از ماست که برماست
عادی انگاری شل حجابی به عادی شدن بیحجابی و کشف حجاب تبدیل شد.
باز جمعه شد و همراه خانواده برای رصد نتیجه اقدامات این هفته دستگاه قضا به سرای فرهنگی تاریخی اقتصادی سعدالسلطنه رفتم.
خلوت بودن ورودی و نبود مامور حراست جلوی درب ورودی نظرم را جلب کرد. نگاهی به داخل دفتر انتظامات انداختم و مأمور انتظامات مجموعه را در حال نوشتن چیزی دیدم.
جلوتر که آمدم با بانوان شال به گردن و میانسال روبرو شدم که با خانواده برای بازدید! آمده بودند.
گویا فاز نافرمانیهای مدنی از دوش دختران جوان به دوش زنان میانسال تغییر پیدا کرده بود.
همه هم یک بادیگارد آقا کنارشان داشتند.
همچنان در حیاطها گشتم و چون به نسبت روز تعطیل خلوت بود تعداد کاشفان حجاب هم کمتر شده بود.
در بین بازدیدکنندگان محجبه و چادری هم بود.
هنگام بازگشت زنی میانسال را دیدم که شالش را از سر کشید و کلیپس موهایش را باز کرد و موهای بهم ریخته رنگ شدهاش را با انگشتانش مرتب و شانه میکرد همان طور که با عجله راه میرفت
انگار قراری داشت که دیر شده بود.
به حجره انتظامات که رسیدم خواستم با انتظامات و گروهبان شیفت صحبت کنم. همسرم که مخالف کار من بود که دنبال دردسر نباشم رفت دورتر و من با قیافه مطالبهگرانه سلام دادم.
پرسیدم آقا ببخشید مگر قانون کشف حجاب ابلاغ نشده و شما اینجا دوربین ندارید یا گشت نمیزنید؟
اینجا که خیلی کاشف حجاب آمده
گروهبان گفت : خانم من نمیدونم شما چه سمتی دارید .
سریع گفتم هیچ سمتی فقط یک شهروند عادی هستم.
گفت : خانم ما تذکر که میدیم میگن مرجع تقلید ما گفته حجاب به زن بالای ۵۰ سال واجب نیست چون دیگه فرتوت شده و جذابیتی نداره
خندیدم
گفت واقعیت هم داره برخی مراجع این حکم رو دادند. همه که مقلد آقا نیستند رعایت کنند بهانه میکنند و ما حرفی برای گفتن نداریم!
گفتم زن بالای ۵۰ سال در ۱۴۰۰ سال پیش شاید ولی زن ۵۰ ساله ۱۴۰۲ از من جوانتر هست. این دلیل نمیشه که ، پس قانون کشور چی؟
گفت : خانم شما اجازهاش رو از حفاظت بالاسری من بگیر من برخورد کنم. البته اگه قدرتش رو دارید
گفتم : قدرتش که هست و من مطالبه میکنم اگه دستتون بسته هست برای برخورد. میدونم شما از این جماعت و برخورد باهاشون میترسید
هر دو نفر گفتند : بله واقعا همینه
گروهبان گفت : اگه قدرتش رو دارید یک دوربین بیارین بگین فلانی چرا برخورد نمیکنید . من هم همه این ماجراها و برخوردها و جوابهای مردم رو بگم تا مراجع و مسئولان از تلویزیون ببینند و مثل شما بخندند تا نگن ما کوتاهی میکنیم.
گفتم : باشه من فعال رسانه هستم از اهالی رسانه میخوام که ورود کنند به قضیه . شما هستید پای حرفتون و جلوی دوربین حرف میزنید؟
گفت : بله من هر روز اینجام تونستید بیاین من حرف میزنم
گفتم : حتما میام
ازشون خداحافظی کردم و همش با خودم فکر میکردم چرا مامور قانون یا آمرین و ناهیان ، چه با حکم رسمی چه با حکم خدا ، باید از جماعت گرگ صفت و درنده خو یا کسانی که توی این آشفته بازار نگاه میکنند به بقیه و مثلا شیر میشن ، باید بترسند؟!
مگر نه اینکه ما در جمهوری اسلامی داریم زندگی میکنیم؟
مگر قانون پوشش متعارف در جامعه برای اجرا شدن مصوب نشده؟
چقدر باید برای آرامش ظاهری جامعه و رسیدن به اهداف سیاسی مثل نزدیکی انتخابات ، باج بدیم به افراد سازماندهی شده و سادهلوحانی که فریب اونها رو میخورند؟
آیا افراد محجبه و دغدغهمند که بخاطر دین خدا و کیان خانواده این روزها حالشون خوب نیست شهروندان جامعه نیستند؟
شاید خیالشون راحته این قشر که همیشه پای کار نظام هستند فعلا مصلحت اینه زیاد شلوغش نکنیم!
اما غافل از اینکه جبهه خاکستری رو جذب نمیکنند هیچ !
بلکه جبهه خودی و ملتزم به ارزشها رو هم از دست خواهند داد!
بله
از ماست که بر ماست!
#خانمِ_نَباجی