✳️ #نگاشته_های_معرفت_دینی
#فاطمه_سلام_الله_علیها_و_دفاع_از_ولایت_تا_پای_جان
حوادثی که پس از رحلت پیامبراکرم(ص) رخا نمود و شماری خاص از یاران آن حضرت، مسئله #امامت و جانشینی پیامبراکرم به عنوان یک #منصب_الهی را با تخت و تاج شاهی به اشتباه گرفته و خود را برای ربودن امتیاز شاهی محقّ دانستند و مسیر امت اسلامی را نه برای یک دهه و سده، بلکه برای تاریخی پردامنه تا فراخنای قیامت از جاده مستقیم منحرف ساختند، چنان نبود که برای پیامبر(ص) یا صاحبان سرّ ایشان همچون فاطمه، که به هنگام ولادت حسین(ع) از جفای امت بر او و شهادتش مطلع شد، شناختهشده نباشد. شاید راز ناآرامیها و گریههای شدید فاطمه به هنگام احتضار پیامبر(ع) و سپس شادی پس از اطلاعیافتن از مرگ زودهنگام خود، همین نکته بوده است.
به هر روی، فاطمه به فاصله چند روزی پس از وفات پیامبراکرم(ص)، نامهربانیها و بلکه عداوتها و #کینه_های_پنهان بسیاری را که برای چنین روزهایی ساعتشماری میکردند، با تمام وجود خود شاهد شد.
از سویی در #سقیفۀ_بنی_ساعده خلافت را به ابوبکر سپردند، از سویی دیگر #فدک را مصادره کردند و از دیگر سو چنان حلقه محاصره علیه اهلبیت را روز به روز تنگتر کردند که اهل خانه و سایر صحابۀ متحصّن را به آتشزدن خانه تهدید کردند و سرانجام با زور سرنیزه از امامعلی(ع) بیعت گرفتند.
آیا #گری_های_ممتد_فاطمه پس از رحلت پیامبر(ع)، میتواند متأثر از این حوادث نباشد؟!
درست به همین خاطر است که امامعلی پس از #شهادت_فاطمه، بر سر قبر او خطاب به پیامبراکرم(ع) چنین فرمود:
ای رسولخدا، بزودی دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت چگونه برای #نابود_ساختنش دست به دست هم دادند. پس بسیار از او سؤال کن و از حقیقت حال از او بپرس... ای رسولخدا، در محضر خداوند دخترت پنهانی دفن میشود، حقش نابود میگردد و از ارثش بازداشته میشود و این در حالی است که دوران شما طولانی نشده و نام شما از یادها نرفته است.
به استناد منابع روایی و تاریخی صدیقه طاهره(ع) به صورت آشکار دربارۀ دو مسئله با دستگاه خلافت و به ویژه در برابر ابوبکر به مخالفت و اعتراض پرداخت؛ نخست دربارۀ #غصب_خلافت و دوم دربارۀ #غصب_فدک.
دربارۀ اعتراض ایشان به غصب خلافت میتوان به روایتی از امامباقر و امامصادق(علیهما السلام) اشاره کرد که فرمودند:
پس از رخدادهایی که خلفا ایجاد کردند، روزی فاطمه(س) گریبان عمر را گرفت و به سوی خود کشید و آنگاه گفت: ای پسر خطاب، بدان به خدا سوگند، اگر نبود که من از رسیدن بلا بر بیگناهان بیم داشتم، میدانستی که من خدا را سوگند میدادم و او را در اجابت دعایم سریع مییافتم.
چنین برخورد شجاعانۀ آن حضرت در برابر عمر، حکایت از آن دارد که ایشان به خوبی از نقش هدایتگری عمر در ماجرای سقیفه خبر داشت. از این روایت نیز میتوان به جایگاه معنوی فاطمه(س) در نزد خداوند از زبان خود ایشان پی برد.
در روایت دیگر از زبان امسلمه، اعتراض ایشان نسبت به مسئله خلافت با صراحت بیشتری انعکاس یافته است. روایت این است:
نزد فاطمه رفتم و پرسیدم: شب را چگونه سپری کردی ای دختر رسولخدا؟ فاطمه در پاسخ گفت: با اندوه روزم را آغاز کردم. پیامبر(ص) از دنیا رفته، به #وصیّ او ظلم شده، به خانواده او بیحرمتی شده و پیشوایی امّت به دست کسانی افتاده که نه در قرآن از آنان نامی برده شده و نه در سنّت پیامبر(ص) یادی از آنان به میان آمده است. باری، کینههای بَدر و اُحد بر دلهای منافقان آشکار شده است.
از این روایت سه نکتۀ اساسی قابل استفاده است:
1. در این روایت حزن، اندوه و تالّم فاطمه(س) نسبت به شرایط زمانه و به خاطر ستم به وصیّ پیامبر و بیحرمتی به خانوادۀ آن حضرت، به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است.
2. فاطمه صدیقه(ع) در این روایت تصریحا کرده که پیشوایی امت پس از پیامبر(ص) بهدست کسانی افتاده که در قرآن و سنت نبوی یادی از آنان نشده است. این سخن به آشکاری تمام، به فقدان شایستگی خلفا برای احراز مقام خلافت دلالت دارد.
3. عبارت: «کینههای بَدر و اُحد بر دلهای منافقان آشکار شده است»، معانی زیادی را در بردارد و پرده از اسرار زیادی از تاریخ اسلام برمیدارد.
در برخی دیگر از روایات، #تحصن حضرت امیر(ع)، زبیر و گروهی دیگر در خانه فاطمه(س) در اعتراض به غصب خلافت گزارش شده است.
اعتراض و احتجاج صديقه طاهره(ع) با خليفه اول بر سر غصب فدک، دومین مورد از موارد اعتراض آن بانو به دستگاه خلافت است که تاریخ برای ما بازگو کرده است.
ابوبکر با استناد به #روایت_ساختگی که تنها خود آن را از پيامبر نقل کرد، یعنی روایت: «لا نورث ما تركنا صدقة» فدک را از حضرت زهرا تصاحب کرد و به بيتالمال ملحق نمود. صدّيقه طاهره با شجاعت بینظیر و با استناد به آياتي از قرآن کریم که از احاطه علمی ایشان به قرآن حکایت دارد، به مناظره با ابوبکر پرداخت. بخشی از گفتار ایشان چنین است: