رمان واقعی«تجسم شیطان»
#قسمت_سیزدهم🎬:
یک صبح غم انگیز به شب رسید و صدای باز و بسته شدن در ورودی نوید آمدن مرد خانه را میداد.
بچه ها که واقعا دلشان برای پدرشان تنگ شده بود با ورود روح الله به خانه شروع به جنب و جوش کردند و از سروکول پدر بالا میرفتند و فاطمه هم با پارچه ای محکم سرش را بسته بود تا شاید این سردرد التیام یابد و داخل اتاق خواب، دراز کشیده بود.
روح الله بعد از خوش و بشی با بچه ها، همانطور که هنوز لباس سفر برتن داشت به سمت اتاق رفت، در اتاق را بازکرد و هم زمان که کلید برق را فشار میداد گفت: چه خبره اینجا؟! تاریکخونه درست کردی؟
فاطمه از جا بلند شد، دو زانویش را بغل کرد و با لحنی آهسته گفت: سلام، سفر به خیر، خوش آمدی
روح الله خوشحال از اینکه هنوز فاطمه او را دوست دارد وگرنه اینگونه با او حرف نمیزد جلو رفت، روبه روی فاطمه روی پاهایش نشست و میخواست او را در آغوش بگیرد که فاطمه خودش را کنار کشید و دستش را سدی کرد تا روح الله بیش از این به او نزدیک نشود.
حس تنفر شدیدی وجود فاطمه را فرا گرفته بود، نفرتی که تا آن روز او تجربه نکرده بود.
روح الله کمی عقب رفت تا به دیوار رسید،همانجا نشست و به دیوار تکیه داد و گفت: چیه؟! دیگه نمی خوای بهت نزدیک بشم؟! فکر نکن متوجه نشدم،دیگه حتی نگاهمم نمی کنی
باران اشک فاطمه باریدن گرفت و همانطور که هق هق می کرد گفت: تو که منو دوست نداری، اصلا من انتخاب تو نبودم که دوستم داشته باشی، تو یکی مثل شراره را دوست داری، تو تازه عاشق شدی، تو را به من چکار؟! برو دنبال عشقت...به من کاری نداشته باش، صبح که جمعه هست بشین استراحت کن، فردا شنبه با هم میریم دادگاه، دادخواست طلاق میدیم، هیچی هم ازت نمی خوام، فقط بزار تو همین خونه بالا سر بچه هام باشم، من بچه ها را بزرگ می کنم و تو هم به عشق و عشق بازیت برس، بچه ها هم رفتن پی کارشون این خونه دربست مال تو و شراره، من هم خدایی دارم، خدایی که همیشه حواسش بهم هست و الانم همینطور حواسش هست اما انگار دوست داره منو دلشکسته ببینه...
روح الله حرفی نمیزد و این درد فاطمه را بیشتر و بیشتر می کرد، فاطمه از سکوت روح الله چنین برداشت کرد که با تمام حرفهای او موافق است و خبر نداشت چه طوفانی در وجود مردش برپاست.
صدای هق هق فاطمه تبدیل به ناله های جانسوز شد، روح الله که نمی توانست همسرش را اینگونه ببیند، از جا بلند شد و همانطور که در اتاق را باز می کرد گفت: باشه، هر چی تو بگی، شنبه با هم میریم دادگاه...فقط گریه نکن
این حرف را زد و از در بیرون رفت..
فاطمه با شنیدن حرفهای کوتاه روح الله، انگار دنیا دور سرش به چرخش افتاد، چشمانش سیاهی رفت و با خود گفت: ببین چه راحت قبول کرد!! این نشون میده حرفهای شراره الکی نیست و روح الله واقعا عاشقش هست.
فاطمه دوباره دراز کشید و اشکهایش انگار تمامی نداشت و انگار یکی مدام زیر گوشش وزوز می کرد: روح الله تو رو دوست نداره اینو بفهم...زودتر خودت را از این زندگی خلاص کن...زووود...
چندین بار این پهلو و آن پهلو شد، شب از نیمه گذشته بود، خواب به چشمان فاطمه راه پیدا نمی کرد، هیچ کس داخل اتاق کنار فاطمه نبود،انگار بچه ها هم می فهمیدند باید مادر را تنها بگذارند تا خوب فکر کند اما چه فکری؟ دوباره صدای هق هقش در تاریکی و سکوت خانه پیچید.
در این حین ناگهان در اتاق باز شد، روح الله با ظاهری آشفته و چشمانی پف کرده وارد اتاق شد، در تاریکی خودش را به فاطمه رساند، او را در آغوش گرفت و همانطور که موهای نرم فاطمه را نوازش می کرد گفت: غلط کرده شراره، شنبه میرم دادخواست میدم اما برای شراره، اونو طلاقش میدم، من بی تو میمیرم فاطمه! تو عشق اول و آخر منی، من نمی دونم چرا این اشتباه مهلک را مرتکب شدم، مگه همیشه نمیگفتی از خدا میخواستم یکی مثل حضرت ایوب نصیبم کنه؟! خوب همراهی با ایوب صبر می خواد یه صبر عظیم، حالا که همراه و همسفر این ایوب شدی، پس مثل کوه پشتم باش ، اینم امتحان خداست، فاطمه! منو به پاکی خودت ببخش و کمکم کن شراره را طلاقش بدم..
انگار دنیا را به فاطمه داده بودند، اشکهایی که میرفت جگرش را آتش دهد، تبدیل به اشک شوق شد اما یکباره...
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
براساس واقعیت
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- ادبیات ِادب ؛ اُم البنین ِ⛓ ♥️ ! '
#وفات_حضرت_ام_البنین
#علیپورکاوه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
- کل عالم به فرمان اُم البنین🌱 🤍 -
#وفات_حضرت_ام_البنین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-ننهامالبنینتویییارم😢🫀.
#سیدامیرحسینی
#وفات_حضرت_ام_البنین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
-توقلبمنمیتونهکسیجاتوبگیره❤️🩹!'
#امامحسین
#دلانه
به مادر شهید گفتم چرا گریه نمیکنید و بیتاب نیستید؟ چرا انقدر صبورید؟! مگه اون شهید پسرتون نبود؟!
گفت: چرا دخترم بود پسر پاکی هم بود.🥲
ولی وقتی خبر پسرم رو برام آوردن؛ اول خیلی بیتابی کردم ولی یهو یاد خانم امالبنین افتادم؛ اون مادر ابالفضل العباس بود، هر چهار تا پسرش و فدای امامش کرد و آخرشم گفت: از حسین (ع) چه خبر؟🥺
دیدم در برابرش هیچم؛ تازه باید بشینم پای درس مکتبش..!🌿
#وفات_حضرت_ام_البنین
#چالش
قشنگ ترین حرفی که از کسی شنیدید چی بوده؟ از اون حرفا که دیدتون رو نسبت به زندگی عوض کرد
https://daigo.ir/secret/1243386803
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کسی است که شما را دوست دارد 🤍🍃
(:❤️🥰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بچهها شما خاطر خواه دارید !
دنبال خاطرخواه نگردید ؛
چون شهـدا قبل از اینکه شما به دنیا بیایید ، برای شما کشتن خودشونُ ..
#شهیدانه
قبلخوابزمزمهکنیم:
‹اللَّهُمَّوَاسْتَعْمِلْنِیلِمَاخَلَقْتَنِیلَهُ›
خـدایامرادرراهیخرجکن
کهمرابرایآنآفریدی؛
شبـتونبخیࢪوامامزمانے🌙!
خــیال در همــه عالــم بِرفـت و بــاز آمــد
که از حضور تو خوشتر ندید جـایـی را
#سعدی🌱
میگفت:
اگه میخوای عاقبتت زیبا و خیر باشه،
مراقبِ این دو موضوع باش که گرفتارشون نَشی:
_ درآمدِ غیرحَلال
_ هَمنشینِ بَد
هدایت شده از -حُوریه-
4_5978756031226844308.mp3
14.13M
کاشکی یکی ما رو سوریه ببره . .
میگن حرم رقیه در خطره !
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️عاشقانههای پدر، دختری🥰
📌خطابهای از یک سرباز دهه هشتادی...
افـ زِد ڪُمیـلღ
♨️عاشقانههای پدر، دختری🥰 📌خطابهای از یک سرباز دهه هشتادی...
دهه هشتادی ها کجا نشستن😉
کسانیکهالانموبایلدستشونهستدهثانیههم طولنمیکشهولیبرایاخرتذخیرهمیشه🙃
سبحانالله(3)
الحمدالله(3)
لاالهالاالله(3)
اللهاکبر(3)
لاحولولاقوةالاباالله(3)
استغفرالله(3)
توهرگروهیاکانالیکههستیبفرست
تاتوثوابش شریک بشی
#ثواب_یهویی
هدایت شده از روضه فکر
امروز توی جمهـوری اسلامی، یه دیدار کامـلا دخترونه با شخص اول کشور صورت گرفت؛
خانوما چند ساعت پای حرفهای مهمترین شخص کشور نشستن،
دغدغههاشونو گفتن،
شنیـده شدن،
به یـُمن و احترام بانوان همه چیز حسینیه صورتی شده بود؛ حتی پردههاش!
از همین به تنهایی هزاران برداشت از اهمیت نقش بانـوان میشه داشت!
کجای دنیـا رهبرش انقدر دغدغهمـند و مغزمتفکـر جریانات و اقشار مختلف مردمـه؟!
عکاسها و دست اندرکاران همه خانـم بودن؛
ولی باز یه عـده معتقدن رهبر انقلابمون دیکتاتوره!
چرا؟ چون قول میدم یکبار هم پای حرفهای این حکیم فرزانه کامل و بدون سوگیری ننشستن و معلومه که رسانههای مخالفِ ایـران، اینارو بازتاب نمیدن چون اونا بیشتر ما رهبـرمون رو میشناسن :)
خلاصه که الحمدالله که بانـوی شیعهی ایرانیایم و خداروشکر بابت نعمت ولایـت فقیه توی ایرانمون.🤍
@Makrobe_135
پاییز هم گذشت و دلت عاشقم نشد
چشم انتظارِ سوزِ زمستان و بهمن ام...
#فاطمهدشتی
🔴 سید محمد مهدی نصرالله ،
فرزند شهید #سید_حسن_نصرالله
امروز، در مسیر پدرش، با عمامه پدرش
و به دست فرمانده پدرش
#سید_علی_حسینی_خامنه_ای، معمم شد.
حضرت آقا انگشتری که از قبل
برای سید کنار گذاشته بودند را نیز
به او هدیه کردند
قطعا سید به این فرزند خلف
افتخار خواهد کرد.
نسل #مقاومت تمام شدنی نیست…
#سوریه #وعده_صادق
4_5837210195666665606.mp3
3.1M
استادپناهیان:
[مثل بقیه نباشیم!
مثل بقیه زندگی نکنیم!
مثل بقیه نمیریم!
مثل بقیه…!✨]
#شنیدنی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
عباس جان خوب خودتو درآغوش خدا جا کردی و به آسمانها پرکشیدی...
این روزها خیلی دلتنگم رفیق...💔
#شهیدعباسدانشگر
صداے زیباے شهید دانشگر🌱
#داداش_عباس