eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
206 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ ‌شهیدی که سر بی تنش سخن گفت 🍃 در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. ❤️ سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه، گریه می کردند... چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش اش را برداشتند، نوشته بود: ✍🏻ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا من شنیده ام که امام حسین (علیه‌السلام) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم… خدایا شنیده ام که سر امام حسین (علیه‌السلام) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود. خدایا شنیده ام سر امام حسین (علیه‌السلام) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (علیه‌السلام) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد... عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است💔 دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است💔 صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله‌الحسین اللهم‌عجل‌لولیک‌الفرج
افـ زِد ڪُمیـلღ
دیگه بنت الزهرا جان دید من خییییلی شلوغم و رمان نمیزارم خودش شروع کرد اینو بزاره 😂😂🤌🏻 خواهرم من که ب
ای وای ببخشید دیدم نمیزارید فکر کردم تموم شده معذرت میخوام خواهرجان💔🥲 من الان پاک میکنم از شما که تموم شد میزارم..
افـ زِد ڪُمیـلღ
ای وای ببخشید دیدم نمیزارید فکر کردم تموم شده معذرت میخوام خواهرجان💔🥲 من الان پاک میکنم از شما که تم
نه نه بخدا دارم مبگم خوب کردی گذاشتی بزار من واقعا نمیرسم زیاد سر بزنم و پارتارو بزارم 😅🤌🏻♥️
هدایت شده از کانال حسین دارابی
30.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معلم‌بلاگری این روزها خیلی رایج شده و معلم‌ها، بخصوص معلم‌های خانوم از بچه‌ها و نکات جذاب گفتاری رفتاری بچه‌ها استفاده میکنن، ویوهای میلیونی میگیرن و بالا میرن این سوء استفاده س بعضا مشکلاتی‌ هم برای بچه‌ها بوجود آورده (کلیپو ببینید) اگه این موضوع درست درک نشه و قوانین مربوط بهش درست وضع نشه مشکلات بزرگی رو درآینده بوجود میاره حمید کثیری ساعت 17:00 یه لایو در این موضوع داره اگه علاقمند بودید حتما ببینید، کانال حمید👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت اول 🚥 من جواد هستم 🚥 هفتم سالمه . 🚥 ما در عربستان زندگی می کنیم . 🚥 مسلمانیم ولی مذهب ما ، سُنی هست . 🚥 اینجا ، در کشور ما ، 🚥 هر کی شیعه باشد ، اذیتش می کنند 🚥 شیعه ها ، خیلی آدمای خوبی هستند 🚥 اما نمی دانم چرا حکومت ما ، 🚥 با آنها دشمنی می کند . 🚥 هر کی با شیعه ها رفت و آمد کند 🚥 به شدت مجازات می شود 🚥 یک روز ، در بازار بودیم 🚥 داشتیم از خیابان پشت بازار ، 🚥 که محله شیعیان بود ، رد می شدیم 🚥 ناگهان پدر و مادرم ایستادند 🚥 از مسجد شیعه ها ، 🚥 صدای حاج آقا را شنیدیم 🚥 که در منبر سخنرانی می کرد 🚥 پدرم با تعجب به حاج آقا نگاه می کرد 🚥 شنید که حاج آقا ، 🚥 در سخنرانی و حرفهای خود ، 🚥 از مطالب و منابع کتابهای ما سنی ها ، 🚥 استفاده می کرد . 🚥 هر روایتی که می خواند از کتاب ما بود 🚥 پدرم از این موضوع ، خیلی تعجب کرد 🚥 و وارد مسجد شد . 🚥 مادرم گفت : حمید داخل نشو خطرناکه 🚥 پدر گفت : نترس عزیزم زود میام 🚥 نیم ساعت گذشت ولی پدرم نیامد 🚥 رفتم دنبالش 🚥 از دور دیدم که با همان حاج آقا ، 🚥 داشت صحبت می کرد . 🚥 نزدیکتر شدم و پشت پدرم ایستادم 🚥 و شلوارش را محکم گرفتم . 🚥 حاج آقا وقتی مرا دید 🚥 به من لبخندی زد 🚥 سپس شکلاتی از جیبش درآورد 🚥 و به من داد . 🚥 من خیلی خوشحال شدم ، 🚥 خواستم آن را بگیرم ولی ترسیدم 🚥 چون به ما گفته بودند شیعه ها خطرناکند 🚥 خود حاج آقا ، با مهربانی و لبخند گفت : 🕌 بگیر عزیزم ... من کارت ندارم 🚥 شکلات را گرفتم و در جیبم گذاشتم 🚥 با دقت به حرفهای پدر و حاج آقا گوش کردم 🚥 آنها داشتند درباره خلیفه های ما ، 🚥 و درباره حضرت علی و زهرا ، 🚥 صحبت می کردند . 🚥 حاج آقا گفت : 🕌 من اهل سنت رو دوست دارم 🕌 مثل برادرام و شاید بیشتر 🕌 اما باید حق رو بپذیرم و به دیگران بگم 🕌 خودت بگو آیا پیامبر بالاتره یا خلیفه ها ؟ 💥 ادامه دارد ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از ‹ مَبـه‍‌‌وت ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♦️ ‌دلیل مسلمان شدن خواننده معروف کره ای از زبان خودش 🔹‌میگه چون در اسلام امید هست، من بسیار افسرده بودم اما بعد از آشنا شدن با اسلام، امید به زندگیم برگشت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️محبت شهید به برادران 👤حجت‌‌الاسلام‌والمسلمین رضا طاهری، استان سمنان شب جمعه‌‌ای بود. گوشی همراه دستم بود. در یکی از کانال‌ها، عکس‌های شهید عباس دانشگر را تماشا می‌‌کردم. در بین عکس‌ها سه تا را انتخاب کردم و در گوشی‌‌ام ذخیره کردم. همان شب در عالم رؤیا دیدم به‌همراه شهید عباس هستم. یک جعبه شیرینی به من تعارف کرد. من دو تا شیرینی گرفتم. گفتم: «یکی دیگه می‌‌خوام بگیرم.» گفت: «بفرما.» عباس چهرۀ خندانی داشت. از خوشحالی بیدار شدم. ساعت ۲ نصفه‌شب بود. صبح ساعت ۱۰ بود تلویزیون را روشن کردم دیدم استاد حسن رحیم‌پور ازغدی، استاد حوزه و دانشگاه، برای دانشجویان یک دانشگاه در تهران وصیت‌نامۀ شهید عباس دانشگر را می‌خواند و شرح می‌‌دهد. 💚
🔸️محبت شهید به برادران 👤محمدعلی علیزاده من یک نوجوان هفده‌ساله هستم. از شهید دانشگر شناختی نداشتم. در حد اسم بود و عکس ایشان هم در گوشی همراهم بود. آن‌قدر غرق در خودم بودم که خودم را نمی‌دیدم و گناه می‌کردم و بی‌خیال بودم. یادم رفته بود چه‌کسی هستم، کجا هستم، کجا می‌روم. نمی‌دانستم دارم چه‌کار می‌کنم. آیا این کارم درست است یا نه. روزهایی بود فکر خواندن نماز و یاد و نام شهید در ذهن من نبود. آیا راه بازگشتی هست؟ آیا گناهانم بخشیده می‌شود؟ فضای اتاقم خوب نبود. آن‌قدر مادرم دعا و رازونیاز می‌کرد که گاهی از اصرار دعای مادرم، می‌خندیدم. باور نداشتم که دعاهایش آن‌قدر باعث بهبودی حالم شود. دوستی که از قبل در فضای مجازی آشنا بودم، پیام داد. خودش معرفی نکرد. آدرس پستی‌ام را خواست. برایم جای سؤال بود یعنی چه؟ چه شناختی از من دارد؟ پس از مدتی بسته‌ای ارسال شد و من تحویل گرفتم. بسته را باز کردم. بوی عطر عباس می‌داد. باور داشتم عباس فرستاده است. این شهید باعث جرقه‌ای در زندگی‌ام شد... 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️محبت شهید به برادران 👤سیدقربانعلی هاشمی، استان اصفهان دو-سه روزی بود که من و همسرم از شهر اصفهان به شهر سمنان آمده بودیم تا به داماد و دخترم سر بزنیم. در همین بین، همسرم به‌علت مشکل روحی که از قبل برایش پیش آمده بود حالش بدتر شد. غم و اندوهی نفس‌گیر به سراغش آمده بود و کم‌خوابی هم او را رنج می‌داد. از دامادم دربارۀ شهید عباس دانشگر شنیده بودم. اینکه مشکل بعضی از افراد را برطرف کرده است. یک شب بعد از نماز جماعت در مسجدالزهرای سمنان، همان مسجدی که شهید دانشگر نمازگزار آنجا بود، به دلم افتاد که فردا همراه همسرم به مزار شهید برویم و توسلی به شهید داشته باشیم. آن روز، روز شهادت امام‌حسن مجتبی(علیه‌السلام) بود. به مزار رسیدیم. همسرم کنار مزار شهید نشست. بی‌‌اختیار اشک می‌‌ریخت و زیرلب با شهید درددل می‌‌کرد. من هم به شهید گفتم ما در این شهر مهمان هستیم. شما پیش ائمۀ اطهار(علیهم‌السلام) آبرو و عزت دارید. سلامتی همسرم را از شما می‌خواهم... 💚
YEKNET.IR - roze 2 - hafteghi 02 azar 1401 - salahshoor.mp3
3.21M
مناجات با عجل الله تعالی فرجه الشریف 🍃وقت است که از چهره‌ی خود پرده گشایی 🍃تا با تو بگویم غم شب‌های جدایی مداح 💔 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفیق 🌱' حواست‌به‌جوونیٺ‌باشه نکنه‌پات‌بلغزه قراره‌بااین‌پاها توگردان‌صاحب‌الزمان(عج)باشی..:) شهیدحمیدسیاهکالی‌مرادی
هدایت شده از ‹ مَبـه‍‌‌وت ›
نه دوری که منتظرت باشم و نه نزدیک که به آغوشت کشم :) نه از آنِ منی که قلبم تسکین گیرد ، و نه از تو بی نصیبم که فراموشت کنم‌‌ . .
پرکارۍ‌وکم‌خوابـے‌ ویژگےاصلیش‌بود؛ آن‌چنان‌که‌کار‌در‌روز‌ جمعه‌راهم‌در‌یکےاز جلسات‌ادارۍ‌به‌‌تصویب‌ رسانده‌بود؛به‌این‌ترتیب‌ عملاً‌کارش‌تعطیلےنداشت. معتقدبود:شهادت‌مزد‌کسانےاست‌ که‌‌در‌راه‌خدا‌پرکارند... 💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تؕـوباخداحافظی‌ها تمام‌نمیشوی! تُـویی‌که‌به‌مـ‌ن‌آموختی عِشق❤️ دَوام‌آوردن‌درفاصلہ‌ها ‌و‌انتظار‌هاست . .
40.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✨ 🎥نماهنگ «سیده رقیة »💚 ❣دوست دارم خدا شاهده رقیه🥰🍃
4_5866341468481786485.mp3
14.45M
عشقم‌اگر‌علیست‌سر‌دارم‌آرزوست .♥️
به جون رقیه راست میگم من کربلا لازمم🙂
روزِ آمــدنــت؛ روزِ اول دنـیـاسـت.. 💚-
هدایت شده از [به‌وقت‌قدس|BVQ]
‌آدم گاهی نیاز به یه حامی داره ؛ به حرفای دلگرم کننده . براى وقتايى که داره تیکه‌های شکسته‌ی قلبشو چسب‌ میزنه . برای اون شب‌هایی که اشک‌‌ها میرسه به پشت پلک‌هاش اما وانمود میکنه که هنوز قادر به ایستادنه . براى تمام وقت‌هایی که آدم خالی از همه‌ چیزه و وحشتِ تنهایی سایه میندازه روی روحِ ناخوشش ، باید کسی رو داشت. کسی که پناه روز‌های سرد و یخ‌زده‌ی زندگیه و دست‌هاش نجاته برای رهایی‌ از منجلابِ نا امیدی و آغوشش خونه‌ست‌ . [ اون حامی برای من آقای امام حسینه :) ]
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا