eitaa logo
افـ زِد ڪُمیـلღ
1.5هزار دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
5.1هزار ویدیو
206 فایل
"بہ‌نام‌اللّہ" اِف‌زِد‌⇦حضࢪٺ‌فاطمہ‌زهࢪا‌‌‌‌‹س› ڪمیل⇦شهید‌عباس‌دانشگࢪ‌‌‌‌‌‹مدافع‌حࢪم› -حࢪڪٺ‌جوهࢪه‌اصلۍ‌و‌گناه‌زنجیࢪ‌انسان‌اسٺ✋🏿 ‌‹شهید‌عباس‌دانشگࢪ› ڪپۍ؟!‌حلالت‌ࢪفیق💕 -محفل‌ها https://eitaa.com/mahfel1100 -مۍشنویم https://daigo.ir/secret/1243386803
مشاهده در ایتا
دانلود
🏘تا حالا مستأجر بودی؟ مستأجر هیچ‌ وقت پول هنگفت ، خرج خونه نمیکنه چرا؟ چون خونه واسه خودش نیست... 👌داستانِ‌ ما در دنیا همینه 🏡همه‌‌ی ما در دنیا مستأجریم ⏳داریم اجاره میدیم از عُمرمون 🥰 البته صاحب خونه‌ی خوبی داریم 🏠چون بعد از مدتی ، یه خونه اَبدی بهمون میده ، با همه امکانات در یک جای بهتر... پس تا زمانی که در دنیا مستأجریم: نه غصه ها از پا درت بیاره👈چون رفتنیه نه خوشی ها زیر دلت بزنه👈چون موقتـه
🍃🌸🍃 گناه کردن که کاری ندارد! بودن جسارت میخواهد👌 اینکه وسط یه عده بی نماز،نماز بخونی !! اینکه وسط یه عده بی حجاب در گرما و سرما و سر کلاس حجاب داشته باشی !! اینکه حد و حدود محرم و نامحرم و رعایت کنی !! اینکه توی محرم مشکى بپوشى و مردم بهت بگن افسرده !! اینکه به جاى آهنگ و ترانه ، قرآن گوش کنى !! ناراحت نباش خواهر و برادرم ، دوره آخر الزمان است، به خودت افتخار کن ... تو خاصی ... تو شیعه على هستى ... تو منتظر فرجى ... تو گریه کن حسینى ... نه اُمُّل ... بگذار تمام دنیا بد وبیراهه بگویند! به خودت ... به محاسنت ... به چادرت ... به عزاداریت ... به سیاه پوش بودنت ... می ارزد به یک لبخند رضایت فاطمه.
قسمت ۳۹ چهل نامه.mp3
11.82M
⭕️ قسمت ۳۹ چهل نامه کلاس آقا امیرالمومنین علیه السلام👆 ❓چطور (همسر، فرزند و دوستم) رو به نماز دعوت کنم؟ 1⃣ دعوت عملی به نماز 2⃣ دعوت زبانی به نماز 3⃣ تکنیک های تشویق به نماز 4⃣ اهمیت اخلاق و صبر ما 🙏بخاطر محدودیت مکان و زمان مجبور شدم این قسمت رو صوتی برم کد قرعه کشی رو تا ساعت ۸صبح به این لینک وارد کنین: https://chehel-nameh.roohbakhshac.ir/form والدین برای ثبت نام کلاس ارتباط حرفه ای با نوجوان به این آیدی پیام بدین:👇 @poshtyban_r_ac https://eitaa.com/joinchat/2334982163C65bbc6af0d
تلنگر برای رسيدن به کبريا بايد نه کبر داشت نه ریا !! مردی وارد داروخانه شد وبا لهجه ای ساده گفت: کرم ضد سيمان دارين ؟ متصدی داروخانه با لحنی تمسخر آميز گفت: بله که داريم کرم ضد تيرآهن و آجرم داريم حالا خارجی ميخوای يا ايرانی؟ خارجيش گرونه ها گفته باشم ! مرد نگاهی به دستانش کرد و رو به روی فروشنده گرفت و گفت: از وقتی کارگر ساختمون شدم دستام زبر شده نميتونم دخترمو نوازش کنم... اگه خارجيش بهتره ، خارجيشو بده! لبخند روی لبان متصدی يخ زد !!! واقعا چه حقير و کوچک است آن که به خود مغرور است. چرا که نميداند بعد از بازی شطرنج شاه و سرباز را دريک جعبه می گذارند... انسانيت و تقواست که سرنوشت ساز است جايگاه شاه و گدا و دارا و ندار همه "قبر" است... مواظب باشم که تقوا با یک تق وا نرود !!! برای رسيدن به کبريا بايد نه کبر داشت نه ريا !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خستہ‌ام از همہ دنیا و گرفتارانش کرمے ڪن که دلم ڪرب‌وبلا مےخواهد💔
امام مهدی 'عج 'می‌فرمایند: ما در رعایت حال شما هیچ کوتاهی نمی‌کنیم و یاد شما را از خاطر نمی‌بریم و گرنه محنت و دشواری ها شما را فرا می‌گرفت و دشمنان شما را از بُن و ریشه قلع و قمع می‌ساختند.
