#دلنوشته_مهدوی
✍حسرتی به دلهایمان مانده برای دیدنت؛ قلبهایی بیقرار مانده برای آمدنت؛ به خدا که این روزها فهمیدهایم به این طبیب و آن طبیب رو زدن، تنها عمق جراحت را بیشتر میکند. درد ما یک درمان دارد و آن تویی، ای حضورت مرهمی بر زخمهای عالَم!
چه جمعههایی که به جای طلوع روی ماهت، غروب آسمان را تماشا کردیم... کاش این شبهای فراقمان یک روز سحر شود. کاش روزی این زمینِ خالی از حیات با قدمهای تو جان بگیرد.
جهان از اضطرار، لبالب است و منتظرانت لحظه شمار و امیدوار که ثانیه ثانیهی غیبت، بر سر وفای به عهد تو سپری شود. چراکه قلبهایمان به ما وعده میدهند، چیزی تا ظهورت باقی نمانده.
✅با ما همراه باشید 👇
🆔@jonbeshansar
✨﷽✨
📌 صبری چون صبر تو نیست
◾️ بر بالینش نشستهای کنار پیکر بیجان عزیزِ جانت. دلت نهیب میزند تنها شدی علی. به خدا که تنها خودش میداند، تو فقط پیکر بیجان فاطمه را نمیبینی، تو روزگاری را میبینی که جهل و نادانی، کینه و قساوت، دانه به دانه عزیزانت را قربانی میکند.
◽️ این داغی که از کوچه شروع شد، میرسد به جگرِ پارهپارهی حَسنات، میرسد به سر بریدهی حسینات، میرسد به پیچیدن صدای فریادِ «یا جَداهِ» زینبات در مدینهالنبی که پس از روزهای اسارت و آوارگی، شکایت به پیش جدّش میبَرَد.
◾️ تو میبینی علی جان. تو روزهای غربت را میبینی. روزهای صبوری کردن را، روزهای بیهمدمیات، روزهای بیفاطمهات را میبینی.
کودکانت شیوَن و زاری میکنند و تو سکوت کردهای، دلت آتش گرفته اما خاموشی.
◽️ صبری چون صبر تو در تار و پود هیچ بشری نیست. چرا که تو این چنین خوب صبوری کردن را پشتِ درِ نیم سوختهی همین خانه از فاطمهات به یادگار گرفتی...
#دلنوشته_مهدوی
#فاطمیه
✅با ما همراه باشید 👇
🆔@jonbeshansar
🌼غروب جمعه حال زمین و زمان دگرگون است
✍ سالهاست که آسمان نای نفس کشیدن ندارد. زمین در تب میسوزد. دریا از درد به خود میپیچد. جنگل بیتابانه سرفه میکند و آواز پرندگان در سینههایشان حبس شده است.
سالهاست حتی انسان مغرور و پُرادعا هم از این همه سردرگمی، خسته شده است. انگار تمام کائنات برای رهایی از اسارتِ غیبت طولانی منجی، بیتابی میکنند. غروب جمعه حال زمین و زمان دگرگون است. غروب جمعه که میشود، زخم کهنه انتظار سر باز میکند و عالم یکصدا فریاد میزند: «درمانِ درد بی درمان بی سروسامانی، یوسف زهرا! کجایی؟»
#دلنوشته_مهدوی
✅با ما همراه باشید 👇
🆔@jonbeshansar