فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تورا به اضطرار زینب " آقا بیا آقا بیا...😭😭😭😭😭😭
﴿السّـــلٰام؏َـلیک یٰا أباصــــٰـالح المَهد؎ﷻ﴾
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ
حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا
.
#کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج
#التماس_دعای_فرج_وعاقبت_بخیری
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
1_5911809729.mp3
4.59M
.
امان از دل زینب 💔💔😭😭😭😭😭
#ماه_صفر🥀 #صفر
وای از شام بلا😭😭😭
#آجرک_الله_یا_بقیة_الله 😭😭🏴
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
التماس دعای فرج و عاقبت بخیری
چگونگی کسب معرفت به امام غایب.mp3
1.21M
⁉️چگونگی کسب معرفت به امام غایب و فضائل مردمان اخرالزمان :
#کانال_اشعار_مناجات_امام_زمان_عج
#هدیه_محضر_امام_زمان_عج_صلوات
❣﷽❣
➖ #روضه_امام_سجاد_ع
➖ #روضه_اسارت_اهل_بیت ع
➖ #اسارت #شام
➖ #آقای_سماواتی
شده عنان گیر دلم قصه ویرانه شام
زآنچه با آل علی گشت به کاشانه شام
از ازل کاش نمی گشت بنا خانه شام
که بلا موج زنان گشت ز پیمانه شام
هر زمان یاد ز دروازه ساعات کنم
به خرابی سخن ازپیر خرابات کنم
بهردیدار اسیران حبش خیل تتار
آمد از شام تماشایی ، هشتاد هزار
همه آکنده دل از کین رسول مختار
همه را بغض نبی کین علی آمده کار
همه مزمار ونی وچنگ ودف و تار زدند
کوس شادی سر هر کوچه و بازار شدند
سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی
ز جلو آن سر و هجده سر ببریده ز پی
⬅️ (( سوال کردن از امام زین العابدین تو این سفر با این همه مصیبت کجا به شما خیلی سخت گذشت سه بار فرمود الشام از الشام ، کربلا تیرها به بدن ها اصابت میکرد اما شام به جگرها می خورد - سر بریده حجت خدا را به هم نشان می دادن میگفتن هذا راس خارجی ))
◀️(( آنقدر پشت دروازه ساعات نگهشون داشتند تا شهر و آذین بستند))
سر بی پیکر شاه شهدا زیور نی
ز جلو آن سر و هیجده سر ببریده ز پی
محمل پرده گیان آمده اندر پی وی
چه بنات النعش افتاده به دنبال جدی
بسته سر سلسله قوم چه در سلسله بود
از بلا سلسله بر گردن آن سلسله بود
گاهی از خیل یهود آتش کین بر سرشان
گاهی از سنگ ستم خسته شده پیکرشان
بسته اندر غل و زنجیر تن سرورشان
در برابر بسر نیزه سر اکبرشان
پیر زالی بسر غرقه از سنگ جفا
وامصیبت که شکست آینه عرش خدا
(#میرزا_یحیی_مدرس_اصفهانی)
💠(( اول سنگشان زدن ، خاک و خاکستر به سرشان ریختند مقابلشان زدن و رقصیدن امان از دل زینب خیلی که تو شهر گرداندن خسته شدند یه جایی رو زمین نشاندن سراها را به شاخه آویزان کردند روضه من همین جمله است نگهبان سر ها میگه از خستگی سرم را به قبضه شمشیر گذاشتم از گوشه چشم نگاه می کردم دیدم یه دختر بچه ای آرام بلند شد اومد مقابل سر بریده بابا دستهای کوچکش دراز کرد سر رو بغل بگیره قدش نمیرسه میگه دیدم شاخه خم شد سر بابا رو بغل گرفت صورت بابا رو می بوسه سرهم دختر رو داره میبوسه حسین جان))
با زبانی پر گلایه مقتل تحریر شد
آیه های غربت من یک به یک تفسیر شد
تو غریب کربلا و من غریب شهر شام
ماجرای غربتم مثل تو عالم گیر شد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
🔊 #روضه_اسارت
◾️#اسارت #شام
◾️#آقای_خمسه
◾️ ورود کاروان اسرا به شام
شامیان من داغ دارم، هل هله کمتر کنید ۲
بخدا نمیزارم اینجور بشینید... (امام زمان)
خارجی نه، زاده، پیغمبرم، باور کنید
اگه برام داستان درست نمیکنید، اگه فردا حرف برام در نیاد، یه کار ازتون میخوام، به خدا برا روضه است، کسی خجالت نکشه من دارم میگم، میخوام همه باهم دست بزنید میخوام شعر بخونم، صدا دستتونو بشنوم میخونم، دست بزن، عیب نداره بزن،
کف زدن،( بزن)
کف زدن پای سر (دست بزن)
کف زدن پای، سر، فرزند زهرا، خوب نیست (دست)
دست زدن، دست زدن، پای سر ، فرزند زهرا خوب نیست
آقا، تو هی دوتا میزنی قطع میکنی، هی داد میزد، اینا میخندیدن
کف زدن پای سر، فرزند زهرا ، خوب نیست
نا مسلمانان، حیا، از دخت پیغمبر، کنید
یه روضه بگم، از کربلا به شام ، هیچ جا نشده بود به اینا احترام بزارن، سادات، یا باید مثل سید اجازم بدید، یا پاشید برید بیرون، عمامه برداشت، یعنی واویلا، یعنی من اجازه دارم هر روضه ای، هیچ کس احترام نذاشت، الا دم دروازه، تو شلوغیا و خنده ها، یکی گفت سلام آقا، یهو آقا برگشت علی بن الحسین، دید تو شلوغیا یکی دستشو آورده، سلام آقا، آقا لبخند زد، تو مارو میشناسی؟ گفت آره آقا، باباتم میشناسم، جون بخواه، چه بلایی سرت آوردن؟ گفت ببینم، ازت خواسته ای بگم آره، گفت یه پارچه بیار، آفتاب، زنجیرارو سوزونده، این زنجیرا رو گردنمه، گردنم سوخته، (ای وای، اگه بعدیشو بگم، همه دستا کار میکنه) گفت سَهل، پول داری؟ آقا تو اسارت پول چکارت؟ گفت میخوام بدم، به این، نیزه دارها ، (گوشتو بگیر)، میخوام اینقدر به بهونه سرها ، وسط ناقه، اینقدر نچرخند، بین عمه ها، آه، بگیریدش، مگه سید اولاد زهرا، خودشو میزنه؟ نزن بچت داره میبینه، وای چه روضه ای اومد تو سرم، نزن، بچه اش داره میبینه، نزن، نزن، این پسرِ، این پسرِ، نزن، دخترش، دخترش داره میبینه، آه، پیش سه ساله، رو سینه اش نرو ، حسیــــــــــن، حسیـــــــــــن
باشه، دست تو مستمع رو میبوسم، الان خوشهالم، روضه ثابت گرفتم، دیونه هامو پیدا کردم، آره، هر کدوم شما تو یه هیئت میدیدمتون، اما حالا دور هم جمع شدیم، پسرش داشت میدید باباش خودشو میزنه، از این ور میزد، میگفت نزن، خودشو میزد، میگفت نزن، اون بچه میدونی چکار میکرد، میزد هی خودشو، پاتو وردار، پاتو وردار، یَومٌ عَلی صَدرِ المُصطَفی، یَومٌ عَلی، وَجهِ الثُری، رو زمین افتاده، کمک، کمک، کمک، آخ کمک اومدن، اما به حسین نه ، کمک سنان، کمک شمر، کمک خولی، حسیـــــــــــن، حسیــــــــن
آه، آه، اگه پا به پات، گریه نمیکردم نمیخوندم، بخونم یا نه؟، روضه بگم برا اینم، یه ساعت داره میزنه، از اول روضه داره میزنه، اما خون نیومد، الان یکم خون اومد
در حیرتم، چگونه، به رویش، عدو زده
تو رو خدا نزنید، تو رو خدا نزنید، به پا من نیفت، کاش یکی به پا اون می افتاد، نزن، زینب به پاش افتاد، اومد تو گودال، آه، دیگه نمیخونم، تو حسین بگو من نخونم، تو حسین بگو، به جان مادرم هنوز روضه نخوندم، حسیــــــــــن، حسیــــــــــن
بسه، باشه، فقط یه دونه بگم، هنده اومد تو مجلس، یه عبایی پوشیده بود، یه قبایی پوشیده بود، (بخونم یا نه)، اومد تو مجلس، طلا هاشو بسته، گردنبندشو انداخته،( بزار بخونم، بزار بخونم، تو گلوم میمنه وا)، یه وقت رسید، عمه های تو رو دید، گفت اینا که حجاب دارن، پس میگفتید اینا خارجی اند، بزرگتون کجاست، اومد جلو زینب، خانم اینطور بود، میدونست هنده ببینه میشناسه، گفت دستتو بردار، دستتو بردار ببینم، دستشو برداشت، واویلا، دیدن چادرشو برداشت، عباشو برداشت، یکی هنده رو بگیره، گفت زن یزید محجبه، دختر علی، با پارچه؟
حسیـــــــــــن، حسیــــــــن، حسیـــــــــــن
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
❣﷽❣
⚫️ #دفتری_زینب_س (5)
🔘 #روضه_حضرت_زینب_س
⚫️ #روضه_اسارت #شام
⭐بر زینب و رافت کمالش صلوات
⭐بر کوه شکوه و بر جلالش صلوات
⭐بر نایبه حضرت زهرای بتول
⭐بر قلب حسینی و وصالش صلوات
(دعای فرج)
السلام علیک یا اباعبدالله ( یا حسین)۳
صل الله علیک یا اباعبدالله
و صل الله علی قلب زینب الصبور و لسان الشکور
✨ای سایه ات فتاده به روی سرم حسین
✨معنای واقعی اصول الکرم حسین
✨یک یا حسین گفتم و دیدم غمی نماند
✨تسکین دردهای دل مضطرم حسین
آقا جااان…یا اباعبدالله…
✨لطفی که کرده ای تو به من پدرو مادرم نکرد
✨ای مهربان تر از پدر و مادرم حسین
✨من سال هاست در به در روضه ی توام
✨داغ تو را به جان و دلم می خرم حسین
🔰ان شاالله بری کربلا …
ان شاالله حسرت حرم به دلت نمونه…
تسکین دل مومن حسینه…
امروز دعا کن برا اونایی که کربلا رو ندیدن… دلشون پر میزنه برا حرم حسین…
✨در کوچه های سینه زنی سالیان سال
✨در حسرت هوای حرم می پرم حسین
✨کابوس من شده غم دوری کربلا
✨در خواب هم ذکر لب من حرم حسین
◼️حسین… آرام جانم…
◼️حسین… روح و روانم…
(آره زمزمه کن...همه با هم)
◼️حسین… آرام جانم…
◼️حسین… روح و روانم…
◼️حسین…سالار زینب…
◼️حسین… دلدار زینب…
این روزا روزای اسارت اولاد زهراست…
این روزها روزهای خاک نشینی دختر امیرالمومنینه …
یا صاحب الزمان آقا جان آجرک الله…
ببخش آقا…
فقط یه زمزمه کنم ناله شو بزنی…
از زبان بی بی زینب بگم …
◼️کوفه چراغانی شده (حسین جان)۳
◼️زینب تماشایی شده (حسین جان)۳
◼️دخترت آواره شده (حسین جان)۳
(ایام ایام اسارت بی بی زینبه…)
(دیگه از امروز باید بگی امان از دل زینب)
آخ
میون همه دلها …
امون از دل زینب…
چه خون شد دل زینب…
روضه برات بخونم ، میدونم میخای ناله کنی برای یتیمان حسین برا غریبی بی بی زینب
امان امان
(چه مصیبتیه مصیبت بی بی زینب س)
(کدوم زینبو میگم…)
🔹نیست فلک به قدرو هم پایه ام
🔹سایه ی من ندیده همسایه ام
آره زینب …
زینبی که وقتی میخواست بره کنار قبر پیغمبر, ، میگفتن صبر کنیم نیمه شب بشه، مردم خونه هاشون برن ،
(جلو جلو قنبرو می فرستادن، قنبر برو مشعل و چراغی اگه روشنه خاموش کن)
بی بی که راه میافتاد , امیرالمومنین علی جلو میرفت ، آخ سمت راست حسنه ، سمت چپ حسینه،
(عباس هم پشت سر می اومد
تو تاریکی و دل شب)
چشمی به قد و بالای زینب نیفته…
آاااخ …
(اوج)اون خانمی که سایه شو نامحرم ندیده…
صداشو نامحرم نشنیده…
حالا بین نامحرما … تو بازار برده فروشا…
تو محله یهودی نشینااا
از همه بدتر تو بزم شراب
( اف به دنیااا
دختر علی کجا و بزم شراب)
(فرود)دست زنها و بچه ها رو با طناب بسته بودن، وارد مجلس یزید کردن ، بالای مجلس یزید ملعون نشسته… دور تا دور نامحرما و حرامیا…
(اهل بیت پیغمبر وسط ایستاده بودن)
سر ابی عبدالله رو گذاشته بودن تو طشت طلا…
(کجای عالم با یه خانواده داغدیده این کارو میکنند…)
(بیخود نبود وقتی از امام سجاد سوال کردن ، آقا کجا به شما خیلی سخت گذشت سه مرتبه آقا فرمود الشام الشام الشام)
(خدا میدونه چه گذشت به دل اهل بیت ع
چی گذشت به دل بی بی زینب س…)
🔘زینب و مجلس اغیار کجا
🔘زینب و کوچه و بازار کجا
🔘زینب و این همه آزار کجا
🔘زینب و طشت سر یار کجا
⏺ آخ تو مجلس یزیدن، همه نامحرما و حرامیا هستن
بمیرم رقاصه ها دارن میرقصن، همه دارن کف میزنن، دارن هلهله میکنند…
امان امان
(بگمو ناله شو بزنی…)
(اوج)یه وقت این زن و بچه دیدن یزید ملعون چوب خیزرانو بالا برد …
دختر داره میبینه ، خواهر داره میبینه، همسرش داره میبینه
چوب خیزران رو بالا برد آخ زد به لب و دندان ابی عبدالله…
آخ صدای ناله ی زنها بلند شد…
صدای ناله ی بی بی بلند شد…
( سبک خدایا عاشقان را)
♨️مزن ظالم حسین مادر ندارد
♨️مزن ظالم کسی بر سر ندارد
♨️مزن چوب جفا ای بی مروت
♨️دگر انگشت و انگشتر ندارد
♨️الهی خواهرت زینب بمیرد
♨️نباشد بعد تو ماتم بگیرد
صل الله علیک یا مظلوم … یا غریب …
یااباعبدالله… یا حسین …
⬅️همنوا با دل سوخته بی بی زینب س 3مرتبه ناله بزن
حسین جااان حسین جااان 2
👇صلوات حذف نشه لطفا👇
🌹هدیه به حضرت معصومه سلام الله علیها (صلوات)🌹
┈✾
متن روضه روز اول محرم🤞🤞
#متن روضه حضرت مسلم ابن عقیل(ع)
#مداح..حاج آرمین غلامی
خدا رو صد هزار مرتبه شکر می کنیم که:سالی دیگه،محرمی دیگه،توفیق دیگه،ذره پروری دیگه،منت به سر ما گذاشتند و تونستیم امسال هم در خیمه سید الشهداء و جمع عزاداران آن حضرت نفس بزنیم،حسین حسین بگیم و اقامه ی عزای اون حضرت بکنیم،یک کلام اقتدای به مادرش فاطمه ی زهرا سلام الله علیها کنیم. امشب نیت کنید بگید که: ان شاءالله به زودیه زود، محرم رو تو کربلا برگزار کنیم، کنار حرم ابی عبدالله،با امام زمانمون ان شاءالله.
اَلْسَّلامُ عَلَیْکَ ی اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ [اَبَداً] ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّه دیدی می خوای وداع کنی، از حرم ابی عبدالله میآی بیروی، عقب عقب که میآی،این جمله رو میگی،یعنی من رو دوباره کربلا بیآر. وَلاجَعَلَهُ اللَّه آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. بگو یا صاحب الزمان:آجرک الله آقاجان،قربون شال عزات برم،آقام آقام آقام.خدا رحمت کنه رفتگانمون،علماء،پدر و مادرامون. همشون سر سفره ی ابی عبدالله فیض ببرند،طبق های نور از این جلسه به روحشون عاید و واصل بشه. اَلسَّلامُ عَلَی الْحُسَیْنِ وَ عَلی عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلی اَصْحابِ الْحُسَیْنِ.
🔸کوفه لبریز بلا گشته میا کوفه حسین
🔸قسمتم سنگ جفا گشته میا کوفه حسین
شب اول محرم...
بریم در خانه ی غریب کوفه...
آقامون.. مسلم بن عقیل...
(ببین چطوری با اربابش حسین داره درد دل میکنه...)
🔸کوفه ای که پدرت حاکم آن بود قدیم
🔸عاری از شرم و حیا گشته میا کوفه حسین
غریب و تنها...
توی کوچه های شهر کوفه...
داره با اربابش ابی عبدالله...
درد دل میکنه...
حسین جان ...آقا
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
آقای من...
🔸نگران گلوی طفل توام چون اینجا
🔸مملواز حرمله ها گشته میاکوفه حسین
تنها و غریب در کوچه های شهر کوفه...
اومد کنار یک خونه ای ایستاد... تکیه داد به دیوار غریبی...
یه پیره زنی در رو باز کرد.. صدازد.. آقا...چرا اینجا ایستادید؟
مگه خبر ندارید شهر امنیت نداره...
اول آقا مسلم بن عقیل صدا زد... خانوم... میشه برام آبی بیاری...
(قربون لبهای تشنه ات برم اقاجونم)
این پیرزن رفت و برا آقا آب آورد...
وقتی حضرت آب رو نوشیدند...
دوباره این پیر زن صدا زد...
آقا این روزها شهر امنیت نداره...
برای چی هنوز ایستادید...
یه دفعه آقا مسلم بن عقیل فرمودند...
کجا برم...
من تو این شهر خونه ای ندارم...
من توی این شهر غریبم...
پیر زن به سیمای نورانی اقا مسلم بن عقیل نگاهی کرد...
عرضه داشت... آقا جان... مگه شما کی هستید
حضرت فرمودند...
من مسلم بن عقیلم...
سفیر ابی عبد الله ام...
تا پیر زن فهمید این آقا فرستاده ی حسینه...
صدا زد... آقا...
جانم به فدای شما...
این خانه... خانه ی شماست... منم کنیز شمام...
ای کاش مردم کوفه.. به اندازه این پیر زن معرفت میداشتند...
هر طوری بود...
نانجیبها خبردار شدند...
نزدیکی های صبح...
خونه ی پیرزن رو محاصره کردند...
مسلم از خانه بیرون اومد... جنگ نمایانی کرد
خیلی از این نانجیبها رو به درک واصل کرد،اما بلاخره آقا رو با مکر و حیله گرفتار کردند.بردن بالای دار الإماره...
حالا میخواهی گریه کنی بسم الله...
مردم کوفه دارن نگاه میکنند...
هر کسی یه حرفی میزنه...
یکی میگه حتما آقا رو آزاد میکنند...
یکی میگه نه...
دیگه آقا رو به شهادت میرسونند...
همه دارن نگاه میکنند...
یه دفعه دیدن سر از تن آقا جدا کردند...
ای وای... ای وای...
غریبانه... بدن بی جان مسلم را...
از بالای دارالإماره به زمین انداختند...
میخوام بگم اینجا...
سر از تن آقا مسلم بن عقیل جدا کردن...
بدن نازنینش رو غریبانه از بالای بام به زمین انداختند...
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
روضه ونوحه
ا#جراشده شب اول محرم۱۴۰۳
#/مسجدمعتمدالدوله
#مداح.حاج آرمین غلامی
🤞🤞
🏴شب اول محرم الحرام سال ۱۴۰۳🏴
📚روضہ و توسل به سیدالشهدا
#مداح..حاج آرمین غلامی
ارباب
بوی محرمت رسیده
نمردمو و دمت رسیده
سینه زنه غمت رسیده
ارباب
اشکه توئه دوای دردام
حاله شبای غم و میخوام
ذکر حسینه روی لب هام
اشک چشام _فدای اون _اشک چشای خواهرت
من بمیرم _ برای اون _ درد و غمای دخترت
آقام
کتیبه ی غمت چه زیباس
چشام برات مثله دریاس
گدای تو همیشه آقاس
آقام
این شبا غصه هام همینه
میشه گدات بازم ببینه
زائره روزه اربعینه
عشق و صفا _ ی موکبا _ مگه میره _ ز خاطرم
هرکی داره _ باز هوسه _ کرببلا _ من حاضرم
بازاین چه شورش است که درخلق عالم است
بازاین چه نوحه و چه عزا و چه ماتم است
بازاین چه رستخیز عظیم است کز زمین
بی نفخ صور خاسته تا عرش اعظم است
گویا طلوع می کند از مغرب،آفتاب
گاه شور در تمامی ذرات عالم است
*حسین ...*
گر خوانمش قیامت دنیا بعید نیست
که این رستخیز آه که نامش محرم است
*فقط من و توایم مگه گریه می کنیم؟*
دربارگاه قدس که جای ملال نیست
سرهای قدسیان همه بر زانوی غم است
جن و ملک بر آدمیان نوحه می کنند
گویا عزای اشرف اولاد آدم است
*تو عالم رویا دید،منبری از نور اولیا،انبیا از آدم تا خاتم همه جمع اند،چه خبره؟
گفتند پیغمبر اکرم برا حسینش روضه گرفته(نمی خوام بگم گریه کنیا خودت می دونی)تا نگاه کرد،داره تو عالم رویا می بینه مقبل کاشانی،کسی که جذامی بود؛به نگاه ابی عبدالله شفا گرفت و اول بیتی که گفت تا امروز همه جا می خونن:
شب عاشوراست امشب
کربلا غوغاست امشب
یک مرتبه دید همه اومدن،اولیا و انبیا همه بلند شدن گفتند چه خبر شده؟گفتند علی و زهرا دارن میان،مادر روضه داره میاد؛همه نشستند،مقبل میگه گفتم الان چه خبر می شه؟یه وقت دیدم پیغمبر صدا زد محتشم کاشانی بیا،میگه تا محتشم اومد،پیغمبر فرمود: بخون اون شعری که برای حسین من گفتی شروع کرد به خوندن،پیغمبر فرمود:برو بالا منبر،اول پله ایستاد :
*بازاین چه شورش است که در خلق عالم است*
پیغمبر گریه کرد و فرمود محتشم یه پله بالاتر برو،مقام گرفت،شروع کرد به خوندن :
کشتی شکت خورده طوفان کربلا
*ببخشید شب اولی نمک می خوام به زخمت بزنم*
در خاک و خون ، تپیده ....
می دونی یعنی چی؟
شاید همون غلتیدنه ...
در خاک و خون تپیده به میدان کربلا...
بودند دیو و دد همه سیراب و میمکید
خاتم ز قحط آب،سلیمان کربلا ...
*ناله پیغمبر بلند شد،همه دارن گریه می کنن؛یک مرتبه پیغمبر فرمود:محتشم یه پله بالاتر برو،(مقام بعدی)،شروع کرد خوندن:*
بر خوان غم چو عالمیان را صلا زدند
اول صلا بر سلسله ی انبیا زدند
*همچین شروع کرد به همه اینا خواندن یک مقامی دیگه داد فکر می کنم آخر، بیتش بود دوازده بندشو نتونست بخونه،
رفت بالا شروع کرد یه روضه ای گفتن ...*
این کشته ی فتاده به هامون حسین توست
این صید دست و پا زده در خون حسین توست
*یک مرتبه،این روضه رو خواند،ندا اومد بس کن،گفت خود پیغمبر فرمودند بخوانم گفتند بس کن به خدا فاطمه غش کرد ..."
روضه ونوحه
ا#جراشده شب اول محرم۱۴۰۳
#/مسجدمعتمدالدوله
#مداح.حاج آرمین غلامی
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
متن روضه و توسل به حضرت رقیه – شب سوم محرم ۹۸
دوتامون لبامون پر از خونه
موهام مثل موهات پریشونه
حالا مثل تو من یه دندونِ
شکسته دارم ..
دوتامون موهامون پر از دوده
قراره جدایی مگه بوده
یتیمی برا من هنوز زوده
سنی ندارم ..
حق داری نشناسی ، موهام سفید شده
این روزا لرزشِ ، دستام شدید شده
از بین دخترا ، من خسته تر شدم
زودتر بیا بریم ، که دردسر شدم
نمیپرسم انگشترت چی شد
نپرسی ازم معجرت چی شد
ببین قسمت دخترت چی شد
توی خرابه ..
تو شام صد دفعه کربلا دیدم
بلا دیدی بابا بلا دیدم
سرت رو تو طشت طلا دیدم
حالم خرابه ..
امشب بیا خودم ، مادر بشم برات
خاکا رو پاک کنم ، از صورت و لبات
حالا که اومدی، بیشتر پیشم بمون
لبهاتو میبوسم ، قرآن برام بخون
سرِ روی نیزه بابام میشی
همون مهربون که میخوام میشی
تو همبازی این روزام میشی
میبینی تنهام ..
خیال کن نریخته موهای من
ببین سالمه ابروهای من
دیگه خسته نیست زانوهای من
بشین روپاهام ..
من فرض میکنم ، آغوش داری و
من رو تو آغوشِ ، گرمت میذاری و
تو فرض کن منم ، گوشواره دارم و
اصلا نگاه نکن این ، گوشای پارهمو
همچین که این سر رو آوردن بغل کرد؛ بابا یادته شبا میومدم رو پاهات میخوابیدم برام لالایی میخوندی .. برام قصه تعریف میکردی ؟.. حالا منم پاهامُ دراز میکنم سرتو رو پاهام میذارم .. میخوام برات لالایی بخونم:
لالا لالا ، گلم لالا
بابای خوشگلم لالا
اینقد با باباش حرف زد. راوی میگه یه مرتبه دیدم از موها شروع کرد هی نوازش میکرد ، همه جارو یکی یکی سوال میکرد: بابا موهات چرا سوخته؟!
همچین که رسید به این لبها گفت: بابا دیگه از این نمیگذرم. موهات سوخته بود حرف نزدم، پیشونیت شکسته بود حرف نزدم…
( نوشتن صورت هجده زخم کاری داشته)
از همه گذشتم، ولی از این نمیگذرم بابا.
آخه همۀ این زخمایی که تو صورتت هست ، تو سرت هست من ندیدم ، نمیدونم کجا این زخما پیش اومده برات .. اما بابا دیروز یه صحنهای دیدم باور نمیکردم ، اما حالا فهمیدم چی شده .. حالا که من اونجا بودم این صحنه رو دیدم منم خودمو مثل تو میکنم
(چی؟!) دیروز میدیدم چوب یزید بالا میره، دستای عمهم بالا میرفت، چوب که پایین میومد قدّم نمیرسید ببینم به کجا میخوره، حالا فهمیدم اون نامرد با این لبهات چیکار کرده…
حسین …
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#متن_روضه_حضرت_رقیه_، س،
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#روضه حضرت رقیه (ع)
#گریز حضرت علی اصغر(ع)
بسم الله الرحمن الرحیم
یا رحمن یا رحیم
لاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم، حسبُنَا اللّهُ وَنِعْمَ الْوَكِيلُ نِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِیر،
أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لاَ إِلَهَ إِلاَّ هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ، الرَّحْمَنُ الرَّحِيمُ، ذُو الْجَلاَلِ وَ الْإِكْرَامِ ، و اَتُوبُ اِلَیه
اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً.
یا صاحب الزمان
می گن رقیه سه ساله زهرای کربلا بوده،اینقدر گریه کرد،این گریه قیامتی به پا کرد،آخه از مادرش یاد گرفته،امشب شب ناله است،شب زمزمه است،اومدی برا کسی گریه کنی،که هیچکی به اندازه ی این خانم،واسه حسین گریه نکرده، مرام و عقیده و راهش هم به مادرش زهرا می ره،شنیده بود مادرش تو مدینه هرچی خطبه خوند،بین در و دیوار رفت،تو کوچه های مدینه اومد؛نتونست رو دل این نانجیب ها اثر بذاره،آخرسر اومد تو بیابونها شروع کرد گریه کردن،آی اونهایی که می گن این گریه ها الکیه،گوش بدن،اونایی که می گن بسه چقدر گریه می کنید،دیدید بعضی ها می گن دوباره محرم اومد،این ها گریه هاشون شروع شد،خسته نشدید،هرسال گریه می کنید،ما گریه مون رو از رقیه یاد گرفتیم،آخه می گن این دختر اینقدر گریه می کرد،تا آخرش به آقاش رسید،به امامش رسید،ماهم اینقدر گریه می کنیم،ایشاءالله یه روز آقامون بیاد،حالا دلها آمده شد😭
بریم در خونه ی این خانم سه ساله،گریه ای که خانم رقیه کرد،گریه ی ضعف نبود،گریه،گریه ای بود که همه بفهمند،ظالم کیه،ظلم کیه،گریه کرد که برو ببین الان اثری از دارالاماره،اثری از کاخ یزید نیست،فقط برو ببین تو این شهر برای دخترسه ساله حسین چه حرمی درست کردن،چقدر جلال داره،چقدر جبروت داره،حالا
با ابی عبدالله کار داری.
آقا رو به نازدانه اش قسم بده.
اگه گرفتاری، مریضداری، حاجت داری، 😭
اگه کربلا میخواهی.
بگو حسین جان.
تو رو به صورت سیلی خورده دختر سه ساله ات قسم.
امشب دیگه دست خالی ردمون نکن..
🔸طواف شمع چون پروانه می کرد
🔸به دستش موی بابا شانه می کرد
تا سر بابا رو گذاشتند جلو دختر بچه صدا زد بابا.😭
چه بلایی سرت آوردن...بابا.
🔸سر و روی پدر را پاک می کرد
🔸برایش عقده ی دل باز می کرد
صدا زد بابای خوبم..😭.
🔸به قربان سر نورانی تو
🔸چرا خون ریزد از پیشانی تو
🔸رخ من نیلی از سیلی است بابا
🔸لبان تو چرا نیلی است بابا
بابا کی با چوب به لب و دندانت زده..
اما میخام بگم.
بابای خوبم...😭
🔸تو از چوب جفا داری نشانه
🔸مرا باشد نشان از تازیانه
اگه با چوب به لب و دندان تو زدن.
اما به منم تازیانه زدن
🔸مرا باشد نشان از تازیانه😭
بابا دیگه طاقت تازیانه ندارم.
طاقت سیلی خوردن ندارم.
طاقت سنگ خوردن ندارم.
🔸ز تو دارم تمنا جان بابا
🔸مرا با خود ببر در نزد زهرا
یادشهدا امام شهدا اموات جمع حاضرازاین مجلس ومحفل فیض ببرند
اما می خوام دلهای تان را از خرابه شام ببرم کربلا میگن
ابی عبدالله قنداقه علی اصغرش رو آغوش گرفت.
اومد در مقابل دشمن ایستاد.
علی اصغرش رو روی دستاش بلند کرد.
صدا زد..
ای نانجیبها..
شما با من سر جنگ دارید..
اگه به من حسین رحم نمیکنید..
این طفل شش ماهه که کاری نکرده.
یه نگاه به لبهای خشکیدش بندازید.
ببینید.
اگه بهش آب بدید میمیره.
اگه آب هم ندید میمیره
اگه حرف من حسین رو قبول ندارید خودتون بیایدببرید علی اصغرو سیرابش کنید.
دشمن داره نگاه میکنه.میگن
خیلی ها به گریه افتادن.
ابی عبدالله داره حرف میزنه.
شاید اینها دلشون بسوزه.
یکدفعه دیدند.
حرمله نانجیب تیر سه شعبه از کمان رها کرد.خدا لعنت کنه تورا حرمله
مادرهای که درگوشه ای از این مجلش نشسته ای
نمیدونم بچه شش ماهه دارید یا نه.
اگه بچه شش ماه دارین.
الان یه دست زیر گلوش بکشید ببینید آیا طاقت دارید یه زخم روی بدنش ببینید یا نه.
اما جمله اخر ازهمه التماس دعا همه اموات فیض ببرند
فقط همینو بگم ابی عبدالله نگاه کرد. دید تیر سه شعبه.
گوش تا گوش علی رو دریده.
علی اصغر روی دستها بابا داره جان میده.
خدایا. حالا جواب مادرش رو چی بگم.
خدایا هیچ مردی شرمنده همسرش نشه.
دیدند حسین هی چند قدم به سمت خیمه ها میره برمیگرده.
🔸تو رفتی مادرت حیران شد ای وای
🔸تمام خیمه ها ویران شد ای وای
🔸مگر تیرسه شعبه خنجری بود
🔸سرت بر پوست آویزان شد ای وای
حسین آرام جانم..حسین روح وروانم
الا لعنة الله علي القوم الظالمين و سيعلم الذين ظلموا اي منقلب ينقلبون
التماس دعا
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
اسیر شام
ای فخر کائنات! گذر کن دمی به شام
ما را اسیر بین، تو ای سیّد انام!
دانند شامیان ز جفا، خون ما حلال
بگذر به ما که گشته به ما زندگی، حرام
دردم نه یک، نه صد، نه هزار است، این سفر
زین درد بیشمار، برت بشمرم کدام؟
در بزم عام، ز اهل و عیال تو، این گروه
آن یک کنیز خواهد و آن دیگری غلام
اولاد خود ز کینهی اعدا، دو دسته بین
جمعی، شهید کوفه و برخی، اسیر شام
اطفال ما گرسنه، شب و روز، تشنهلب
یک شب کسی نداد به ایشان به شام، شام
رأس حسین و دُرد شراب، این چه حالت است؟
نه دهر دون، سر آمد و نه عمر ما، تمام
لعل حسین و چوب جفا، زین ستم به ما
نه پای استقامت و نه دست انتقام
طعن سنان و جور یزید و جفای شمر
ما را انیس و مونس و یار است، «والسّلام»
آن گه یزید، حقّ نبی را بهانه کرد
سوی مدینه، آل علی را روانه کرد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
جودی_خراسانی
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
در چَشم ها دو چِشمه ی زمزم گذاشتیم
قطعاً دعای فاطمه پشت و پناه ماست
وقتی دم حسینیه پرچم گذاشتیم
ما ارث گریه از پدر خویش برده ایم
پا جای پای حضرت آدم گذاشتیم
این اشک ها برای تو باشد ، حسین جان
شاید به روی زخم تو مرهم گذاشتیم
تفسیر روضه هاست ، حروف مقطعه
جان را میان سوره ی مریم گذاشتیم
خیلی حسین زحمت ما را کشیده ای
خیلی برای روضه ی تو کم گذاشتیم
یک عمر دم حسن شده و بازدم حسین
این عشق را به سینه دمادم گذاشتیم
این اربعین زیارت ما را ردیف کن
ما هر چه بود پای محرم گذاشتیم
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#احمد_ایرانی_نسب
بانوی والامقامی جانم جانم رقیه
دختر خیرالانامی جانم جانم رقیه
پر چادر تو ملجأ ما
به خدا که تویی مرجع ما
اسم تو زینت مجمع ما
الهی که باشه توی صحن شما
مضجع ما
جان رقیه دختر سلطان رقیه
گوشه نگاهی به این مهمان رقیه
یا رقیه یا رقیه
بی بی جانم رقیه
****
مظهر پاکی و عفت جانم جانم رقیه
ای سراپای تو عزت جانم جانم رقیه
باب حاجتمه یا رقیه
زنده ام با دَم یا رقیه
مددی فاطمه یا رقیه
میگه ساقی آب میون علقمه
یا رقیه
یا رقیه محشر کبری رقیه
ای مَثَل حضرت زهرا رقیه
یا رقیه یا رقیه
بی بی جانم رقیه
****
سوره ی کوثر رقیه زیبا منظر رقیه
مرجع مریم تو هستی ایضا هاجر رقیه
دَم تو به خدا طوفانه
نفسات آیه ی قرآنه
بی بی عشقه به تو ایمانه
تاج و تخت شما روی دوش
عمو جانه
دین رقیه چشم تو حق بین رقیه
محشر ما کرده ای تضمین رقیه
یا رقیه یا رقیه
بی بی جانم رقیه
🔻واحد
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
▪️مداحی جدید
#وحید_شکری
#حضرت_رقیه
شب سوم محرم 1403
انتشار ویژه پنجم صفر
شهادت حضرت رقیه
به دلم برات شده بابام میاد امشب
مثه یه کبوترم پر میزنم امشب
گفته بابام که بهت سر میزنم امشب
دیگه از همسفرام دل میکنم امشب
چه خوشه پیش بابام جون کندنم امشب
دیگه جونِ خسته بر لبهام میاد امشب
به دلم برات شده بابام میاد امشب
وای دلم وای دلم
****
مثه بید میلرزه این دستای من امشب
غیر بابام نمیگه لبهای من امشب
هنوزم خون میریزه از پای من امشب
دختر شامی شنو حرفای من امشب
تو بابات قشنگه یا بابای من امشب
چرا از راه نمیاد لیلای من امشب
به راهش خیره شده چشمای من امشب
مثه بارونِ بهار اشکام میاد امشب
به دلم برات شده بابام میاد امشب
وای دلم وای دلم
****
تا جون به لبهام نیومده بابا بیا
مرهم به زخمام نیومده بابا بیا
بال و پرم بسته شده بابا بیا
زینب دیگه خسته شده بابا بیا
وای دلم وای دلم
****
آه قلبم داره از جا کنده میشه
اگه بمونم این دلم از
عمه ها شرمنده میشه
روز روشن شام تاره
دل زارم بی قراره
بجز اشک و غصه و غم کار نداره
بابا جون دختری که
سر روی دستات میگذاشت و میخوابید
روی خاک سر میزاره
جون بابا موندنم
دیگه فایده نداره
دیگه من درد سر قافله ام
با پای پر آبله ام
یادته نیمه شبی از روی نی
صورت ماهت مثه خورشید میتابید
دخترت پا میکشید
به تو دستش نرسید
پایین اومد سر نی
گفتی به من نور دو چشمای ترم
گل یاس اهل حرم
یه شبی من بهتون سر میزنم
تو رو با خود میبرم
****
دست روی دست نزارید بابام میاد امشب
لباس نو بیارید بابام میاد امشب
خونه رو خوشبو کنید بابام میاد امشب
پاشید آب جارو کنید بابام میاد امشب
عود و عنبر بیارید بابام میاد امشب
روی آتیش بزارید بابام میاد امشب
دلو دیوونه کنید بابام میاد امشب
موهامو شونه کنید بابام میاد امشب
وای دلم وای دلم
🔻زمینه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
▪️#نوستالژی
#حاج_محمود_کریمی
#حضرت_رقیه
شب پنجم صفر 1383
#حلال_هاکن_مره_رقیه_ی_زار
#حضرت_رقیه_دلگویه_مازنی
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
حلال هاکن مره رقیه ی زار
درشومه کـربلا خـدا نگهدار
چتی ته قبر جا جدا بَهووم
الهـی عمـه تِـه فـدا بَهـووم
خله غصه خِردی ته زار بَمیرم
غریبی بَمردی ته زار بَمیرم
سرخ و کَهو تِه تن ته زار بَمیرم
تِـه لباس تِـه کفن ته زار بَمیرم
مه یاد در نشونه ته مهربونی
ته چوخِردی و کِردی خش زبونی
چتی شِه سینه دَکِنم تِه غمّه
دعا هاکن که بَمیره ته عمه
برار زا جان مه دل تنگه تِوسّه
مه چِش بِرمه خونرنگه توسّه
سه ساله بُوردی خاک بِن بَمیرم
چتی تِـوسّه مـن مـاتم بَهیـرم؟
الهـی کـه پـاره بَهـووه مـه دل
سنگ و کلوخ بِن بَیّه ته منزل
درشومه کربلا جای ته خالی
سـر قبر بـابـا جـای تـه خالی
تِه مصیبتِ «مداح» ناله بَزو
از داغ تِـه وِه جانکاه ناله بَزو
🏴😭🏴😭🏴😭🏴😭
#علی_اکبر_اسفندیار_مداح. #کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5877287574887732112.ogg
519.5K
#حضرت_رقیه_دلگویه_مازنی
حلال هاکن مره رقیه ی زار
.
🔹سبک: #زمینه
🔸برای: #اربعین 1403
🔹صوت: ابوالفضل گودرزی🎤
🔸متن از: عباس زاده «منتظر»✍
🔹متن: تو خیمه حسینمو توخیمه اباالفضل
✨💫
🚨بند اول
تو خیمه ی حسینم و تو خیمه ی اباالفضل
این عاقبت به خیریه این بهترین مسیره
هم نوکر حسینمو هم نوکر اباالفضل
اصلا غلامم بر در خونه ی این عشیره2
اما دلم تنگه، این خواهش و دارم
تا کربلا نیام، حسین، دست بر نمی دارم
دلتنگتم مثل ، ابرم که می بارم
تا کربلا نیام، حسین، دست بر نمی دارم2
دلتنگتم حسین
اشکهام از آخر می کنه کورم
دلتنگتم حسین
خیلی دوست دارم ولی دورم2
«بطلب بطلب بطلب امسال هم»
✨💫
🚨بند دوم
عکس هامو میبینم چقد دلم میشه هوایی
یک جاده ی بهشتی و دو گنبد طلایی!!
از دار دنیا خواهشی دارم ازت حسینم
کاری کن امسال اربعین بشم یه کربلایی2
هر طور شده پامو، مشایه می ذارم
امسال نیام پیشت، حسین، طاقت نمیارم
این دوستی و دوری، هی میده آزارم
امسال نیام پیشت، حسین، طاقت نمیارم2
پارسال یادش بخیر
یکی یکی عکسهامو می بینم
پارسال یادش بخیر
آتیش می گیره قلب تو سینم2
«بطلب بطلب بطلب امسال هم»
...........................
🌹نذر فرج امام زمان عج🌹
👇#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
تـو خیمه ی حسینم و ـ گودرزی.mp3
11.1M
📌سبک جدید _ اربعین
🔹سبک: زمینه
🔸برای: #اربعین
🔹متن: توخیمهٔ حسینمو...
🔸صوت: ابوالفضل گودرزی
🔹متن از: عباس زاده «منتظر»
#شب_بود_و_دور_افتاده_ام_از...🤞🤞
#حضرت_رقیه_س
#م ام.حاج آرمین غلامی
🏴🥀🏴🥀🏴🥀🏴🥀
شب بودو دورافتاده ام ازکاروان، زد
مردی کـه دنـبال من آمدبی امان، زد
تـاخواسـتم گـویم بـیاای عمه مُردم
ایـن باریـک سیلی محکم بردهان، زد
گفتم که ای مرد،دستهایت زهر دارد
اینباردستش مشت کردوباهمان، زد
او را قسم دادم نزن که درد دارم
گفتم بجان دخترت بس کن،چنان زد
گفـتم یتـیمان را نـوازش می نمایند
گـوشواره ازگوشم کشیدوناگهان، زد
دندانهای شیری ام هر بارمی ریخت
تا بر رخ من سیلی آن نـا مهربان زد
مهمان به هرجا می رود تکریم گردد
اینجا چرا مهمان خود را مـیزبان زد؟
ازمادرت بـابـا ،ز بس که کیـنه دارند
دیدندهستم شکل زهـرای جوان ،زد
تکـیه کـلام من شده بـابـاکجایی؟
آن بی مروت هم مراتاداشت جان،زد
گفـتم مگر نـام پدر بردن گناه است
گفـتم نمی گـیرم زبـابـایم نشــان، زد
درجمع کوفی ها نباید گفت بابا
چـون هـرکـجااین اسم آمدبرزبان، زد
گفـتم کـه درد نـاقه افتادن مرا بس
دیـگر نـزن مُـردم ز درد اسـتخوان، زد
دیگـر نفهمیدم چه شد ازهوش رفتم
بـس تـازیـانه هـا بـه جسم ناتوان زد
تـا عـمه را دیـدم زبـانم بــند آمـد
من بااشاره گفته ام ای عمه جان، زد
یک صحنه دیدم آرزوی مرگ کردم؟
آنـجاکـه لـب های تـورا بـاخـیزران زد
جـای عـموجـانم چـه خالی بود، بـابا
تـادیـدمـردی نیـست بین کاروان،زد
در طول عمرت کودکی را پیر دیدی؟
هـجران تـو بـر عـمرمـن رنگ خزان زد
آیـا پـدرجان دخترت را می شناسی؟
حـالا که بررخساره ام رنگین کمان زد
بـابـا مـبادا صـبح آیــد زنده بـاشم
می تـرسم آیـدآنـکه مـارا بی اَمان زد
یهو بلند شد.. *
شهرو بیدار کنید که ببینند بابا دارم راست میگفتم
بابا
توی این چند قدم تا سرتو ،هی پامیشم هی میفتم
من خوب بلدم چیکارکنم واکنی اخماتو
انقدر به تو بوسه میزنم خوب کنه زخماتو
بابا چه کنم که وابشه ،پلک های پرخونت😭
افتاده توی تشت طلا.. دندونت
میزدن مارو خوب میزدن
به لبت چرا چوب میزدن
چیزی از راه بازار نگو که
حتی فکرش سخته واسم
خیلی اونروز خجالت کشیدم جلو مردم
ازلباسم
اینها که نمیشه سرشون محرم ونامحرم😭
جای دستای رو صورتم همه چیو میگه
من یه ماهه که گوش چپم نمیشنوه
واای😭😭
ترکی....
*سر انداخت پایین رقیه آروم گرفته
حالا جا داره بابا حرف بزنه*
حالا که پیش توام یکم بخند
حلقه کن دستاتو دورگردنم
بابایی دخترم...عزیزم.
نمیخواستم بیدارت کنم ببخش
بابت خداحافظی نکردنم
*تو خیمه خواب بودی گلم
اومدم صورتت بوسیدم ،نخواستم بیدارت کنم به عمه گفتم مراقبت باشه ،اما عزیزم وقتی بوسیدمت میدونی چی دیدم
چقدر شبیه مادرم بودی😭
چقدر بوسیدمت از راه دور
تو روشعله های تو خیمه سوزوند
منو شعله های گوشه تنور
حرکاتت، راه رفتنت ،نگاهت ،مادر منو به تصویر میکشید
هریه خاری که تو پای تو میرفت
بخدا من جگرم تیر میکشید
برای صورت هرسه ساله ای
ضربه های زجر خیلی سنگینه
چرا دست میکشی روی صورتم
دخترم مگه چشات نمیبینه؟
التماس دعای فرج🤲
▪️▪️▪️▪️▪️▪️▪️
#کانال_متن_روضه
صوت روضه حضرت رقیه
#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
#جمعه۱۵ تیر۱۴۰۳/کرمانشاه
#مسجدحسین ابن علی(قربی)
#حاج آرمین غلامی👇👇