امام على 'ع' می‌فرمایند: داد مردم را از خودت و خانواده‌ات و نزديكانت و كسانى كه به آن ها گرايش و علاقه دارى بستان و با دوست و دشمن به عدالت رفتار کن‌.
فقط‌امام‌حسین'ع'روبچسب هرچی‌میخوای‌ازش‌بخواه‌که‌یکی‌یه‌دونه‌س‌وخدا هرچی‌بخواد‌بهش‌میده🫀:))
کسی توی حرم گم نمیشه.. هرکس دیگرانو گم کنه تو حرم تازه پیدا میشه اقاجان میشه یه بار تو حرمت گم بشم؟؟
YEKNET.IR - monajat 2 - hafteghi esfand 1402 - narimani.mp3
5.82M
🌙 مناجات_شعبانیه 🍃در بسته بود اما در را کریم وا کرد 🍃از بس گدا بر این در هر شب خداخدا کرد 🎙 👌بسیار دلنشین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت ششم 🚥 شب بود . 🚥 در خانه ما زده شد . 🚥 خودم برای باز کردن آن رفتم 🚥 وقتی دستم را به دستگیره در زدم ، 🚥 دستم سوخت 🚥 در باز شد ؛ اما ناگهان از پشت در ، 🚥 شعله های آتش به صورت من اصابت کرد 🚥 صورتم آتش گرفت و روی زمین افتادم 🚥 و از عمق دلم ، 🚥 ناله جانکاه و سوزناکی سر دادم 🚥 آن نامردای بی غیرت ، 🚥 هیزم و چوب ، 🚥 پشت درِ خونه ما جمع کرده بودند 🚥 و آنها را آتش زدند . 🚥 چشمانم گریان بود و دلم ترسان . 🚥 فریاد می زدم و از پدرم کمک می خواستم 🚥 مادرم ، ترسان و لرزان ، 🚥 با حال بد و خرابش ، به طرف من آمد . 🚥 پدرم نیز با کمر شکسته اش ، 🚥 سعی می کرد آتش را خاموش کند . 🚥 به سختی آتش خاموش شد 🚥 و مرا به داخل بردند . 🚥 مادرم با آرد و آب ، برایم پماد درست کرد 🚥 فرداش آب را ، به روی ما بستند 🚥 و ما تا چند روز ، 🚥 از تشنگی به حد هلاکت می رسیدیم . 🚥 گریه های خواهر یک ساله ام ، 🚥 به آسمان می رفت . 🚥 دل ما و فرشته ها را به درد آورد 🚥 و عرش خدا را لرزاند . 🚥 ولی دل سنگی آن حرامزاده ها ، 🚥 ترحم نداشت . 🚥 مادرم به خاطر شدت گرسنگی و تشنگی ، 🚥 شیرش خشک شده بود 🚥 و آبی هم نبود که به خواهرم بدهند . 🚥 به خاطر همین ، 🚥 هر وقت خواهرم بخاطر تشنگی گریه می کرد 🚥 مادرم زبانش را ، 🚥 درون دهان خواهرم می گذاشت 🚥 تا شاید با آب دهان مادرم ، 🚥 کمی تشنگی اش رفع بشود . 🚥 ولی خودم می دیدم که لب مادرم ، 🚥 از تشنگی ترک برداشته بود . 🚥 آب دهانش خشک شده بود . 🚥 از شدت گرسنگی نیز ، 🚥 گوشتی در بدن ما نمانده بود 🚥 و دائما ضعف می کردیم . 🚥 تا اینکه شیعیان ، 🚥 خانه ای در پشت خانه ما ، خریدند . 🚥 و دیوار مشترک ما و آنها را سوراخ کردند 🚥 و از طریق آن سوراخ ، 🚥 به ما آب و غذا می رساندند . 🚥 دشمنی جاسوسان و اهالی شهر ، 🚥 انگار تمام نمی شود . 🚥 گاهی برق ما را خاموش می کردند ، 🚥 و در آن تابستان داغ و سوزان ، 🚥 بدون کولر و پنکه می خوابیدیم . 🚥 آنقدر هوا گرم بود ، که گرمازده می شدیم 🚥 و از حال می رفتیم . 🚥 به خاطر تاریکی ، گرما ، 🚥 و زیاد شدن رطوبت خانه ، 🚥 حشرات خانه ما نیز ، زیادتر شدند . 🚥 پشه ها ، پوست بدن ما را ، 🚥 سرخ و کبود و پر از جوش کرده بودند . 🚥 دوباره شیعیان از طریق دیوار پشتی ما ، 🚥 سوراخ بزرگتری ایجاد کردند 🚥 و برای ما کولر آبی نصب کردند . 🚥 آن زمان فکر می کردم 🚥 اینها بدترین اتفاقات عمرم هستند 🚥 اما با یک اتفاق بدتر دیگر ، 🚥 همه زندگی و آرزوهایم بر باد رفتند . 💥 ادامه دارد ...
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت هفتم 🚥 ماموران ، به خانه ما حمله کردند . 🚥 و دیوار خانه پشتی را دیدند . 🚥 کولر را برداشتند ، دیوار را پر کردند . 🚥 و شیعیانی که به ما کمک کردند را ، 🚥 دستگیر و مجازات کردند . 🚥 هر روز و شب ، 🚥 شاهد گریه های غریبانه مادرم بودم . 🚥 شاهد اشکهای بی صدای شرمندگی پدر بودم . 🚥 شاهد التماس های آنها ، به آن بی غیرتان ، 🚥 برای آب و غذا دادن به من و خواهرم بودم . 🚥 یک روز مادرم ، 🚥 مرا صدا کرد ، با آب ذخیره تمیزم کرد . 🚥 با اینکه درد داشت ولی خیلی با من بازی کرد 🚥 در وقت خواب هم ، 🚥 از من خواست تا کنارش بخوابم . 🚥 تا حالا پیش مادرم نخوابیده بودم 🚥 از او خجالت می کشیدم . 🚥 ولی از این پیشنهادش خیلی خوشحال شدم 🚥 به خاطر همین ، فوری قبول کردم . 🚥 با دستهای سرد و بی جانش ، 🚥 با موهای من بازی می کرد . 🚥 مرا نوازش می کرد و می بوسید . 🚥 و با صدای آرام به من گفت : 🌹 جواد جان ! پسرم ! 🌹 مواظب پدرت باش . 🌹 او خیلی تنها و غریبه ، 🌹 بعد از من ، او دیگر کسی را ندارد ، 🌹 همه دار و ندارش تویی 🌹 همه کس و کارش تویی 🌹 هر چه پدرت می گوید بگو چشم 🚥 منم گفتم : چشم 🌹 مادر گفت : جواد جان پسرم ! 🌹 خواهرت بچه است ، نیاز به آب و غذا دارد 🌹 به موقع غذایش را بده 🌹 و در هر شرایطی ، خواهرت را تنها نگذار 🌹 تو مردی ، تو غیرت داری 🌹 او هم ناموس توست 🌹 و ناموس ، برای هر مردی مقدسه 🌹 پس از ناموست مراقبت کن 🌹 و نسبت به او ، غیرتی باش ... 🚥 مادرم می گفت و می گفت تا خوابم برد 🚥 تا اینکه صدای دل نشین اذان صبح ، 🚥 مثل هر روز ، مرا از خواب ، بیدار کرد 🚥 روی بازوی مادرم خواب بودم 🚥 پا شدم و مادرم را ، برای نماز صبح صدا زدم 🚥 اما انگار ، او مثل همیشه نبود . 🚥 بدنش مثل یخ ، سفت و سرد شده بود 🚥 هر چه صدایش زدم ، بیدار نشد . 🚥 می خواستم داد بزنم ، جیغ بکشم 🚥 اما انگار عقده سنگینی در گلوی من گیر کرده 🚥 یعنی مادر می دانست که می خواهد برود 🚥 یعنی همه شب ، کنار جنازه او خواب بودم . 🚥 نه ... من مادرم را می خواهم 🚥 مات و مبهوت به جنازه او نگاه می کردم 🚥 انگار دارم کابوس می بینم 🚥 آخر کی می شود 🚥 از این خواب پر از بدبختی بیدار شوم 🚥 خیره به صورتش نگاه می کردم 🚥 غم و غصه و مظلومیت را ، 🚥 از اشکهای خشکیده روی گونه هایش ، 🚥 حس می کردم . 🚥 یاد حرف های دیشب مادر افتادم 🚥 خیلی برای من سخت است 🚥 که مادرم را ، مرده ببینم . 💥 ادامه دارد ...
📚 داستان پسری به نام شیعه 📚 قسمت هشتم 🚥 بُغض ، مثل تکه ای استخوان ، 🚥 گلوی مرا می فشرد . 🚥 نمی گذاشت صدای گریه ام ، بیرون بیاید . 🚥 مادرم را بغل کردم . 🚥 و سرم را ، روی سینه اش گذاشتم . 🚥 و شروع کردم به درد و دل کردن : 🌷 مامانی پاشو گلم 🌷 پاشو با من حرف بزن 🌷 کاشکی دیشب خوابم نمی برد 🌷 و حرفهایت را تا آخر ، گوش می دادم 🌷 مامان پاشو ... 🌷 ببین دارم گریه می کنم 🌷 پاشو به من بگو : فرشته ها که گریه نمی کنند 🌷 مامان اگر پانشی ، باهات قهر میکنم 🌷 مگر خودت نگفتی که این غمها تمام می شوند 🌷 مشکلات ، حل می شوند . 🌷 پس چرا بدبختی های ما تمام نمی شود ؟ 🌷 مگر نگفتی غصه نخورم 🌷 پس چرا خودت از غصه دق کردی 🚥 ناگهان ؛ بُغضم ترکید و گریه کردم . 🚥 جیغ کشیدم ، فریاد زدم 🚥 و با چشمانی پر از اشک ، 🚥 مادرم را ، محکم بغل کردم . 🚥 پدرم نیز ، وقتی صدای گریه های مرا شنید 🚥 با عجله به طرف من آمد . 🚥 بالای سرم ایستاد 🚥 با دیدن مادرم ، مظلومانه به او خیره شد 🚥 اشکهایش از چشماش ، 🚥 به سمت ریش بورش می افتاد 🚥 از اتاق بیرون رفتم 🚥 تا پدر راحت گریه کند و از من خجالت نکشد 🚥 از در نیمه باز اتاق ، به او نگاه می کردم 🚥 خشکش زده بود 🚥 آرام روی زانو افتاد و فریاد کشید 🚥 و مادرم را صدا می زد . 🚥 پدرم با صدای بلند ، مثل زنان ، 🚥 گریه می کرد و ضجه می زد . 🚥 تا حالا ندیدم او اینطوری گریه کند 🚥 او خیلی مادرم را دوست داشت 🚥 تا یک ساعت ، 🚥 با جسم بی روح مادرم درد دل می کرد . 🚥 اشک می ریخت و می گفت : 💎 خانمم ! حالا دیدی رفیق نیمه راه شدی ؟ 💎 دیدی مرا تنها گذاشتی ؟! 💎 دیدی پشتم را شکستی ؟! 💎 دیدی رفتی و مرا ، 💎 بین این آدمای پست ، رها کردی ؟! 💎 آخر من بدون تو چکار کنم ؟! 💎 بدون تو من کجا برم ؟ 💎 تو بودی که همیشه همراهم بودی 💎 پس چرا کم آوردی ؟! 💎 پاشو نگاهم کن 💎 که نگاهت دوای هر درد من است 💎 نگاهت برای من یک دنیا ارزش دارد 💎 پاشو خانومی ! 💎 به خدا غیر از تو ، 💎 دیگه محرم و مرهم ندارم 💎 پاشو که دارد روح از بدنم پر می کشد 💎 پاشو و به حرفهایم گوش کن 💎 هنوز کلی حرف در دلم مانده 💎 و جز به تو ، به کسی نمی توانم بگویم . 💎 آخر بعد از تو ، آرامبخش من کیست ؟ 💎 یار شبهای دلتنگی من کیست ؟ 💎 همزاد روزهای بی قرارم کیست ؟ 💎 کیست که اشکهایم را پاک می کند ؟ 💎 قرار بود سنگ صبورم باشی ؟! 💎 قرار بود سرنوشت زیبایم باشی ؟! 💎 قرار بود مثل کوه ، پشت و پناهم باشی ؟! 💎 پس چی شد ؟ نکند کم آوردی ؟ 💎 پاشو مرا ببین ... که در غل و زنجیر جنونم . 💎 پاشو ببین مظلومیت مرا . 💎 پاشو ببین تنهایی های مرا . 🚥 پدر آنقدر گریه کرد 🚥 که از حال رفت و روی مامان افتاد 🚥 اما ناگهان ... لبهای مامان تکان خورد ... 💥 ادامه دارد ...
بچه بودیم گوشتای خورشتو میزاشتیم اخر غذا بخوریم اما سیر میشدیم دیگه مزه بهمون نمیداد. جوونی نکردن به هر دلیلی همون عاقبتو داره!!!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلتنگی ؛ با هیچ چیز تمام نمیشود .. مگر نسیم ِخنک ِبین‌الحرمین !(:
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اگه توی دنیا، این ۳ تا بلا نبود، انسانها اونقدر مغرور می‌شدند که دیگه حتی خدا رو هم بندگی نمی‌کردن!👌 🤍
شده عشقت به کسـی بیشتر از حد باشد ؟ هَـرچه خوبی بکنـی با دل تو بد باشد ؟ :)
گر ببینیم روی ماهت را دمی زخم دل را می زنیم ما مرهمی با نگاهت ای امام مهربان پر کشد از سینه هر درد و غمی.. ♥️ ..🕊
عبا یا چادر؟! مسئله این است! 🧐 دعوا اصلا سر مقدار پوشش نیست که میگن عبا هم پوشیده‌س! دعوای اصلی سر حذف چادره حذف چادر، رویای هموناس که پارسال غائله زن، زندگی، آزادی راه انداختن قطعا دشمن نمیاد به منِ محجبه‌ی مذهبی بگه: بی‌حجاب بیا بیرون! برای رسیدن به هدفش اول باید چادر رو از سرمون برداره بذاره تو کمد و یه عبای شیک و جذاب و پوشیده تنمون کنه بعد بره سراغ قدم‌های بعدی...
C᭄‌᭄ و در من ؛ کارگرانی هستند که جای خالیِ تو را ؛ با خون پُر میکُنند .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آن کس که تورا شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی خردو جهانش بخشی دیوانه ی تو هردو جهان را چه کند 🌼دلتنگتم عباس جان🌸 🎞 🌷🎞 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌💠 @shahid_daneshgar_clip
هدایت شده از دانشگاه حجاب
12.86M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ببینید این زن وحشی مکشفه چطور به یک روحانی حمله ور میشه آن هم در قم!! بنده خدا نه توهینی کرد نه حتی حرفی زد. فقط از صحنه ای که دوربین‌های مداربسته هم ضبط کردن فیلم گرفت تا احتمالا از مسئولین بی خیال اون درمانگاه پیگیری کنه. مسئولین سه قوه و کلاهشونو بالاتر بذارن. اینم نتیجه بی‌خیالی هاشون. قانون شکنان روز به روز وقیحتر میشن حتی در شهر مقدس قم و شماها روز به روز بی خیالتروبیغیرت تر حتی اگر کاری به کارشون نداشته باشیم هم اونها کار دارن. 🚨،فیلم دوربین‌های مداربسته رو کی در اختیار أنترآشغال قرار داده؟❓؟❓؟❓ 🚨 برای شبکهای دشمن😱 دوربین مداربسته 😳ريیس وحراست،بدونه هیچ ترسی ازقانون ودستگاه قضا😏 خداقوت بعدی به تمام نمایندهایی که از نیاوردن قانون وتصویب نکردن😔 وبازی بین مجلس وکمسیون راه انداختن😞 خدا قوت آقای اژه ای وتمام کسانی که دست مجریان قانون رابسته که هیچ 🚨قانون حجاب راچراازبین بردین؟ ،شورش درآمده که قانون قبلی حجاب تاقانون جدیداجرانمیشه🥺❓ اگه این خیانت ونفوذوقانون شکنی علنی وهمراهی بادشمن نیست برای عادی سازی جامعه،پس چیه؟سند2030 دشمن رازده که شامل😔 #حیا#پاکدامنی خانواده صالح وسالم آینده دخترخانومی فاسدشدمثل میوه ایی درسبدکلیه میوهای داخل سبدرافاسدمیکند، وقتی دختری باحیاوعفت نباشد❌ به وجودنمیاد. وتربیت نسلهابه تورناخواسته دست 💚*❤️است. 🚨«خدا»نه تنهاحجاب بلکه تمامأاگراجرایی میشدگلستانی بود کشور زهرا🥺 زده صاحب زمان😰 ،شهداوخانوادهاشون😔