حسین یا مولا
🌹هدیه به حضرت معصومه سلاماللهعلیها صلوات
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
یه جا دیگم دلم رفت
🔸یه جا دیگم برا دل سوزوندن، دست باباشونو میگرفتن و میومدن کنار خرابه…
🔹دختر 3 ساله رو نشون میدادن
میگفتن این بابای منه
تو که بابا نداری
😭😭😭😭😭
🍂آروم بگم بابا، چون عمه بیداره
🍂این زخم رو پلکم، سوغات بازاره
🍃بازار کدوم بازار، با سنگ و چوب رفتیم
🍃اون چند قدم راهُ، صبح تا غروب رفتیم
🔥از بس صدا زدم، دیگه گرفت صدام
🔥مثل قدیم بیا، قصه بگو برام
♨️از قصه ی سرت، از زخم پیکرت
♨️قصه بگو برام، از وضع حنجرت
#چه_نامرتب_بریدن_سر_تو
😭😭
👈از فرو رفتگیه خار، بدم می آید
👈از مکافات و از اشرار، بدم می آید
💎دختری را به خرابات،مکانش ندهید
💎من از این نحوه ی رفتار، بدم می ٱید
🔅و من از شانه زدن، خاطره ی بد دارم
🔅به خدا از ته بازار بدم می آید
#حسیـــــن
🔘حالا بابارو بعد ده ها روز دیده
دلتنگی امانشو بریده
♻️حتما خبر داری، افتادم از ناقه
♻️دیگه نگم چی شد، گوشم هنوز داغِ
✅دستا که رفت بالا،چشمامو میبستم
✅بابا بگو آیا،من خارجی هستم؟؟!!
☑️با دستاشون نشونمون میدادن میگفتن اینا خارجین
😭😭😭😭😭
✔️مهمونی بردنم، از اون شبم نپرس
🔲انقده مارو نگه داشتن مجلسشونو تزیین کنن
🔲مهموناشونو دعوت کردن
🔲تا وارد شدیم دیدیم یه عده مست بی حیا
یه عده نامرد
🔲یه عده چشم هیز
🔰هم پرم درد میکند بابا
🔰هم سرم درد میکند بابا
🔰کمرم درد میکند بابا
🔰جگرم درد میکند بابا
❇️بی حیا هم به من لگد میزد
❇️هم به تو حرف های بد میزد
✴️دوسه تا مردمست بابایی
✴️تازیانه به دست بابایی
✴️صورتم کوچک است بابایی
✴️همه جایم شکست بابایی
زن غساله اومد، گفت من این بدنو غسل نمیدم
😭😭😭😭
🍀امشب میزنم در خونه ی حسینُ، ایکاش که واکنه درُ برام رقیه
☘چند وقته که قلبم میگیره بهونه، من از تو فقط یه کربلا میخوام رقیه
🍀رو هر دلی یه قیمتیو میزارن، بر روی دلم نوشته یک کلام رقیه
🌺رقیه،،، دختر شاه عالمینه
🌺رقیه،،، کلید بین الحرمینه
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
5.mp3
10.18M
❗️#روضه
آروم بگم بابا، چون عمه بیداره
❣#حضرت_رقیه_سادات
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیه#حاج_عباس_طهماسب_پور
هدایت شده از اشعارمناجات امام زمان(عج الله تعالی فرجه الشریف)
Mojtaba Ramezani - Be Ali Begoo (128).mp3
11.08M
به علی آقاجون حواست به منم باشه💔🥀
چشماتو ببند خیال کن
مداحی #اربعین
مجتبی رمضانی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
|⇦•دامنچشم من ...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امامحسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری
🖤🖤🖤
عبدالزهرا روضه خون بود، در عالم رؤيا خواب امام حسن مجتبي عليه السلام رو ديد، آقا! فرمود: عبدالزهرا! چرا روضه ي مارو نمي خوني؟ گفت: آقاجان! من يه عُمري روضه خون شما هستم، مگه روضه ي شما همين نيست كه به ما رسوندن، روضه ي زهر و طشت و پاره هاي جگر شما؟ آقا فرمود: اين روضه مَنِ، اما اون روضه اي كه من رو كشت اين روضه نبود، به گريه كن هاي ما بگيد: بچه بودم مادرم ميخواست از خونه بره بيرون، گفتم: مادر! مگه ميشه بدون من بيرون بري؟ پسر بزرگت منم، كجا بدون من ميخواي بري؟ حتي روايت ميگه: ابي عبدالله هم كوچيك بود اومد جلو گفت: مادر! منم ببر، بي بي يه نگاهي بهش كرد، فرمود:" سَيَقتُلُك " يعني بعداً تو رو ميكُشن، همه با تعجب نگاه مي كردن مگه چه اتفاقي ميخواد بيوفته، اما حسين رو با خودش نبرد يعني موقعِ قتلِ حسنِ...
