Fadaeian_Fatemiyeh1401-02_14010930_09.mp3
18.51M
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حاج_میثم_مطیعی
#آواز_بیات_اصفهان
#فاطمیه
این صدای گریهٔ بی تاب کودکان است
ای خدا مادر چرا چون شمع نیمه جان است
«مادرم جوان است، مادرم جوان است»
غم نشسته بر در و دیوار خانه
از سکوت بانوی بیمار خانه
این جهان داغی از این بدتر ندارد
بدتر از بیماری مادر ندارد
ذکر اهلِ خانه دائم آه و ربّنا شد
یَا مَنْ اِسْمُهُ دَوآءٌ وَ ذِکْرُهُ شَفآء شد
«داغمان عیان است، اشکمان نهان است»
لحظه لحظه خاطرات تلخِ غربت
کوچه کوچه بغض سنگین، آه حسرت
مادری که مثل گل یکباره پژمرد
پیش چَشم کودکانش تا زمین خورد
وای اگر طوفان به جانِ باغ ما بیفتد
غنچه یاسی به زیر دست و پا بیفتد
«وای من خدایا، موسم خزان است»
دود و آتش می زند یک سو زبانه
سوی دیگر چرخش یک تازیانه
این میانِ ناله هایی کودکانه
مادرم گم کرده یا ربّ راهِ خانه
ای خدا باور ندارم آن میان چه دیدم
ردّی از خون ناگهان بر خاکِ کوچه دیدم
«آتشی به جان است غصه بی کران است»
#شاعر: محمد مهدی سیار
4_5787638348856167633.mp3
142.5K
❣﷽❣
➖ #زمزمه_حضرت_زهرا_س
➖ #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
➖ #پیشنهادم 👌👌
مادری خورد زمین و همه جا ریخت بهم
همه ی زندگیِ شیر خدا ریخت بهم
داغی و تیزیِ مسمار اذیّت میکرد
تا که برخاست ز جا عرش خدا ریخت بهم
بشکند پای کسی که لگدش سنگین بود
تا که زد، سلسله ی آل عبا ریخت بهم
ثلث سادات میان در و دیوار افتاد
نسل سادات به یک ضربه ی پا ریخت بهم
گُر گرفته بدنِ فاطمه، ای در بس کن
وسط شعله ببین زمزمه ها ریخت بهم
رویِ او ریخت بهم پهلویِ او ریخت بهم
دهنش غرقِ به خون گشت و صدا ریخت بهم
شدتِ ضربه چنان بود که سر خورد به در
رویِ آشفته یِ اُمّ النُجَبا ریخت بهم
پشتِ در سینه یِ سنگین شده هم ارثی شد
گیسوانِ پسرش کرب و بلا ریخت بهم
مادرش آمده گودال نچرخان بدنش
استخوان های گلویش ز قفا ریخت بهم
با ترک های لبش با نوک پا بازی کرد
همه ی صورت او با کف پا ریخت بهم
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6003341828483452292.mp3
168.7K
▪️#زمزمه_حضرت_زهرا_س
▪️#ختم_مادر
▪️#سبک خدا مادرم را کجا میبرند
زبان حال حضرت زینب
چرا درد مادر ، ندارد دوا
خدایا بده ، مٰادرم را شِفا
الهی الهی ،تواز ما گواهی
خدا یا خدا
خدا مادر ما ، شده نا توان
به سنِّ جوانی ، شده قد کمان
الهی الهی ،،،،،
دل من بود خوش ، بر این مادرم
مکن کم خدا ، سٰایه اش از سرم
الهی الهی ،،،،،
شبان تا سحر ، او بود در نوا
نمی خوابد هرگز ز درد ای خدا
بگوید خدایا ،،رسان مرگ زهرا
خدا یا خدا
پدر در کنارش ، کند گفتگو
که هر دم رسد جان او بر گلو
دو چشمان حیدر ،،بدوزدبمادر
خدا یا خدا
دعایش نکرده ، اثر ای خدا
شده مادر زینب از او جدا
نشیند شبانه ،،کند آه و ناله
بگوید خدا ،،،
خدایا ببین ، من ، شدم دیده تر
که تابوت مادر به دوش پدر
بگویم پدر را ،،مبر مادرم را
امان از جدائی ،،،
ز چشمم بود اشک غم بیشمار
زنم ناله هر دم شوم بیقرار
کجائی کجائی ،،(مادر) بخانه نیائی
امان ازجدایی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6003341828483452286.mp3
434.5K
❣﷽❣
🔲 #زمزمه_حضرت_زهرا_س
🔲 #کانالروضهدفتری
🔲 #پیشنهادم👌👌
پاشین بریم مدینه ، یه خانمی مریضه
گل ببریم براشون ، حال علی خرابه.
خدا کنه که زهرا ، شفا بگیره امشب
علی بدون زهرا ، دلش ز غم کبابه.
🔲(بیا به خانه برگرد دار و ندار مولا،دار و ندار مولا)
زهرا پریشون از غم ، سکوتشو شکسته
تو شب بی ستاره.
اشک از چشاش سرازیر ،میگه خدا کمک کن
علی کسی نداره.
🔲(بیا به خانه برگرد دار و ندار مولا،دار و ندار مولا)
بچه ها دور مادر، میگن نرو تو امشب
بیا به خانه برگرد.
مادر خوب و ماهم ،چرا زغصه و آه
میکشه از دلش درد.
🔲(بیا به خانه برگرد دار و ندار مولا،دار و ندار مولا)
پدر با آه و زاری ، میگه بهار عمرم
نرو بمون کنارم.
همسر مهربونم ، ببین پس از تو دیگه
میشه غمِ تو یارم
🔲(بیا به خانه برگرد دار و ندار مولا،دار و ندار مولا)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5769603665216146655.mp3
1.21M
❣﷽❣
🕊 #استودیویی_حضرت_زهرا_س
🕊 #زمزمه_حضرت_زهرا_س
🕊 #آقای_امیرحسین_انصاری
🕊چند روزیه خانومم
🕊نمازتو نشسته خوندی
🕊دل علی رو هی سوزوندی
🕊کاشکی کنار من میموندی😭
🕊پاشو یکم صحبت کن
🕊صدات برای من تسکینه
🕊حسن با گریه هی میشینه😭
🕊تا میخ و روی در میبینه
🕊چادر خاکیت بانو
برای حیدرت کابوسه
🕊ببین حسین تو مأیوسه
🕊دست شکسته تو میبوسه😭
🕊بعد تو دیگه دنیا
🕊 برای من شبیه قبره
🕊چشای زینبت پر ابره😭
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_6014805968074837456.mp3
6.54M
❣﷽❣
⚫️ #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
⚫️ #آقای_بنی_فاطمه
توی آسمون چشمات مادر
دل من می خواد کبوتر باشه
بهترین حس تو دنیا اینه
رو سرم سایه ی مادر باشه
تو قنوتای نمازت
اون نمازای نشسته
برا نوکرا دعا کن
با همون دست شکسته
میرسه روزی که
روزگار با دردای دلم بسازه
میرسه روزی که
پسرت بیاد برات حرم بسازه
نور دل طاها
انسیه الحورا
⚫️فاطمه الزهرا
تو دلم حس عجیبی دارم
اگه بارون چشام می باره.
آره اون چادری که خاکی شد
برا من عطر بهشتو داره
مثل بارون نگاهت
واسه این دل کویری
میشه اشکامو ببینی
میشه دستامو بگیری
به تو مدیونم من
شور عشق و راز رمز بندگی مو
به تو مدیونم من
همه لحظه لحظه های زندگی مو
ذکر لب مولا
زمزمه ی دریا
فاطمه الزهرا
⚫️فاطمه الزهرا
یادمه وقتی زمین افتادم
توخودت یاد دلم افتادی
آره دنیامو عوض کردی تو
راه عشقو تو نشونم دادی
اگه دلداده ی عشقم
اگه نوکر حسینم
تا همیشه زیر دِین
لطف مادر حسینم
به تومحتاجم من
به دل شکسته منم نگاه کن
به تومحتاجم من
شب جمعه کربلا برام دعا کن
جلوه ی اعطینا
مادر عاشورا
فاطمه الزهرا
⚫️فاطمه الزهرا
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5990156137150812107.mp3
1.69M
❣﷽❣
🥀 #استودیویی_حضرت_زهرا_س
🥀 #آقای_پویانفر
🥀اجازه هست راحت بگم
🥀باور اول و آخرمه
🥀مادر کربلا مادرمه
🥀اجازه هست راحت بگم
🥀سایه ی چادرش رو سرمه
🥀مادر کربلا مادرمه
🥀نسیم فاطمیه میوزه تو کوچه
🥀آب و هوای شهرمون بارونی میشه
🥀عطر چادر نماز مادرم که باشه
🥀سجاده ی خواهرم آسمونی میشه
🥀چادر مادر یعنی سایه ی محشر
🥀چادر مادر یعنی عصمت کوثر
🥀چادر مادر یعنی غیرت حیدر
🥀خدا کنه قسمت بشه
🥀مارو یه نیمه شب دعا کنی
🥀مادرونه به ما نگاه کنی
🥀خدا کنه قسمت بشه
🥀بچه هاتو به اسم صدا کنی
🥀مادرونه به ما نگاه کنی
🥀رزق یه سالمونو از شما میگیریم
🥀کنار سفرتون برای دنیا جا هست
🥀هرجا که حرف غربت مرتضی باشه
🥀حکایت چادر خاکی شما هست
🥀چادر خاکی یعنی پرچم عزت
🥀چادر خاکی یعنی درد ولایت
🥀چادر خاکی یعنی عطر شهادت
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
4_5990156137150812108.mp3
2.69M
❣﷽❣
⚫️ #سینه_زنی_حضرت_زهرا_س
⚫️ #حاج_منصور_ارضی #سنتی
شب اول فاطمیه اول 1402
چادر تو حبل المتین فاطمه فاطمه
رکن امیرالمومنین فاطمه فاطمه
روز قیامت ناقه سواری
بر چشم عالم پا میگذاری
⚫️🔳 زهرا یا زهرا
ای مادر هر سینه زن فاطمه فاطمه
ام الحسین ام الحسن فاطمه فاطمه
در مهربانی تو بی نظیری
دستان ما را محشر بگیری
⚫️🔳زهرا یا زهرا
در وسط آتش و دود فاطمه فاطمه
صورت تو گشته کبود فاطمه فاطمه
زیر لگدها نقش زمینی
ناله کشیدی فضه خذینی
⚫️🔳زهرا یا زهرا
تا که دره خانه شکست فاطمه فاطمه
محسن تو رفت ز دست فاطمه فاطمه
در جای تنگی شدی گرفتار
گفتی به گریه لعنت به مسمار
⚫️🔳زهرا یا زهرا
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام اللہ علیها (صلوات)🌹
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#روضه حضرت ابوالفضل
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
دعا_کنید_که_سقا
دعا کنید که سقا … پاش برسه به دریا ۲
مشکو پرازآب کنه،بیاره تو خیمه ها
عمو عمو ابالفضل …
میخوای بشنوی؟نمیتونی بشنوی،تازه عموعمو گفتنشونم نمیشنوی چه برسه به واعطشا…اگه واعطشاشون رو بشنوی بیچاره میشی …
دعا کنید که سقا…پاش برسه به دریا ۲
مشکو پرازآب کنه،بیاره تو خیمه ها
عمو عمو ابالفضل …
ابی عبدالله هرجوری بود اجازه داد قمربنی هاشم بره میدان؛ اما تعبیر حسین اینه”اُطلُب لهذه الاطفال الماء”
حالا که میخوای بری،برو فقط برای این بچه ها آب بیار،یه جمله هم بهش فرمود،!فرمود:عباس من! تو پرچمدار منی! “لَقَد مَضَیتَ تَفَرَّقَ عسکری”یعنی اگه تو زمین بخوری لشگرم از هم میپاشه،فهمیدی چی گفتم؟من نمیدونم این جمله رو لشگر دشمن شنید یا نه! جایی ننوشتن اما همه حسین رو رها کردند،دنبال عباس رفتند،یه جا گیرش بندازند…رفت تو شریعه،مشکو پر از آب کرد،با چه هیبت و غروری آبی که تو دستش پر کرده بود مرکبش بنوشه،مرکبش نوشید؛”فذکر عطش الحسین فرمی الماء علی الماء”آب رو روی آب ریخت که همه بدونند من این آقام رو که “ماء العَذب علی الظَمئا”ست برا آب فرات و آب دنیا نمیفروشم،کی گفته که من میخواستم آب بنوشم؟!
“فرمی الماء”آب رو پرتاب کرد،که اگه آب هم به خیالش این توهم رو کرد،از این دستا یه سیلی بخوره،تو هنوز عباس رو نشناختی! نانجیب تو مهریه ی مادر حسینی! تو معرفت نداشتی اما من که مثل تو نیستم! تا قیامت این آب از خجالت و شرمندگی حول قبر ابالفضل میگرده،تو سرداب اونایی که رفتن میدونن؛تا قیامت طواف میکنه،آقا مرا ببخش من نشناختم تورو؛یه توجهی به من کن!سوار مرکب شد،یا صاحب الزمان! نوشته اند چهار هزارتیرانداز کمین کردند؛اگر یک صدم این تیرها بهش خورده باشه تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل…” دستاشو که قطع کردند،مرحوم علامه مجلسی مینویسد:مشکو به دندان گرفت؛هنوز داره به سمت خیمه ها میاد…
یارب مکن امید کسی را تو ناامید…
تا تیر به مشک آب خورد نوشته اند: “فَوَقَف متحیرا” سرگردان،متحیر… دست نداره که بجنگه،آب نداره که به خیمه ها برگرده…یا صاحب الزمان! بذار من روضه رو از زبان خودش بخوانم:مرحوم آشیخ محمدعلی خراسانی واعظ تو حرم خود عباس منبر رفت فقط یه گوشه از روضه رو اشاره کرد،اون گوشه ای که فرمود:تیر به چشمش زدند،اومد پایین مرحوم آسید ابراهیم قزوینی امام جماعت حرم عباسه گفت:آشیخ محمدعلی اشکم رو درآوردی؛دلم رو آتش زدی،اما این روضه ای که سندش ضعیفه رو نخون؛اومد منزل؛شب تو عالم رویا خود حضرت رو زیارت کرد، حضرت فرمود:آسید ابراهیم مگه تو کربلا بودی که بفهمی ضعیفه یا نه! حالا روضه رو خود عباس خوند؛فرمود:آسید ابراهیم!دستامو که بریدن،به مشکم که تیر زدن؛یه تیر به چشمم زدن؛هرکاری کردم دست نداشتم تیرو دربیارم ،سرمو تکون دادم این تیر از چشمم بیرون نیامد عمامه از سرم افتاد؛این زانوم رو آوردم بالا،تیرو بین زانوهام بذارم بلکه بتونم بیرون بیارم،چنان با عمود آهن به فرقم زدن…آی حسین…
اومد کنار بدن برادر(فاطمه جان شاهد باش اینا همونایین که پیغمبر فرمود: مثل مادر بچه مرده زار میزنند)سی هزار نفر دارن نگاه میکنند؛دیدند حسین”فَوَقَفَ مُنحَنیا…”زبون حال بگم:
تو مثل جون عزیزی،اگر که برنخیزی
رقیه مو میبرد عدو برا کنیزی…
آی حسین …
❣﷽❣
🔳#روضه_حضرت_عباس_ع
🔳#دفتری_عباس_ع ( 3)
🔻شیران دلیر کربلا را صلوات
🔻آن جمع خیام نینوا راصلوات
🔻برساقی لشکر و علمدار حسین
🔻تقدیم به نورچشم زهراصلوات
(دعای فرج)
🔷السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الْعَبْدُ الصَّالِحُ الْمُطِيعُ لِلَّهِ
السلام علیک یا ابالفضل العباس
یا ابالفضل 3
⬅️یه مسیحی از تجارت تهران خدا فقط تو دنیا یه دختر بهش داده..تومور مغزی گرفته ..چند بار عمل کردن کاسه سرش و چند بار برداشتن دوباره گذاشتن.. یه شب گفتند آقا دیگه دخترت خوبشو نیست..
مادرش میگه گفتم نمی خوام بچم تو بیمارستان بمیره.. حالا که داره میمیره می خوام ببرم خونه خودم دستورات دینمون را براش پیاده کنم.
مسیحی ارمنی دخترش رو برمیداره میاره منزلش..
⬅️پدر میگه من طاقت دیدن آب شدن بچه ها نداشتم از خونه زدم بیرون گفتم لحظه جون دادن بچه ام نباشم
تو خیابونای تهران می رفتم یه مرتبه دیدم یه جایی زن صدا میاد
(همراه کشش👇👇)
ای باوفا (ابالفضل) 3
مشکل گشا (اباالفضل)3
یه پیرمردی رو دید گفت چه خبره..
پیرمرد گفت مگه مسلمون نیستی؟؟نمیدونی چه خبره؟؟
گفت من ارمنی هستم .
پیرمرد گفت حسین مارو میشناسی؟ گفتم بله..
گفت عباسمونو چی؟؟ گفتم بله ابالفضل تونو می شناسم.
گفت این ضریحو ساختیم داریم میبریم کربلا رو قبر ابالفضل نصب کنیم.. امشب مهمان ماست .. اومدیم وداع کنیم.
میگه ناخواسته کشیده شدم به سمت این ضریحی که میخواد بره کربلا
گفت شبکههاشو دستم گرفتم ..صورتمو روش گذاشتم ..
⬅️ (اوج) گفتم یا ابالفضل.. آقا شنیدم خیلی به حسین ارادت داری..شنیدم خیلی حسینتو دوست داریآقا
اومدم بگم تورو به جان حسینت قسم دخترم داره میمیره.. اگه واسطه بشی خوب بشه قسم میخورم مسلمان بشم..
⬅️میگه گریه کردم سوار ماشین شدم اومدم خونه دیدم خونه شلوغه..خودمو آماده کرده بودم بهم تسلیت بگن.. از پله ها که بالا می رفتم همه نگاه می کردند گریه می کردم..
وارد که شدم دیدم دخترم تو اتاق داره راه میره ..تاچشمش به من افتاد صدا زد بابا کجا رفته بودی.. گفتم چطور بابا.. بابا من که افتاده بودم دونفر اومدن سمتم.. گفتن وقتش تمومه.. داشتن می بردند سمت آسمان..
یه وقت یه آقای جلو راه اینا رو گرفت..فرمود ولش کنید..برش گردونید..( گفتن آقا وقتش تموم شده)
فرمود باباش منو به حسینم قسم داده ..
گفت منو داشت برمیگردوند گفت ما به عهدمان عمل کردیم به بابات بگوبه عهدش عمل کند
میگه حرفهای دخترم که تموم شد..شروع کرد گریه کردن..
بابا جان چرا داری گریه میکنی
(بابا حالا که حالت خوب شده چرا داری گریه میکنی)
(اوج)صدا زد بابا..گریه ام برای خودم نیست بابا
گریه ام برای اون آقاست ..بابا...نمیدونم آقای به این نازنینی چرا دست در بدن نداشت..
✨سقای دشت کربلا( ابالفضل)3
✨دستش شده از تن جدا( ابالفضل)3
✨ای با وفا ابالفضل
✨مشکل گشا ابالفضل
✨درده دوا ابالفضل
ان شاالله بری کربلا...
وقتی برسی کربلا اولین گنبدی که نگاه میکنی گنبد آقات ابالفضله..
امروز کیا باابالفضل کار دارند..
اونایی که گرفتارند مریض دارند مشکل دارند کجا نشستند اونی که جوون داره التماس دعا داره کجا نشسته
باب الحوائجه... آقایی که ارمنی هم بیاد در خونه اش ناامید بر نمیگرده
(میدونید یعنی چی؟؟
یعنی میخواد بگه آی مردم عباس بی جوابت نمیزاره)
جایی که ارمنی بی جواب بر نمیگرده ..مگه میشه گریه کنه حسین دست خالی برگرده
مگه میشه گریه کنه مادرش زهرا بی جواب برگرده
🔘امروزخدا رو قسم بده به آبروی ابالفضل.
اون آقایی که دستاشون ازبدن جدا کردند..
تیر به چشم نازنینش زدن..
عمود آهن به فرقش زدند..
همچین که از بالای مرکب با صورت رو زمین افتاد..
آقایی که هیچ وقت به امام حسین برادر نگفته بود
صدا زد.. اخا ادرک اخا..
برادر برادرتو دریاب
امان امان
آخ حسین اومد کنار بدن ابالفضل
سر عباسشو به دامن گرفت
گفت حسین جان..
پاکو کن چشمامو از خون
که تا بینم رخ زیبای بی جون
(کارش داری؟؟)
آخ طبیب و باب حاجاتی ابالفضل
علمدار رشیدم یا ابالفضل
اگه برادر داری خدابرات نگه داره
الهی پر پر شدن برادرو نبینی
الهی هیچ عزیزی دست وپا زدن عزیزشو نبینه..
چه گذشت به دل حسین..
گفت
💥جلوچشای من( پاتو نکش زمین)3
💥تو رو خدا پاشو یل ام البنین
💥 بدون تو چجوری من برگردم
💥خون دل از چشام میاد نم نم
💥خمیده میشه کمرم کم کم
(داداش)
💥جواب زینب و خودت پاشو بده
💥از دم خیمه ها به اینجا زل زده
💥پاشو که آبروم داره میره
💥اگه پاشی علی نمی میره
💥رحمی بکن برادرت گیره
(داداش)
💥باور نمیکنم
💥دستات جدا شده
💥خونی شده چشات
💥فرقت دوتا شده
💥تو رو به حق حیدر کرار
💥پاشو علم رو از زمین بردار
💥تا بچه هام نرن سرِ بازار
(شاعر ؛ حامد شریف)
(سجاد شرفخانی)
هرچقدر ناله داری مریض داری جوون داری حاجتمندی گرفتاری سه مرتبه ناله بزن بگو #یاابالفضل...#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
-------------------------------------
ای حرمت قبله ی حاجات ما، اباالفضل
یاد تو تسبیح مناجات ما، اباالفضل
تاج شهیدان همه عالمی، اباالفضل
دست علی ماه بنی هاشمی، اباالفضل
هم قدم قافله سالار عشق، اباالفضل
ساقی عشاق و علمدار عشق، اباالفضل
سرور و سالار سپاه حسین، اباالفضل
داده سر و دست به راه حسین، اباالفضل
عم امام و اخ و ابن امام، اباالفضل
حضرت عباس علیه السلام، اباالفضل
ای حرمت قبله ی حاجات ما، اباالفضل
یاد تو تسبیح مناجات ما، اباالفضل
هر که به دردی و غمی شد دچار، اباالفضل
گوید اگر یکصد و سی و سه بار، اباالفضل
ای علم افراشته در عالمین، اباالفضل
اکشف یا کاشف کرب الحسین، اباالفضل
چهار امامی که تو را دیده اند، اباالفضل
دست علم گیر تو بوسیده اند، اباالفضل
|⇦•خواهش کردم پیرهنت ...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
خواهش کردم پیرهنت رو پس بدن،ندادن...
نیزه نیزه به کشتنت ادامه دادن...
خواهش کردم وقتی سرُ می بُرن،نباشم
حالا باید چه جوری از بدنت جدا شم
آه به حسین!
دعای هر نیمه شبم الله به حسین
گریه کنید هر سحرگاه به حسین
آه جگرم!
بعد تو سوخت حرمت اهل حرم
زمونه کرده با سرت همسفرم
آه جگرم!
چی به روز خیمه ها آوردند
ای وااای...سرُ بردن...
یادگاری مادرُ بردن
ای وای سرُ بردن
یادم مونده از سر نی سرتُ که دیدم
از رو ناقه از ته دل ناله می کشیدم
قرآن خوندی، مزد کلام تو سنگِ بام شد
بعد از عباس دور و بر خیمه ازدحام شد
آه به حسین!
پاشو بگو اینا همه ش خوابه حسین...
سر تو زیر نورِ مهتابه حسین...
آه تنِ تو...
چقدر نفسگیر شده کشتن تو
من روی سینه میذارم پیرهنتُ
زیر تیغ و شمشیر و سِنان بود
ای وای... نگران بود
خاتمش به دست ساربان بود
ای وای...نگران بود...
نگران کشتنش...
بی امان کشتنش...
ای حسینم!..ای حسینم!
ای ضیاء هر دو عینم
«من زینبِ صبور تو بودم، ولی حسین!
هنگام قتلِ صبرِ تو صبرم تمام شد...»
من و زا به راه نکن...
دست و پا که می زنی مادر و نگاه نکن....
من و چشم به راه نذار
* ابی عبدالله آمد وداع آخر و با زن و بچه ها بکنه.هر وقت می آمد دم خیمه ها اول فقط صدا میزد:یا زینب! انگار با هیچکس حسینکاری نداره. همه ی حرفش با زینبه. لحظه ی آخر که اومد وداع کنه دید همه ی سپر ولباسای حسینش خون آلوده، آخرین باری که اومد وداع کنه یه نگاه به قد وقامتش کرد دید این لبها ترک ترک شده بچه ها دارن نگاه میکنن. عمه ی سادات داره چیکار می کنه با ابی عبدالله هر کاری اینخانوم میکنه برا این بچه هادرسه.تا دید این لبها ترک ترک شده این چادرش رو بلند کرد این گرد و غبار و از صورت حسین پاک کرد.با یه پارچه ای این لبهای ترک ترکو خون آلود و محاسن رو دست کشید این خونها رو پاک کرد.حضرت زینب فرمود: ما رو به کی میسپاری حسین؟یه کاری کرد با دل ابی عبدالله که اگر بیشتر میخواست بایسته کار سخت میشد. دست رو قلب عمه سادات گذاشت آرام باش...آرام باش...وقتی که به سمت میدان راه افتاد دید یه صدایی از پشت سر داره بند دل ابی عبدالله رو پاره میکنه.همین جور که داشت می رفت دید یه صدایی داره میاد...مهلاً مهلا..لحظه ای نگذشت بچه ها صدای شِیهه ی ذوالجناح رو شنیدند.هنوز پرده ی خیمه رو بالا نزده بودن گفتن بابا داره برمیگرده عمه ی سادات دید دوید دید ذوالجناح بدون حسین داره میاد....
چه بلایی سر این بچه ها اومد اون لحظه ای که اسب بی صاحب رسید دست و یال اسب غرق خون بود.....یا ابا عبدالله....
↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در #سایت و #کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال #جایز نبوده و مصداق بارز #حق_الناس می باشد.
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_سیدالشهدا_علیه_السلام
#ویژهٔ_ایام_محرم
#سید_مهدی_حسینی
خواهش کردم پیرهنتو پس بدن ندادن.mp3
33.18M
|⇦•خواهش کردم پیرهنت...
#سینه_زنی و توسل به حضرت سیدالشهدا علیه السلام اجرا شده به نفس سید مهدی حسینی•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسین علیه السلام:
کسی از اهوال و شدائد قیامت در أمان نمی باشد، مگر آن که در دنیا ترس از خدا داشته باشد.
📚بلاغة الحسین، ص 285
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
سبک محمد زنی
سینه زنی _ زمینه
######
رفتی کجا ای علمدار
تنها شدم ای وفادار
آب آور کودکانم
بی تو شدم من گرفتار
#############
سقای طفلان ابالفضل
جان. برادر ابالفضل ۲
#############
عباس من ای برادر
عباس من ای دلاور
ای همسفر ای برادر
روح و تنم ای برادر
#############٬٬
سقای طفلان ابالفضل
جان. برادر ابالفضل ۲
##############
بی تو غریبم تو یارم
جز تو کسی را ندارم
بی تو بگو من چه سازم
در سوزم و در گدازم
##############
سقای طفلان ابالفضل
جان. برادر ابالفضل ۲
##############
رفتی کجا ای امیدم
خیری ز دنیا ندیم
تنها شدم ای برادر
رنج غریبی کشیدم
############
سقای طفلان ابالفضل
جان. برادر ابالفضل ۲
############
بعد از تو (بیقرارم)
غریب این دیارم
عباس من کجایی
بی تو کسی ندارم
############
سقای طفلان ابالفضل
جان. برادر ابالفضل
بیقرار اصفهانی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
حدادیان حلالمکن! - yasfatemii.mp3
8.92M
حلالم کن ...
🎙حدادیان
#فاطمیه
✍ این روز ها زیاد بگویید السلام علیک یا امیر المومنین علیه السلام
این روز ها کسی در مدینه سلامش نمیکند😭
◾️ايام شهادت صديقه كبرىٰ
▪️حضرت فاطمه زهرا(سلام الله علیها)
◾️بر همه شيعيان تسليت باد
بسم الله الرحمان الرحیم
روضه شب شام غریبان حضرت زهرا سلام الله علیها
گیدیر مزارفاطمه حسن دیر ننه دایان
حسین دیر ننه دایان 2
گئجه قرانلوق خلوت ننه هارا گیدیسن
ای ننه یاتیپدی ایندی جماعت هاراگیدرسن آی ننه 2
التماس دعا شب شام غریبان بی بی دوعالم
توفیق اولدی بوگئجه خدمتوزده
اولاخ عرض تسلیت میزاولا امام زمان عج آقایا
بیلمیرم آقا قبرستان بقیع ده دولانیر
اوگیزلین قبرین دورسنه یا ننه سینن
روضه لرینده یا ننه سینن مجلسینده دی
یاندی باب خانه دوزدم بوجفای دوزمرم
باتدی سینه قانه دوزدوم بوجفایه دوزمرم
گلدی زهراجانه دوزدم بوجفایه دوزمرم قبر زهرا کعبه دور اماگرک دیلنمیه
کیم دیرکعبه اولا ویران اما علی دیلمیه
ئورک اویینن گئدک قبرستان بقیعه
ام الا یمن دیر گوردوم پیغبر وارداولدی
اووه علی پیغبرین دالسیجان دقایقی
پیغمبربووردی ام الایمن منی علینن تنها قویون پیغبر ایلشدی علی ایلشدی وصیت ایلر
پیغبر بویوردی ام اوغلی عمرم قوتاریر
گیت ملیم نچه وصیتیم وار عم اوغلی منن سورا حقوی غصب ایلیر صبر ایلرسن
چشم یا رسول الله علی خانه نشین
اولارسان صبرایلیرسن چشم یارسول الله
علی قاپو ی یاندرالار صبرایلیرسن چشم
یارسول الله صبرایلرم اما پیغبر بیر
وصیت ایلدی علی بتر اغلادی عم اوغلی منن سورا گوزون باخا باخا زهرانی
دوولر یا رسول الله مگرعلی
دوزر زهرانی دوه لرپیغبر
اغلادی عم اوغلی صبر ایلیرسن حقی
غضب اولدی علی صبر ایلدی قاپی
یاندی علی صبر ایلدی محسن شهید
اولدی علی صبرایلدی دلیم لال اولا
زهرایه سیلی ویردلارعلی صبرایلدی
زهرانین قولاریناتازیانه وردیلار علی
صبرایلدی اما بوگئجه مولانین صبری قوتاردی امام زمان آقا علی ایلشب
اوده زهرانین یاسیدی
بیلمرم سلمان
یامقداد یااباذر بیری گلدی قاپیا علی
ایلشبسن دورایاقا مگرنه خبروار علی
دورایاقا غاصبان حکومت ایستیلر
زهرانین قبرین آچالار علی دوردی ایاقا
اوقهرمان علی دوردی ایاقااوساری
دستمال باغلادی باشینا ذولفقاری آلدی
الینه مولاگیتدی قبرستانه بقیعه یاندی باب خانه دوزدیم بوجفایه دوزمرم
گلدی زهراجانه دوزدوم بوجفایه دوز
مرم
اووی داغلانارسینه باتدی قانه
دوزدم بوجفایه دوزمرم
قبرزهراکعبه دی اماگرگ دیللمیم
کیم دیر کعبه کرگ ویران اولاعلی دیللمیه
اخ مصطفی قول وردیم صبرایدم صبرایلدیم یوخسا من اوحیدرم
خندق ده گوردوزنیلدیم
عمروبن عبدود اولولدوردم ظلم فسادین پی لدیم
قدرتوز واردی اگربیر قبری الان نبش ایدون
سینه وزی نبش ایلرم تز گلدگوز یولدان گیدون
تکیه دیوار بقیع ایلدی داشلارتیتردی
ذولفقارین قبضه سیندن سیخدی باشلارتیتردی
سیتترتیندن یرده داشلار گوده قوشلار
تیتردی
بیلدیلر حیدرغضبلنسه دل آفاق
اسر
بو علی المرتضی دی دشمنین نسلین
کسر
(تکراربند)
قدرتوزواردی اگربیرقبرالان نبش ایدوز
سینه وزی نبش ایلرم تیزگلدوگوز یولدان گیدون
گوردی مولا اودستمالی باقلیب باشینا
ذولفغارعلینن الینده
ابن عباسه دیدی قویما علی تیغ چکه تیغین چکسه بو قبرستانی ایلر مهلکه هامی داغیلدی
قلبی رام اولدی امامین منزله استیر
گله
ایلکی گوردی هامی متفرق اولدی
علی بیرباخدی زهرانین قبرینه زهرا بیله
آدامسیزقالدیم زهرابیله کمکسیز
قالموشام
یاندیم ای زهرایاندم ای زهرایاندم ای زهرا
دیرم دور یاپش علینن الینن بوگئجه
حسن وحسینن یامان گئجه سی دی زینب
ام کلثومین آغلار قالان گئجه سی دی
قربان اولوم گوزیا شوزا قلب رام اولدی
امامین منزله ایستر گله گلدی اماباخماق اولمازدیده سیالینه بیرنفرایستیرکه تایانسین تاعلینن
حالینه همیشه مولا جنگ لردن قیدنده
زهراگلردی قاپیا عم اوغلی یورولمیسان
بوشوادولانیم عم اوغلی امابودفعه مولا
ناراحت ایوه یا امام زمان آقا اووه
وارداولاندابیر اوزون قویدی یانان قاپیا
زهرا زهرازهراگوردی ال باشدان زینب
قاشدی بابانین استقبالینه
اوبالاجابالا
قاچاقاچا گئلدی قاباقاعلی ایلشدی یره
زینب اوبالاجاالئرین سالدی علینن بوینینا
هردن یواش یواش دیر باباجان بابا مظلوم بابابیکس بابامنزله فاتح قیدون
باباقویمادون ننه مین قبرین دشمن آچا
بابا بابا بیرایلش یره دولانیم باشوا
قویمادون ننه مین قبرینی دشمن آچابابا
اما قول وراوقبره منه بیرگئجه
گورست سن بابا ای بابا
انشااله وعده میز کربلا اولاقبرستان بقیع
اولا اورداایلشک خانمن قبره آشکاراولا اوردا
باخاخ بیر زهراننه ائن قبرینه زهرادردیمیز وار خانم مریضیمزوارخانم
زبانحال حضرت زینب س
قول وراوقبره بیر گئجه منه گورسدبابا
الله سنی بالا رواچوخ گورمسین باباهج
آدامسیز خانواده مادر الدن ورمسین ای
بابااوجا دنئنن
یا زهرایازهر ایازهرا
تنظیم ومداحی استاد طالبی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
Mehdi Rasooli - Man Garak Har Dardimi (128).mp3
6.09M
Mehdi Rasooli - Man Garak Har Dardimi (128).mp3
یارالی زهرا
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهراسلام_الله_علیها
متن روضه ۲
🔸آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
امشب دلت رو با من همراه کن بریم مدینه...
بریم خونه ی امیرالمومنین...
🔸آتش زدن به خانهي مولا بهانه بود
🔸مقصود خصم، كشتن بانوي خانه بود
ای وای...ای وای
🔸از آن به باب وحي لگد زد عدو كه ديد
🔸جان علی به پشت در آستانه بود
روضه امشب خیلی سنگینه...
شیعه تا قیام قیامت، با این مصیبت میسوزه...
یه عده نامرد ریختند در خونه حضرت زهرا...
(مدینه.. عجب روزایی رو دیدی)
یه نامردی اومد جلو...
صدازد... علی بیرون بیا...
زهرای مرضیه حامی ولایته...
اومد پشت درب خونه...
شاید اینا ببینند دختر پیغمبره...
حیا کنند برگردند...
فرمود...
أَما تَتَّقِی اللَّهَ؟ تَدْخُلُ عَلی بَیْتی
از خدا نمیترسی نانجیب...
برا چی اومدید...
مگه نمیدونید...
ما عزاداریم...
نانجیب صدا زد: دختر پیغمبر...
در رو باز کن...
وگرنه خونه رو آتیش میزنم...
خود نامردش نامه نوشت گفت معاویه...
میدونی چه کردم...
هر چی صدا زدم زهرای مرضیه در رو باز نکرد...
تازیانه رو از قنفذ گرفتم واويلا...
أَخَذْتُ سَوْطَ قُنْفُذٍ فَضَرَبْتُ
اول با تازیانه...
دختر پیغمبر رو زدم...
گفتم حالا هیزم ها رو بیارید...
دیدم زهرای مرضیه بازم استقامت میکنه...
فَضَرَبْتُ كَفَّيْهَا بِالسَّوْطِ فَأَلَّمَهَا، فَسَمِعْتُ لَهَا زَفِيراً وَ بُكَائا
سادات منو ببخشید...
میگه دوباره با تازیانه به دستان مبارک زدم...
صدای ناله دختر پیغمبر بلند شد...
نزدیک بود دلم بسوزه...
اما... یاد کینه هایی که از علی داشتم افتادم و...
هر چقدر توان داشتم جمع کردم...
با لگد...
محکم به در زدم...
همینجا بود زهرای مرضیه یه جوری ناله زد...
انگار تمام مدینه زیر رو شد...
🔸کاش روز حادثه، در پشت زهرا نبود
🔸شاهد پهلوشکستن، زینب کبری نبود
یا صاحب الزمان
🔸کاش وقت در شکستن، پای دشمن میشکست
🔸تا که میخ در، نشان پهلوی زهرا نبود
اما معاویه... به اینا اکتفا نکردم...
تا زهرا در مقابلم قرار گرفت...
فَصَفَقْتُ صَفْقَةً عَلَى خَدَّیْهَا مِنْ ظَاهِر ِ الْخِمَارِ فَانْقَطَعَ قُرْطُهَا وَ تَنَاثَرَتْ إِلَى الْأَرْض
آی غیرتی ها...
طاقت دارید بگم یا نه...
میگه از روي مقنعه...
آنچنان سيلي زدم...
گوشواره شكست و روی زمين افتاد..
(منبع: بحارالانوار، ج30، ص 492)
🔸بابا ببین که مادر
🔸خورده زمین پشت در
بابا بیا ببین...
مادرم رو کشتند...
🔸پاشیده روی دیوار
🔸خون از پهلوی مادر
روضه من تمام...
فقط همینو بگم...
اگه اینجا خونه امیرالمومنین رو آتیش نمیزدند...
کربلا کسی جرات نداشت خیمه ابی عبدالله رو آتیش بزنه...
راوى ميگه ديدم...
روز عاشورا...
يه بى بى مجلله...
ميان يه خيمه نيمه سوخته...
هی وارد میشه...
بيرون مياد...
عرضه داشتم بى بى جان...
دارید چکار میکنید...
خيام حرم آتیش گرفته...
فرمود... من داخل اين خيمه يه بيمار دارم...
امام سجاد... از شدت بیماری، با صورت به زمین افتاده...
میترسم بیمارم در آتش بسوزه...
🔸از آن ترسم که آتش برفروزد
🔸میان خیمه بیمارم بسوزد
🔸از آن ترسم که آتش شعله گیرد
🔸میان خیمه بیمارم بمیرد
🔸درون خیمه زین العابدین است
🔸همه دار و ندار من همین است
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فایل صوتی👇
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۴
🔸دلم به یاد مدینه بهانه میگیرد
🔸سراغ باغ گلی را شبانه میگیرد
🔸چه حکمت است چون نام فاطمه آید
🔸دلم برای گریه بهانه میگیرد
انقدر مادرمون زهرا مظلومه...
تا نامش برده میشه...
ناخودآگاه آدم اشکش جاری میشه...
یا فاطمه... یا زهرا.... (زمزمه)
ابن عباس میگه لحظات آخر عمر پیغمبر دیدند...
حضرت داره گریه میکنه...
عرضه داشتند...
چی شده یا رسول الله...
چرا دارید گریه میکنید...
فرمودند...
أَبْكِي لِذُرِّيَّتِي وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِي مِنْ بَعْدِي
برا غربت بچه هام گریه میکنم...
برا میوه دلم فاطمه گریه میکنم...
كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ بِنْتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي
میبینم بعد از خودم...
امتم به فاطمه ام ظلم میکنند...
صداش به ناله بلنده...
وَ هِيَ تُنَادِي يَا أَبَتَاهْ
هی صدا میزنه...میگه
یا ابتاه...یارسول الله...
فَلَا يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي
اما کسی به داد زهرام نمیرسه...
(منبع: الامالی للطوسی ص: 188)
((درصورتیکه خواندن متن عربی برایتان دشوار بود به متن فارسی اکتفا کنید))
عرضه بداریم یا رسول الله...
خیلی سفارش زهرای مرضیه رو کردید...
اما نبودید ببینید با یادگارتون چه کردند...
🔸در گلشن رسالت، آتش زبانه ميزد
🔸گل گشته بود خاموش، بلبل ترانه ميزد
یا رسول الله در خونه اش رو آتیش زدند...
🔸وقتی که باغ می سوخت، صیّاد بی مروّت
🔸مرغ شکسته پر را، در آشیانه می زد
تا اون نانجیب با لگد به در زد...
زهرای مرضیه بین در و دیوار...
دو تا ناله زد...
ناله اول صدا زد...
یا ابتاه... یا رسول الله...
بابا ببین با حبیبه ات چه کردند...
هکَذا کانَ یُفْعَلَ بِحَبیبَتِکَ
ناله دوم صدا زد...
یا فِضَّةُ خُذینی فَقَدْ قُتِلَ وَ اللَّه ما فی اَحْشائی مِن الْحَمْل
فضه بیا بدادم برس...
بخدا محسنم رو کشتند...
🔸از فضّه، غم مادر و فرزند بپرسيد
🔸کو شاهد حال من و قتل پسرم بود
نانجیب ها وارد خونه شدند...
دستهای امیرالمومنین رو بستند...
تا این صحنه رو زهرای مرضیه دید...
طاقت نیاورد...
هر طوری بود از جاش بلند شد...
حالا میخوام تصور کنید...
مادرمون زهرا...
یه دست به پهلو گرفته...
یه دست به دیوار گرفته...
🔸دنبال حیدر میدوید
🔸از پهلویش خون میچکید
اومد کنار امیرالمومنین...
دید ریسمان گردن آقاش انداختند...
دست هاش رو بستند...
دارن کشون کشون به سمت مسجد میبرند...
صدا زد نمیزارم آقام رو ببرید...
یا صاحب الزمان...
همینجا بود دومی نامرد اشاره کرد...
قنفذ...
چرا آروم نشستی...
بزنید زهرا رو...😭
زبانم لال بشه...
دختر پیغمبر کجا...
تازیانه اون نامرد کجا...
دور مادر رو گرفتند...
یه نفر با تازیانه میزد...
یه نفر با غلاف شمشیر...
یه نفر با لگد میزد...
انقدر مادر رو زدند...
دستهاش رها شد...
روی زمین افتاد...
🔸قنفذ و ثانی مغیره هر سه زهرا را زدند
🔸بارها آن عصمت باریتعالی کشته شد
یا صاحب الزمان...
اگه تو مدینه مادرتون زهرا رو نمیزدند...
کربلا کسی جرات نمیکرد...
عمه جانتون زینب کبری رو بزنه...
دیدند دختر ابی عبدالله کنار بدن بی سر بابا...
بی تاب شده...
هی صدا میزنه بابا...
أُنظُر إلی عَمَّتِیَ المَضروُبَة
بابا بلند شو ببین...
دارن عمه جانم زینب رو میزنند...
🔸با همان دستی كه زهرا را زدند
🔸در كنار ِ پیكرت ما را زدند
ناله بزن یا حسین...
(و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبونَ)
شعراء 227
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فایل صوتی👇
#فاطمیه
#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
متن روضه ۵
🔸دلم میخواد یه شب مدینه باشم
🔸زائر اون شکسته سینه باشم
🔸دلم میخواد پشت بقیع بشینم
🔸قبر غریب مادر و ببینم
ان شاءالله وعده منو و شما مدینه...
کنار قبرستان بقیع...
ایام عزای زهرای مرضیه...
بریم خانه امیرالمومنین...
بریم عیادت مادرمون زهرا...
مادری که چند ماهه تو بستر بیماریه...
ان شاءالله هر كی مادر داره...
خدا براش نگه داره...
خدا نکنه ببینی مادرت بیمار شده...
اگه یه روزی بری خونه...
ببینی مادرت حالش خوب نیست...
دست و پات رو گم میكنی...
اگه یه روز ببینی مادرت...
به سختی داره نفس میکشه...
دست و پات رو گم میكنی...
انگار همه غصه های عالم رو دلت میآد...
امروز بعد از چند ماه...
بلاخره زهرای مرضیه از بستر بیماری بلند شد...
بچه ها تا مادر رو دیدند...
خوشحال شدند...
الحمدلله...
مادر ما خوب شده...
🔸چون روز ِ آخر بود كار ِ خانه كردم
🔸گیسوی ِ فرزندان خود را شانه كردم
کمی کارهای خونه رو انجام داد بی بی...
فرمود اسماء...
من ساعتی استراحت می کنم منو صدا بزن...
اگه جواب ندادم اسماء...
بدون به بابام پیغمبر ملحق شدم...
اسماء میگه...
دل نگران شدم...
ساعتی بعد صدا زدم...
عرضه داشتم... یا بنت رسول الله...
دیدم جواب نیومد...
خدایا ...چه خبر شده...
چرا بی بی جواب نمیده...
دوباره صدا زدم:
(یَا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ )
جواب نیومد...
وارد حجره شدم...
پوشیه صورت رو کنار زدم...
دیدم ای وای...
بی بی جان به جانان تسلیم کردند...
عرضه داشتم بی بی جان...
سلام منو به پیغمبر خدا برسونید...
خدایا...
حالا جواب امیرالمومنین رو چی بگم...
جواب بچه ها رو چی بگم...
حسنین وارد شدند...
تا اومدند فرمودند اسماء...
مادرمون زهرا کجاست...
دوان دوان وارد حجره شدند...
کنار بدن بی جان مادر نشستند...
حالا میخوای گریه کنی بسم الله...
امشب برا یتیمان زهرای مرضیه گریه کن...
این بچه ها خودشون رو انداختند روی جنازه مادر...
نميدونم تاحالا بچه یتیم کنار بدن مادر دیدی یا نه...
امام حسن خودش رو انداخت روی بدن مادر...
صدازد:
یَا أُمَّاهُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ تُفَارِقَ رُوحِی بَدَنِی
مادرجان من حسنم...
با من حرف بزن مادر...
الان روح از بدنم جدا میشه مادر...
ابی عبدالله اومد...
آی کربلایی ها...
آقاتون اومد...
صورت گذاشت کف پاهای مادر..
هی کف پاهای مادر رو میبوسه...
صدا میزنه...
يَا أُمَّاهْ أَنَا ابْنُكِ الْحُسَيْنُ كَلِّمِينِي قَبْلَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي فَأَمُوتَ
مادر...
من حسینتم...
با من حرف بزن...
مادر...
اگه با من حرف نزنی میمیرم...
مادر... مادر...
🔸اسماء چرا چشم از ما پوشیده مادر
🔸وقت اذان مغرب خوابیده مادر
اسماء اومد بچه ها رو با احترام...
از روی جنازه مادر بلند کرد...
اما...
لا یوم یومِک یا اباعبدالله
خوب شد اسماء تو بودی...
بچه ها زهرای مرضیه رو...
از کنار جنازه مادر بلند کردی...
اما کربلا...
فَاجْتَمَعَتْ عِدَّةٌ مِنَ الْأَعْرَابِ حَتَّى جَرُّوهَا عَنْهُ
چند نفر مرد اَعرابی با تازیانه...
کشان کشان...
دختر رو از کنار بدن بابا جدا کردند...
🔸ای خصم بد منش تو مزن تازیانه ام
🔸من از کنار پیکر بابا نميروم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
فایل صوتی👇