4_5859388264321912869.mp3
8.47M
میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را
سنگین – شب سوم فاطمیه دوم 1398
میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را
در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا
اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر
از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پَر
بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه
آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه
... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ...
بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت
ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت
بر صورت نیلیِ تو میگرید آن خیبر شکن
خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن
بر صورتِ از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده
آن باغبان که گل را ندیده ، حالا که دیده رنگش پریده
... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ...
من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب
در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب
زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام
چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم
پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء
بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو
... جانم حسین جان ، جانم حسین جان ..
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#جواد_مقدم
1_917056964.mp3
1.39M
اذان شهید باکری..
به افق دلهای بیقرار
دلتون شکست التماس دعا🤲🤲🌾🌾
حی علی الصلاه
التماس دعا🌹
#اللهمعجللولیکالفرج
🌴💎💢💎🌴
#روضه ختم دختر جوان🥀
همراه با جشن تولد🥀
سوم هفتم چهلم وسالگرد🥀
اجرا استاد احمد بهزادی🥀🥀
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
صدایت می کنم با قلب خسته
غم تو دخترم پشتم شکسته
دخترم مگر باورم میشه که تو درکنار مانیستی
نیاید باورم مرگ تو ای گل
خدایا می کنم داغش تحمل
باباجان دختر خوبم
دخترجان داغ تو پیرم نموده
(عزیزم باباجان )غم مرگت زمین گیرم نموده
)دخترم) توما را بی خبر کردی و رفتی
)باباجان)چرا بی ماسفرکردی ورفتی
دخترم هرکجا سفر می رفتیم تو باما بودی حالا سفری رفتی که راه برگشت نیست دخترم داغ تو برمن ومادرت خیلی سنگین است ولی با تقدیر نمی توان کاری است
دخترم مرا کردی سیاه پوش
کجا یاد تو می گردد فراموش
درو دیوارخانه غم گرفته
دلم باباجان بایاد تو ماتم گرفته
دل بی تاب بابا سوگواره
ببوسم با فغان سنگ مزارت
◾️مراسم امروز به بمناسبت سالگرد درگذشت فرزندی مهربان دختری دلسوز برپا شده که در سن جوانی از دنیا رفته امروز خانواد محترم پدرو مادر برادران وخواهران که درگوشه ای ازقبرنشسته ای.شما هرسال جش تولد عزیزتان درخانه می گرفتی اما امسال آمدید سر قبر عزیزتان تابهش تبریک بگید اما(اسم دخترو میگی..... خانم)بلندمهمان داری بابا مامان امدند دادشها وخواهرها آمدند
پذیرای کن انشالا خداوند به شما داغ دیدگان صبر بده داغ دختر جوان دیدی داغ خواهر جوان دیدی
به واللهِ خیلی سَخته بزار حرف دل پدرومادرش بگم (یکسال_دوسال) صدای نازنینت دخترم به گوش ما نمی رسه ،یکساله خنده های زیباتو ندیدیم ، اما الان یکساله توی دلمون مونده که یکبار دیگه صورت نازنین تو ببوسیم آی مردم بخدا دیگه صفایی خانه مان نداره😭😭
یادشهدا امام شهدااموات جمع حاضر
الخصوص روی این دختر ازاین مجلس ومحفل فیض ببرد اما دلها امده شد بریم مدینه ایام فاطمیه عزداری فاطمه زهرا (ص)است انشالا روح این خواهرازاین مجلس ومحفل فیض ببره اما دلها بسوزه برای
ان مادری که نیمه شب غسل دادند
بمیرم چه کرد مولا علی به وصیت زهرا😭😭😭
میگن شبانه بدن زهراش را آرام آرام غسل داد اسماء روی بدن زهرا آب می ریخت یک وقت اسماء متوجه شدعلی
دست ازغسل کشید دست بر دیوار غربت گذاشت صدای ناله علی بلندشد لا اله الا الله😭😭
صدازدعلی جان چرا بلند گریه می کنید😭
صدا زد اسماء دست روی دلم نزار حالا دستم رسید به بازوی ورم کرده زهرا 😭😭😭😭
دستت رسید به بازوی طاقت نیاوردی😭
اما علی جان نبودی کربلا آن ساعتی
که زینب آمد گودی قتلگاه 😭
اما برادران مرحومه این جا شما کنار بدن خواهر بودی اما کربلا برعکس شد😭😭
خواهر آمد کنار بدن برادرچه کرد
شمشیر شکسته ها را نیزه شکسته ها
را کنار زد صدا زد زینب 😭😭
گلی گم کرده ام می جویم اورا
به هر گل می رسم می بویم اورا
گل من یک نشانی دربدن داشت
یکی پیراهن کهنه به تن داشت
تایپ مداح اهل بیت(ع) احمد بهزادی✍
التماس دعا#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
.
#زمزمه دقیقه ۳:۳۰
#فاطمیه
#سبک_من_دربدر_عشق_ابالفضل_و_حسینم
تاکی سر خود را سر زانو بگذارم
یا با که بگویم که گره خورده به کارم
دیدم که گل من
از شاخه جدا شد
زهرای جوانم
محتاج عصا شد
تنهایم و بر من
یک دوست نمانده
از فاطمه ی من
جز پوست نمانده
....................
بیمارم و من جز تو پرستار ندارم
جز ناله پیوسته دگر کار ندارم
ای باغ وبهارم - شد فصل خزانم
من می روم امشب - با قد کمانم
مظلوم علی جان - مظلوم علی جان
*
از حادثه کوچه به کس لب نگوشدم
بین درو دیوار دعاگوی تو بودم
ای من به فدای - چشمان تر تو
تاهستم علی جان - هستم سپر تو
مظلوم علی جان - مظلوم علی جان
سوزانده مرا اشک غریبانه ات ای یار
تو شمعی و من سوخته پروانه ات ای یار
گرچه همه سوزم - گرچه همه دردم
تا لحظه آخر - دور تو بگردم
مظلوم علی جان - مظلوم علی جان
بیمار تو را سجده آخر بود امشب
با دست خودم شانه زدم بر سر زینب
پرگشته مشامم - از بوی حسینم
من بوسه بگیرم - از روی حسینم
مظلوم علی جان - مظلوم علی ج#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیهاان
من که بازوی خدایم کمرم میشکند
بیتـو یا فاطمه رکن دگرم میشکند
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
اول ایـن سنگدلان دسـت علی را بستند
دست من بسته شد و دست تو را بشکستند
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
بعد تو ای شده کاشانۀ من سنگر تو
کی حمایت کند از شوهر بییاور تو؟
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
تو که یک عمر فقط دور و برم گردیدی
جان گرفتی سر دست و سپرم گردیدی
ای همه هست علی مرو از دست علی
تو زدی نالـه و مـن حبس شـده فریـادم
کاش ای فاطمه جان جای تو جان میدادم
ای همه هست علی مرو از دست علی
****
تو در خانه زدی ناله و من سوخت دلم
تا قیـامت بـه خـدا از حسنینت خجلم
ای همه هست علی مرو از دست علی
****#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
کاش آن لحظه که بازوی تو را بشکستند
عوض بـازوی مـن چشم مرا میبستند
ای همه هست علی مرو از دست علی
شاعر : حاج غلامرضا سازگار
___karbalaei reza abolhasani ___-1 (1).mp3
13.17M
یک روز دوشنبه که بارون میومد
دیدم صحنه ای روکه آتیش به قلب ودل وجون من زد
دیدم توکوچه زنی روکه افتاد
یه جوری زمین خورد
که انگاری پیش چشام مردو جون داد
همینکه زمین خوردسریع چادرش رو به دورش پیچید
همینکه زمین خورددیدم بچه ای روکه باگریه سمتش دوید
همین که زمین خورددلم رفت توکوچه کنارحسن
همین که زمین خوردیهوجاری شداشکای چشمه من
*کی دیده توکوچه دلش پرغمه
اونی که پناه همه عالمه
رولبهاش داره ذکریافاطمه
یازهرا
گریه کم کن که طاقت ندارم
کمک کن به مادرکمک کن که دست روی شونت بزارم
چشمم کبوده گناهم چی بوده
چی میشدنبینی برای توموی سفیدخیلی زوده
*عزیزم تومردی نبایدبزاری که اشکات سرازیربشه
نبایدبزاری که مادربیوفته زمین گیربشه
۰۰کمک کن که ردشم ازاین کوچه تنگ وتاریک وسرد
نمیبینه چشمام تموم وجودم روپرکرده درد
*کی دیده توکوچه دلش پرغمه
اونی که پناه همه عالمه
رولبهاش داره ذکریافاطمه
یازهرا
#رضاابوالحسنی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#فیش_روضه #فاطمیه یک
#دستگاه_ماهور #حاج_اسماعیلی
فاطمیه آمد و آن مونس و همدم کجاست
شمع میپرسد ز پروانه گل نرگس کجاست
در عزای مادرت یابن الحسن یکدم بیا
تا نپرسد این جماعت بانی مجلس کجاست
وجود نازنین پیغمبر ص فرمود: فاطمه جان، هر کس بر تو صلوات بفرستد خداوند او را می آمرزد و در هر جای بهشت که باشم او را به من ملحق میکند
امشب این صلوات را با هم زمزمه کنیم
اللهم صل علی فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها و السر المستودع فیها بعدد ما أحاط به علمک
هرکه با زهراست احساس سخاوت میکند
مور این وادی سلیمان را ضیافت میکند
دست پخت فاطمه نان است و نانش جذبه است
هر که شد یک بار سائل کمکم عادت میکند
فرشیان نه عرشیان هم رو به او میایستند
در میان خانهاش وقتی عبادت میکند
هرچه مولا مدح خود را کرد مدح فاطمه است
آینه از شان همتایش روایت میکند
روز محشر که بیاید کار دست فاطمه است
مرتضی میایستد زهرا قیامت میکند
رشتهای از چادرش هم دست ما باشد بس است
رشتهای از چادرش آری قیامت میکند
آره والله همینطوره__ رشتهای از چادرش آری شفاعت میکند__ اما کدوم چادر؟... همون چادری که ابن شهرآشوب و قطب راوندی نقل میکنند :
یه روزی امیر المؤمنین محتاج به قرض شد... یه چادر پشمی از حضرت زهرا رو به یه مرد یهودی به امانت داد.. یه مقدار جو قرض گرفت
یهودیه چادر و برد تو خونهاش.. داخل حجره گذاشت.. نیمههای شب زن یهودیه دید تمام حجره نورانی شده.. شوهرش رو صدا زد.. هر دوتایی سراسیمه اومدن تو حجره... دیدند تمام این انوار مقدس از چادر حضرت فاطمه داره ساطع میشه.. همون شب خبر پیچید.. همه فامیل و همسایهها شون خبردار شدند.. تو روایت اومده هشتاد نفر یهودی اونشب مسلمان شدند
چادرت وقتی یهودی را مسلمان میکند
یک نگاهت عالمی را مثل سلمان میکند
اما بمیرم یه روزی اومد.. همین چادری که یهودی مسلمان کرد.. حسنین دیدند زیر دستوپا افتاده
یا زهرا
اینجا یه خانم بود وقتی از خواب بیدار شد دید نوری به آسمان ساطع شد و به برکت این نور مسلمان شد.. اما من یه خانم رو میشناسم.. نیمهشب از خواب بیدار شد.. دید از تنور خانه نوری به آسمان ساطع میشه... زن خولی میگه وقتی اومدم کنار تنور.. دیدم هودجی از آسمان به زمین داره نازل میشه.. یه بانوی قد خمیده ای روی هودج ایستاده.. یه حوریه ای صدا میزد راه بدید_ راه بدید.. فاطمهٔ زهرا برا دیدن سر فرزندش حسین میآید.. وقتی کنار تنور رسید دست برد میان تنور.. سر نورانی را بیرون آورد.. سر رو بغل گرفت و با گریه صدا زد
ولدی ولدی یا حسین.. أیها الشهید أیها مظلوم... قتلوا که وما عرفوک.. و من شرب الماء منعوک
... کشتنت ولی آبت ندادند..
حسین....
شب است و مادری پهلو شکسته
کنار مطبخ خولی نشسته
بریز ای دیده خون دل ز دیده
که رنگ از صورت زهرا پریده
بگوید از غمت در شور و شینم
حسینم وا حسینم وا حسینم
مولف فیش:حجت الاسلام سمی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیهاعی
فیش روضه فاطمیه_ماهور1.mp3
11.2M
روضه بسیار زیبا
استاد حاج اسماعیلی
4_5897909916194048293.mp3
7.84M
باز فاطمیه سجاده غم بازه
دل مرثیه میسازه از غربت زهرا
باز فاطمیه آتیش به دل افتاده
خون نغمه به سر داده از غربت زهرا
امان از سوزِ غم ها ، میان کوچه تنها ، امان از ناله ی زهرا
فصل عزای مادر شد ، اُم اَبیها پرپر شد ، ماه عزای حیدر شد
امون امون ای دل ، ای دل
باز فاطمیه باز غصه ی اون سیلی
یاسی که شده نیلی ، میخ در و مادر
باز فاطمیه شمعی که زده سوسو
دست میگیره به پهلو ، وای از دل دختر
امان از گوش پاره ، فقط با یک اشاره ، پُر از خون زخم گوشواره
چشای کم سوش پُرخونه ، فصل نگاهش بارونه ، انگاری مادر مهمونه
امون امون ای دل ، ای دل
باز فاطمیه باز اشکای پنهونی
باز پیراهن خونی ، وای از دل زینب
باز فاطمیه وقت نماز مادر
از خواب میپره دختر از ناله ی یا ربّ
دلم خون از بلا شد ، مدینه کربلا شد ، دوباره تازه غم ها شد
همیشه یادت میمونم ، برا حسینت میخونم ، به یاد زینب مجنونم
امون امون ای دل ، ای دل
#باز_فاطمیه_سجاده_غم_بازه#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5859388264321912869.mp3
8.47M
میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را
سنگین – شب سوم فاطمیه دوم 1398
میشویمت ای همسرم با اشک چشمانم تو را
در این دل شب میروی از خانه ام زهرا کجا
اسماء بریز آب روان اما کمی آهسته تر
از کینه ی دشمن شده زهرای من بشکسته پَر
بر پیکر از گل نازک او مانده نشانه از تازیانه
آخر گرفت از من فاطمه را دست زمانه با هر بهانه
... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ...
بر روی دیوار از غمت ، سر میگذارد حیدرت
ماندم که دستش میرسد بر زخم روی پیکرت
بر صورت نیلیِ تو میگرید آن خیبر شکن
خواهد شد او باخبر از کوچه و آن راز حسن
بر صورتِ از سیلی کبودت دستش رسیده اشکش چکیده
آن باغبان که گل را ندیده ، حالا که دیده رنگش پریده
... خدانگهدار زهرای حیدر ، زهرای حیدر (2) ...
من میبرم جسم تو را از آشیانه نیمه شب
در زیر تابوتت علی جانش دگر آید به لب
زینب ندارد طاقتی در زیر تابوت دیده ام
چند قطره خون تازه ای می آید و خون شد دلم
پهلو شکسته قامت خمیده آید به صحرا در بین اعداء
بر روی نیزه رأس حسینش بر سر زند او با درد بازو
... جانم حسین جان ، جانم حسین جان ..
😭😭😭😭😭😭😭
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
سلامتی و ظهور آقا امام زمان صلوات
#جواد_مقدم