eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
206 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
•♥️🖇• گام‌برداشتن‌درجادھ‌عشق❤️ هزینہ‌میخواهد! هزینہ هایےکہ انسان را عاشق و بعد‌ شھید میکند🕊 #شهید_ابراهیم_هادی
افـ زِد ڪُمیـلღ
قسمتی از ؛ زندگینامه ابراهیم هادی: دراول اردیبهشت سال 36 در محله شهید سعیدی حوالی میدان خراسان دیده به هستی گشود. او چهارمین فرزند خانواده بشمار می رفت. با این حال پدرش مشهدی محمد حسین به او علاقه خاصی داشت. او نیزمنزلت پدر خویش رابدرستی شناخته بود. پدری که باشغل بقالی توانسته بود فرزندانش را به بهترین نحو تربیت نماید. نوجوان بود که طعم تلخ یتیمی را چشید. از آنجا بود که همچون مردان بزرگ زندگی را پیش برد
.. استاد مسعود عالی می‌گفتند: اونقدر که در بلاها انسان رشد میکنه در عبادتها رشد نمیکنه.. چون در عبادتها غرور باعث میشه کمتر رشدکنی ولی در بلاها فقط یاد خدا و ذکر و توسله بدون غرور و تکبر..
🌿حاج حسین یکتا: هرکی با خدا رفیق میشه اهلِ بَلا میشه؛ هرکی هم اهل بلا بشه اهلِ کربلا میشه ..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
. او عـاشــق خـدا شـد وخــدا مــردی رو فــرسـتــاد کــه عـــاشــــق او شــــد 🌱 ❣یــــــــادت بــــــاشـــــــــه ❣
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صدای پدافند هوایی در ایران !) امیرحسین‌دریایی|سبک‌زندگی‌مومنانه @daryaee_ir
❌حسین حسینی در واکنش به جریمه ۳۰۰ میلیونی به خاطر هوادار خانمی که او را در آغوش گرفت: ۳۰۰ میلیون جریمه را پرداخت می‌کنم و فدای سر آن هوادار خانم‼️ ⬅️ جناب حسینی، بجای شکرخوری اضافی، انرژی‌ات رو بذار واسه کاری که براش چند ده میلیارد پول میگیری تا اینجوری توی دو دقیقه دو تا گل نخوری!😁😁😁 #فوتبالیست_دوزاری #حجاب
🏖حتما از دریاچه‌ی چیتگر وارد شده:))🤣🤣🤣🤣 🦓
میگفت: هر شهیدی را که دوست داری کوچه ی دلت را بنامش کن یقین بدان در کوچه پس کوچه های پر پیچ و خم دنیا تنهایت نمی گذارد.. و حال کوچه ی دلم بنام شماست؛کوچه ای که شما هادیش بودید و لبخندتان چراغی برای شب های تاریک این کوچه بود! ای که لبخندت پایان پریشانی ونگاهت دریای امید تولدت مبارکمون:)🥲🤍🌱
💬بیل گیتس: فضای مجازی باعث شده دیوانه‌ها همدیگر را پیدا و تایید کنند! 👨‍🦯
[جوانان ما مراقب باشند در جاده شهوت و غفلت قرار نگیرند که بی‌راهه است جاده اعلی علیین در اقتدای به جوانِ پاکدامنی چون علی‌اکبر علیه‌السلام است]
‌‌کودك‌بافکرشَھادٺ‌ کهـ‌بزر‌گ‌نشود باترس‌ازمرگ‌ بزرگ‌میشود🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌-عباس دانشگر...! -حتما تا آخر بخونین خیلی جالبه..!: 🎙مادر عباس دانشگر: خانمی من رو دید. گفت شما مادر شهید عباس دانشگر هستین؟ -گفتم بله! بعد از احوال پرسی گفت:من اهل سمنان نیستم ولی سمنان زندگی میکنم و یروز یکی از آشناهامون از استان گلستان بمن زنگ زد و گفت شنیدم شهید مدافع حرمی توی امامزاده اشرف سمنان دفن شده و یکی از دوستای من بهش متوسل شده و حاجتش رو گرفته.:herb: -شما از طرف من یه دسته گل و یک جعبه شیرینی بخر و سرمزار این شهید ببر..!:ear_of_rice: روز پنجشنبه ای من و دخترم به امامزاده علی اشرف رفتیم و به حرفایی که آشنامون گفته بود عمل کردیم. توی همین اوضاع دیدم دخترم لحظاتی سر مزار شهید نشسته و زیرلب با شهید حرف میزنه.🕊 بعد از زیارت به دخترم گفتم از شهید چی میخواستی؟ گفت خواسته ای از شهید داشتم و با شهید عهد بستم که سه ماه به نیتش نماز بخونم تا حاجتم برآورده بشه! دخترم مرتب هرروز به نیت شهید نماز میخوند و به سه ماه نرسیده بود که به حاجتش رسید..!🙂🤍 🕯"کتاب آخرین نماز در حلب"
انسانی که نماز نمی‌خواند هیچ وقت نمی‌تواند وفادار ‌باشد ، ‌کسی که با خدایش ‌وفا ‌نکند به بنده چطور وفا کند ؟
از آیت الله بهجت پرسیدند؛ امام زمان‹عج›کجاست ؟ فرمودند: آقا در قلب شماست، مواظب باشید بیرونش نکنید:) (عج)
یعنـے میشود آن روز درون تنگایِ قبر شانھ‌ام را بگیری و تکان بدهۍ: +اسمعی و افھمی . . انا حُسین‌ بن علـے بن ابیطالب":) سـر و ڪارت با من است بقیھ بروند❤️‍🩹😢
🌱 وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ و‌خدا‌از‌درون‌سینہ‌ها‌آگاه‌است..!♥️ - سوره آل‌عمران آیه ۱۵۴🌿
🔸️محبت شهید به خواهران 💠ادامه ی خانم صادق‌خانی، استان ایلام ... ... کمی پول داشتم که می‌خواستم باهاش کتاب بخرم. رفتم در فضای مجازی کانال مخصوص کتاب‌فروشی شهرمان و کتاب‌ها را نگاه کردم ببینم کدامشان به دردم می‌خورد که بروم بخرمش. بازهم چشمم به عکس عباس افتاد؛ همان عکس معروف که روی جلد کتاب لبخندی به‌رنگ شهادت چاپ کردند. همان عکسی بود که بارها و بارها دیده بودمش. رفتم کتابفروشی، ولی کتاب‌های دیگری خریدم. پولم ته کشید و نشد کتاب لبخندی به‌رنگ شهادت را بخرم. همه‌اش توی فکر بودم که دوباره به‌محض اینکه پول دستم بیاید، بخرمش... روز عید غدیر بود. مادرم بهم عیدی داد و پولی که برای خریدن کتاب لازم داشتم شکر خدا جور شد. هیجان عجیبی داشتم. توی اولین فرصت رفتم کتابفروشی و آخرش خریدمش! به یک هفته نکشید که خواندمش. حالا دیگر بیشتر با عباس آشنا شده بودم و می‌خواستم عین او باشم. نمازم اول‌وقت باشد. چند باری ازشان خواستم برای نماز شب بیدارم کنند. هم از داداش شهید ابراهیم هادی و هم از داداش شهید عباس خواهش کردم که یک ساعتی قبل اذان صبح بیدارم کنند برای نماز شب. بیدار شدم؛ ولی برای نماز ظهر کسی نبود که باهاش به مسجد بروم. پدرم سرکار بود و مادرم به‌خاطر کارهای خانه و بچه‌ها نمی‌توانست باهام بیاید... 💚