فرار می کنم از نَفْس خود به سوی #حسین
مگر قرار بگیرد دلم به بوی #حسین
کنار علقمه ما را به خاک بسپارید
که تا همیشه بمانیم خاک کوی #حسین
کجا #حسین به آب فرات رو انداخت؟!
فرات هست خودش تشنه ی سبوی #حسین
😔اونیکه با فرات حرف زد،یکی دیگه بوده
اونم نه با این ادبیات رو انداختن
💠گفت موج مزن آب فرات، رباب غرق آتشه
موج مزن آب فرات، عموم خجالت میکشه
کجا #حسین به آب فرات رو انداخت؟!
فرات هست خودش تشنه ی سبوی #حسین
شنیده ام که ملائک به وقت حاجت خویش
قسم دهند خدا را به آبروی #حسین
نیاز نیست به روضه...فقط تصور کن
"عمو" چگونه زمین خورد روبه روی #حسین
به تیرهای سه شعبه بگو به جز #زینب
کسی دگر نزند بوسه بر گلوی #حسین
😭😭😭😭
❣صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ
❣صلَّی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الباکینَ عَلیکَ یا ذَبیحَ العَطشان
❤️یا ذَبیح العُریان
رَحِمَ الله مَن نادا(نادی')
😭😭😭
🔅یه نگاهی کرد. عمه سادات...
🔆گفت وا محمدا وا علیا واحسنا واحُسینا
🔰وَیلَکُم یا قوم ،،، أَما فیکُم مُسلِم؟؟
🔥مگر میان شما یک نفر مسلمان نیست؟؟
🔥خداپرست اندر این بیابان نیست؟؟
⬅️آقامون علی ابن موسی الرضا فرمود
🍃 يَا بنَ شَبيبٍ ، إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ
🍂هر وقت خواستی گریه کنی، برا جد غریبم حسین گریه کن
😭😭😭😭
🍃 إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا
🍂پلکای ما زخمی شده از داغ جد غریبم حسین
🍃فإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ
🍂یابن الشبیب... جد مارو مث گوسفند سر بریدن
😭😭😭😭😭
** ** *** *** ****** ******** ******
🔹صدای مظلوم، میرسه
🔹خشک گلوش، صدای آروم میرسه
🔹صدای بارون میرسه
🔹صدای ریخته شدن خون میرسه
🔸بِبُرید اول سرمو، بعد برید و بسوزونید حرمو
🔸بِبُرید اول سرمو، بعد برید اسیر کنید خواهرمو
🔸بِبُرید اول سرمو، بعد به زنجیر بکشید دخترمو
#حسیــــــــــن
😭😭😭😭😭
✔️صدای شلاق میرسه
✔️صدای خولیه بداخلاق میرسه
✔️صدای فریاد میرسه
✔️صدای جیغ بچه تو باد میرسه
#یه_نگاه_کرد_نازدانه_امام_حسین
💠رها کنید معجرمو
💠دور دیدید چشم داداش اکبرمو
💠رها کنید معجرمو
💠دوس ندارم ببینید زیورمو
💠رهاکنید معجرمو
💠الان میبینن همه موی سرمو
😭😭😭😭😭😭😭😭
🔘مُصیبةً ما اَعظَمَها،،،
🔘یعنی تو آفتاب شدی رها
♻️خوب میشناختنت ولی بُغضاً لِاَبیک زدن
♻️ زهرا رو صدا زدی، حرفای رکیک زدن
😭😭😭😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
فرار می کنم از نَفْس خود به سوی #حسین
مگر قرار بگیرد دلم به بوی #حسین
کنار علقمه ما را به خاک بسپارید
که تا همیشه بمانیم خاک کوی #حسین
کجا #حسین به آب فرات رو انداخت؟!
فرات هست خودش تشنه ی سبوی #حسین
😔اونیکه با فرات حرف زد،یکی دیگه بوده
اونم نه با این ادبیات رو انداختن
💠گفت موج مزن آب فرات، رباب غرق آتشه
موج مزن آب فرات، عموم خجالت میکشه
کجا #حسین به آب فرات رو انداخت؟!
