eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.4هزار عکس
5هزار ویدیو
205 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
{پیام جدید 📨} چرا انقد کپی!؟؟؟ خودت میدونی اصن محتوایی ک میزاری چیه اطلاع داری همین کلیپی ک ی ذره قبل گذاشتی رو ده بار تو کانال های دیگ دیدم چرا اینطوری نمیتونی خودت بری تحقیق کنی ی چی بدونی بعد بیای بزاری واقعن متاسفم همون متن های تکراری.
افـ زِد ڪُمیـلღ
{پیام جدید 📨} چرا انقد کپی!؟؟؟ خودت میدونی اصن محتوایی ک میزاری چیه اطلاع داری همین کلیپی ک ی ذره ق
جواب من🗣 بله یه سری متن های کانال کپی از کانالای دیگه است چون خودشون کپی آزاد گذاشتن و محتواشون جالبه و بنظرم خوبه که بیشتر نشر داده بشه و دیده شه ... این که از این ... مطالبی که مختص خودمونه هم کپی آزاد گذاشتیم و خب بقیه ی دوستان صلاح دونستن کانال خودشون هم بزارن و حلالشون ..... و این که اون مدتی که کامل محتوا از خودم بود ، وقتم خیلی آزاد تر بود . ولی الان خب خیلی وقتم محدود تره و لا به لا پیامای کانال خودمون ، پیام کانالای دیگه هم با اجازه ی خودشون هست 🙂 بازم ازتون عذرخواهی میکنم و درست میشه انشاالله 😉👌🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از افـ زِد ڪُمیـلღ
شروع فعالیت قربة الی الله
هدایت شده از افـ زِد ڪُمیـلღ
اسلام علیک یا بقیه الله فی ارضه💙✨
گر بر سر نفس خود امیری، مردی بر کور و کر ار نکته نگیری، مردی مردی نبود فتاده را پای زدن گر دست فتاده‌ای بگیری، مردی
سلام رفقا...🌱 حال دلتون عالی اولین مسابقه هادی دلها💛 بچها بنرتون توی این کانال قرار میگیره👇 https://eitaa.com/Ebrahimhadi_delha عکس شهید ابراهیم هادی هست و باید پخش کنید تا ویو بیشتری بخوره عکس شما(بنر) مسابقه از این تایم شروع میشه!!😍 هر کس میخواد تو مسابقه شرکت کنه به بنده پیام بدید و فقط فقط کلمه *مسابقه* رو ارسال کنید✅ به نفر اول تا سوم که بنرشون ویو(بازدید) بیشتری بخوره هدیه تعلق می‌گیرد.🙃 یاعلی✨ اجرتون با شهدا🤗 حتما عضو کانال بشید و بنر دریافت‌کنید🔥 https://eitaa.com/joinchat/1932329145C2242a5a6eb
افـ زِد ڪُمیـلღ
سلام رفقا...🌱 حال دلتون عالی اولین مسابقه هادی دلها💛 بچها بنرتون توی این کانال قرار میگیره👇 https:
عزیزای دلم این مسابقه از کانال ما نیست متاسفانه .... میدونم خوشحال شدیداااا 😅😅 ولی صبر کنین انشاالله ماهم یه مسابقه خفن میزاریم 😉
🌿در گزیده‌ای از وصیت نامه شهید مدافع حرم ، «خضر عصام فنیش» آمده است: «خواهر عزیز... سخن بسیار است و فحوای همه یکی؛ پوشش و حجاب. خونم را فدایت کردم، جانم را به خاطر فدایت کردم ❤️‍🩹و قبل از من هم هزاران شهید به خاطر حجاب جانشان را فدا کردند...»🕊 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
روایت بی قراری 💌 📚 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
افـ زِد ڪُمیـلღ
روایت بی قراری 💌 #معرفی_کتاب📚 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
✨من فقط با استناد به این آیه قرآن که خدا می‌گن کنید که من شما رو بی‌نیاز می‌کنم، فقط به پشتوانه اون رزقی که می‌گه من بدون حساب به هرکی بخوام می‌دم، به اون پشتوانه اومدم و برای رضای خدا ازدواج می‌کنم و ان‌شاءالله خودش منو از همه چی بی‌نیاز می‌کنه!☺️ صدای زنگ که آمد، همه به حالت آماده‌باش ایستادیم😦. در🚪 را خود بابا🧔🏻‍♂ باز کرد. من و مامان جلوی در ایستادیم. تصورمان این بود که آنها هم همان چهار پنج نفر باشند؛ ولی خیلی بیشتر بودند.👀 پدر و مادر و دو تا خواهرها و شوهرشان و البته خود حسین‌آقا.🤐 همه آمدند داخل و تعارفات معمول انجام شد. راضیه توی آشپزخانه بود. به لیوان‌های داخلِ سینی چندتا اضافه کردم و همان‌طور گوشم به هال و محل نشستن میهمانان بود. هرکس چیزی می‌گفت. من و مامان در رفت‌وآمد بودیم. آقای محرابیِ بزرگ،‌ پدرِ حسین‌آقا که به صحبت آمد، گوش👂🏻 تیز کردم. داشت از پُر جمعیت بودن خانواده‌اش می‌گفت، این که پنج تا پسر دارد و چهار تا دختر و کوچکترین بچه خانواده پسری است که الان دبیرستان درس🧑🏻‍💼 می‌خواند. این که پسرهای سالم و اهلی دارد و خانواده‌ای مذهبی. این که به بچه‌هایش لقمه 🥖حلال داده. وقتی نشستم روی مبل کنار مامان،‌ حرفشان را این‌طور ادامه دادند که «اگه حسین‌آقا درسش رو ادامه بده و هر دو بخوان درس بخونن، من بچه‌ها رو حمایت می‌کنم». انگار از تاکید بابا برای درس اطلاع داشت و دست گذاشت روی نقطه حساس تا نظر بابا را جلب کند. گمانم مامان و خاله شرح و توصیف نارضایتی بابا را رسانده بودند به گوششان. روایت بی قراری 💌 📚 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
افـ زِد ڪُمیـلღ
✨من فقط با استناد به این آیه قرآن که خدا می‌گن #ازدواج کنید که من شما رو بی‌نیاز می‌کنم، فقط به پشتو
حرف‌های آقای محرابیِ بزرگ که تمام شد،‌ بابا هنوز همان‌طور خشک و رسمی و عصا قورت داده نشسته بود و خیلی گرم نمی‌گرفت.🥸 شاید دنبال فرصتی و بهانه‌ای برای دادنِ جواب منفی بود. من و مامان نگاهی به هم کردیم👀. نمی‌دانستم چه می‌شود که بابا به حرف آمد. رو به حسین آقا کرد. کمی از کار و بارش پرسید. از اینکه توی شرکت برق چکار می‌کند. به بابا گفته بودیم پسرشان کارمند شرکت برق است. من و مامان فکر کردیم بابا سوالات معمول را می‌پرسد که شنیدم با لحن محکمی پرسید: - شما الان با چه پشتوانه‌ای اومدی؟ چی داری؟ اونی که داری رو رو کن! لحن بابا جدی و تا حدودی تحکم آمیز بود. شاید اگر من جای حسین‌آقا بودم دل‌مکدر می‌شدم.🥴 آقای محرابیِ بزرگ سکوت کرده بود و بابا به دهان حسین‌آقا نگاه می‌کرد. - من هیچی ندارم آقای بلدیه! - گیریم که الان جواب ما مثبت باشه، با هزینه‌ها💵 چی کار می‌کنی؟ هزینه عروسی، خرید،‌ طلا، لباس... شما هم که نه پشتوانه‌ای داری، نه خونه‌ای،‌ نه پس اندازی، می‌خوای چی کار کنی؟ مامان صورتش را تنگ‌تر گرفت و چون حرفی نمی‌توانست بزند کمی رنگ‌به‌رنگ شد. از طرفی هم، از حرف بابا دلخور شده بود. می‌دانست قصدِ بابا سنگ‌اندازی است، چون خودشان و خیلی‌های دیگر از هیچ زندگی‌شان را شروع کرده بودند. کف دست‌هایم عرق کرده بود.