eitaa logo
معارف اعتقادی
2.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
479 فایل
✅ متعلق به موسسه فرهنگی اعتقادی احیاء. #تبیین_معارف_اعتقادی #پاسخ_به_شبهات_اعتقادی #نقد_فرقه‌های_انحرافی @Alizamani110 پاسخ به شبهات 🔹️ 🔹️ تبلیغ و‌ تبادل @Haghgoo_110313 🔹️مدیریت @sadid20
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از اندیشانه
درآمدي بر شيعه شناسي.pdf
1.94M
📔 دانلود کتاب ارزشمند "درآمدی بر شیعه شناسی" نویسنده: استاد علی ربانی گلپایگانی @andishaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از @moshaverehtolue
فرارسیدن سالروز شهادت حضرت صدیقه کبری فاطمه زهرا (سلام الله علیها ) و ایام فاطمیه ،بر وجود مقدس امام زمان (عج) و تمامی مسلمین جهان تسلیت باد. @moshaverehtolue ❤️❤️❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⛔️ متن شبهه ( این سوال یکی از دغدغه برانگیزترین و پرتعدادترین سوالات دینی است) : 👇👇👇 من نمیخواستم به دنیا ییایم و در این امتحان دشوار و کارزار سخت شرکت کنم که ببینم برنده میشم یا بازنده (بهشت یا جهنم) میذاشتن تو همون عدم باشیم..... ❇️ پاسخ به شبهه ❇️👇 ◀️ این که می‌گویند: «من نمی‌خواستم خلق شوم...»، اساساً حرف غلطی است. چرا که «من» اصلاً نبودم که بخواهم خلق شوم یا نخواهم! دوست داشته باشم که خلق شوم یا دوست نداشته باشم! پس، درست نیست اگر بگویم: «من، نمی‌خواستم یا دوست نداشتم که خلق شوم». ◀️سؤال درست این است که از خود بپرسم: «حال که خلق شدم، آیا دوست دارم که خلق شدم یا دوست ندارم؟» این یک سؤال منطقی است که خوب است هر انسان عاقلی بدان بیاندیشد و نتیجه‌ی منطقی و عقلی بگیرد. نه این که فقط به زبان بگوید «دوست ندارم» و بعد با تداوم تکرار این یأس را به خود القا کند. بدون شک و به طور قطع و یقین نه تنها هیچ انسانی نیست که «هستی یافتن»، یا همان خلق شدن را دوست نداشته باشد، بلکه همگان عاشق آن و طبعاً عاشق «هستی بخشي» یعنی خداوند هستند. چرا که خالق کریم عشق به خود و به هستی را در فطرت همه قرار داده است و این خلقت است و تغییری هم در آن ایجاد نمی‌شود. 💐چه کسی علم، قدرت، قوت، سلامت، رأفت، حکمت، جود، سخا، کرم ... و گاهی شدت، انتقام و ... را دوست ندارد؟! اینها همه عشق به هستی است. چون انسان عاشق هستی بخش است. همه این دوست‌داشتنی‌های ما «اسماء» پروردگار عالم است. او حی است، ما نیز عاشق او و حیات هستیم. او علیم است. ما نیز عاشق او و علم که تجلی اوست می‌باشیم. او قادر، قوی، سلیم، رئوف، جواد، حکیم، سخی ... شدید، منتقم و ... است و ما نیز عاشق او تجلیاتش هستیم. خلقت تجلی و ظهور اسمای الهی است و همه‌ی این مظهرات، عاشق مبدأ تجلی خود هستند. این که همه عاشق کمال هستند، ریشه در عشق آنها به کمال مطلق «الله» دارد. همه هستی را دوست دارند. چه کسی دوست ندارد که از خاکی بی‌ارزش، مبدل به خلیفه‌ی خدا بشود؟! «وَ إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَئكَةِ إِنىّ‏ِ خَلِقُ بَشَرًا مِّن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ * فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَ نَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِى فَقَعُواْ لَهُ سَاجِدِينَ» (الحجر – 28 و 29) ترجمه: و چون پروردگارت به ملائكه گفت: مى‏خواهم بشرى از گلى خشكيده از لايه‏اى سياه خلق كنم * پس چون كار او را به پايان رسانيدم و از روح خود در او دميدم بايد كه برايش بسجده افتيد.. 