امام حسن ميگه:با چه غروري دستم رو انداختم توي دستِ مادرم، يه نگاه به بابام كردم، بابا خيالت راحت من دارم با مادرم ميرم، همه جا رو هم نگاه مي كردم كسي نگاهِ چپ به مادرم نكنه، رفتيم مسجد از اونجا برميگشتيم خونه، تا رسيديم به كوچه ي بني هاشم، عبدالزهرا! نانجيبي كه در همه ي عالم مثالش پيدا نميشه، بين راه اومد راهِ من و مادرم رو سد كرد؛ قباله ي فدك دست مادرم بود، نانجيب گفت: فاطمه! قباله ي فدك رو بده من، مادرم گفت: قباله رو نميدم، خدا برا هيچ بچه اي نياره، جلو چشمم چنان به صورت مادرم زد، تا به خودم اومدم ديدم مادرم روي زمين افتاد... عبدالزهرا اينجا بود، گوشواره ي مادرم شكست، واي مادرم! مادرم! مادرم...
عبدالزهرا! تا اينجا دستِ من توي دستِ مادرم بود، اما از اينجا به بعد من عصاي دستِ مادرم شدم، هي ميگفت: مادر چيزي نشده، اما چشمام يه كم تار مي بينه... ديدم مادرم داره راه رو اشتباهي ميره...
ديگه امام حسن بعد اين حادثه روز خوش نديد، تا ساليان سال نيمه ي شب بلند ميشد، شروع مي كرد گريه مي كردن... مي گفت:....*
«مگه يادم ميره من بودم و يه گُلِ پرپر
مگه یادم میره خونابه ی بالِ کبوتر
مگه یادم میره زخمِ رویِ صورت مادر»
دامن چشم من از گریه به دریا اُفتاد
چشم زخمی شده از کارِ تماشا اُفتاد
پاره هایِ جگرم می چكد از كُنجِ لبم
عاقبت قرعه به نامِ منِ تنها افتاد
باز هم خاطره هایم همگی زنده شدند
راه من باز بر آن كوچه ی غم ها اُفتاد
یاد آن کوچه که با مادر خود می رفتم
به سرم سایه ای از غربتِ بابا اُفتاد
کوچه بن بست شد و در دل آن وانفسا
چشم نامرد به ناموس علی تا اُفتاد
آنچنان زد که رَهِ خانه ی خود گُم كردیم
آنچنان زد که به رخساره ی گُل جا اُفتاد
گاه می خورد به دیوار و گَهی رویِ زمین
چشمِ زخمی شده از کار تماشا اُفتاد
من از آن دست کشیدن به زمین فهمیدم
گوشواری که شکسته است در آنجا اُفتاد
شانه ام بود عصایش ولی از شدت درد
من قدم خم شد و او هر قدم اما اُفتاد
#شاعر حسن لطفی
* امام حسن تو بستر افتاده، تا شنيد خواهرش زينب ميخواد بياد فرمود: طشتي كه خونآبه و پاره هاي جگرِ من توي اونه رو زود جمع كنيد، زينب نبايد من رو اينجوري ببينه، حسين جان! زير بغل هاي من رو بگيريد من بشينم، زينب من رو نبايد اينجوري ببينه، يه نگاه كرد ديد همه دارن گريه ميكنن، هيچي بهشون نگفت، تا ديد حسين داره گريه ميكنه، صدا زد: حسين جان! تو چرا داري گريه ميكني؟ برا چي گريه نكم، امامم رو دارم از دست ميدم، آقام رو، داداشم دارم از دست ميدم، يه وقت امام حسن فرمود: "لَا یَوْمَ کَیَوْمِکَ یَا اَبا عَبْدِالله" حسين جان غصه ي من رو نخور، امروز همه ي شما كنار من جمع شديد، تو هستي، زينب هست، اباالفضل هم هست، اما يه روزي مياد كربلا يه عده نانجيب دوره ات ميكنن، تا تو فرياد ميزني همه هلهله ميكنن...
يا امام حسن! خوب شد گفتيد طشت رو جمع كنن، آخه خواهرتون زينب كبري يه جايِ ديگه اي قرارِ طشتي رو ببينه، اما نه با پاره هاي جگر، وارد مجلس يزيد ملعون كه شد، ديد ميان طشتِ طلا يه سَرِ بريده گذاشتن، يزيد چوب ميزنه، سر قرآن ميخونه …ناله بزن: حسين!...*
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
كربلايی حسين طاهری_صفر1401 - شب شهادت امام حسن مجتبی - روضه - حسین طاهری-1666595461.mp3
16.14M
|⇦دامنچشمجهان...
#روضه و توسل به کریم اهل بیت امام حسن مجتبی علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی حسین طاهری•
🖤🖤🖤
اَللَّهُمَّ صَلَّ عَلَی الْحَسَنِ بْنِ سَیَّدَ النَّبِیَینَ وَ وَصِیَّ اَمیرِالْمؤمِنینَ السَّلام ُ عَلَیْکَ یَابْنَ رَسُولِ اللّهِ، اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یَابْنَ سَیَّدِ الْوَصَیّینَ اَشْهَدُ اَنَّکَ یَابْنَ اَمیرِ الْمْؤمِنینَ اَمینُ اللّهِ وَابْنُ اَمیِنِه، عِشْتَ مَظْلُوماً وَ مَضَیْتَ شَهیداً واَشْهَدُ اَنَّکَ الْأِمامُ الزَّکِیُّ الْهادِی الْمهْدِیَّ، اَللّهُمَّ صَلَّ عَلَیْهِ وَبَلَّغْ رُوحَهُ وَجَسَدَهُ عَنّی فی هذهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ الْتَّحِیَّة
┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها