eitaa logo
کانال نوحه وسینه زنی یا زینب(سلام الله علیها)
14.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
1.4هزار ویدیو
364 فایل
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها #اللهم_عجل_لولیک_الفرج_والعافیه_والنصر #هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات http://eitaa.com/joinchat/2288255007C8509f44f1f
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀🌿🥀🌿🥀 🥀پنج شنبه است و ياد درگذشتگان😔 🙏 اَللّهُمَّ اغفِر لِلمُومِنینَ وَ المُومِنَاتِ وَ المُسلِمینَ وَ المُسلِمَاتِ اَلاَحیَاءِ مِنهُم وَ الاَموَاتِ ، تَابِع بَینَنَا وَ بَینَهُم بِالخَیراتِ اِنَّکَ مُجیبُ الدَعَوَاتِ اِنَّکَ غافِرَ الذَنبِ وَ الخَطیئَاتِ وَ اِنَّکَ عَلَی کُلِّ شَیءٍ قَدیرٌ بِحُرمَةِ الفَاتِحةِ مَعَ الصَّلَوَاتِ🙏       🙏 التماس دعا   🙏 🥀🌿🥀🌿🥀🌿🥀 🥀پنج شنبه است 🌿یاد کنیم ازگذشتگان 🥀كه جايشان هميشه 🌿در كنار ما خالیست 🥀برای شادی روح آنها 🌿فاتحه و آیه‌ای از قرآن بخوانیم 🥀جایگاه رفتگان تان بهشت باد🥀 🌱‌⃟🌸๛ =====🍃🌹🌸🍃=====
💠 🌟تا کجا می توانیم پای مسلمان بودنمان بایستیم ؟ جوانی با چاقو وارد مسجد شد و گفت: بین شما کسی هست که مسلمان باشد؟ همه با ترس و تعجب به هم نگاه کردند و سکوت در مسجد حکم‌فرما شد. بالاخره پیرمردی با ریش سفید از جا برخاست و گفت: آری من مسلمانم. جوان به پیرمرد نگاهی کرد و گفت: با من بیا. پیرمرد به دنبال جوان به راه افتاد و با هم چند قدمی از مسجد دور شدند. جوان با اشاره به گله گوسفندان به پیرمرد گفت: می‌خواهم تمام آنها را قربانی کنم و بین فقرا پخش کنم و به کمک احتیاج دارم. پیرمرد و جوان مشغول قربانی کردن گوسفندان شدند و پس از مدتی پیرمرد خسته شد و به جوان گفت که به مسجد باز گردد و شخص دیگری را برای کمک با خود بیاورد. جوان با چاقوی خون آلود به مسجد بازگشت و باز پرسید: آیا مسلمان دیگری در بین شما هست؟ افراد حاضر در مسجد که گمان کردند جوان پیرمرد را به قتل رسانده نگاهشان را به یکی از نماز گذارانی که به ظاهر از همه مسلمان تر بود دوختند . آن شخص رو به جمعیت کرد و گفت: چرا نگاه می‌کنید؟ به عیسی مسیح قسم که با چند رکعت نماز خواندن کسی مسلمان نمی‌شود. ✅این حکایت امروز خیلی از ماهاست که پای ایمانمون در هر شرایط نمیتونیم بایستیم. 🔵
💠 ✅ خدا که اشتباه نمی کند... 🔹می گویند: مسجدی می ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می کنید؟ گفتند: مسجد می سازیم. گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. 🔹بهلول خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. 🔹سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول». ناراحت شدند؛ بهلول را پیدا کردند و به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می کنی؟ 🔻بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته ایم؟ فرضا مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته ام، خدا که اشتباه نمی کند. 🔵
مهر   فاطمه  چادر چادرت  یا فاطمه چتر خداست ذکر تسبیح شما مشگل گشاست مادر   عالم     تویی    خیرالنسا هرکه دارد مهر تو از غم رهاست یاس  خوشبوی نبی  جان  علی نام  تو  درمان  درد  بی دواست راضیه   باشی   رضیه   مرضیه همسرت شاه‌ ولایت مرتضاست مادر  سادات  و  عالم  زهره ای گرترا جان جهان خوانم رواست دختر   احمد   گلستانی  ز یاس نام تو بردرد بی درمان شِفاست (بیقرارم)   من   گدای    فاطمه چشم  امیدم  به درگاه شماست بیقرار  اصفهانی
. (س) سبک روحی ملا باسم فاطمیه آمده یاکه محرم اشک وماتم دیده گریان روضه ی مادربخوانم پشت آن درگشته پرپرسینه سوزان آسمان خون گریه کن بریاس نیلی ضرب سیلی آه وافغان ای وای.مدینه شدماتم سرا ای وای.برسینه زن دراین عزا ای وای.گل شدزباغبان جدا           زهرا.یافاطمه یافاطمه درکناربسترش حیدربنالد دیده بارد چشم خونبار گویدای پشت وپناهم ای شکیبم من غریبم بی طرفدار یک نگاهی کن علی راکوثرمن همسرمن مروای یار زهرا.توشمعی وپروانه ام زهرا.تویی صفای خانه ام زهرا.مروتوازکاشانه ام          زهرا.یافاطمه یافاطمه یاس خوشبوی علی هستی سپاهم ای پناهم ای جوانم کرده ای افسرده حالم رومگردان دل مسوزان قدکمانم بس که گفتی کن حلالم دل غمینم من حزینم مهربانم زهرا.پرستوی شکسته پر زهرا.برای من شدی سپر زهرا.مرابه همرهت ببر             زهرا.یافاطمه یافاطمه ابوذررییس میرزایی (بهار)✍ .👇
. یاد رنج و یاد غربت، یاد کوچه های خلوت یاد پهلوی شکسته، آه از اون سیلیِ صورت یاد اون روی کبود و زخم میخ و درد سینه یاد بی وفائی هایی مردم شهرِ مدینه یاد زهرای غریب و غم بی کسیِ مولا با دو دست بسته تنها، میون این همه اعدا یاد بین در و دیوار، یه گلی گشته گرفتار یاد شعله های آتیش این همه جفا و آزار یاد محسن شهیدی که شده خزان دشمن بمیرم که غنچه مونده تو دلش داغ شکفتن یاد کوچه های تنگ و ضربه های تازیونه یاد دود و یاد آتیش شعله های درب خونه یاد خون و زخم بستر درد ایام غریبی جز علی کنار زهرا نه پرستارو طبیبی یاد اشک بیصدا و گریه های بیت الااحزان یاد تلخ اون وداع و ناله های درد طفلان یاد میخی که چه راحت بنشسته روی سینه با چه وضعی میکَنه تا علی اش اونو نبینه یاد خشم و بغض طوفان یاد کوچه های جولان هر چی می خورد تازیونه بیشتر می گفت علی جان یاد شمشیر و غلاف و یاد تیغ و زخم پیکر یاد اون لحظه که می سوخت دل دختر پیمبر یاد گیسووان خونین وا امون ز بی کسی ها فاطمه ز خونه می رفت با همه دلواپسیها یاد شور و آهِ شیون یاد الوداع مادر یاد اون لحظه ی آخر چادر و کشیده رو سر یاد اون شبای غربت اون همه زخم و جراحت یاد لحظه ی شهادت تو نگاش وداع حسرت یاد اون شب که یتیمان همه اومدن به بالین با چه حالی می بوئیدن عطرِ اون جامه ی خونین یاد اون شب دم رفتن دیده از ما بر نداشتی جز علی و کودکانت کسی رو، رو سر نداشتی یاد غسل و یاد تکفین یاد تشییعِ شبونه یاد کودکان ز مولا میگرفته ان بهونه یاد اون شب شده خاموش بعد تو چراغ خونه یاد آهسته گرستن یاد قبر بی نشونه یاد تابوت غریبت دل شب شده روونه چرا باید فقط این سِر تو دل علی بمونه امون از بی کسی ها وُ امون از درد زمونه #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
. شهادت حضرت زهرا (س) زمینه ای یار مهربونم.دنیا بی تو عذابه بدون توغریبم.سلامم بی جوابه جان دادی تو ای زهرا بین اون درو دیوار روزم رو سیاه کرده دیدن همون مسمار یازهرا.چشم خود واکن ای بیمارم یازهرا.بی تو ببین بی طرفدارم                   یازهرا.یازهرا (3) یادم نمیره اون روز.دیدم نقش زمینی ناله ها میکشیدی.یا فضه خذینی یاس پرپرم زهرا روی تو شده نیلی جلوی چشای من دیدم که زدت سیلی یازهرا.دیده بگشا کن تماشایم یازهرا.بی تومن تنهای تنهایم              یازهرا.یازهرا (3) سرفه هات بی امونه.ناله هات از رو درده ای قدکمون حیدر.صورت تو چه زرده ازپیشم داری میری وعدمون توو کربلا اونجا که سرحسین میره روی نیزه ها یازهرا.خداحافظ ای گل پرپر یازهرا.خداحافظ سوره ی کوثر              یازهرا.یازهرا (3) ابوذر رییس میرزایی (بهار)✍ 👇
🏴 🏴 🏴 🎤مداح : کربلایی اسد آل حسن ✍شاعر:هستی محرابی ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ بعدِ تو بابا زندگی واسه ی من حروم میشه تو چشمِ شعله های غم، عمرِ منم تموم میشه یه دسته هیزم میارن، یه دسته آتیش میزنن منو علی رو با غضب برای بیعت میبرن هیچکی انگار نمیشنَوه، این ناله های خسته مو هیچکی دوا نمیکنه، این پهلوی شکسته مو با سیلی زدن به روی من، با ضربِ لگد پهلوی من آه از ورمِ بازوی من، خون میچکه از گیسوی من یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد (2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ یکی بگه عمّار بیاد، علی رو دارن میبرن جلو چِشای بچه ها زهرا رو دارن میزنن بابا ببین چطور منو، دوُن دوُن می بَرَنَم ز پیچ و تاب کوچه ها،دامن کشون میبرنم نفس نفس زدنها وُ، نگاهِ خسته مو ببین کبودیِ صورت و پهلویِ شکسته مو ببین ای آینه ی نگارِ من، ای عطرِ خوشِ بهارِ من بی تو دلِ من پریشونه، ای صبرِ منو قرارِ من یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد (2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ این سو وُ آن سو میروَم، ولی به تو نمیرسم غمِ توو دلم آوار شده، واسه علی دلواپسم با گریه ی تو گم میشم، هر شب تو کوچه های غم گاهی بخاطرِ علی، گاهی بخاطرِ خودم نرو منو تنها نزار، پرستوی بهارِ من مگه خبر نداری از، این دلِ بی قرارِ من ای افسانه ی غروبِ من، ای سینه یِ پُر آشوبِ من گم میشم توی خیالِ تو، ای همسفرِ محبوبِ من یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد (2) ▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️ با یادِ خاطراتِ تو آواره ی غم ها میشم با یادِ غربتِ علی، اسیرِ کوچه ها میشم میره دلِ شکسته ام امشب به سمتِ آسمون تصویرِ غم رو می بینم با این چِشای نِگرون با این دلِ پریشونم می شینم نجوا میکنم تو این روزای بی کسی به یاد بابا میکنم بابا بخدا از جون سیرم، داغِ تو چنان کرده پیرم من تشنه ی روی خورشیدم، چون شد عطشِ وصلت دیرم یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد، یا سیّدی یا طاها مدد (2)