😢 می‌ترسیدم مهمان‌ها از حرف‌های بابا ناراحت شوند و بزنند زیر کاسه همه چیز و عطای دختر گرفتن را به لقایش ببخشند. به صورت حسین‌آقا نگاه کردم. آرام بود، ناراحت شده بود یا نه، ولی چیزی به رو نیاورد و جواب بابا را به‌آرامی و متانت داد.🙂 - حاج‌آقا، من فقط با استناد به این آیه قرآن که خدا می‌گن ازدواج کنید که من شما رو بی‌نیاز می‌کنم، فقط به پشتوانه اون رزقی که خدا می‌گه من بدون حساب به هرکی بخوام می‌دم، به اون پشتوانه اومدم و برای رضای خدا ازدواج می‌کنم و ان‌شاءالله خودش منو از همه چی بی‌نیاز می‌کنه!🙃❣ با این حرف توی جمع همهمه‌ای افتاد. بابا سکوت کرد. می‌توانستم رضایت را توی چشم‌هایش ببینم. نه تنها بابا که همه تحتِ تاثیر این حرف قرار گرفته بودیم. این توکلش برایم جالب بود. با تحسین نگاهش می‌کردم. گارد بابا هم باز شد و لحن و کلامش تغییر کرد. انگار این حرف، دل بابا را نرمِ نرم کرده بود. همه این‌ها لطف بود. روایت بی قراری 💌 📚 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
افـ زِد ڪُمیـلღ
حرف‌های آقای محرابیِ بزرگ که تمام شد،‌ بابا هنوز همان‌طور خشک و رسمی و عصا قورت داده نشسته بود و خیل
بریده‌ای از کتاب «روایت بی‌قراری»؛ خاطرات شفاهی مرضیه بلدیه همسر شهید مدافع حرم «حسین محرابی» (صفحات 42 تا 45) نویسنده: بتول پادام انتشارات: ستاره‌ها روایت بی قراری 💌 📚 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
یکم زیبایی ببینیم جهت زیبا سازی کانال ✨🌱 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
کانال عشاق الحسین_۲۰۲۳_۰۳_۰۹_۱۹_۴۷_۲۲_۱۱۳.mp3
3.44M
"دوا وقتی تویی شیرینه دردم..... حاج عبد الرضاهلالی @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
به نظرتون چرا و مخصوصا شهدای خانواده هاشونو ول کردن رفتن ؟ چیشد که از نازدردونه ها و عشقشون گذشتن رفتن شدن ؟ اصن چرا یه مرد خانواده باید خانوادشو تو شرایط شخت بزاره و بره جایی کع میدونه ممکنه دیگه برنگرده ؟🥲🤨🤔 تا حالا بهش فکر کردید؟👇🏻 https://abzarek.ir/service-p/msg/1237857 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
افـ زِد ڪُمیـلღ
https://abzarek.ir/service-p/msg/1237857 اگر بخواید ی جمله به امام حسین بگید چیه؟ حرف دلتون به ارباب
راسی عزیزای دلم حتما حتما اونایی که میخواهید اسمتون رو به رو ضریح امام حسین و حضرت ابوالفضل خونده شه و هر حرفی دارید که دوست دارید انشاالله ما برسونیم به ارباب ، سریع تر برامون بنویسید که جانمونین🥺✨ اگه پیویم بفرستید که خیلی مطمئن تره و زودتر دیده میشه 🙂🌿 @kanize_roghayeh @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
به رو چشمم همشو انشاالله لایق باشیم ، اونجا میخونیم 🥺❤️‍🩹🕊
{پیام جدید📨} اللهم عجل لولیک الفرج جواب من🗣 اولین دعای هممون که همینه 🥺🥺💔
افـ زِد ڪُمیـلღ
به رو چشمم همشو انشاالله لایق باشیم ، اونجا میخونیم 🥺❤️‍🩹🕊
فقط سوز دوتا پیامای اولی و پیام آخریه هم جا خودش .....🥺🥺🥺
🥺🕊........
