نو حه سینه زنی
حضرت قاسم ع
عروسی سینه زنا، آماده شین2
میخواییم بریم زودتر پاشین2
تو گریه تون برا دوماد کل بکشین2
عروسی ولی دلا پریشون
دوماد روو ن به میدونه
نمی دونم چرا عروس هراسون2
گل بریزید روسر این جوون مرد
الهی که دورشه ازش غم ودرد
برو ولی به جون زهرا برگرد3
دوباره امشب یه نوجونه
خوش قدو بالا2
برای نیزه زدن به قاسم
یه گوشه دعوا
آه وواویلا...
عمو حسینم عمو حسینم4
تو بزمشون مهمون ناخونده اومد2
باهرچی بود دومادو زد
یکی بانیزه میزدو یکی لگد
بجای نقل سنگ میریزن روی سرش 3
امون زقلب مادرش2
نذار تماشا بکنه برادرش
به دور شهر حرومیای ناپاک
بدن نمونده زیر پوست ، ولی چاک
پاهاشو هی می کشه بر روی خاک
که دیده باشه یه نوجون و
هزارتا شمشیر زظلم صیاد
نشسته خنجر، به گردن شیر
عمو حسینم....4
از بس خدا لخته
پراز جراحت بدنش
حرمله مونده
کجا تیرو بزنه
استخوناش همه شکست
بریم کنار بس دیگه
چشماشو بس
این که تموم نداره
به پیکرش یه زره جون نداره
مگه مرده امون نداره
زظلم اسب قوم ستمگر
له شده پیکر
عمو توخیمه میگه
حسن جان ببخش برادر2
آه و واویلا...
عمو حسینم عمو حسینم4
(منظور از کل کشیدن گریه کردن با صدای
بلند است نه کل کشیدن بزم شادی)
4_208332508293497692.mp3
3.02M
من فدایی عمومم
کجایی بابا بیای ببینی
عبای جد تو رو دوشم
صدای پات میاد به گوشم
میخوام با دست خودت امروز
رخت شهادت رو بپوشم
این دم آخری هواتو کردم
قصه ی دردم
دیگه برای خودم یه مردم
من فداییه عمومم...
کجایی بابا بیای ببینی
چشمه ی پر جوش وخروشم
الهی قربون عمو شم
شهد شهادتم روتااز
دستای مادرت بنوشم
شبیه مادرت شکسته بازوم
شکسته پهلوم
چند دفعه اسبا
ردشدن ازروم
من فدایی عمومم...
کجایی بابا بیای ببینی
روخاکا ریخته خوشه خوشه ام
دنبال پیر می فروشم
دارن دوباره میان اسبا
بیشتر ازاینا زیرو شم
برای دیدنت خودم رو کشتم
هی صدا میزد عمو کجایی
نمی بینمت همچی که گردو خاک اسبا خوابید یه نگاه کرد دید عمو بالاسرش نشسته آ ی حسین
عمو حسین ....
⏺روضه _شب تاسوعا محرم94 حضرت ابوالفضل(ع)_حاج حسین سازور
"السلام علیک ایهاعبدالصالح المطیع لله
ولرسوله ولامیرالمومنین"
*همه ی شب های دهه محرم خداشاهده کسی بخواد توعظمتش سیربکنه میماند، همه شبهاش،اما تواین شب ها بعضی شبها مثل قرص قمرمیدرخشه،یکی از اون شبهاامشبه،آخه خودشم مثل قرص قمر می درخشید همه بنی هاشم زیباروبودنداماعباس علیه السلام
میگفتندقمربنی هاشم،ماه بنی هاشم
صورت پرفروغ،پرنور،اثرسجده برپیشانی حضرت*
دست برسینه روبه کرب وبلا
السلام علیک یاسقا
قمر خانواده ی خورشید
صدقه دارد این قدوبالا
پسر چارم امیر حنین
دست بر سینه ی بنی الزهرا
چشم و آبروی توسپاه حسین
کاشف الکرب سیدالشهدا
سیزده ساله،فاتح صفین
سومین بچه شیر،شیرخدا
*ما که عددی نیستیم فضائل تو رو بخوایم بشماریم خدا تورو گذاشت باب الحوائج،وقتی مرده ای روبردن توحرمش
مادر بچه روانداخت گفت:میگن توباب الحوائجی،به اعتقاد ما باب الحوائج یعنی مرده ام رو زنده میکنه،بهش گفتن آخه مادر بچه مرده چه حرفی میزنی.؟!گفت:این آقایی که من میشناسم!
آره"میگن تو عالم رویادیدم عباس ایستاده انبیا نشستن،پیغمبر، امیرالمومنین ، ذوات مقدسه اهل بیت" همین پرونده ی بسته شدن عمر این بچه روآوردن بالاگفتن این ازتو حرم عباس اومده؛همه گفتند باشه عمرش به سر رسیده"علی ،پیغمبر،فاطمه همه،دیگران" اباالفضل عرض کردیارسول الله این توحرم من اومده،به من متوسل شده فرمود خدا پروندشو بسته عرض کرد پس به خدا بفرمایید دیگه به من نگن باب الحوائج،عالم میگه:یه وقت پیامبر فرمود:عباس جان خدا میگه تو باب الحوائج مایی،مااین بچه روبراتو عمر دادیم،برش گردوندیم بیدار شدم سراسیمه اومدم توحرم عباس دیدم ولوله هست میگن مرده زنده شده توحرم عباس آقاجان مرده زنده میکنی
این دلای مارم زنده کن،تومقلب القلوبی
یا عباس"
جووناالتماس کنین،همین امشب التماس کنین به خداتوحرمش نشستی داری حرف میزنی باهاش.
التماسش کن بگو آقا..،آقاجان منو گرفتارخودت کن نذار شیطون منو گرفتارکنه آقاجان هروقت خواستم گرفتاربشم به زبونم جاری کن بگم ابالفضل*
نام توهم ردیف یافتاح
چشمهایت مفرج الغم ها
ارمنی هامریده نام تواند
شاهدم سفره های تاسوعا
توکه هستی؟!حسین هم آخر
شدپناهنده بر توعاشورا...
*اینا همش روایته داشت کتاب می نوشت دید به مقتل برخورد حسین پناهنده شد به عباس روزعاشورا.
زدقلموگفت عجب باباحسین امامه، عباس باهمه بزرگیش،ابی عبدالله بهش فرمودعالم روچی شک کردی!بخدادرسته من روزعاشورا به عباس پناهنده شدم*
توکه هستی!حسین هم آخر
شدپناهنده برتوعاشورا
سایه بان مخدرات حرم
پشت گرمی زینب کبری
*اعطنی!! دستتوبیارجلوصورتت*
اعطنی یاکریم انا سائل
مستجیربک، ابوفاضل
دست گیرهمه،خدای ادب،دست پرورده ی امیرعرب
نسل در نسل خاک پای توییم
به تودادیم دل نسب به نسب
سفره ات بهرسائلان پهن است
صورتت شیر و خال تو چو رطب
میکند زنده یاد حیدر را
چین پیشانیت به وقت غضب
اسداللهِ کربلاعباس
بنشین باوقار بر مرکب
قد کشیدی همینکه روی اسب
لشکر کوفیان کشید عقب
میشود روضه رامجسم کرد
با کمی فکر روی این مطلب
تاتوبودی سفر بخیر گذشت
ای نگهبان محمل زینب
*گریه هاتون امشب یادگاری بمونه،بمونه"مجلستونو امشب ایشالله شب اول قبربمونه*
تاتوبودی سفر بخیر گذشت
ای نگهبان محمل زینب
تاتوبودی رباب اصغرداشت
فرق، غرق بوسه سپیدی غبغب
تاتوبودی ندید یک مادر
طفلش ازتشنگی کند لب لب
تاتوبودی رقیه معجرداشت2
روی دوش تو خواب بود هرشب
تاتوبودی کسی اجازه نداشت
بزند چوب خیزران بر لب
با یه دنیاسر به زیری وخجالت
رفتی و بر غرورها برخورد
دست نامحرمان به معجرخورد
*ای حسین ای حسین *
وای از لحظه ای که غوغاشد
رفتی و در خیام بلوا شد
*آماده ای،آماده ای گریه کنی نعره بزنی
بی مهاباگریه کن جوون گریه کردن خوبه تو مجلس اهل بیت،سینه همه میزنن براامام حسین برا حضرت اباالفضل اما کیه گریه کنه خودش خون گریه کرد*
وای از لحظه ای که غوغاشد
رفتی و در خیام بلوا شد
دختری مشک آب دستت داد
بر دعا دست عمه بالا شد
سایه ات میان نخلهاگم شد
پسر فاطمه چه تنها شد
تارسیدی کنارنهرفرات
علقمه درمقابلت پاشد
تا قیامت خجل زلب هایت
خنکی های دریا شد
جانب خیمه راه افتادی
فکروذکرت لبان آقاشد
درکمینت چهار هزارنفر
تیرهادرکمان مهیا شد
قدوبالات کار دستت داد
چندصدتیردرتنت جا شد
بی هوا دست راستت افتاد
دست چپ هم شکار اعداشد
حرمله درشکارچشم آمد
هدفش چشم های شهلاشد
نوک تیر از سر تو بیرون زد2
تا پَرَش بین دیده ات جا شد
خواستی تیر را کشی بیرون
گردنت خم به روی پاهاشد
خود افتاد،شد برهنه سرت
یک نفربا عمود پیدا شد
آنچنان ضربه برسرت کوبید
تا سر جبین،ابرویت واشد
#شب_نهم_محرم
#روضه_حضرت_عباس_علیه_السلام
متن روضه 1
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
یا ابوالفضل العباس
🔸ای اهل حرم میرو علمدار نیامد
🔸سقای حرم سید و سالار نیامد
یاابوالفضل العباس
باب الحوائج... اقا جان....
امشب اومدیم در خونه شما اقای من...
آقا امشب کلیمی ها...
امشب مسیحی ها میان در خونتون...
دست خالی ردشون نمیکنی آقا...
من که یه عمره گدای در خونه شمام....
میشه یه نگاهی هم به مجلس ما کنید آقا....
خدا ميدونه ...
اینها همشون عاشق شما هستند...
امشب به عشق ابالفضل اومدند آقا...
به یه امیدی اومدند آقا...
خیلی ها مریض دارند...
گرفتارند...حاجت دارند...
🔸سقای حرم میر و علمدار نیامد
روز عاشورا وقتی صدای غربت ابی عبدالله بلند شد...
ابالفضل العباس سریع خودش رو رسوند کنار برادر...
صدازد آقا جانم...
قَدْ ضَاقَ صَدْرِي
دیگه سینه ام تنگ شده...
دیگه طاقت ندارم صدای غربتت رو بشنوم...
اجازه میدان بده ...
ابی عبدالله فرمودند.. برادرم...
يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي
تو علمدار منی ...
تو پرچمدار منی ..
عباسم میخای بری برادرت رو تنها بگذاری...
تمام دلخوشی بچه ها تویی عباسم...
این بچه ها میان نگاه میکنند میبینند...
هنوز خیمه عباس برپاست خوشحال میشند...
فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
میخواهی بری اول برا بچه ها آب بیار عباسم...
صدا زد سمعا و طاعتا مولای...
عباس علمدار مشک و گرفت...
حرکت کرد...
اما دید صدای غربت بچه های حسین بلنده...
هی بچها میگن االعطش العطش...
خدا ميدونه چه کرد صدا العطش بچه ها با دل عباس...
رفت به سمت شریعه ی فرات...
دیدن مشک رو پر از آب کرد ...
دست برد زیر آب...
میخواد آب بنوشه اما...
ذَكَرَ عَطَش الحسين و اهل بيته
یادش اومد از لب تشنه ی حسین...
یادش اومد از لب تشنه علی اصغر یادش اومد از لبان تشنه بچه های ابی عبدالله...
آی عباس تو میخای آب بنوشی...
درحالیکه بچه های حسین توی خیمه ها تشنه اند...
صداشون به ناله بلنده...
هی میگن العطش...
برگشت به سمت خیمه ها...
یه نانجیبی خدا لعنتش کنه...
دست راست حضرت رو قطع کرد...
صدا زد...
وَ اللهِ اِنْ قَطَعْتُموا يَميني، اِنّي اُحامي اَبَداً عَنْ ديني
بخدا اگه دست راستم رو قطع کنید من از دینم دست برنمیدارم...
یه نانجیبی هم دست چپ آقا رو قطع کرد...
(یارب مکن امید کسی را تو ناامید)
همه ی امید اباالفضل اینه آب رو به خیمه ها برسونه...
🔸ای مشک تو لااقل وفاداری کن
🔸من دست ندارم تو مرا یاری کن
🔸من وعده آب تو به اصغر دادم
🔸یک جرعه برای او نگهداری کن
چهار هزار نفر کمان دار دور آقا رو گرفتند...
هرکسی تیری از کمان رها میکنه...
یک تیر آمد و به مشک اصابت کرد...
آب روی زمین ریخت...
یا زهراا ... همین جا بود که دیگه امید اباالفضل نا امید شد...
آقا جانم ابالفضل ....اینام امشب به یه امیدی اومدن درخونه ی شما آقا...
فَوَقَف متحیرا
متحیر ایستاد...
دیگه دست دربدن نداره...
آب هم نداره...
با چه رویی برگرده به سمت خیمه ها...
در همون حالت تیری آمد و به چشم مبارک....
ای وای... ای وای...
هرچی سر رو حرکت داد این تیر از چشم بیرون نیومد...
سر رو خم کرد...
نانجیب... آنچنان با عمود آهنین بر فرق ابالفضل زد...
صدای ناله اش بلند شد...
(یا اخا ادرک اخاک)
برادر حسین به فریادم برس
یاصاحب الزمان منو ببخشید آقا...
هر کسی از بلندی بر زمین میخوره...
اول کاری که میکنه دستانش را سپر میکنه...
عباس که دست در بدن نداشت...
بمیرم باصورت به زمین افتاد...
تا صدای ابالفضل رو ابی عبدالله شنید...
خودش رو سریع رساند کنار برادر...
خدایا چکار کردن با برادرم...
اومد کنار بدن عباسش نشست...
صدا زد...
🔸گر نخیزی تو زجا کار حسین سخت تر است
برادرم عباسم پاشو ببین دیگه تنها شدم
🔸نگران حرمم آبرویم در خطر است
آی برادر خوبم...
بلند شو ببین بچه ها بهونه ی آب گرفتند
نه... میگن دیگه آب هم نمیخواهیم...
بگید عموجانمون عباس برگرده...
🔸قامت خم شده را هر که ببیند گوید
برادر ببین دیگه قدم خمیده...
🔸بی علمدار شده دست حسین بر کمر است
نگاه کرد به بدن عباسش...
دید دستهای برادر رو قطع کردن...
تیر به چشم عباسش زدند...
عمود آهنین به فرقش زدند...
بدن رو قطعه قطعه کردند...
طاقت نیاورد...
دستهاش رو گذاشت روی کمر...
صدا زد...
اَلآن اِنْکَسَر ظهری، وَقَلَّتْ حیلتی ، وَشَمَتَ بی عدوّی
الان کمرم رو شکستند...
بلند شو عباسم ببین دشمن داره به من میخنده...
🔸تا تو بودی خیمه ها آرام بود
🔸دشمنم در کربلا ناکام بود
🔸تا تو بودی خیمه ها پاینده بود
🔸اصغر ششماهه ی من زنده بود
🔸تا تو رفتی چهره ها نیلی شدند
🔸دستها آماده سیلی شدند
-
روضه جانسوز اسارت خاندان اهلبیت علیهم السلام
زینب فرشته بود و پر خویش وا نکرد
این کار را برای رضای خدا نکرد
پر میگشود اگر همه را باد برده بود
سیمرغ بود و جلوه بی انتها نکرد
این کربلا چه بود که جز این مسافرت
او را ز جان عزیزتر خود رها نکرد
یک روز هم اگر چه نخورده غذای سیر
یکبار هم نماز شبش را قضا نکرد
بیگانه بر غریبی زینب سلام کرد
کاری که هیچ رهگذر آشنا نکرد
یحیی مازنی بیست سال همسایه خونه امیرالمؤمنین بود. میگه بیست سال همسایه خونه مولا علی .ع. بودم، یکبار سایه زینبم ندیدم.
غیر این روضه کلامی قاتل سادات نیست
جای زینب بر در دروازه ساعات نیست
دیر آذین بسته شد این شهر خیلی دیر شد
بر در دروازه ساعات زینب پیر شد
ولأندبن عليك بدل الدموع دماً ... به امام زمان عرض کرد آقا برا کدوم روضه خون گریه میکنی؟ فرمود برا اسارت عمه ام زینب
سنگ می آمد ز هر سو و دل خواهر شکست
سر شکست و سر شکست و سر شکست و سر شکست
سر میفتد بر زمین ، خواهر میفتد بر زمین (سادات ببخشند)
پیش چشمان رباب ، اصغر میفتد بر زمین
((روضه خوانها از بیان روضه هایش جا زدند
بر در دروازه ساعات ، زینب را زدند .... )
سلام میدیم.السلام علیکِ یا کعبة الرزایا ... بذار یه چیزی بگم . پارسال روز اول صفر دم دروازه ساعات گفتم بذار ببینم چقد راهه تا کاخ اون ملعون. پیاده بیست دقیقه راهه.
اما امام سجاد فرمود صبح مارو از دم دروازه وارد کردن غروب رسیدیم.
عمه جانم عمه جانم
کعبة الرزایا یعنی کعبه درد و رنج ...
... من کعبة الرزایایم چون در این سفر
هر کس حسین گفت به جایش مرا زدند ...
حسین ....
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَج
╚═══💫💎═╝
🇮🇷#اللّٰهمَّ_عَجِّلْ_لِوَلِیِّكَ_ٱلْفَرَجَ🇮🇷
4_5861628626637686189.mp3
2.16M
کانال سبک وشعر
مداحی
ویژه مادحین
خواهران برادران
#رضاابوالحسنی
Hossein Taheri - Saghaye Dashte Karbala (128).mp3
6.95M
نوحه سقای دشت کربلا ابوالفضل حسین طاهری
سقای دشت کربلا، ابالفضل ابالفضل
دستش شده از تن جدا، ابالفضل ابالفضل
طفل یتیم حسین؛ گم شده واویلا واویلا…
قامت زینب ز غمش؛ خم شده واویلا واویلا!
سقای دشت کربلا؛ ابالفضل ابالفضل
دستش شده از تن جدا؛ ابالفضل ابالفضل…
دیگر مرا ام البنین مخوانید! واویلا واویلا…
زیرا که من دیگر پسر ندارم… واویلا واویلا…
حسین طاهری سقای دشت کربلا ابوالفضل
میکشه عشقش زبونه؛ یه مادری هی میخونه ●♪♫
ای اهل عالم بدونید؛ پسر من پهلوونه ●♪♫
اون خوشگل و مه جبینه؛ چه با وقار و متینه… ●♪♫
واسه من همین بسه؛ که یل ام البنینه ●♪♫
عباس من آرزوشه؛ که نوکر حسین باشه ●♪♫
دل به حسین بسپاره و با غمش افسرده باشه ●♪♫
اون کریم و مهربونه؛ دو ابروهاشم کمونه ●♪♫
رفته که آب بیاره؛ داداشی تشنه نمونه ●♪♫
امیر لشکر من؛ عباس من برادر ●♪♫
بودی تو یاور من؛ ای غم گسارم ●♪♫
عمود خیمه هایی؛ امید بچه هایی… ●♪♫

باب الحوائج هستی؛ پناهِ مایی ●♪♫
عشق حسین و زهرا؛ جانم ابوفاضل ●♪♫
یا سیدی مولا؛ جانم ابوفاضل ●♪♫
بی تو غمگسارم؛ ای شمع شام تارم… ●♪♫
بی تو عزیز حیدر، یاری ندارم ●♪♫
برخیز و یاورم باش؛ پشت و پناه من باش ●♪♫
ای میر لشکر من؛ سردار لشکر ●♪♫
ای یادگار حیدر؛ خیز و علم به پا کن ●♪♫
دادی تو وعده ی آب؛ به وعده ات وفا کن ●♪♫#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها
4_5947225563910376051.opus
191.7K
کانال سبک وشعر
مداحی
نوحه شهادت حضرت زهرا(س)
من باغبانی افسرده حالم/در هجر یک گل بشکسته بالم
نقش گل بین آن در ودیوار/تا ابد باشد نقش خیالم
مظلومه زهرا، مظلومه زهرا، مظلومه زهرا، مظلومه زهرا۲
____
وای از آن میخ وپهلوی زهرا(س)/غنچه اش پرپر،آه و واویلا
دستان بسته کردم نظاره/در اوج غربت،گریان وتنها
مظلومه...
؛_
از برم رفتی یار جوانم/تنها شدم من،ای مهربانم
گو چسازم با ناله ی طفلان/ناتوان از این بار گرانم
مظلومه....
_
آه از زمانه، با من چه کردست/بعد تو قلبم،محمل دردست
گرمی ونور کاشانه بودی/بی تو خانه ام تاریک وسردست
مظلومه...
_
غسل ودفن تو بوده شبانه/آه از آن تشییعِ مخفیانه
درد سنگینی، باشد برحیدر/دخت پیمبر،شد بی نشانه
مظلومه....
┅┅┅┅┄❅💠❅┄┅┅┅┅┄
🇮🇷اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ🇮🇷
4_5922669127050202423.mp3
18.67M
🌱🌱
وقتی که تربتِ تو شفاست
درمونِ دردامون کربلاست
بوی سیبت رو حس میکنم
من حیاتم توی روضههاست
سالِ من تا کنار توأم
روز و شب در جوار توأم
این تبِ عشقو از من نگیر
عاشقِ بیقراره توأم
چراغ هیئتها همیشه روشنه
همین اشکِ روضهست که مصباحِ منه
«حسین یا ثارالله»
من اگه راست میگم نوکرم
باید از غیر تو بُگذرم
زیرِ سایه ات بمونم تاکه
باشه قلبم مقیم حرم
ساکن کربلای شما
میشه هرکس به پای شما
لحظه لحظه همه زندگیش
بگذره در هوای شما
ایشالا نوکریم، بشه ختمِ به خیر
سرم رو پات باشه، آقا مثل زهیر
«حسین یا ثارالله»
قافله قافله خستهام
من از این فاصله خستهام
جا بمونم میمیرم آخه
من به این جاده دل بسته ام
تو شلوغیو تو ازدحام
چاییِ موکباتو میخوام
زائرم زائری بیقرار
نه نگو که نمیشه بیام
ایشالا جمعِمون دوباره جمع میشه
خروش یا حسین میمونه همیشه
«حسین یا ثارالله»
#اربعین
#سید_رضا_نریمانی#کانال_نوحه_یازینب_سلام_الله_علیها