eitaa logo
معارف اعتقادی
2.7هزار دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
462 فایل
✅ متعلق به موسسه فرهنگی اعتقادی احیاء. #تبیین_معارف_اعتقادی #پاسخ_به_شبهات_اعتقادی #نقد_فرقه‌های_انحرافی @Alizamani110 پاسخ به شبهات 🔹️ 🔹️ تبلیغ و‌ تبادل @Haghgoo_110313 🔹️مدیریت @sadid20
مشاهده در ایتا
دانلود
👇👇👇👇👇 از آن استفاده کنند حتماً باید روى تاریخ و داستان ها و مثال ها تکیه نماید. مجموعه این جهات نشان مى دهد که قرآن در بیان این همه تاریخ و داستان بهترین راه را از نظر تعلیم و تربیت پیموده است؛ مخصوصاً با توجه به این نکته که قرآن در هیچ مورد، به ذکر وقایع تاریخى به طور برهنه و عریان نمى پردازد، بلکه در هر گام از آن نتیجه گیرى کرده و بهره بردارى تربیتى مى کند.(۲) پی نوشت : (۱). «نهج البلاغه»، نامه ۳۱ (نامه به امام حسن مجتبى علیه السلام)؛ «بحار الانوار»، جلد ۷۴، صفحات ۲۰۳ و ۲۲۱. لطفا کانال را به سایرین معرفی فرمایید. ایتا 🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام 🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam واتساپ 🌷👇 https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d اینستاگرام 👇🌷 https://instagram.com/eehyakalam
به شهادت میرسد و ... و اما زنی با نام یوتاب که ادعا شده خواهر آریو برزن است 300 سال پس از مرگ اسکندر بدنیا آمده و همسر یک سردار رومی و متحد رومیان بوده و هیچ نسبتی هم با آریوبرزن (سردار ادعایی هخامنشی) نداشته. http://yon.ir/vmN5 7⃣ و اما خدیجه که واقعا شیرزن و همسر وفاداری بود که از همه ثروت داوطلبانه چشم پوشی کرد و به دره شعب ابیطالب به همراه حضرت رسول(ص)آمد تا حقانیت اسلام را اثبات کند و در همانجا با توجه به حصر اقتصادی اوضاع سخت معیشتی را تحمل کرد تا بدیدار خدایش شتافت. در حالیکه ثروتمندترین زن در مکه بود. اما آرتمیس، ملکه هالیکارناس در کاریا، بود. هالیکارناس یک شهر در آسیای صعیر و در منطقه ایونیه محسوب می‌شود. بنابر نقل تاریخ، نام پسر آرتمیس، پیسیندلیس (Pisindelis) بود، که یک نام یونانی است. نام پدر آرتمیس هم ليگ‏داميس بود که این نیز نامی یونانی و مربوط به نواحی ایونیه است (نه یک نام ایرانی). پدر آرتمیس، اهل هالیكارناس (در ایونیه) بود، و مادر او نیز اهل جزیره کریت (کِرِت) در دریای مدیترانه بود. لذا آرتمیس، ایرانی (و پارسی) نبود. 8⃣ این یک ترفند قدیمی و نخ نما شده شبهه افکنان است که برخی از شخصیتهای تاریخی را با برخی از شخصیتهای جعلی در مقابل مقدسات قرار میدهند. بهوش باشیم و این اعمال شبهه افکنان را نقش برآب کنیم. لطفا کانال را به سایرین معرفی فرمایید. ایتا 🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام 🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam واتساپ 🌷👇 https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d اینستاگرام 👇🌷 https://instagram.com/eehyakalam
نبودند، بلکه موافق هم نبودند، اما حرص، طمع و ترس و نیز جهالت و ضعف ایمان، مانع از پیوستن آنها می‌شد، بنابراین، به قول امروزی‌ های سیاهی لشکر و ناظر بودند و در بازگشت، بارها و بارها نقل کردند. 4⃣بدیهی است که هیچ ضرورتی ندارد که ناقل حوادث، حتماً از دوستان باشد، بلکه میتواند از صف دشمنان نیز باشد و یا ناظرینی که در صحنه در سپاه دشمن بودند، اما نه جنگیدند و نه حتی زخمی برداشتند. لذا بسیاری از وقایع را خود دشمنان نقل کردند که «ما چه کردیم»! 5⃣در میان دوستان نیز هیچ ضرورتی ندارد که نقل کننده‌ ی حوادث، حتماً مردان باشند. حضرت زینب (س) که خود علیمه به علم لدنی (عالمه‌ ی بدون معلم) بودند، شاهد عینی و لحظه به لحظه‌ ی کربلا بودند و حتی خود بخش مهمی از تاریخ کربلا که سبب انتقال، رواج و ماندگاری آن شد بودند - حضرت ام کلثوم (دختر دیگر امیرالمؤمنین) نیز سخنرانی‌ها و نقل‌ ها نموده‌ اند - همسر امام زين العابدين (ع) و مادر امام باقر (ع) در صف حاضرین و سپس اسرا بودند – دختر دیگر امیرالمؤمنین (ع)، به نام «فاطمه صغری» نيز به همراه همسر شهيدش ابوسعيد بن عقيل در كربلا حضور داشت و سپس در صف اسرا به سفر شام و بازگشت به مدینه رفتند. وى خود از راويان حوادث كربلاست. بانوان عالی‌ مقام دیگری چون حضرات رباب، سکینه، ام وهب همسر عبد الله كلبی - مادر عبد الله بن عمر كه پس از شهادت فرزند، با عمود خيمه به طرف دشمن حمله برد و امام او را برگرداند - مادر عمرو بن جناده كه پس از شهادت پسرش، سر او را گرفت و مردی را به وسيله آن كشت، سپس شمشيری گرفت و با رجزخوانی به ميدان رفت، كه امام حسين (ع) او را به خيمه‏ها برگرداند و ... بنابراین این اشخاص نیز نه تنها شاهدان عینی و بازگو کنندگان بودند، بلکه بخش ‌هایی از این تاریخ را رقم زدند. گاه همسران سرداران و یا سربازان عمر سعد، خود نقل کننده‌ ی وقایعی بودند که از همسران خود شنیده بودند، بسیاری از آنها پس از شنیدن ‌ها، با مخالفت به همسر برخاستند. امّ عبداللَّه، همسر مالك بن نُسَير، یکی از آنان است. مالك بن نُسَير، از حمله كنندگان به امام (ع) بود. او پس از ضربه زدن به سر امام عليه السلام، كلاهخود امام را غارت كرد و آن را به خانه برد. همسرش به شدت از تحفه‌اى كه او به منزل برده بود، ابراز انزجار كرد. 6⃣و بالاخره به غیر از حاضرین و ناظرین از دوست و دشمن، و از زن و مرد؛ اهل عصمت (ع) ، خود معتبرترین ناقلین می‌باشند، چه مانند امام سجاد و امام باقر علیهماالسلام خود نیز در صحنه بوده باشند، و چه مانند امام صادق (ع) ، به نقل از پدر بگویند، چه مانند سایر امامان علیهم السلام که نه تنها وارث علوم پدران هستند، بلکه حجت الله هستند، از علم لدنی برخوردارند، علم خود را کتاب‌ها و علوم دیگران نگرفته‌اند، و خلاصه آن که عالم در محضر آنان است. به غیر از اخبار آنان، فرازهایی از زیارت‌ های وارده نیز خود گویای وقایع می‌باشد. به صفحات بپیوندید👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam https://t.me/joinchat/sEK5HEawgNo1ZmU0 https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d https://instagram.com/ehyakalam1
  1⃣1⃣متاسفانه کارخانه حدیث سازی در اینترنت به شدت فعال است و در قالب های ظاهر الصلاح اهداف شومی را تعقیب می کنند. البته الفاظ دعا از دعاهای مختلف گرفته شده و با این عبارت دعا کردن مانعی ندارد چون مضمون خوبي دارد *اما نسبت دادن آن به پیامبر و از زبان پیامبر ترویج كردن (تا زماني كه يقين به استناد آن نداريم ) دروغ بستن بر پیامبر خداست که بزرگترین گناهان می باشد.* به صفحات بپیوندید👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam https://t.me/joinchat/sEK5HEawgNo1ZmU0 https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d https://instagram.com/ehyakalam1