✨دلـم یه کربـلا میخواهد… بغض هایم را گذاشته ام بین الحرمین بشکنم…😭💔 درد و دل هایم را گذاشته ام برای امام حسین بگویم… نگاهم را کنار گذاشته ام برای دیدن شش گوشه…🥺 کم تر صحبت میکنم.... می ترسم انجا برای حسین حسین گفتن کم بیاورم… من که ندیده ام… من که نرفته ام… می گویند بین الحرمین عجب صفایی دارد… می گویند هوایش عطر بهشتی دارد…🕊🌊 می گویند… خسته ام از می گویند ها… دلم یک نقل قول از خودم در وصف کربلا می خواهد… @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
2a121c8f5abba9a323bd8de15d638cc443924568-480p_۲۰۲۲_۰۵_۱۶_۱۵_۰۴_۲۷_۵۶۹.mp3
7.76M
حسین حسین شیرینه نوشتمت رو سینه خاصیت عشق اینه مسیحای من اباعبدالله:) 🙂💔 @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁
افـ زِد ڪُمیـلღ
به نظرتون چرا #شهدا و مخصوصا شهدای #مدافع_حرم خانواده هاشونو ول کردن رفتن ؟ چیشد که از نازدردونه ها
🤔پرسش: مدافعان حرم طبق عقیده و باور شخصی خودشان برای دفاع از حرم و حمایت از محور مقاومت اقدام کردند و پدر و مادر بعضاً سالمند یا همسر و فرزندان‌شان در نبود یا پس از شهادت آنها، مشکلات و مشقات فراوانی را متحمل می‌شوند. مدافعان حرم چه حقی دارند که با اقدامشان دیگران را در سختی و مشقت قرار دهند؟ در این زمینه حق و حقوق خانواده چه می‌شود؟🤨 حجت الاسلام مرتضی نوروزی، عضو هیئت علمی و مدیر گروه فقه و معارف جامعه المصطفی العالمیه مشهد به این پرسش پاسخ می‌دهد: ✍🏻پاسخ: راهی را انتخاب کرده‌اند که مصداق جهاد در راه خداست و از پشتوانه عقلایی، دینی و شرعی برخوردار است. به طور کلی در دین هر کسی که هدف والا و مقدسی داشته باشد، در راه رسیدن به آن هدف، باید هزینه‌هایی را پرداخت کند.🙂😇 هدفی که مدافعان حرم از رفتن به مناطق جنگی در عراق و سوریه دنبال می‌کنند، در واقع دفاع از دین اسلام (بارگاه ائمه معصومین در عراق و حرم زینب کبری (س ) در سوریه) و احیای شعائر اسلامی بوده است.🍃 انسان باید در راه این هدف والا که همان احیای دین است، از جان و مالش بگذرد و اگر نیاز شد، گاهی انسان باید از زن و فرزندش هم بگذرد و آنها را هم فدا کند.🥺❤️‍🩹 جریانی را که در عاشورا و خطی که امام حسین (ع) به همه ما نشان دادند، در این موضوع هم مشاهده می‌کنیم. هدف امام حسین (ع) احیای دین اسلام بود🕊. ایشان انحراف و اعوجاجی که در دین جدشان پیامبر اسلام (ص) ایجاد شده بود، را مشاهده کردند و باید برای جلوگیری از این انحراف اقدام می‌کردند. در این مسیر امام هزینه کردند و از جان خود و فرزندانشان گذشتند. با وجود اینکه با علم امامت و پیش‌بینی‌های مطرح شده توسط پدر بزرگوارشان امیرالمؤمنین (ع) و جدشان پیامبر اسلام (ص) از این مسیر آگاه بودند؛🥲🥲 می‌دانستند مسیری است که اسارت زن و فرزند را به همراه دارد و چشم حرامی‌ها👹 به ناموس آل‌الله می‌افتد. حضرت به همه این اتفاقات واقف بودند. اگر کسی سؤال کند پس چرا اهل بیت خود را بردند، باید گفت چون هدف، هدف والایی است. حضرت باید جان خود و فرزندانشان و اسارت اهل بیتشان را هزینه کنند تا هدف والا تأمین شود. @𝑒𝒻_𝓏𝑒𝒹_𝓀𝑜𝓂𝑒𝓎𝓁