خاطره سید صباح موسوی از دوستان نزدیک و همرزم سردار شهید #علی_هاشمی
: عارف برادر علی هاشمی، یک هفتهای میشد که به همراه تیپ ۵۸ موسیبنجعفر(ع) در ضلع شمالی جزیره مستقر شده بودند. علی از عارف بیخبر مانده بود و نگرانش بود. مرا خواست و گفت: «سید، یه خبری از عارف بگیر. ببین کجاست؟» . چَشمی گفتم و رفتم دنبال خبر. پرسوجوی کوتاهی کردم و متوجه شدم حالش خوب است. و برگشته به عقب. دو ساعت نشده، برگشتم پیش علی.
نمیدانم چرا شیطنتم گُل کرد. لحن محزونی به صدایم دادم و سرم را پایین انداختم. علی پرسید: «چی شده؟» با همان حال گفتم: «راستش…
👈 مطالعه ادامه ی خاطره👉
👈 هیات رزمندگان اسلام
🆔 https://eitaa.com/joinchat/897777665Ceb24dd1533