فرزند آنان در کشمکش حوادث و مصايب قرار نگيرد سخت در اشتباهند، اين بچه ها در طوفان حوادث بسان درخت بيدي بر لب جويبارند که به هر بادي    مي لرزند و در گردباد حوادث بسان پر کاهي از اين سو به آن سو پرتاب       مي شوند، ولي افراد بلاديده و زجر کشيده، مانند سنگ ها و کوه هاي استواري هستند که در برابر بادهاي سهمگين و يا سيل زورآزماي از جاي نمي جنبند. 📌همان طور که فولاد در پرتو آتش سخت تر مي شود و چاقو به وسيله سوهان تيزتر مي گردد، شدايد و سختي ها نيز انسان را مصم تر و برنده تر مي سازد. تا نبيند رنج و سختي مرد، کي گردد تمام. تا نيابد باد و باران، گل کجا بويا شود. پايداري و استقامت ميخ. سزد ار عبرت بشر گردد. بر سرش هر چه بيشتر کوبي. (ص)پايداري ش بيشتر گردد. 📌3. زنگ بيدار باش ◀️از آثار ثمر بخش مصايب، بيداري انسان و توجه او به جهان غيب و وارستگي او از جهان ماده است. زندگي شيرين و لذيذ مايه غفلت است و سبب مي شود که انسان در لذايذ ماده و علايق نفساني آن چنان فرو رود که جز لذات جسماني و لذت بدني و خوشي چند روزه دنيا، به هيچ عنصر اخلاقي و فضيلت انساني توجه پيدا نکند. وقتي نظام شيرين به هم مي خورد و اسباب و مقدمات مادي از کار مي افتد و پرده هاي ضخيم غفلت دريده مي شود و انسان خود را در کام مرگ و نابودي مي بيند، در اين وقت ارتباط و پيوستگي خود را با جهان غيب استوارتر مي سازد. بشر غرق در نعمت، مانند مسافري است که با يک وسيله سواري که در آن وسايل استراحت فراهم است، مسافرت مي کند؛ به طور مسلم مسافرت با چنين وسيله مجهزي آن هم با سرعت زياد، در جاده آسفالت، خواب و غفلت را بر انسان آن چنان مستولي مي سازد که در طول مسافرت چيزي را درک نمي‌کند، ولي هنگامي که راننده پا روي ترمز مي گذارد، وضع زندگي دگرگون مي‌شود و از خواب و غفلت بيدار مي گردد. بلاها و مصايب نيز که چرخ هاي زندگي را از گردش باز مي دارند و زنگ توقف را به صدا در مي آورند، در حقيقت مانند ترمزي است که بشر را از خواب و غفلت که نتيجه زندگي شيرين است، بيدار مي کند.قرآن مجيد مي فرمايد:. وَ ما اَرسلنا في قَريَةٍ مِن نَبىٍّ اِى اَخَذنا اَهلَها بِالبَأساء وَ الضَرّاء لَعَلَّهُم يَضَّرَّعُون . هيچ پيامبري را در هيچ دهکده و شهري نفرستاديم مگر آن که مردم آنها را به شدت و سختي دچار نموديم تا شايد (متنبه شده و) به ما متوجه شوند. وَ لَقَد اَخَذنا آلَ فِرعَون بِالسِنين وَ نقصٍ منَ الثَمَراتِ لَعَلَّهُم يَذکَّرُون . قوم فرعون را به خشک سالي و کمي ميوه دچار نموديم تا شايد متذکر گردند. در حقيقت مصايب و بلاها مانند سيلي هاي سخت و گران آن پزشک حاذق است که پس از انجام عمل جراحي به چهره بيمار که در بي هوشي فرو رفته   مي‌نوازد و او را با ضربه هاي سخت از خواب گران که ممکن است به قيمت جان او تمام شود، بيدار مي کند؛ و گويي بلاها و مصايب، نعمت هايي است که به صورت قهر تجلي مي کند. 📌هر گاه انسان از اين پيشامدهاي ناگوار، بهره معنوي بَرد و به راستي بيدار گردد، اين پيش آمدها براي او لطف، احسان و نيکي خواهد بود، ولي اگر باز هم از خواب بيدار نشود آن جاست که بايد گفت: اين شخص گرفتار مصيبت شده است، چه مصيبتي از اين بالاتر که وسيله خوش بختي و بيداري انسان پيش بيايد، ولي باز او توجه نکند و به خواب ادامه دهد. به صفحات بپیوندید👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam https://t.me/joinchat/sEK5HEawgNo1ZmU0 https://chat.whatsapp.com/KU93MJFDMd4KIKwBMteD0d https://instagram.com/ehyakalam1
معراج النبی و تجربه النبی» نیز درست نیست. تجربه عشق عارفانه فی المثل از تجربه‌های لطیف عارفانه‌ای بوده که بر غنای تجارب دینی دینداران افزوده است.» باری، باید اذعان کرد که برای مواجید عرفانی می‌توان شواهدی وحیانی ارائه کرد؛ نظیر روایت معروف نبوی که در آن آمده است هر کسی چهل روز، خود را برای خداوند خالص کند، خداوند چشمه‌های حکمت را از دلش بر زبانش جاری خواهد ساخت. اما با این حال پیداست که مقوله وحی به رغم شباهت رسانی محدود با مواجید و دریافت‌های عارفانه از جهات متعدد با آن متفاوت است. باری، می‌توان مدعی شد که مواجید یا تجربه‌های عرفانی حداقل از سه جهت با وحی دارای شباهت‌اند که عبارتند از: 1. در صورتی که مواجید عرفانی، الهی و آسمانی باشند، از آن جهت که مبدأ آن الهی است، همانند وحی است؛ 2. مواجید عرفانی از راه‌های متداول و شناخته شده بدست نمی‌آیند؛ یعنی لزوماً چنان نیست که دریافت‌های عرفانی از رهگذر تعلیم و تعلم بدست آید؛ چنان که وحی نیز چنین است؛ 3. عموم مواجید عرفانی بسان وحی با علم، آگاهی و روشنایی همراه‌اند؛ یعنی چنان است که پرده‌هایی از اسرار را کنار زده و پاره‌ای از آموزه‌های پوشیده را برای انسان آشکار می‌سازند. با این حال تجربه‌های عرفانی از جهات مختلف با وحی متفاوت است که بر اساس آنها با همسان انگاری آنها با وحی امری نادرست است که به بررسی آنها می‌پردازیم. برگرفته از کتاب «نقد شبهات قرآنی» از استاد علی نصیری
معارف اعتقادی
1⃣#پوشش #سبک_زندگی_توحیدی ❇️ غفلت از آسیب‌های اجتماعی بی‌حجابی 🖋 محمد صادق احمدی 🔢 بخش نخست: مقدم
❇️ غفلت از آسیب‌های اجتماعی بی‌حجابی 🖋 محمد صادق احمدی 🔢 بخش دوم: بی‌حجابی و مسأله حیا 🔸 حیا یکی از بزرگترین نعمتهای خداوند به انسان است و جزء سه موهبت اصلی خداوند به انسان است که توسط جبرئیل به حضرت آدم عنایت شد. (اصول کافی جلد 1 صفحه 10) همان نعمتی که خداوند آن را در کنار عقل، مخصوص انسان قرار داد و با این ویژگی انسان را از حیوانات متمایز نمود. (توحید مفضل جلد 3 بحار الانوار صفحه 81) 🔹 اهمیت حیا آنگاه روشن می‌شود که به چیستی آن توجه کنیم. خداوند انسان را به گونه‌ای آفرید که نه تنها زشتی‌ها را درک می‌کند؛ بلکه در درون خود نسبت به انجام آنها احساس ناخوشایند شرم دارد. این احساس شرم درونی کمک بسیار مهمی برای انسان است که از زشتی‌ها دوری کند و مسیر خوشبختی را دنبال نماید. 🔹 تصور کنید اگر انسان هیچ احساس شرمی از انجام کارهای ناپسند نمی‌داشت چه وضعیتی در حوزه اخلاق و رفتار فردی و در حوزه روابط اجتماعی و در حوزه دینداری و عمل به دستورات دینی پیش می‌آمد؟! (توحید مفضل، بحارالانوار، ج 3، ص 81) 🔹 درحقیقت حیا، سد محکمی در برابر هجوم وسوسه‌ها و زشتی‌ها است که اگر فرو بریزد و یا کم کم تحلیل برود، هم تک‌تک افراد و هم جامعه در مقابل سیل ویرانگر وسوسه‌ها و زشتی‌ها، آسیب‌پذیر خواهند شد. به تعبیر دیگر ایمنی افراد و جامعه در مقابل آسیب‌های گوناگون و سهمگین، مرهون حیای فردی و اجتماعی است. 🔹 اهمیت حیا به اندازه‌ای است که در روایات بین حیا و ایمان، ملازمه و پیوندی ناگسستنی تصویر شده است به گونه‌ای که نبود حیا مستلزم از دست رفتن ایمان شمرده شده است: «الْحَيَاءُ وَ الْإِيمَانُ مَقْرُونَانِ فِي قَرَنٍ‏ ، فَإِذَا ذَهَبَ أَحَدُهُمَا تَبِعَهُ صَاحِبُهُ» ایمان و حیا با یک رشته طناب بسته شده اند(مثل دو شتر که با یک رشته طناب به هم بسته میشوند) پس اگر یکی برود دیگری هم به دنبال آن میرود. (اصول کافی، ج3، ص 275) 🔹 با وجود این اندازه از اهمیت، طبیعی است که جایگاه حیا در رأس ویژگی‌های اخلاقی قرار بگیرد. (خصال، ج2، ص 431) ❓حیا چگونه از بین می‌رود؟ اما مسأله مهم این است که حیا چگونه از بین می‌رود. وقتی به حقیقت حیا توجه می‌کنیم و مواردی که حیا ذره ذره از دست رفته را در جامعه خود و در سایر جوامع می‌بینیم؛ متوجه می‌شویم آفت حیا، «عادی‌سازی» است. رفتاری که نسبت به آن شرم درونی وجود دارد اگر برای فرد تکرار شود، حیا نسبت به آن ذره ذره و یا حتی به سرعت از دست خواهد رفت و به اصطلاح برای شخص یا برای جامعه تابوشکنی رخ می‌دهد. وقتی رفتار ناپسندی که افراد و جامعه نسبت به آن شرم و حیا دارند تکرار شود، روشن است این تکرار در وهله اول برای خود انجام‌دهنده و در رتبه بعد برای بینندگان موجب عادی‌سازی و از دست‌رفتن حیای فردی و اجتماعی خواهد شد و جامعه ایمنی خود را رفته‌رفته از دست خواهد داد و مسیر برای گسترش و فراگیری آن رفتار ناپسند باز می‌شود و همچنین راه برای تابوشکنی‌ها و عادی‌سازی‌های شدیدتر هموار خواهد شد. ♨️ این مسأله‌ای است که بارها در مسائل فرهنگی مختلف از حجاب گرفته تا موسیقی و رابطه با نامحرم و ... آن را تجربه کرده‌ایم. چه بسیار رفتارها و جلوه‌هایی که اگر بیست سال قبل فکر آن در ذهنمان خطور می‌کرد از درون احساس سردی و حیا می‌کردیم ولی امروز به جهت تکرار، آرام‌آرام به دیدن و یا حتی ارتکاب آن عادت کرده‌ایم بدون اینکه احساس بدی نسبت به آن داشته باشیم و خدا می‌داند این مسیر اگر چاره‌ای برای آن اندیشیده نشود به کجا خواهد انجامید. 📌 ادامه دارد... 👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam
◀️ب: تعظیم شعائر الهی قرآن کریم می فرماید: «و من یعظّم شعائر اللّه فانّها من تقوی القلوب؛(9) و هر کس شعائر الهی را بزرگ دارد این کار نشانه تقوای دلهاست.» 📌یکی از علمای اهل سنّت می نویسد: «شعائر جمع شعیر( یا شعیره) به معنای علامت است و هرچه که از دیدن آن خدا به یاد آید، شعائر خداست، و شعائر اللّه اختصاص به صفا و مروه ندارد.» چنانکه از دهلوی نقل شده است که «...محبّت شعایر اللّه عبارت است از محبّت قرآن و پیامبر و کعبه، بلکه هر چیز که به خدا منتسب باشد حتی اولیای خدا.»(10) 📌مرحوم علّامه طباطبایی می نویسد: «شعایر عبارت است از نشانه هایی که انسان را به سوی خدا راهنمایی می کند و منحصر به صفا و مروه و مانند آن نمی شود بنابراین هر نشانه ای اکه انسان را به یاد خدا بیندازد تعظیم آن موجب تقوای الهی می گردد و تمام نشانه ها را در بر می گیرد.»(11) 📌و عزاداریها بهترین مصداق شعائر الهی است چرا که در آنجا قرآن خوانده می شود و مسائل دینی مطرح می گردد، مردم به یاد خدا و قیامت می افتند و در هجران و شهادت اولیاء خدا گریه می کنند. ◀️ج: عزاداری فریاد مظلومان و ستمدیدگان «لا یحبّ اللّه الجهر بالسّوء من القول الّا من ظلم؛(12) خداوند متعال فریاد زدن به بدگویی را دوست ندارد جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته اند.» 📌راستی چه کسی مظلومتر از آل محمد(ص) خصوصاً امامان شیعه و شهدای کربلا سراغ دارید، گریه بر شهدای کربلا، و مظلومیّت امامان فریاد علیه همه ستمگران است حتی ستمگران این زمان.
◀️د: عزاداری اظهار مودّت به اهل بیت(ع) 📌در قرآن کریم می خوانیم: «قل لااسئلکم علیه اجراً الّا المودّة فی القربی؛(13) بگو اجری بر رسالتم از شما نمی خواهم مگر دوستی بستگانم را». دوستی نشانه هایی دارد یکی از آنها این است که در شادی اهل بیت شاد و در ماتم آنها اندوهناک باشد. 📌و امام رضا(ع) نیز فرمود: «ای پسر شبیب ان سرّک ان تکون معنا فی الدّرجات العلی من الجنان فاحزن لحزننا و افرح لفرحنا و علیک بولایتنا فلو انّ رجلاً تولّی حجراً لحشره اللّه معه یوم القیامة؛(14) اگر دوست می داری که همنشین ما در بهشت برین باشی، در غم و اندوه ما اندوهناک و در شادی ما شادمان باش و ولایت ما را بپذیر، چه آن که اگر کسی سنگی را دوست بدارد روز قیامت با آن محشور می گردد.» 📌بر اساس همین اصل بود که در کوفه و شام برخی از آنانی که به اهلبیت و اسرا بَد می گفتند وقتی متوجّه شدند که این ها اقربای پیامبر(ص) می باشند گریه و زاری می کردند و از این راه مودّت خویش را اظهار می نمودند. چنان که در گزارش جانسوز مسلم گچکار از کوفه این معنی بخوبی منعکس شده است.(15) و همچنین در داستان آن پیرمرد شامی که در ابتدا خطاب به امام سجاد(ع) و همراهان گفت: حمد و سپاس خداوندی را که شما را کشت و مغلوب کرد و مردم شهرها را از وجود شما راحت نمود و امیرمؤمنان یزید را بر شما پیروز گردانید.» 📌آنگاه که امام سجاد(ع) خود را معرّفی نمود و فرمود: «بخدا سوگند بدون شک ما همان خاندان رسول خدا(ص) هستیم و بحق جدّمان سوگند که ما همان خاندان می باشیم.» پیرمرد پس از شناخت آنها گریه کرد و عمّامه خود را از شدّت ناراحتی از سر گرفت و به زمین انداخت و سپس رو به آسمان نمود و گفت: «خدایا ما در پیشگاه تو از دشمنان آل محمد بیزاری می جوئیم....»(16) منابع: ۱. اعلام الهدایة، المجمع العالمی لاهل البیت، چاپ اول، 1422 ق، ج 7، ص 155، حلیة الاولیاء، ج 3، ص 183. 2. پرسش و پاسخ های برگزیده، ویژه محرّم، شماره 13، گروه مؤلّفان، مفاله محمد رضا کاشفی، نشر معارف، 1384، ص 165. 3. سوره یوسف، آیه 84. 4. سوره یوسف، آیه 85. 5. همان،آیه 86. 6. زمخشری تفسیر کشاف،بیروت دارالکتاب العربی، ج 2، ص 497؛ تفسیر کبیر فخر رازی، ج 18،ص 193. 7. همان، ،2. 8. وسائل الشیعه، حرّ عاملی، بیروت، داراحیاء التراث، ج 2، ص 923 باب جواز البکاء علی المیّت؛ مناقب آل ابی طالب، علی بن شهر آشوب. 9. سوره حج، آیه 32. 10. حجةالبالغه، شاه ولی اللّه دهلوی، ص 69، الاصول الاربعه فی تردید الوهابیّه، صاحب جان هندی حنفی، ص 30. 11. علّامه طباطبایی، تفسیر المیزان، دارالکتب الاسلامیة، ج 1، ص 414، ذیل آیه 165 بقره. 12. سوره نساء، آیه 148. 13. سوره شوری، آیه 23. 14. بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، بیروت، التراث العربی، ج 44، ص 287 باب ثواب البکاء علی مصیبة الحسین)ع(. 15. بحارالانوار، ج 45، ص 115 - 114. 16. ر.ک:ترجمه لهوف، سید بن طاووس، ص 178 - 176.
🔆🔅توضیح بیشتر: ☑️ خودآگاهی در انسان چه با واسطه و چه بی واسطه مطلقا هیچ ارتباطی با تماس و ارتباط انسان با غیر خودش (= داده های در هوش مصنوعی) ندارد یعنی همین که انسان به دنیا می آید خودآگاهی دارد با اینکه هیچ ارتباطی با غیر خودش ندارد و لابشرط از غیرخود است. ⭕️ ولی تمام آنچه هوش مصنوعی از خودآگاهی دارد، با واسطه یا بی واسطه برگرفته از کدها و داده هایی است که سازنده آن به هوش مصنوعی داده است و بشرط شیء نسبت به داده ها است. ⭕️ یعنی حتی ممکن است هوش مصنوعی چیزی بگوید که اصلاً در میان داده هایش نبوده باشد ولی برآیند و استنباطی از آن داده ها باشد. پس باز هم به مرحله خودآگاهی نرسیده و متاثر از داده ها هست. ✔️ به نظر می رسد چون مسئله و تعریف خودآگاهی در انسان برای برخی از محققین عرصه هوش مصنوعی بدرستی حل نشده، چنین تصور می کنند که هوش مصنوعی هم خودآگاهی دارد. 💬💭فرض بگیرید که هیچ اطلاعات و داده هایی به هوش مصنوعی نداده ایم مطلقاً هیچ، آیا هوش مصنوعی باز هم می تواند خودآگاه شود و از خود سخن بگوید؟ اگر بتواند، آنگاه همانند انسان دارای خودآگاهی شده است. ▪️اما اینکه اطلاعات و داده هایی به هوش مصنوعی دهیم ولی هوش مصنوعی چیزی بگوید که به هیچ وجه در میان داده هایش وجود نداشته باشد، به معنای خودآگاهی نیست. 🔶🔸🔷🔹 در نهایت به نظر می رسد تمام آنچه لمدا تحت عنوان emotion مطرح میکند، در بستر داده ها و اطلاعات قبلی ست ولو اینکه ادعا کند متاثر از آنها نبوده است. ولی خودآگاهی در انسان در بستر هیچ داده و اطلاعاتی شکل نمی گیرد و لابشرط از آنهاست. ➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖ 👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam
🔵در مورد ايراد سوم كه قاتل حتماً مبتلا به مرض روانى است و از اشخاص عادى ممكن نيست چنين جنايتى سر بزند، بايد گفت: در بعضى موارد اين سخن صحيح است و اسلام هم در چنين صورتهائى براى قاتل ديوانه يا مثل آن حكم قصاص نياورده است، اما نمى توان مريض بودن قاتل را به عنوان يك قانون و راه عذر عرضه داشت، زيرا فسادى كه اين طرح به بار مى آورد و جرأتيكه به جنايتكاران اجتماع مى دهد براى هيچكس قابل ترديد نيست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحيح باشد در مورد تمام متجاوزان و كسانى كه به حقوق ديگران تعدى مى كنند نيز بايد صحيح باشد، زيرا آدمى كه داراى سلامت كامل عقل است هرگز بديگران تجاوز نمى كند، و به اين ترتيب تمام قوانين جزائى را بايد از ميان برداشت، و همه متعديان و متجاوزان را به جاى زندان و مجازات به بيمارستانهاى روانى روانه كرد. 🔵اما اينكه: رشد اجتماع قانون قصاص را نمى پذيرد و قصاص تنها در اجتماعات قديم نقشى داشته اما الان قصاص را حكمى خلاف وجدان مى دانند كه بايد حذف شود پاسخ آن يك جمله است و آن اينكه: ادعاى مزبور در برابر توسعه وحشتناك جنايات در دنياى امروز و آمار كشتارهاى ميدان هاى نبرد و غير آن ادعاى بى ارزشى است، و به خيالبافى شبيه تر است، و به فرض كه چنين دنيائى به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در كنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفى نكرده است، مسلماً در چنان محيطى خود مردم ترجيح خواهند داد كه قاتل را عفو كنند، اما در دنياى كنونى كه جناياتش تحت لفافه هاى گوناگون قطعاً از گذشته بيشتر و وحشيانه تر است حذف اين قانون جز اينكه دامنه جنايات را گسترش دهد اثرى ندارد. 🔵و در مورد ايراد پنجم بايد توجه داشت كه هدف از قصاص همانطور كه قرآن تصريح مى كند حفظ حيات عمومى اجتماع و پيشگيرى از تكرار قتل و جنايات است، مسلماً زندان نمى تواند اثر قابل توجهى داشته باشد (آنهم زندانهاى كنونى كه وضع آن از بسيارى از منازل جنايتكاران بهتر است) و به همين دليل در كشورهائى كه حكم اعدام لغو شده در مدت كوتاهى آمار قتل و جنايت فزونى گرفته، به خصوص اگر حكم زندانى افراد طبق معمول در معرض بخشودگى باشد كه در اينصورت جنايتكاران با فكرى آسوده تر و خيالى راحت تر دست به جنايت مى زنند. (۱) ۱ تفسير نمونه ۱/۶۰۷ 👇🌷 https://eitaa.com/ehyakalam
🔵در مورد ايراد سوم كه قاتل حتماً مبتلا به مرض روانى است و از اشخاص عادى ممكن نيست چنين جنايتى سر بزند، بايد گفت: در بعضى موارد اين سخن صحيح است و اسلام هم در چنين صورتهائى براى قاتل ديوانه يا مثل آن حكم قصاص نياورده است، اما نمى توان مريض بودن قاتل را به عنوان يك قانون و راه عذر عرضه داشت، زيرا فسادى كه اين طرح به بار مى آورد و جرأتيكه به جنايتكاران اجتماع مى دهد براى هيچكس قابل ترديد نيست، و اگر استدلال در مورد قاتل صحيح باشد در مورد تمام متجاوزان و كسانى كه به حقوق ديگران تعدى مى كنند نيز بايد صحيح باشد، زيرا آدمى كه داراى سلامت كامل عقل است هرگز بديگران تجاوز نمى كند، و به اين ترتيب تمام قوانين جزائى را بايد از ميان برداشت، و همه متعديان و متجاوزان را به جاى زندان و مجازات به بيمارستانهاى روانى روانه كرد. 🔵اما اينكه: رشد اجتماع قانون قصاص را نمى پذيرد و قصاص تنها در اجتماعات قديم نقشى داشته اما الان قصاص را حكمى خلاف وجدان مى دانند كه بايد حذف شود پاسخ آن يك جمله است و آن اينكه: ادعاى مزبور در برابر توسعه وحشتناك جنايات در دنياى امروز و آمار كشتارهاى ميدان هاى نبرد و غير آن ادعاى بى ارزشى است، و به خيالبافى شبيه تر است، و به فرض كه چنين دنيائى به وجود آمد، اسلام هم قانون عفو را در كنار قصاص گذارده و هرگز قصاص را راه منحصر معرفى نكرده است، مسلماً در چنان محيطى خود مردم ترجيح خواهند داد كه قاتل را عفو كنند، اما در دنياى كنونى كه جناياتش تحت لفافه هاى گوناگون قطعاً از گذشته بيشتر و وحشيانه تر است حذف اين قانون جز اينكه دامنه جنايات را گسترش دهد اثرى ندارد. 🔵و در مورد ايراد پنجم بايد توجه داشت كه هدف از قصاص همانطور كه قرآن تصريح مى كند حفظ حيات عمومى اجتماع و پيشگيرى از تكرار قتل و جنايات است، مسلماً زندان نمى تواند اثر قابل توجهى داشته باشد (آنهم زندانهاى كنونى كه وضع آن از بسيارى از منازل جنايتكاران بهتر است) و به همين دليل در كشورهائى كه حكم اعدام لغو شده در مدت كوتاهى آمار قتل و جنايت فزونى گرفته، به خصوص اگر حكم زندانى افراد طبق معمول در معرض بخشودگى باشد كه در اينصورت جنايتكاران با فكرى آسوده تر و خيالى راحت تر دست به جنايت مى زنند. (۱) ۱ تفسير نمونه ۱/۶۰۷ 👇🌺 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
🔵داستانهای زیادی از وفای حیوانات و خدمات آن ها نقل شده 📌 در روایتی از طرق اهل تسنن از پیامبر نقل شده که در تفسیر این آیه فرمود ان الله یحشر هذه الامم یوم القیامة و یقتص من بعضها لبعض حتی یقتص للجماء من القرناء : خداوند تمام این جنبندگان را روز قیامت برمی‏انگیزاند و قصاص بعضی را از بعضی می‏گیرد ، حتی قصاص حیوانی که شاخ نداشته و دیگری بی‏جهت باو شاخ زده است از او خواهد گرفت . 📌در آیه 5 سوره تکویر نیز می خوانیم " وَ إِذَا الْوُحُوشُ حُشِرَتْ " هنگامیکه وحوش محشور میشوند اگر معنی این آیه را حشر در قیامت بگیریم ( نه حشر و جمع بهنگام پایان این دنیا ) یکی دیگر از دلائل نقلی بحث فوق خواهد بود . 🔵سؤال مهمی که در اینجا پیش می‏آید و تا آن حل نشود تفسیر آیه فوق روشن نخواهد شد این است که آیا میتوانیم قبول کنیم که حیوانات تکالیفی دارند با اینکه یکی از شرائط مسلم تکلیف عقل است و بهمین جهت کودک و یا شخص دیوانه از دایره تکلیف بیرون است ؟ آیا حیوانات دارای چنان عقلی هستند که مورد تکلیف واقع شوند ؟ و آیا میتوان باور کرد که یک حیوان بیش از یک کودک نابالغ و حتی بیش از دیوانگان درک داشته باشد ؟ و اگر قبول کنیم که آنها چنان عقل و درکی ندارند چگونه ممکن است تکلیف متوجه آنها شود . 📌در پاسخ این سؤال باید گفت که تکلیف مراحلی دارد و هر مرحله ادراک و عقلی متناسب خود می‏خواهد ، تکالیف فراوانی که در قوانین اسلامی برای یک انسان وجود دارد بقدری است که بدون داشتن یک سطح عالی از عقل و درک انجام آنها ممکن نیست و ما هرگز نمی‏توانیم چنان تکالیفی را برای حیوانات بپذیریم ، زیرا شرط آن ، در آنها حاصل نیست ، اما مرحله ساده و پائین‏تری از تکلیف تصور می‏شود که مختصر فهم و شعور برای آن کافی است ، ما نمی‏توانیم چنان فهم و شعور و چنان تکالیفی را بطور کلی در باره حیوانات انکار کنیم . 📌حتی در باره کودکان و دیوانگانی که پاره‏ای از مسائل را می‏فهمند انکار همه تکالیف مشکل است مثلا اگر نوجوانان 14 ساله که به حد بلوغ نرسیده ولی کاملا مطالب را خوانده و فهمیده‏اند در نظر بگیریم ، اگر آنها عمدا مرتکب قتل نفس شوند در حالی که تمام زیانهای این عمل را می‏دانند آیا میتوان گفت هیچ گناهی از آنها سرنزده است ؟ ! قوانین کیفری دنیا نیز افراد غیر بالغ را در برابر پاره‏ای از گناهان مجازات می‏کند ، اگر چه مجازاتهای آنها مسلما خفیف‏تر است . ✅بنابراین بلوغ و عقل کامل شرط تکلیف در مرحله عالی و کامل است ، در مراحل پائین‏تر یعنی در مورد پاره‏ای از گناهانیکه قبح و زشتی آن برای افراد پائین‏تر نیز کاملا قابل درک است بلوغ و عقل کامل را نمی‏توان شرط دانست . 📌با توجه به تفاوت مراتب تکلیف ، و تفاوت مراتب عقل اشکال بالا در مورد حیوانات نیز حل می‏شود . [1] [1] تفسیر نمونه ج : 5  ص :  226 و 227 . 👇🌹 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
🔵اما قرآن كريم اين عامل را نيز در اسلام منتفي مي‌داند، چون دين كامل است و تمام آن چه را كه آيندگان بدان نيازمندند، آورده است: "الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتي‏ وَ رَضيتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ ديناً؛(9) امروز است كه دين شما را تكميل كردم، و نعمت خود بر شما تمام نمودم، و امروز است كه دين اسلام را براى شما پسنديدم". 📌در حديثي از پيغمبر (ص)آمده است:وَ اللَّهِ مَا مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُكُمْ مِنَ النَّارِ- إِلَّا وَ قَدْ نَبَّأْتُكُمْ بِهِ وَ نَهَيْتُكُمْ عَنْهُ- وَ مَا مِنْ عَمَلٍ يُقَرِّبُكُمْ إِلَى الْجَنَّةِ- إِلَّا وَ قَدْ نَبَّأْتُكُمْ بِهِ وَ أَمَرْتُكُمْ بِه‏؛(10) به خدا سوگند! كردارى نبود كه شما را به آتش نزديك كند، مگر شما را به آن آگاهى دادم. شما را از آن مانع شدم. كردارى نبود كه شما را به بهشت نزديك كند، مگر اينكه شما را آگاهى و به انجامش فرمان دادم. 🔵3 - يكي از موجبات ظهور پيامبر جديد، لزوم تبيين و تفصيل شريعت و استمرار ارتباط بين حجت خدا و مردم است. اين مسئله در اسلام، از سوي پيامبر (ص) و امامان معصوم (ع) تأمين مي‌گردد.(11) پي‌نوشت‌ها: 1. احزاب‌(33)آيه 40 . 2. انعام (6) آيه 19. 3. موسوى همدانى، ترجمه الميزان، دفتر انتشارات اسلامى جامعه‏ مدرسين حوزه علميه، قم‏ 1374 ش‏، ج 7، ص 52. 4. شهيدي، سيد جعفر، ترجمه نهج البلاغه، چ انتشارات علمى و فرهنگى‏،تهران 1378 ه ش، ص 179. 5. همان، ص 39. 6. مجلسى، بحار الأنوار، مؤسسة الوفاء بيروت، 1404 ه ق، ج 21، ص 380. 7. جوادي آملي، عبدالله، وحي و نبوت در قرآن، چ مركز اسراء، قم 1385ش. ص 409. 8. حجر (15) آيه 9. 9. مائده (5)آيه 3. 10. بحار الأنوار، ج 74، ص 145. 11. مصباح يزدي، محمد تقي، راهنماشناسي، چ دفتر انتشارات اسلامي، قم 1379 ص 188 - 184، با تلخيص. 👇🌷 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
💠تدبر در سوره مبارکه علق با رویکرد اعتقادی 📝 جلسه اول، بخش دوم 🔖سیر هدایتی سوره 📌خدای متعال پیامبرش رو مأمور به قرائت کرده و این فرمان را دو بار تکرار میکنه: « اقرأ بِاسْمِ رَبِّكَ الَّذِي خَلَقَ، خَلَقَ الإِنْسَانَ مِنْ عَلَقٍ، اقْرَأْ وَرَبُّكَ الأكْرَمُ، الَّذِى عَلَّمَ بِالْقَلَمِ، عَلَّمَ الإنْسَانَ مَا لَم يَعْلَمْ» 📌محور این آیات، امر خدا به رسولش هست؛ امر به قرائت، با کمک گرفتن از اسم پروردگار، کدام پروردگار؟ همون پروردگاری که آفریدگار هست و انسان رو از علقه یا همون خون بسته آفریده ؛ امر به قرائت با عنایت به کرامت ویژه پروردگاریه که با قلم وحی، تعلیم بشر رو اراده کرده. 📌بنابراین وقتی بعد از فرمان «اقرأ» به ایشان گفته میشه «وَرَبُّكَ الأكْرَمُ الَّذِي عَلَمَ بِالْقَلَمِ؛ یعنی آنچه تو به قرائت آن فرمان داده میشی، تعالیم الهیه که با قلم وحی نوشته شده و پروردگار تو که کریم‌ترین هست، تعلیم انسان رو به وسیله این نوشته‌ها به عهده گرفته و از همین رو به تو فرمان میده که آن را برای انسان بخوانی. ادامه داره... ✍ استاد علیزمانی پژوهشگر 🌿🌿🌿 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
👆👆👆 📌4. برخی با استدلال به این‌که پیامبر خدا(ص) و خاندان پاک او، به بالاترین درجه کمال رسیده‌؛ به گونه‌ای که همه استعدادهای او به فعلیت رسیده است و دیگر راهی برای طی شدن باقی نمانده، معتقدند که صلوات، چندان فایده‌ای برای این وجود نورانی ندارد، بلکه این ما هستیم که محتاج به آن و آثار و برکات صلوات هستیم و فقط ما از آن بهره‌مند خواهیم بود.[6] اما با این وجود شاید بتوان گفت؛ اگرچه پیامبر(ص) در مقام ثبوت به بالاترین درجه رسیده است، اما صلوات ما منجر می‌شود که گستره مقام اثبات ایشان وسیع‌تر شود که این خود نوعی ارتقای درجه است. به عنوان نمونه، مقام والای شفاعت به پیامبر(ص) هدیه شده است، اما شاید با صلوات مؤمنان، حضرتشان افراد بیشتری را تحت شمول شفاعتشان قرار دهد. 🌿🌿🌿 [1].  صلوات بر پیامبر(ص) از جانب خدا به معنای فرستادن رحمت بر ایشان است. اما صلوات از جانب فرشتگان به معنای مدح و طلب مغفرت برای او است و صلوات از جانب مؤمنان، به معنای درخواست نزول رحمت از جانب خداوند بر وجود مبارک آن‌حضرت است. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏16، ص 388، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، چاپ پنجم، 1417ق.  [2]. احزاب، 56. [3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏1، ص 253- 255، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم 1407ق. [4]. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، محقق، مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 432، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [5]. بر گفته از: هفته نامه معرفت، فایده صلوات. [6]. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص 126، تهران، رجا، چاپ پنجم، 1365ش. ♻️معارف اعتقادی را با لینک زیر منتشر کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
👆👆👆 📌4. برخی با استدلال به این‌که پیامبر خدا(ص) و خاندان پاک او، به بالاترین درجه کمال رسیده‌؛ به گونه‌ای که همه استعدادهای او به فعلیت رسیده است و دیگر راهی برای طی شدن باقی نمانده، معتقدند که صلوات، چندان فایده‌ای برای این وجود نورانی ندارد، بلکه این ما هستیم که محتاج به آن و آثار و برکات صلوات هستیم و فقط ما از آن بهره‌مند خواهیم بود.[6] اما با این وجود شاید بتوان گفت؛ اگرچه پیامبر(ص) در مقام ثبوت به بالاترین درجه رسیده است، اما صلوات ما منجر می‌شود که گستره مقام اثبات ایشان وسیع‌تر شود که این خود نوعی ارتقای درجه است. به عنوان نمونه، مقام والای شفاعت به پیامبر(ص) هدیه شده است، اما شاید با صلوات مؤمنان، حضرتشان افراد بیشتری را تحت شمول شفاعتشان قرار دهد. 🌿🌿🌿 [1].  صلوات بر پیامبر(ص) از جانب خدا به معنای فرستادن رحمت بر ایشان است. اما صلوات از جانب فرشتگان به معنای مدح و طلب مغفرت برای او است و صلوات از جانب مؤمنان، به معنای درخواست نزول رحمت از جانب خداوند بر وجود مبارک آن‌حضرت است. طباطبایی، سیدمحمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏16، ص 388، قم، دفتر انتشارات اسلامى‏، چاپ پنجم، 1417ق.  [2]. احزاب، 56. [3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح: غفارى، على اکبر، آخوندى، محمد، ج ‏1، ص 253- 255، تهران، دار الکتب الاسلامیه، چاپ چهارم 1407ق. [4]. صدوق، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، محقق، مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 432، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق. [5]. بر گفته از: هفته نامه معرفت، فایده صلوات. [6]. حسن زاده آملی، حسن، هزار و یک نکته، ص 126، تهران، رجا، چاپ پنجم، 1365ش. ♻️معارف اعتقادی را با لینک زیر منتشر کنید 👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
📌متن شبهه   خانه خدا چندین بار به طورکامل ویران شده و از اول ساختن، چطور محل شکافته شدن دیوار برای فاطمه بنت اسد را میبینید؟؟؟ 📌 پاسخ به شبهه در خصوص استمرار وجود ترک بردیواره خانه خدا نیاز به تامل و دقت بیشتر است ، اما لازم است برای رسیدن به پاسخ بهتر این سؤال، تاریخ مختصری از بازسازی این خانه مقدس را بدانیم. آنچه که از منابع روایی اسلام در این مورد به دست می آید، این است که کعبه نخستین خانه توحید است، و باسابقه ترین معبدى است که در روى زمین وجود دارد. هیچ مرکزى پیش از آن مرکز نیایش و پرستش پروردگار نبوده است، خانه اى است که براى مردم و به سود جامعه بشری در نقطه اى که مرکز اجتماع و محلى پربرکت است ساخته شده است.خانه کعبه به دست حضرت آدم (ع) ساخته شد و سپس در طوفان نوح آسیب دید و به وسیله ابراهیم خلیل (ع) تجدید بنا شد، حضرت علی (ع) در نهج البلاغه در این زمینه می فرماید: « آیا نمى بینید که خداوند مردم جهان را از زمان آدم تا به امروز به وسیله قطعات سنگى امتحان کرده و آن را خانه محترم خود قرار داده، سپس به آدم و فرزندانش دستور داد که به گرد آن طواف کنند».[۱]ابن شهرآشوب، از امیر المؤمنین (ع) روایت کرده است که در مورد معناى آیه: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنَّاسِ» در جواب مردى که پرسید: آیا کعبه اولین بیت است؟ حضرت فرموند: نه، قبل از کعبه خانه هایى دیگر نیز بوده، لیکن کعبه اولین خانه مبارکى است که براى مردم بنا نهاده شد. خانه اى که در آن هدایت و رحمت و برکت است و اولین کسى که آن را بنا نهاد ابراهیم بود، و بعد از او قومى از عرب جرهم آن را بنا کردند، و باز روزگار آن را ویران کرد، عمالقه براى بار سوم آن را بنا کردند، و براى نوبت چهارم، قریش آن را تجدید بنا نمودند.[۲] بعد از آن که زمام امر کعبه به دست قصى بن کلاب، یکى از اجداد رسول خدا (ص) افتاد (یعنى قرن دوم قبل از هجرت) قصى آن را خراب کرد و از نو با استحکامى بیشتر بنا نمود و با چوب دوم (درختى شبیه به نخل) و کنده هاى نخل آن را پوشانید، و این بنا همچنان بر جاى بود تا زمانى که عبد اللَّه زبیر در عهد یزید بن معاویه مسلط بر حجاز شد و یزید سردارى به نام حصین را برای ویران کردن آن فرستاد، و در اثر جنگ و سنگ هاى بزرگى که لشکر یزید با منجنیق به طرف شهر مکه پرتاب مى کردند، کعبه خراب شد و آتش هایى که باز با منجنیق به سوى شهر مى ریختند، پرده کعبه و قسمتى از چوب های آن را سوزانید. بعد از آن که با مردن یزید جنگ تمام شد، عبد اللَّه بن زبیر به فکر افتاد، کعبه را خراب نموده بناى آن را تجدید کند، دستور داد گچى ممتاز از یمن آوردند، و آن را با گچ بنا نمود و حجر اسماعیل را جزء خانه کرد، و در کعبه را که قبلا در بلندى قرار داشت، تا روى زمین پائین آورد. و در برابر در قدیمى، درى دیگر کار گذاشت. تا مردم از یک در وارد شوند و از در دیگر خارج شوند و ارتفاع کعبه را ۲۷ ذراع (تقریبا سیزده متر و نیم) قرار داد و چون از بنای آن فارغ شد، داخل و خارج آن را با مشک و عبیر معطر کرد، و آن را با جامه اى از ابریشم پوشانید، و در هفدهم رجب سال ۶۴ هجرى از این کار فارغ گردید. و بعد از آن که عبد الملک مروان متولى امر خلافت شد، حجاج بن یوسف خانه اى را که عبد اللَّه بن زبیر ساخته بود خراب نموده به شکل قبلى اش برگرداند. حجاج دیوار کعبه را از طرف شمال شش ذراع و یک وجب خراب نموده و به اساس قریش رسید و بناى خود را از این سمت بر آن اساس نهاد، و باب شرقى کعبه را که ابن زبیر پائین آورده بود در همان جاى قبلی آن (تقریبا یک متر و نیم یا دو متر بلندتر از کف) قرار داد و باب غربى را که عبد اللَّه اضافه کرده بود مسدود کرد، آن گاه زمین کعبه را با سنگ هایى که زیاد آمده بود فرش کرد. وضع کعبه بدین منوال باقى بود، تا آن که سلطان سلیمان عثمانى در سال ۹۶۰ روى کار آمد، سقف کعبه را تغییر داد و چون در سال هزار و صد و بیست و یک هجرى احمد عثمانى متولى امر خلافت گردید، مرمت هایى در کعبه انجام داد، و هنگامی که سیل عظیم سال هزار و سى و نه بعضى از دیوارهاى سمت شمال و شرق و غرب آن را خراب کرده بود، سلطان مراد چهارم، یکى از پادشاهان آل عثمان دستور داد آن را ترمیم کردند و کعبه دیگر تا به امروز دست کارى نشد .[۳] 👇
✅در مورد ولادت حضرت علی (ع) در کعبه کسی آن را مورد تردید قرار نداده است و همه مسلمانان چه شیعه، چه اهل سنت این اعجاز را پذیرفتند و در منابع معتبر شیعی این گونه آمده است که یزید بن قعنب می گوید: من با عباس بن عبد المطلب و جمعى از عبد العزى برابر خانه کعبه نشسته بودیم که فاطمه بنت اسد مادر امیر المؤمنین (ع) که نه ماه به او آبستن بود آمده است؛ از رسولان و کتاب ها مؤمن هستم و به سخن جدم ابراهیم خلیل (ع) تصدیق دارم و او است که این بیت عتیق را ساخته به حق آن که این خانه را ساخته و به حق مولودى که در شکم من است، این ولادت را بر من آسان کن، یزید بن قعنب می گوید: ما به چشم خود دیدیم که خانه خدا از پشت شکافت و فاطمه به درون آن رفت و از دیده ما نهان شد و دیوار به هم آمد و خواستیم قفل در خانه را بگشائیم، ولی گشوده نشد و دانستیم که این امر از طرف خداى عز و جل است و پس از چهار روز بیرون آمد و امیر المؤمنین را در دست داشت و سپس گفت من بر همه زنان گذشته فضیلت دارم؛ زیرا آسیه بنت مزاحم خدا را به نهانى پرستید؛ در آن جا که پرستش خدا خوب نبود جز از روى ناچارى، و مریم دختر عمران نخل خشک را به دست خود جنبانید تا از آن خرماى تازه چید و خورد و من در خانه محترم خدا وارد شدم و از میوه بهشت و بار و برگش خوردم و چون خواستم بیرون آیم یک هاتفى آواز داد اى فاطمه نام فرزندت را على بگذار که او على است و خداى اعلى می فرماید: من نام او را از نام خود گرفتم و به ادب خود تادیبش نمودم و غامض علم خود را به او آموختم و او است که بت ها را در خانه من می شکند و او است که در بام خانه ام اذان می گوید و مرا تقدیس و تمجید می کند خوشا به حال کسى که او را دوست دارد و فرمان بردار او است و بدا به حال کسى که او را دشمن دارد و نافرمانى او کند.[۴] در میان دانشمندان اهل تسنن نیز گروه زیادی به این حقیقت تصریح نموده و آن را یک فضیلت بی نظیر خوانده اند. به عنوان مثال حاکم نیشابوری در مستدرک می گوید: در اخبار متواتر آمده است که «فاطمه بنت اسد»، حضرت على (ع) را در درون خانه کعبه، به دنیا آورد.[۵] همچنین ساعدی به نقل از صحاح ششگانه اهل سنت می گوید: بنا به قولى حضرت على (ع) در روز جمعه، ۱۳ رجب، سى سال از «عام الفیل» گذشته، و ۲۳ سال به هجرت پیغمبر اکرم (ص) مانده، در مکّه مکرّمه درون خانه کعبه متولد شد و به قول دیگر، ۲۵ سال پس از «عام الفیل»، و دوازده سال پیش از بعثت، ولادت یافته است و به قول دیگر، ده سال پیش از بعثت، متولد شده و پیش از حضرت على (ع) هیچ فرزندى در خانه کعبه، تولّد نیافته است.[۶] 💠با توجه به این مطالب روشن می شود که شیعه و اهل تسنن باور دارند که معجزه شکاف کعبه یقینی است و تولد حضرت علی (ع) در داخل کعبه انجام گرفت. بنابراین، با توجه به تخریب و تجدید بنای کعبه در سال های بعد از ولادت و زندگی حضرت علی (ع) به طور طبیعی باید آثار شکاف به وجود آمده در هنگام ورود مادر امیرالمؤمنین (ع) به داخل کعبه از بین رفته باشد و این حقیقتی است که کسی نمی تواند منکر آن باشد و کسی از شیعیان علی (ع) نیز منکر این حقیقت نیست، ولی آنجه که شیعه به آن می بالد این است که این معجزه از آن کسی است که او یگانه مولود کعبه است و شیعه مفتخر به پیروی از او است. و اهمیتی هم ندارد که اثر آن شکاف به دلیل تجدید بنا از بین رفته باشد؛ چون آنچه که اهمیت دارد خود اعجاز شکاف کعبه هست که به طور حتم به وقوع پیوست و منابع معتبر شیعه و اهل سنت آن را به وفور بیان کرده اند. پی‌نوشت: [۱] سید رضی، نهج البلاغه، خطبه قاصعه. [۲] بحرانی، سید هاشم، تفسیر البرهان، ج۱ ، ص۶۶۱، ح ۳۶، بنیاد بعثت ،چاپ اول، تهران، ۱۴۱۶ق. [۳] موسوی همدانی، سید محمد باقر، ترجمه تفسیر المیزان، ج۳ ،ص ۵۵۵، جامعه مدرسین، قم، ۱۳۷۴ش. [۴] شیخ صدوق، امالی، ترجمه کمره ای، ص۱۳۳، ناشر اسلامیه، چاپ ششم، تهران، ۱۳۷۶ش. [۵] حاکم نیشابوری، محمد، مستدرک علی الصحیحین، ج ۳، ص۴۸۳، ناشردارالمعرفة، چاپ دوم، بیروت، ۱۴۰۶ق. [۶] ساعدی، محمد باقر، فضائل پنج تن (ع) در صحاح ششگانه اهل سنت، ج ۱، ص۳۰۴، فیروزآبادی، چا اول، قم، ۱۳۷۴ش، به نقل از نور الابصار، ص ۶۹. _رجب _امیر المومنین_علیه السلام 👇🌸 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
📛آن‌چه در شیطان‌پرستی برجسته می‌شود، پرداختن به این نیاز و انگشت نهادن بر درد جوانان است. شیطان‌پرستی تلاش می‌کند نشان دهد درک درستی از چنین کمبودی دارد؛ به همین علت سران آیین شیطانی مدام به مشکلات اجتماعی و ناکامی‌های جوانان و محرومیّت‌های آنان اشاره کرده، و با زبان‌های مختلف، این درد را تکرار می‌کنند. انتخاب نشان مِشکی به عنوان نماد ظلم و تجاوز در عالم و رنگ سیاه به عنوان رنگ شیطانی از طرف لاوی در کتاب انجیل شیطانی، با همین هدف صورت گرفته است. در فیلم گابریل که همان جبرائیل است، حتی فرشته‌ها هم درمانده و شکست خورده به تصویر کشیده می‌شوند، به‌طوری‌که تمام صحنه‌های فیلم با تاریکی آمیخته است و نشانی از نور و عدالت به چشم نمی‌خورد. در این محصول هالیوودی، از آن جا که تمام قدرت و قوا از آن شیطان است، دست یافتن به زندگی مقتدرانه در انس و ارتباط با شیطان معرفی می‌شود و در نهایت، خاتمه دادن به آشفتگی‌ها و سامان دادن به نابسامانی‌ها هم فقط از شیطان انتظار می‌رود. 📛لاوی از دیگران می‌خواهد با ایجاد رعب و وحشت در دل مخالفان، برای خود اقتدار کسب کنند و احساس گناه را که عامل رنجش درونی است کنار بگذارند و با پرداختن به گناه، هیجانات مثبت خود را تقویت کنند و با کنار گذاشتن دین، به عذاب وجدان خود خاتمه دهند. 📛 در شیطان‌پرستی حتی توان فریب والدین و دیگران نه تنها ارزش است، که نشانی از اقتدار معرفی می‌شود. پیروان شیطان، مراسم سرّی و رازآلود در شیطان‌پرستی را نیز نوعی از دانش اقتدار ارزیابی می‌کنند و بالاترین عامل اقتدار که استفاده از قدرت شیطان و تمسّک به نیروهای شگرف شیطانی است، در صدر تمام نیروها و به عنوان سمبلی از «اقتدار کامل» معرفی و تبلیغ می‌شود. 📛آن‌چه در شیطان‌پرستی به نام جادو و اعمال جادویی مطرح است، برای درک تجربه اقتدار است. پدر شیطان‌پرستی مدرن، یعنی «الیستر کرولی» کسی بود که جادوگری را به‌طور گسترده‌ای رواج داد. او انجمنی برای گسترش جادو تأسیس کرده و کتاب قانون خود را با همین هدف به رشته تحریر درآورد. (اعترافات یک سالک، خوان آریاس، ترجمه دل آرا قهرمان، ص ۱۲۴) پائولو کوئلیو که خود شیفته آیین‌های شیطانی است و تجربه‌ای در عالم جادو دارد، شخصیت و ایده آلیسترکرولی را چنین توصیف می‌کند: 🔵"کرولی” شخصیتی بسیار شگفت‌انگیز در تاریخ جادو… من وارد انجمن سرّی او شدم که نامش را فاش نخواهم کرد… آن وقت من رائول (خواننده مشهور برزیلی) را به آن انجمن سرّی بردم که در آن‌جا آزادی کامل حکم‌فرما بود. هیچ قانونی نداشت. می‌توانستی موجودی وحشتناک باشی یا آدمی دوست داشتنی. آزادی جنسی کامل، آزادی اندیشه کامل، هر جور آزادی، حتی آزادی ظلم کردن. تنها هدف، دنبال کردن تجربه اقتدار تا آخر بود. (همان، ص ۱۲۴ به بعد) 🌿🌿🌿 نتیجه گیری در شیطان پرستی به دیگران وعده اقتدار داده می‌شود. در این مرام ضد توحیدی، از آن جا که راهی برای اقتدار باطنی و قدرت حقیقی نشان داده نمی‌شود، در انتظارِ «اقتدار» نشستن هم می‌تواند رضایت‌بخش باشد. شیطان‌پرستی «باور به قدرتمند بودن» را به جای «قدرت حقیقی» می‌نشاند و صد البته این فرآیند می‌تواند سرپوشی بر ضعف و ناکامی یاران شیطان باشد. امروزه بعضی از جوانان به امید همین اقتدار به شیطان پرستی روی آورده‌اند. 👇🌸 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903
در باب تقدس زمان، رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرموده است: «انّ لربّکم فی أیام دهرکم نفحات».(7) خداوند سبحان در بعضی از ایام کرامات و برکاتی قرار داده است از این بیان نیز به خوبی استفاده می شود که برخی از زمان ها، کرامت های ویژه ای دارد و برکات خاصی نصیب انسان می گردد از این که امام صادق ـ علیه السلام ـ فرموده است، روز جمعه باعث تخفیف عذاب قبر می گردد، شاید یکی از روزهایی که برکات الهی در آن است، روز جمعه باشد. لذا تأکید در ذکر و دعا و غسل در آن روز شده است. ماه مبارک رمضان شاید فرد اکمل و قدر متیقن این ایام باشد که نسیم های ویژه خداوند در آن ظهور یابد. چون به تعبیر رسول خاتم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که در خطبه روز جمعه ماه شعبان فرمود: ماه رحمت، ماه برکت، ماه مغفرت و... . بنابراین، اگر انسان مؤمن در این ماه از دنیا برود، بر اساس برکات ویژه ای که دارد، معلوم است که موجب تخفیف و یا رفع عذاب می گردد. چنان که در فضیلت ماه رمضان وارد شده است که در هر شب، خداوند هزارها انسان گناهکار را از عذاب نجات می دهد.(8) با این وصف، اگر انسان مؤمن در یکی از شب و روز های آن ماه از دنیا برود امید زیاد است که شامل رحمت خاص خداوند گردد. در نتیجه: چنان که اشاره شد، در مرحله اول، هر انسان درگیر اعمال خود می باشد. در ثانی، گرچه رابطه خاص میان زمان و مردن نمی باشد که به طور مطلق، زمان خاص و مقدس موجب رفع عذاب و یا تخفیف باشد. از این که خداوند به بعضی از مکان ها قداست خاصی داده است، برای بعضی از زمان ها نیز چنین است. بنابراین، طبق روایت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که در روزگار شما خداوند در بعضی از روزها، نسیم ها و برکاتی دارد، احتمال زیاد بر آن است که هم زمان شدن مرگ انسان در آن زمان ها موجب تخفیف عذاب و بخشش گناهان گردد چنان که در روز جمعه موجب تخفیف می گردد. 🌿🌿🌿 1. زلزله : 7ـ8. 2. میرزا حسین نوری طبرسی، مستدرک الوسایل، بیروت، موسسه آل البیت، ج2، باب 13 و ج1، ص308. 3. همان، ص309، ح4. 4. همان، ص314، ح16. 5. همان، ح17. 6. شیخ صدوق، ثواب الاعمال، ترجمه غفاری، علی اکبر، تهران، کتابفروشی صدوق، ص433. 7. مجلسی، محمد باقر، بحارالأنوار، روضة المتقین، بنیاد فرهنگ اسلامی، بی جا، بی تا، ج1، ص300. 8. شیخ عباس قمی، مفاتیح الجنان، اعمال ماه مبارک رمضان و شب های قدر. 👇🌸 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 به تفکرات عبدالکریم سروش اول 1⃣مساله ی اول کلیپ :ترسیم شیعه ی غالی 💢غلو و غالی در منطق شریعت اسلامی خصوصا مذهب شیعه یک مفهوم و تعریف خاص دارد و نمی‌توان این موضوع را گسترش داد و به همه نسبت داد. غلو به معنای خداانگاری ائمه و جانشینان پیامبر است ،یعنی صفات و ویژگی های خداوند را به ائمه دادن به طور مطلق ،به صورتی که این اشخاص تمام و کمال اون صفت باشند ...مثل اینکه بگوییم علی ع خالق کل هستی است و .... پس غلو در کلام تعریف خاص خودش را دارد که اصلا منجر به شرک می شود و یکی از گروه هایی که همواره با ائمه درگیری داشتند و ائمه دائما با آنها مخالفت می‌کردند همین غلات بودند . غلو در علم دیگری هم موجود است و آن هم علم حدیث است که عده ای متهم به غلو هستند اما غلو در اینجا کاملا متفاوت با علم کلام است ،غلو در علم حدیث به معنای قائل بودن به روایات سهو النبی و یا در برحه ای قائل به توانایی عقل در تبیین موضوعات شریعت است . یعنی هر شخصیتی قائل به این باشد که روایات سهو النبی مشکلی نداشته و برای پیامبر سهوی اتفاق افتاده غالی است . و یا اگر شخصی برای عقل جایگاهی در استنباط احکام شریعت قائل باشد این شخص غالی است . ✍البته این دو تعریف در علوم حدیث در قرن های ۳ و ۴ مرسوم بوده و الان کلا منتفی هستند . ✅اسم گذاری کردن و نکردن دلیلی بر غالی بودن یا نبودن نیست.اینکه امام و یا اشخاص اسم بچه هایشان رو ابوبکر و عمر گذاشتند و الان شیعیان انجام نمی دهند دلیلی بر غالی بودنشان نیست. دارد 🌐 🔻 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
معارف اعتقادی
💠#پاسخ به تفکرات عبدالکریم سروش #قسمت اول 1⃣مساله ی اول کلیپ :ترسیم شیعه ی غالی 💢غلو و غالی در منطق
به تفکرات عبدالکریم سروش دوم 2⃣اینکه چرا ائمه از اسامی ابوبکر و عمر و ...استفاده کردند برای فرزندانشون و این نشانه ی علاقه ی آنها به خلفا بوده است . ✍اسامی فرزندان، توسط والدین انتخاب می شود و این انتخاب می تواند انگیزه ی های متفاوتی داشته باشد . 👈آنچه که تاثیر بسزایی در این انتخاب ها می گذارد فرهنگ غالب در آن زمان و رایج بودن برخی اسامی در آن دوران است.... به عنوان مثال تصور بفرمایید که اسمی در یک دوران و یا یک منطقه بسار مشهور است و عده ی بسیار زیادی آنرا روی فرزندانشان گذاشته اند ،حال اگر شخصی هم بگذارد دلیل بر این نمی شود که می‌خواهد اولین کسی که این اسم را داشته تایید کند . ✍تاریخ اسلام مگر تنها یک ابوبکر و عمر و عثمان و عایشه داشته؟ این نوع بحث کردن و بیان کردن مباحث مغالطه ی مصادره به مطلوب است . ✅در برهه‌ ای از زمان این اسامی رواج داشته و هیچ تفاوتی بین شیعه و سنی نبوده در اسم گذاری فرزندان به مرور زمان و با عوض شدن شرایط این ها از هم دور شدند ،این دلیلی بر غالی شدن و یا خراب شدن شیعیان الان نمی شود که بگوییم شیعه در ابتدا پاک بود و الان ناپاک شده است . دارد... 🌐 🔻 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
معارف اعتقادی
💠#پاسخ به تفکرات عبدالکریم سروش #قسمت اول 1⃣مساله ی اول کلیپ :ترسیم شیعه ی غالی 💢غلو و غالی در منطق
💠 به تفکرات عبدالکریم سروش سوم 3⃣آیا ائمه ی بعدی دختری به نام عایشه داشته اند یا خیر؟ اولا: بر اساس منابع تاریخی و بر خلاف ادعای گسترده در فضای مجازی و برخی سایت‌های اهل سنت، نه امام سجاد(علیه‌السلام) و نه امام صادق(علیه‌السلام) و نه امام جواد(علیه‌السلام) هرگز دختری به نام عایشه نداشته‌اند. اما قبری که در قاهره مصر با عنوان «مقام السیدة عایشة بنت جعفر بن محمد الصادق» وجود دارد، هرگز سند معتبر تاریخی ندارد؛ چون در منابع تاریخی، برای امام صادق(علیه‌السلام) ده فرزند، یعنی هفت پسر و سه دختر نام برده شده که اسامی سه دختر ایشان را ام فروه، فاطمه و اسماء ذکر کرده‌اند. اما آن مقبره از آن کیست؟ امام موسی کاظم(علیه‌السلام) نام یکی پسرانش را جعفر گذاشته که مشهور به جعفر خُواری است و او دختری به نام عایشه دارد، پس در واقع، این عایشه، نتیجه امام صادق(علیه‌السلام) است، نه فرزند بلافصلش؛ یعنی او «عایشة بنت جعفر بن موسی بن جعفر الصادق» است. ثانیا: در میان ائمه اطهار(علیهم‌السلام) بنا بر اختلاف و تردیدهای تاریخی، تنها برای امام موسی کاظم و امام رضا و امام هادی(علیهم‌السلام) دختری به نام عایشه نقل شده است. که تمامی این نقل ها خودشان نقل های مخالفی دارند مثل اینکه امام رضا ع تنها یک فرزند و آن هم امام جواد را داشته است لذا اصلا نمی تواند دختری داشته باشد و... آن کس که ادعای تاریخ دانی دارد باید بین نقل های تاریخی بتواند تجزیه و تحلیل کند نه نقل های موافق نظر خودش را بیان کند و باقی را اصلا حرفی ازش به میان نیاورد. _دارد... 🌐 🔻 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b
معارف اعتقادی
💠#پاسخ به تفکرات عبدالکریم سروش #قسمت اول 1⃣مساله ی اول کلیپ :ترسیم شیعه ی غالی 💢غلو و غالی در منطق
💠 به تفکرات عبدالکریم سروش 4⃣نسبت امام صادق ع به ابوبکر می رسد؟ این شبهه و مساله ناظر بر حدیثی است که در منابع اهل سنت وجود دارد و این گونه نقل می شود که ... امام صادق(ع) که فرمودند: «انّ ابابکر ولدنی مرتین؛ من از ابوبکر دو بار متولد شدم». آنان بر اساس حدیث مذکور مدعی هستند که مادر امام صادق(ع) هم از طرف پدر و هم از طرف مادر، نسبش به خلیفه اول می‌رسد، زیرا مادر امام صادق(ع) «ام فروه» دختر قاسم و قاسم پسر محمد و محمد پسر ابوبکر بود. همچنین مادر ام فروه اسماء دختر عبدالرحمن و عبدالرحمن نیز پسر ابوبکر بود. بنابراین از دو جهت امام با ابوبکر نسبت خویشاوندی داشت. این حدیث را متاسفانه برخی ها که ادعای نظریه پردازی می کنند و ادعای فضل علمی دارند بیان می‌کنند ولی هیچ تحلیلی و دقتی از آن را بیان نمی‌کند. برای بررسی روایت باید به موارد زیر را در نظر گرفت : ✅بررسی اعتبار و عدم اعتبار روایت. یکی از شرائط اصلی در پذیرش روایت، اعتبار سند آن است، در حالی که این روایت دو اشکال سندی دارد: ⭕️اشکال اول :مرسل بودن حدیث همانگونه که آگاه هستید امام صادق ع در سال ۱۴۸ هجری به شهادت رسیدند و راوی حدیث یعنی کسی که ادعا می‌کند این روایت را از امام شنیده است حافظ عبدالعزیز بن اخضر جنابذی است که متوفای ۶۱۱ هجری است ...حال چگونه امکان دارد فاصله ی امام با ناقل حدیث ۴۶۳ سال باشد ؟؟؟ ⭕️اشکال دوم :ضعف راویان کامل ترین سلسله‌ی سند را جناب مزی در کتاب تهذیب الکمال نقل کرده است و این سلسله ی صحیح نیز روات مجهول بسیار زیادی دارد : ابوالبرکات داوود بن احمد بن محمد بن ملاعب بغدادی=مجهول عبدالصمد بن علی بن محمد =مجهول احمد بن محمد بن اسماعیل الآدمی=مجهول عبدالعزیز بن محمد الازدی=بدون هیچ شرحی حفص بن غیاث=احادیثش غیر قابل قبول و... . تمامی این احکام از کتب اهل سنت است نه شیعیان. ✅عدم ذکر روایت در منابع شیعی این روایت در هیچ منبع از منابع متقدم و متاخر شیعه نقل نشده است و این شخص با سواد چگونه می تواند ادعا کند نسب و روایت نسبت امام صادق با ابوبکر صحیح است ؟ ✅تردید در انتساب امام صادق به ابوبکر توسط اهل سنت نه شیعیان قرمانی که یکی از علمای قرن دهم و یازدهم هست چنین می گوید: مادر امام صادق(ع) ام فروه بنت قاسم بنت محمد بن ابی سمره است نه محمد بن ابی بکر و اینکه در کتب رجال اسمی از محمد بن ابی سمره نیامده دلیل بر موهوم‌بودن چنین شخصیتی نیست، زیرا افراد مشهوری بوده‌اند که به خاطر اغراض مختلف، نامشان در کتب رجالی ذکر نشده است.(مرتضی عاملی، میزان الحق،ج ۱ص۳۴۵) ✅ناسازگاری موضوع با منطق قرآن منطق قرآن در این است که عهد الهی به ظالمان نخواهد رسید و هر کس نسبتی در شجره اش با ظالمان دار عهد الهی شاملش نمی شود پس چگونه می‌تواند نسب حضرت از شجره ی غاصب خلافت باشد و این ظلم بزرگ با آیات الهی جمع شود ؟؟؟ که جمعش امکان پذیر نیست و تناقض است. ✅تعارض با سنت اهل بیت خصوصا خود امام صادق ع این روایت بیان گر نوعی افتخار برای امام صادق ع است در صورتی که خود امام صادق به نسل پاک و شرافت نسل خود از طریق پیامبر اکرم مباهات کرده که همگی ولایت علی ع را پذیرفته اند نه این نسب... امام صادق ع میفرماید :"ولايت علی بن أبيطالب(ع) برای من محبوب‌تر از اين است كه او مرا به دنيا آورده است؛ چراكه قبول ولايت او برای من واجب، در حالی كه فرزند او بودن فضيلت و امتيازی محسوب می‌شود» (ابن بابویه،اعتقادات الامامیه،۱۱۲) و .... که می توان ادله ی بسیاری بر کذب این موضوع اقامه داشت _دارد... 🌐 🔻 https://eitaa.com/joinchat/3353018433Cb6f9c7903b