💐حضرت آیت‌الله جوادی آملی می‌فرمایند: «ما همه خاک بودیم ... اگر کسی به پشت بام خلقت برود و از بالا نگاه کند، در می‌یابد این پنج – شش میلیارد انسانی که اکنون روی زمین زندگی می‌کنند، تقریباً دو قرن پیش در همین بیابان‌ها و مراتع به صورت خاک بودند و دو قرن بعد هم به همان شکل خاک در خواهد آمد. ذات اقدس الهی به یک مشت خاکی که زیر پاها بود، بهترین شرف و کرامت را عرضه کرد و ارا جانشین خود ساخت...» پس همگان هستی را دوست دارند. پس «من مخالف خلقت خودم هستم»، واقعیتی در وجود ما ندارد، بلکه یک شعار القایی می‌باشد. ◀️ اما «چرا خدا ما را خلق کرد تا گناه کرده و به جهنم رویم» نیز از القائات این ابلیس ناامید است. او جهنم را بر خود حتمی کرده و می‌خواهد انسان‌ها نیز جهنم را بر خود حتمی بدانند و از خلقت و خالق خلقت بیزار شوند! چرا که بیزاری از خلقت، همان بیزاری از خالق کریم است. 📌📌📌خداوند متعال ما را خلق نکرده است تا گناه کنیم و به جهنم رویم. خودش که چنین نفرموده، پس ما چرا اجازه می‌دهیم تا از طرف او حرف بزنند. کی خداوند فرمود: تو را خلق کرده‌ام تا گناه کنی و به جهنم روی؟! بلکه فرمود: تو را خلق کرده‌ام تا مظهر کامل من باشی، تجلی نور من باشی، خلیفه‌ی من باشی، عاشق و معشوق من باشی و ... . برای رسیدن به این کمالات، باید راهی را طی کنی و به علم و شناخت برسی. برای این طی این طریق، نقشه راه ، چه باید کرد و چه نباید کرد، هادی، الگو و رهبر می‌خواهی. همه‌ی اینها با من. در ضمن یک سری چیزهایی وجود دارد که می‌توانند موانع،‌ سختی‌ها و سدهای راه تو باشند، آنها را هم تماماً به تو معرفی می‌کنم تا هیچ غصه و نگرانی نداشته باشی. حال اگر در این مسیر دچار اشتباه و غفلت هم شدی، باز مسیر بازگشت و جبران را برای تو باز می کنم که به سعادت خودت برگردی. پ) اگر با این همه ، کسی اصرار بر زشتی و پلشتی و آلوده کردن فطرت خود داشت، دوزخ و آتش آن چیزی نیست جز بازتاب و تجسم اعمال او در دنیا . در واقع ، عذاب چیزی نیست جز باطن همان آلودگی دل و حقیقت عینی همان رفتار و کردار زشت. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✳️ حوادثی که پس از رحلت پیامبراکرم(ص) رخا نمود و شماری خاص از یاران آن حضرت، مسئله و جانشینی پیامبراکرم به عنوان یک را با تخت و تاج شاهی به اشتباه گرفته و خود را برای ربودن امتیاز شاهی محقّ دانستند و مسیر امت اسلامی را نه برای یک دهه و سده، بلکه برای تاریخی پردامنه تا فراخنای قیامت از جاده مستقیم منحرف ساختند، چنان نبود که برای پیامبر(ص) یا صاحبان سرّ ایشان هم‌چون فاطمه، که به هنگام ولادت حسین(ع) از جفای امت بر او و شهادتش مطلع شد، شناخته‌شده نباشد. شاید راز ناآرامی‌ها و گریه‌های شدید فاطمه به هنگام احتضار پیامبر(ع) و سپس شادی پس از اطلاع‌یافتن از مرگ زودهنگام خود، همین نکته بوده است. به هر روی، فاطمه به فاصله چند روزی پس از وفات پیامبراکرم(ص)، نامهربانی‌ها و بلکه عداوت‌ها و بسیاری را که برای چنین روزهایی ساعت‌شماری می‌کردند، با تمام وجود خود شاهد شد. از سویی در خلافت را به ابوبکر سپردند، از سویی دیگر را مصادره کردند و از دیگر سو چنان حلقه محاصره علیه اهل‌بیت را روز به روز تنگ‌تر کردند که اهل خانه و سایر صحابۀ متحصّن را به آتش‌زدن خانه تهدید کردند و سرانجام با زور سرنیزه از امام‌علی(ع) بیعت گرفتند. آیا پس از رحلت پیامبر(ع)، می‌تواند متأثر از این حوادث نباشد؟! درست به همین خاطر است که امام‌علی پس از ، بر سر قبر او خطاب به پیامبراکرم(ع) چنین فرمود: ای رسول‌خدا، بزودی دخترت به تو خبر خواهد داد که امتت چگونه برای دست به دست هم دادند. پس بسیار از او سؤال کن و از حقیقت حال از او بپرس... ای رسول‌خدا، در محضر خداوند دخترت پنهانی دفن می‌شود، حقش نابود می‌‌گردد و از ارثش بازداشته می‌شود و این در حالی است که دوران شما طولانی نشده و نام شما از یادها نرفته است. به استناد منابع روایی و تاریخی صدیقه طاهره(ع) به صورت آشکار دربارۀ دو مسئله با دستگاه خلافت و به ویژه در برابر ابوبکر به مخالفت و اعتراض پرداخت؛ نخست دربارۀ و دوم دربارۀ . دربارۀ اعتراض ایشان به غصب خلافت می‌توان به روایتی از امام‌باقر و امام‌صادق(علیهما السلام) اشاره کرد که فرمودند: پس از رخدادهایی که خلفا ایجاد کردند، روزی فاطمه(س) گریبان عمر را گرفت و به سوی خود کشید و آن‌گاه گفت: ای پسر خطاب، بدان به خدا سوگند، اگر نبود که من از رسیدن بلا بر بی‌گناهان بیم داشتم، می‌دانستی که من خدا را سوگند می‌دادم و او را در اجابت دعایم سریع می‌یافتم. چنین برخورد شجاعانۀ آن حضرت در برابر عمر، حکایت از آن دارد که ایشان به خوبی از نقش هدایت‌گری عمر در ماجرای سقیفه خبر داشت. از این روایت نیز می‌توان به جایگاه معنوی فاطمه(س) در نزد خداوند از زبان خود ایشان پی برد. در روایت دیگر از زبان ام‌‌سلمه، اعتراض ایشان نسبت به مسئله خلافت با صراحت بیشتری انعکاس یافته است. روایت این است: نزد فاطمه رفتم و پرسیدم: شب را چگونه سپری کردی ای دختر رسول‌خدا؟ فاطمه در پاسخ گفت: با اندوه روزم را آغاز کردم. پیامبر(ص) از دنیا رفته، به او ظلم شده، به خانواده او بی‌حرمتی شده و پیشوایی امّت به دست کسانی افتاده که نه در قرآن از آنان نامی برده شده و نه در سنّت پیامبر(ص) یادی از آنان به میان آمده است. باری، کینه‌های بَدر و اُحد بر دل‌های منافقان آشکار شده است. از این روایت سه نکتۀ اساسی قابل استفاده است: 1. در این روایت حزن، اندوه و تالّم فاطمه(س) نسبت به شرایط زمانه و به خاطر ستم به وصیّ پیامبر و بی‌حرمتی به خانوادۀ آن حضرت، به صراحت مورد تأکید قرار گرفته است. 2. فاطمه صدیقه(ع) در این روایت تصریحا کرده که پیشوایی امت پس از پیامبر(ص) به‌دست کسانی افتاده که در قرآن و سنت نبوی یادی از آنان نشده است. این سخن به آشکاری تمام، به فقدان شایستگی خلفا برای احراز مقام خلافت دلالت دارد. 3. عبارت: «کینه‌های بَدر و اُحد بر دل‌های منافقان آشکار شده است»، معانی زیادی را در بردارد و پرده از اسرار زیادی از تاریخ اسلام برمی‌دارد. در برخی دیگر از روایات، حضرت امیر(ع)، زبیر و گروهی دیگر در خانه فاطمه(س) در اعتراض به غصب خلافت گزارش شده است. اعتراض و احتجاج صديقه طاهره(ع) با خليفه اول بر سر غصب فدک، دومین مورد از موارد اعتراض آن بانو به دستگاه خلافت است که تاریخ برای ما بازگو کرده است. ابوبکر با استناد به که تنها خود آن را از پيامبر نقل کرد، یعنی روایت: «لا نورث ما تركنا صدقة» فدک را از حضرت زهرا تصاحب کرد و به بيت‌المال ملحق نمود. صدّيقه طاهره با شجاعت بی‌نظیر و با استناد به آياتي از قرآن کریم که از احاطه علمی ایشان به قرآن حکایت دارد، به مناظره با ابوبکر پرداخت. بخشی از گفتار ایشان چنین است:
اي پسر ابي‌قحافه! آيا در قرآن آمده است كه تو از پدرت ارث مي‌بري، اما من از پدرم ارث نمي‌برم؟! ادعاي زشتي كردي! آيا عمداً كتاب خدا را رها كرده و آن را به پشت سر خود افكنده‌ايد؟ آيا خداوند نمي‌فرمايد:((وَ وَرِثَ سُلَيمَانُ دَاوُودَ)) و در آن‌جا كه داستان يحيي‌بن‌زكريا را بازگو مي‌كند، نمي‌فرمايد:((فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْک وَلِيا يرِثُنِي وَ يرِثُ مِنْ آلِ‌يعْقُوبَ)) و آيا نفرمود:((وَأُوْلُوالْأَرْحَامِ بَعْضُهُمْ أَوْلَي بِبَعْضٍ فِي کتَابِ‌اللَّهِ)) و آيا نفرمود:((يوصِيکمْ اللَّهُ فِي أَوْلَادِکمْ لِلذَّکرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنثَيينِ)) و در جاي ديگر نفرمود:((إِنْ تَرَک خَيرًا الْوَصِيةُ لِلْوَالِدَينِ وَ الْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقّاً عَلَي الْمُتَّقِينَ)) کوبندگی این سخنان و قدرت آن را زمانی می‌توان دریافت که تصور کنیم فاطمه(س) در حالی که کمتر از بیست سال دارد، در برابر کسی این چنین او را مخاطب ساخته و زشتی رفتار و مخالفت عامدانۀ او با قرآن را به او گوش‌زد نموده است، که اینک بر اریکه قدرت نشسته و با و ، بیشتر صحابه و مسلمانان را به بیعت با خود وادار ساخته است. در روایتی دیگر چنین آمده است: صدقةبن‌مسلم از امام‌صادق(ع) پرسید: چه کسی شهادت داد که فاطمه از پدرش ارث نمی‌برد؟ امام فرمود: ، و مردی از عرب به نام اوس بن حدثان. آنان با شهادتشان نزد ابوبکر، باعث محروم‌شدن فاطمه(س) از میراث پدرش شدند. از روایت ذیل به‌دست می‌آید که اهل‌بیت(ع) سال‌ها پس از ماجرای فدک نیز هم‌چنان بر به خود تأکید داشتند: روزی امام‌کاظم نزد مهدی عباسی آمد و دید که او مظالم را بازمی‌گرداند. امام به او فرمود: چرا حق ما را برنمی‌گردانی. مهدی پرسید: کدام حق؟ امام به او توضیح داد که . افزون بر روایات اهل‌بیت(ع) در برخی از روایات صحابه و تابعان نیز اعتراض‌های فاطمه(س)‌ نسبت به ماجرای فدک منعکس شده است؛ برای مثال عایشه نقل می‌کند: فاطمه(س) و عباس نزد ابوبکر آمده و از او میراث خود از رسول‌خدا در فدک و خیبر را درخواست کردند، اما ابوبکر گفت: از پیامبر(ص) شنیدم که فرمود: ما چیزی به ارث نمی‌گذاریم و میراث پیامبر صدقه است. در روایت دیگر ابوالطفیل چنین نقل می‌کند: «پس از رحلت پیامبر، فاطمه(س) نزد ابوبکر آمد و از او سهم خود از میراث نبوی را درخواست کرد، اما ابوبکر مخالفت کرد.» در روایت دیگر به نقل از عایشه پس از انعکاس مطالب پیشین، چنین آمده است: «فاطمه(س) خشمگین شد و با ابوبکر قهر کرد و این قهر و ناراحتی تا زمان وفات او استمرار داشت.» بر اساس همین تلخ‌کامی‌ها صدیقه طاهره در روزهای آخر حیات خود افزون بر خلفا، تمایلی به عیادت مردان و زنان صحابه از خود نشان نداد. وجود این دست از روایات در معتبرترین جوامع حدیثی اهل‌سنت، نظیر صحیح بخاری افزون بر منابع حدیثی شیعه، می‌تواند به عنوان شواهدی محکم و معتبر در بازشناساندن اسرار تاریخ اسلام به کار آیند و نشان دهند که تا چه اندازه صدیقه طاهره(ع) از شرایط دوران پس از ارتحال رسول‌اکرم(ص) متأثر بوده است. برگرفته از کتاب اثر استاد علی نصیری eitaa.com/alinasirigilani https://chat.whatsapp.com/HBCIiMqqvOtIl4afxpDcHN www.maref.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا