#امام_علی علیهالسلام
#غزل
🔹طنین خطبههایت🔹
لهیب ذوالفقارت بر تن گردنکشان ماندهست
طنین خطبههایت در گلوگاه زمان ماندهست
یداللهی و گشته دست عقل از وصف تو کوتاه
گواه عجز ما انگشتهای بر دهان ماندهست..
«سَلُونی» گفتی و با ریشخندی جهل پاسخ داد
تو را که رد پایت ماورای آسمان ماندهست
مُزیّن شد اذانم با تمسک بر ولای تو
شهادت میدهم از برکت نامت اذان ماندهست
شب تنهایی کوفه چه بر روز دلت آورد
که بغضی استخوانی در گلویت همچنان ماندهست
یقین دارم که نزدیک است رستاخیز عشاقت
همانا فصل شورانگیزی از این داستان ماندهست
📝 #حسین_عباسپور
🆔@ehsantabriziyan
در راهِ مشهد، شاه عباس تصمیم گرفت دو بزرگ را امتحان کند!
به شیخ بهایی که اَسبش جلو میرفت گفت: این میرداماد چقدر بی عرضه است اَسبش دائِم عقب میماند.
شیخ بهائی گفت: کوهی از علم و دانش بر آن اسب سوار است، حیوان کِشش این همه عظمت را ندارد.
ساعتی بعد شیخ بهائی عقب ماند، به میرداماد گفت:
این شیخ بهائی رعایت نمیکند، دائم جلو میتازد.
میرداماد گفت: اسبِ او از اینکه آدم بزرگی چون شیخ بهائی بر پشتش سوار است سر از پا نمیشناسد و میخواهد از شوق، بال در آورد.
در غیابِ یکدیگر حافظِ آبروی هم باشیم
این است "رسم رفاقت"
🆔@ehsantabriziyan
من یک زنم آزادی ام را دوست دارم
ایرانی ام، آبادی ام را دوست دارم
در سایه ای مردانه دلگرمم به فردا
من همسر مردادی ام را دوست دارم
هم مادر و مادربزرگم خانه دارند
این شغل مادرزادی ام را دوست دارم
مُهر مرا از جانمازم باز برداشت
با کودک خود شادی ام را دوست دارم
می گیرمت ای بچّه آهوی گریزان
آهویی و صیّادی ام را دوست دارم
دور اتاقش عکس های حاج قاسم
طفل دهه هشتادی ام را دوست دارم
در شهر، آزادی اسیر این و آن است
در خانه ام آزادی ام را دوست دارم
#زهرا_سپهکار
(قرائت شده در دیدار شاعران با مقام معظم رهبری )
🆔@ehsantabriziyan
🌷استاد #صفایی_حائری:
همه فرعونيم، فقط مصرهاى ما كوچك و بزرگ مىشود. من در محدودۀ خانهام، مادر و پدرم، فرزند و عيالم، فرعونى هستم و «أَنَا رَبُّكُمُ الاَعْلى» را در آن حد دارم و در اين زمينه قدم برمىدارم.
📚 اخبات، ص۹
صحیفة المحبة - سائل کاشانی.pdf
حجم:
610.7K
📚 فایل پی دی اف رساله صحیفة المحبة تالیف مرحوم سائل کاشانی از شعرای قرن نهم
📝 سائل کاشانی در این رساله کوتاه، چهل حدیث در فضائل امیر المومنین علیه السلام آورده که پس از نقل از هر حدیث، ترجمه آن را به شعر سروده است. این رساله در مجموعه میراث حدیث شیعه، جلد ۲، صفحه ۲۱۱-۲۳۱ توسط انتشارات دار الحدیث به چاپ رسیده است.
🆔@ehsantabriziyan
1_3938755487.pdf
حجم:
24.48M
📗ترجمه مدینة المعاجز
📝سید هاشم بحرانی
📜از جمله کتب نگاشته شده در فضائل حضرات معصومین است ،این فایل اختصاص به بخش حضرت سیدالشهدا دارد.
🆔@ehsantabriziyan
1_3687615612.pdf
حجم:
14.16M
📗تذکرة الشهدا
📝ملا حبیبالله شریف ساوجی کاشانی (۱۲۶۲-۱۳۴۰ق) فقیه، مفسر، عارف واز عالمان شیعه اهل کاشان در قرن سیزدهم
📜اثر یکی از علمای بارز در دوره قاجار است.
#قاجار
#فارسی
🆔@ehsantabriziyan
1_3687827065.pdf
حجم:
8.28M
📗فیض الدموع
📝محمد ابراهیم نواب
📜مقتلی به زبان فارسی
این اثر با نثری ساده و به فارسی فصیح و بلیغ، ماجرای عاشورا را بازگفته است. ماجرای کتاب با تولد امام حسین(ع) آغاز و با بازگشت کاروان اسرا به مدینه پایان یافته است. نویسنده به تفصیل به وقایع عاشورا پرداخته و از منابع شیعی بهویژه لهوف سید بن طاووس بسیار نقل کرده است، تا آنجا که برخی فیض الدموع را ترجمه اللُهوف دانستهاند.
#قاجار
#فارسی
🆔@ehsantabriziyan
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
در خانه، جماعتی پیِ معجزهها
بر طاقچه، قرآن فراموش شده
📝 #میلاد_عرفانپور
✅@ehsantabriziyan
با جانِ شمع هوهوی طوفان چه میکند؟
با تختهپاره سیل خروشان چه میکند؟
از حال من سراغ گرفتی، بیا ببین
با خاک مرده باد غزلخوان چه میکند؟
گفتی میان آتش عشقم چه میکنی؟
گفتم خلیل بین گلستان چه میکند؟
شوق وصال کشته مرا، بیم هجر هم
جایی که خیر این نرسد، آن چه میکند؟
من قطره قطره اشک شدم بعد رفتنت
با تو صدای چک چک باران چه میکند؟
در خواب دیدمت به مزار من آمدی
در حیرتم که در تن من جان چه میکند
شاعر: رباب کلامی فرد
🆔@ehsantabriziyan
شعر تعلیمی
بنشین شبی به خلوت خود در حضور خویش
روشن کن آسمان و زمین را به نور خویش
توفان اگر گرفت تو کشتی نوح باش
رو کن به وقت خشم، چو موسی به طور خویش
گمگشتۀ تو در تو نهان است و غافلی
در غیبتش بکوش برای ظهور خویش
دلخوش به صید ماهی دریا مشو که تور
گاهی شود اسیر گرههای کور خویش
تا بگذری ز درۀ صعبالعبور عمر
از خود پلی بساز برای عبور خویش
اقلیم توست مُلک سلیمان چرا شدی
قانع به سعی و همت کمتر ز مور خویش؟
از گور خفتگان به تغافل گذر مکن
داری عبور میکنی از سنگ گور خویش
افشین علا
🆔@ehsantabriziyan
یک پنجره، گلدانِ فراموش شده
یک خاطره، انسانِ فراموش شده
در خانه، جماعتی پی معجزهها
بر طاقچه، قرآن فراموش شده
::
در این همه رنگ، آنچه می خواهی نیست
در این همه راه، غیر گمراهی نیست
در شهر خیابان به خیابان گشتم
آنقدر که آگهی ست آگاهی نیست
::
در اوج، خدا را سر ساعت خواندند
ما را به تماشای قیامت خواندند
از کوچ پرندگان سخن گفتی و من
دیدم که نمازی به جماعت خواندند
::
آن مست همیشه با حیا چشم تو بود
آن آینه ی رو به خدا چشم تو بود
دنیا همه شعر است به چشمم اما
شعری که تکان داد مرا چشم تو بود
::
ما سینه زدیم بی صدا باریدند
از هر چه که دم زدیم، آنها دیدند
ما مدعیان صف اول بودیم
از آخر مجلس شهدا را چیدند..
میلاد عرفان پور
🆔@ehsantabriziyan