فرات هست خودش تشنه ی سبوی #حسین
شنیده ام که ملائک به وقت حاجت خویش
قسم دهند خدا را به آبروی #حسین
نیاز نیست به روضه...فقط تصور کن
"عمو" چگونه زمین خورد روبه روی #حسین
به تیرهای سه شعبه بگو به جز #زینب
کسی دگر نزند بوسه بر گلوی #حسین
😭😭😭😭
❣صلَّی اللهُ عَلَیکَ یَا اَبَاعَبدِاللهِ
❣صلَّی اللهُ عَلَیکَ وَ عَلَی الباکینَ عَلیکَ یا ذَبیحَ العَطشان
❤️یا ذَبیح العُریان
رَحِمَ الله مَن نادا(نادی')
😭😭😭
🔅یه نگاهی کرد. عمه سادات...
🔆گفت وا محمدا وا علیا واحسنا واحُسینا
🔰وَیلَکُم یا قوم ،،، أَما فیکُم مُسلِم؟؟
🔥مگر میان شما یک نفر مسلمان نیست؟؟
🔥خداپرست اندر این بیابان نیست؟؟
⬅️آقامون علی ابن موسی الرضا فرمود
🍃 يَا بنَ شَبيبٍ ، إن كُنتَ باكِيا لِشَيءٍ فَابكِ لِلحُسَينِ
🍂هر وقت خواستی گریه کنی، برا جد غریبم حسین گریه کن
😭😭😭😭
🍃 إِنَّ یَوْمَ الْحُسَیْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا
🍂پلکای ما زخمی شده از داغ جد غریبم حسین
🍃فإنَّهُ ذُبِحَ كَما يُذبَحُ الكَبشُ
🍂یابن الشبیب... جد مارو مث گوسفند سر بریدن
😭😭😭😭😭
** ** *** *** ****** ******** ******
🔹صدای مظلوم، میرسه
🔹خشک گلوش، صدای آروم میرسه
🔹صدای بارون میرسه
🔹صدای ریخته شدن خون میرسه
🔸بِبُرید اول سرمو، بعد برید و بسوزونید حرمو
🔸بِبُرید اول سرمو، بعد برید اسیر کنید خواهرمو
🔸بِبُرید اول سرمو، بعد به زنجیر بکشید دخترمو
#حسیــــــــــن
😭😭😭😭😭
✔️صدای شلاق میرسه
✔️صدای خولیه بداخلاق میرسه
✔️صدای فریاد میرسه
✔️صدای جیغ بچه تو باد میرسه
#یه_نگاه_کرد_نازدانه_امام_حسین
💠رها کنید معجرمو
💠دور دیدید چشم داداش اکبرمو
💠رها کنید معجرمو
💠دوس ندارم ببینید زیورمو
💠رهاکنید معجرمو
💠الان میبینن همه موی سرمو
😭😭😭😭😭😭😭😭
🔘مُصیبةً ما اَعظَمَها،،،
🔘یعنی تو آفتاب شدی رها
♻️خوب میشناختنت ولی بُغضاً لِاَبیک زدن
♻️ زهرا رو صدا زدی، حرفای رکیک زدن
😭😭😭😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#حاج_عباس_طهماسب_پور
3.ذکر پایان.mp3
زمان:
حجم:
4.74M
#نوحه_امام_حسین
( علیه السلام )
#استاد_حیدرزاده
#ذکر_پایان_سینه_زنی
از اَزل در طَلَبَت
چشم ترم گفت #حسين
هركجا بال زدم ،
بال و پرم گفت #حسين
مادرم داد به من
شیرِ محبت اما
من حسيني شدم از
بس پدرم گفت #حسين
تا گُل ِ نام تو واشد به لبم
باز پدر
گفت شُكرِ تو خدايا
پسرم گفت #حسين
هرچه دارم همه از
لطف پدر بود كه او
عوض ِ قِصه به بالين ِ سرم
گفت #حسين
شعر غزل از :
#رضا_حمامي_آراني
هر لحظه بوی کربلا
بر دلم ترسم بماند
آرزوی کربلا
تشنه ی عشق حسینم
ای اجل مهلت بده
تا بگیرم در بغل
قبر شهید کربلا ...
#دو_دمه
بِاَبی اَنْتَ وَ اُمّی یا حسین
به فدای لب عطشان حسین
( وای حسین ... ) تکرار
صَلَّى اللَّهُ عَلَى الْبَاكِينَ
عَلَى الْحُسَيْن ...
ای علَمدار سپاه منو
ای میرِ حرم
دیده بگشا و نظر
که چه آمد به سرم
دیده بر هم مَنِه ای
سروِ به خون غلطیده
تا نگویند حسین
داغ برادر دیده ...
در کنار علقمه
سروی ز پا افتاده است
یا گُلی از گلشنِ
آل عبا افتاده است
یا حجة بن الحسن
عجل علی ظهور
من بکی او ابکی فله الجنه
ویژه مراثی و موالید ۱۴ معصوم ع
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
♨️دور گودال ازدحام شده است
♨️كار خون خدا تمام شده است
وقت ذبح گلويِ خوبى هاست
لشکرى گرم پاي كوبى هاست
🔰كربلا ، آه بى سكون شده است
🔰ته گودال حوض خون شده است
از گلويى كه گشته صد پاره
مى رود خون شبيه فـــوّاره
♻️ذو الجناح است اينكه سرگشته است
♻️شمر، دستش پُر است برگشته است
غسلِ خون كرده خنجرش، انگار
لرزه دارد به پيكرش، انگـار
💢خواهرى موى مي كَند اى واى
💢مادرى ضجّه مى زنـد اى واى
😭😭
اي فداى غم تو ، مـــادر تو
با لب تشنه ، ذبح شد سر تو !
✴️آه من را صدا زدى ، مادر
✴️چه قدر دست و پا زدى ، مادر
☑️اگه این مصرعو گرفتی،حقشو ادا کن
☑️مادرش داره با نور عینش،حسین حرف میزنه
😭😭شمر ، سيلي زدت دو عالم سوخت
😭داره به حسین میگه...
شمر ، سيلي زدت دو عالم سوخت
گيسويت را كشيد و قلبم سوخت
☑️گیسوی حسینو گرفت،انقده سیلی زد به صورت آقامون
😭😭
حق بده ، غش كنم ، ز حال رَوَم
واای، خِس خِست را هنوز مي شنوَم
دست روي دلـــم بِكش ، پسرم
پنجه بر خاك كَم بِكش ، پسرم
☑️چی دارم میگم؟؟؟
از تو دارد طلب ، مگر نيزه
كه به تو تكـــيه داده سر نيزه
گيرم عمّامه و ردا بُردند
دست باف مرا كجا بــردند ؟
#عریان_بدن...
#حسین
😭😭
با دل من بيا كنار ، حســـينش
خاتمت را خودت در آر حسين
گر چه دورت، سپاهى از اعداست
پاشو از جات ، خواهرت تنهاست...
☑️دشمن بی حیا شده، داره به سمت خیمه ها حمله میکنه
#یاغیرت_الله
#حسین
☑️بعضی از حرفارو هرجا نمیشه زد، نالتو آزاد کن
☑️مگه کارو تموم میکردن؟
☑️یکی میزدن،در میرفتن
😭😭
☑️کارو تموم نمیکردن، هرکی از راه میرسید یه نیزه ای میزد و در میرفت
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
😭به سمت گودال از خیمه دویدم من
😭شمر جلوتر بود دیر رسیدم من
😭سر تو دعوا بود ناله کشیدم من
😭سرتو رو بردن دیر رسیدم من
✅همهٔ اینها یه طرف حسین جان
😭من که ز آغاز عمر با تو نکردم سفر
😭خیز و ببین یا اخا با که سفر می کنم
🔺 حسین جان من همون زینبم، من همونی ام که وقتی می خواستیم بریم زیارت آقا رسول الله، زیارت مادرم زهرا، امیرالمومنین جلو حسن حسین طرف ابالفضل دست به قبضهٔ شمشیر پشت سر، سایه زینبم کسی نتونست ببینه
🔺حالا بیا ببین دور تا دورمو کی گرفته،
یه طرف شمر، یه طرف خولی، یه طرف سنان
🙏 آبروی دو عالم....
😭به گوشهٔ گودال مادر و دیدم من
😭که رفته بود از حال دیر رسیدم من
😭صدا زدی من رو خودم شنیدم وای
😭صدای رگهات بود دیر رسیدم من
#حسین
😭سرتو رو بردن دیر رسیدم من
😭عمامه تو بردن دیر رسیدم من
😭افتان و خیزانُ نفس بریدم من
😭پیراهنُ بردن دیر رسیدم من
😭با بوسه از رگهات به خون طپیدم من
😭میان خاک و خون دیر رسیدم من
🙏آبروی دو عالم....
🍃حسین جان ای آبروی دو عالم...
🍃 تماشا کن ای دلاور زینب...
🍃عدو برده معجر از سر زینب...
☑️ای برادر زینب..
☑️حسین جان ای آبروی دو عالم....
☑️التماس کن آبرو بخر...
🙏آبروی دو عالم.....
🔸 برای در همی حسین یه عده کُشتنت
🔸 دیدم که پاره پاره شد تموم پیراهنت
🔸نشد که نیزه ها رو در بیارم از تنت
🔹نگاهمه به علقمه، کجاست برادرم
🔹ببینه دست به دست داره میگرده معجرم
🙏آبروی دو عالم...
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
🔸من زینبم طلایه دار غمم
🔸صد کربلا روایت ماتمم
🔸حق از ازل به گوش من خواند حسین
🔸به دل فقط ماند حسین
🔹اسیر عشقم
🔰خاکسترم ز آتش عشق او
🔰نمانده از من جز او
🔹اسیر عشقم
🔸کربلا،گرفته هستیم را
🔸در گودال، سرش ز تن جدا شد
🔸یادم هست که زیر سم اسبان
🔸جسم او، چگونه نخ نما شد
🌱یارم را، به خون نشسته دیدن
🌱صدها تیر، به جسمش آرمیدن
🌱چشمانش به سمت خیمه ها بود
🌱خنجر را به حنجرش کشیدن
#حسین
#حسین
#حسین
😭😭😭😭😭
🔸در آن غروب، غروب سرخ زمان
🔸اشک خدا تا به آسمان شد عیان
🔸دیدم تورا نمانده بودت به تن
🔸نه پیرهن نه کفن
🔹امان از این غم
♻️انگشترت به دست آن ساربان
♻️کشیدم از دل فغان
🔹امان از این غم
❇️رفتی و شدم چه بی سامان
❇️بنیادم گسسته شد از هم
❇️میسوزم از این مصیبت که
❇️جسمت شد به درهمی،درهم
😭😭😭😭😭
👌رفتی و دربه درم کردی
👌هجرانت نرفته از یادم
👌آن دم که به مقتل افتادم
👌چون مادر،به صورت افتادم
😭😭😭😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملاعباس_چاوش
🏴#کانال_روضه_دفتری
🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
توکه روح وفا و عشق و احساسی حسین جان
از آن ترسم مرا دیگر تو نشناسی حسین جان
😭
شده فصل خزانم،تو کردی نیمه جانم
ببین ابرو کمانم،کمان تر از کمانم
😭😭😭
🌿ببین همسفر،ندارم دگر
🌿 نفس در کنج سینه
🌿منه قد کمان،ندانم چِِسان
🌿 روم سوی مدینه
♥#حسیــــــــن
بریزد اشک تنهایی ز چشمم، دانه دانه
ز هجده یوسفم یک پیرهن دارم نشانه
🔸دو چشم من پر آب هست
🔸دلم در پیچ و تاب هست
🔸هنوزم بر دو دستم
🔸ببین جای طناب است
🔹همه کوفیان به زخم زبان
🔹دل من را شکستند
🔹مرا نور عین،تو دیدی حسین
🔹 که دستم را ببستند
😭
♥#حسیــــــــن
خودم دیدم سرت برمحمل من، سایه بان شد
خودم دیدم لب تو بوسه گاه، خیزران شد
🍁چرا پیمان گسستی
🍁دل من را شکستی
🍁مرا دیدی تو از طشت
🍁ولی چشمت ببستی
😭😭
🍃به دردم طبیب،امام غریب
🍃 به حالم کن نظاره
🍃منه بی نشان به هفت آسمان
🍃 ندارم یک ستاره
♥#حسیــــــــن
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#ڪانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
یه جا دیگم دلم رفت
🔸یه جا دیگم برا دل سوزوندن، دست باباشونو میگرفتن و میومدن کنار خرابه…
🔹دختر 3 ساله رو نشون میدادن
میگفتن این بابای منه
تو که بابا نداری
😭😭😭😭😭
🍂آروم بگم بابا، چون عمه بیداره
🍂این زخم رو پلکم، سوغات بازاره
🍃بازار کدوم بازار، با سنگ و چوب رفتیم
🍃اون چند قدم راهُ، صبح تا غروب رفتیم
🔥از بس صدا زدم، دیگه گرفت صدام
🔥مثل قدیم بیا، قصه بگو برام
♨️از قصه ی سرت، از زخم پیکرت
♨️قصه بگو برام، از وضع حنجرت
#چه_نامرتب_بریدن_سر_تو
😭😭
👈از فرو رفتگیه خار، بدم می آید
👈از مکافات و از اشرار، بدم می آید
💎دختری را به خرابات،مکانش ندهید
💎من از این نحوه ی رفتار، بدم می ٱید
🔅و من از شانه زدن، خاطره ی بد دارم
🔅به خدا از ته بازار بدم می آید
#حسیـــــن
🔘حالا بابارو بعد ده ها روز دیده
دلتنگی امانشو بریده
♻️حتما خبر داری، افتادم از ناقه
♻️دیگه نگم چی شد، گوشم هنوز داغِ
✅دستا که رفت بالا،چشمامو میبستم
✅بابا بگو آیا،من خارجی هستم؟؟!!
☑️با دستاشون نشونمون میدادن میگفتن اینا خارجین
😭😭😭😭😭
✔️مهمونی بردنم، از اون شبم نپرس
🔲انقده مارو نگه داشتن مجلسشونو تزیین کنن
🔲مهموناشونو دعوت کردن
🔲تا وارد شدیم دیدیم یه عده مست بی حیا
یه عده نامرد
🔲یه عده چشم هیز
🔰هم پرم درد میکند بابا
🔰هم سرم درد میکند بابا
🔰کمرم درد میکند بابا
🔰جگرم درد میکند بابا
❇️بی حیا هم به من لگد میزد
❇️هم به تو حرف های بد میزد
✴️دوسه تا مردمست بابایی
✴️تازیانه به دست بابایی
✴️صورتم کوچک است بابایی
✴️همه جایم شکست بابایی
زن غساله اومد، گفت من این بدنو غسل نمیدم
😭😭😭😭
🍀امشب میزنم در خونه ی حسینُ، ایکاش که واکنه درُ برام رقیه
☘چند وقته که قلبم میگیره بهونه، من از تو فقط یه کربلا میخوام رقیه
🍀رو هر دلی یه قیمتیو میزارن، بر روی دلم نوشته یک کلام رقیه
🌺رقیه،،، دختر شاه عالمینه
🌺رقیه،،، کلید بین الحرمینه
#کانال_تخصصی_روضه
#حاج_عباس_طهماسب_پور
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
🕊﷽🕊
🏴#روضه_حضرت_علی_اکبر_ع
🏁#آقای_میرزامحمدی
🏴#دفتری_علی_اکبر ع
🏁#ملا عباس🚩#السلامعلیکیااباعبداللهوعلیکیاعلیبنالحسین..
⬅️خدا کنه پدرشهید تو جلسه مون نباشه ،، اگر هم هست من عذر خواهی می کنم ...
جلو پدر نمیشه روضه فرزند خوند...
حالا که حال خوبی داری میگم....
⬅️کاروانی بود به سرپرستی ملاعباس چاووش مازندرانی...
هر سال از مازندران با پای پیاده میومدن کربلا ...
این قافله حرکت کرد شب جمعه بود رسیدن کربلا..
خسته ، گرسنه، تشنه...
همه گفتن ملاعباس ما میریم استراحت کنیم صبح علی الطلوع میایم حرم...
،اما ملاعباس میدونه شب جمعه ها کربلا چه خبره....
با همون خستگی راه که جزو آداب زیارت ابی عبداله ست...
♻️امام صادق(ع) فرمود: حسین ما رو اینجوری زیارت کنید
شعثا ،مغبرا ،جایعا عطشانا،حزینا،مکروبا ...
یعنی هم گرسنه هم تشنه هم خسته هم گردوخاکی ، هم غمگین زیارتش کنید...
⚜ راوی پرسید: چرا یابن رسول الله؟ فرمود : آخه جد ما رو همین جوری کشتند.. هم گرسنه بود..هم تشنه بود ..هم غصه دار بود..هم سرو روش گردو خاکی بود..
رحمت خدا بر این ناله ها...
وعده همه مون پایین پای حسین(ع) ...
فاطمه جان شاهد باش اینا دارن احسان میکنند به تو ، حاشا به کرمت بی بی جان،،،
اینا صبح و شام شون رو با گریه بر حسین تو سپری کردند ..
بگو فاطمه جان من نگران تاریکی قبرمم ،،
نگران برزخ و قیامتم هم هستم..
با همون خستگی اومد وارد حرم شد..
✅ گفت : دفتر روضه مو باز می کنم هر روضه ای اومد می خونم و میرم ..
دفترچه روضه شو باز کرد دید روضه علی اکبر آمد..
عرض ادب کرد روضه شو خوند و رفت منزل اونقده خسته بود خوابش برد...
💠 در عالم رویا دید دارن در میزنن، اومد دم در... دید یکی میگه ملا عباس پاشو آماده باش حسین(ع) داره میاد به دیدنتون ...
هم سفرات هم بیدار کن ..
گفت: به آقا بگین ما میایم محضرشون گفت: نه حضرت فرمودن خودم دارم میرم دیدنشون..
همه رو بیدار کرد..
ابی عبداله تشریف آوردن می خواستن به احترام حضرت بلند بشن ،، آقا فرمود بنشینید پاهاتون خسته است فرمود ملا عباس اومدم چند تا مطلب بهت بگم و برم..
🔰 اول اینکه بهتون خوش آمد بگم خوش اومدید ..
🔰دوم اینکه به اون پیرمردی که امسال نتونست با شما بیاد ،، دم در کفش های عزادارای منو جفت می کرد ،، بهش بگین حسین زیارت تو رو هم قبول کرد ، سلام منو بهش برسونید...
🔰اما مطلب سوم ملا عباس اگه ایندفعه اومدی کربلا شب جمعه رسیدی ،، تو حرم من دیگه روضه علی اکبر نخون ...
چرا آقا؟ فرمود: آخه شب های جمعه مادرم زهرا مهمان منه...
تو که روضه علی اکبرمو خوندی مادرم غش کرد ..
💔#آی_حسین...
چجوری اومد کنار بدن علی اکبرش؟
📚مرحوم شیخ حر عاملی می نویسد از اسب پیاده شد حسین ...
اما دید رمقی به زانوهاش نمونده..
دیدن هفت قدم رو زانوهاش داره راه میره...
هی صدا میزنه: وا ولدا ...
عزیزان همه مقاتل نوشتن تا اینجا کسی صدای گریه حسینو نشنیده بود ...
وقتی اومد کنار بدن علی اکبر
فبکی بکاءا عالیا
دیدن حسین داره بلندبلند گریه می کنه
♻️#حسین....
🔆هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🔆
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#روضه حضرت زهرا
#گریز امام #حسین ع
#گریز اقا #ابالفضل ع
#گریز #علی اکبر ع
اگر که دل شکسته ای فاطمه را صدا بزن
اگر ملول و خسته ای فاطمه را صدا بزن
بگو یا فاطمه تو مادری از درد دل من مادر خبر داری
فاطمه جان مادرا حرف مادرا رو خوب میفهمن ، امروز اومدم سفره دلم رو پیش تو باز کنم ،، امروز اومدم دردامو تو دوا کنی خانوم ،، تو رو به جان حسینت یه نگاه به مجلس ما بیانداز
راوی میگه : عالمی در عالم خواب ، جمال دل ارای اقا اباعبدلله رو میبینه ، میبینه تمام بدن اقا زخمیه ، سوال میکنه اقا مرحم این زخما چیه ، بگید تا ما برآن مرحم بزاریم
اقا اباعبدلله فرمودن ؛ مرحم زخمای من اشک شیعیان من است
مجلسی گرفتن مثل مجلس امروز ، مصیبت نامه کربلا خوانده شد؛ همه برا غریبی اقا اشک ریختن ، یه چند شب بعد دوباره جمال دل ارای اقا ابا عبدلله رو در خواب میبینن ، میبینن تمام زخمای بدن اقا خوب شده الی دوجای بدن اقا
سوال میکنن یا ابا عبدلله ، بگید مرحم این دو زخم چیه تا ما بر آن مرحم بزاریم ، اقا جواب میدن ، این دو زخم من تا قیام قیامت مرحم نداره ، گفتن اقا جان ، لااقل به ما بگو اثر این زخما از چیه
اقا جواب دادن : زخمی که بر قلبم دارم از داغ جوانم علی اکبره
گریز روضه (ای جوون دارا ، کدوم پدر و مادری طاقت داره داغ جوون ببینه ، پدرو مادر خودشون رو پیر میکنن به عشق اولاد ، افسوس خیلی چیزا رو به دلشون میزارن تا اولادشون کمبودی نداشته باشن
الهی به حق علی اکبر امام حسین ع ، مشکلات از زندگی جوونامون برداره خدا
سوال کردن اقا جان اثر زخم دیگه شما از چیه
اقا جواب دادن : زخمی که بر کمر دارم از داغ برادر جوانم ابالفضله
گریز روضه (ای خواهرا ، ای تویی که علاقه خاصی به داداش داری
کدوم خواهره بگه من داداشمو دوست ندارم ، خواهرا علاقه خاصی به داداش دارن ، داداش خیلی شیرینه واسه خواهر ، الهی گردن کج هیچ برادری رو خواهر نبینه ، حتی اون برادری که سالیان سال در خونتو نمیرنه ، حتی اون برادری که تو رو میبینه و جواب سلامتو نمیده ، داغش رو دل خواهر نمونه
اخه دل بعضی از داداشا خیلی سرده ، اما دل خواهر همیشه پیش داداشه
تو یه روز داغ شش برادر رو دل زینب گذاشتن
صدای ضعیف یا ادرک اخا میاد ، حضرت زینب صدازد داداش : حسینم عزیز خواهر : برو داداش ابالفضلمو برام بیار ، من خواهرم طاقت داغ برادر ندارم
حضرت زینب کنار خیمه ایستاده ، دل تو دل زینب نیست ، الان داداش حسینش بر میگرده ، داداش ابالفضلو براش میاره
یه وقت دید حسین داره میاد ولی به جای ابالفضل دستاشو به کمر گرفته راه میره
داداش پس داداش ابالفضلم کو
اقا امام حسین صدا زد خواهرم کمرم از داغ برادرم شکست
هر کاری کردم بدن ابالفضلو به خیمه بیارم ، اینقدر بدن ابالفضل پاره پاره بود نتونستم به خیمه بیارم
همه بگید یا حسین ..
الا لعنه الله علی القوم الظالمین