eitaa logo
معارف اعتقادی
2.7هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
2هزار ویدیو
478 فایل
✅ متعلق به موسسه فرهنگی اعتقادی احیاء. #تبیین_معارف_اعتقادی #پاسخ_به_شبهات_اعتقادی #نقد_فرقه‌های_انحرافی @Alizamani110 پاسخ به شبهات 🔹️ 🔹️ تبلیغ و‌ تبادل @Haghgoo_110313 🔹️مدیریت @sadid20
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
منظور از حدیث «کاد الفقر ان یکون کفراً» چیست؟ اگر عده ای بخاطر فقر و تنگدستی کافر شوند، آیا خداوند آنها را مجازات خواهد کرد؟ 📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌 اولا: آنچه منظور پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بوده «فقر روحی» است که مصداق کاملش «حرص» می باشد؛ به خصوص اگر بدانیم در این حدیث «فقر» در کنار «حسد» قرار گرفته و این می تواند دال بر این باشد که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در صدد بیان آثار برخی رذائل اخلاقی هستند. عبارت کامل حدیث چنین است: «کَادَ الْفَقْرُ أَنْ‏ یَکُونَ‏ کُفْراً وَ کَادَ الْحَسَدُ أَنْ یَغْلِبَ الْقَدَرَ». ثانیا: حتی اگر «فقر» در آن کلام نبوی اشاره به فقر مالی باشد، باز هم منظور این نیست که شخص فقیر وضعیتی «جبرگونه» برای کافر شدن دارد؛ بلکه منظور تنها این است که «فقر» مانند بسیاری از عوامل محیطی ای که بر رفتارهای انسان تاثیر منفی دارند، می تواند انسان را به سمت بدی بکشاند و می دانیم که اگر عوامل دیگر در تضاد با این نتیجه فقر وجود داشته باشند آن را کنترل می کنند. چنانکه همیشه اکثر ساکنان دنیا فقرا بودند؛ امّا همیشه در صف اول ایمان بوده اند. پس «فقر علت تامه کفر نیست» و نمی توان به بهانه آن از مسئولیّت اعمال و عقاید گریخت و فقر توجیه مناسبی برای کفر نیست. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam
Voice 001.mp3
13.57M
🔻 شبهه پژوهی کرونا ⭕️ وبینار مجازی تهدیدها و آسیبهای کرونا و راه برون رفت از آنها توسط حجت الاسلام استاد محمد جعفری ⭕️ یکی از آسیبهای کرونا، گسست در پیوندهای اجتماعی ، فرهنگی و دینی ما بوده است که بارزترین خطر آن در کاهش مناسک اجتماعی دین به عنوان مفوم هویت دینی است. ⭕️ از دیگر تهدیدات کرونا می توان به درنوردیده شدن مرزهای قلمرو علم و دین در این دوره اشاره نمود. ⭕️ آسیب دیگر مربوط به ضرورت الهیات زندگی در عرصه مواجهه با بلاهای اجتماعی است که مع الاسف از درون الهیات غنی ما ، بیرون کشیده نشده است. (آذرماه ۹۹)
در قیامت از چه نعمت هائى سؤال مى شود؟ در آیه ۸ سوره «تکاثر» مى خوانیم: (سپس در آن روز همه شما قطعاً از نعمت هائى که داشته اید سؤال خواهید شد)؛ «ثُمَّ لَتُسْئَلُنَّ یَوْمَئِذ عَنِ النَّعیمِ» مسلماً همه شما روز قیامت از نعمت ها بازپرسى خواهید شد. بعضى گفته اند: منظور از این نعمت، «سلامت» و «فراغت خاطر» است. و بعضى آن را «تندرستى» و «امنیت» مى دانند. و بعضى همه نعمت ها را مشمول آیه شمرده اند. در حدیثى، از امیرمؤمنان على(علیه السلام) مى خوانیم: «النَّعِیْمُ الرُّطَبُ، وَ الْماءُ الْبارِدُ»؛ (نعیم، رطب و آب خنک است!)،(۱) در حالى که در حدیث دیگرى مى خوانیم: «ابو حنیفه» از امام صادق(علیه السلام) درباره تفسیر این آیه سؤال کرد، امام(علیه السلام) سؤال را به او برگردانده، فرمود: «نعیم به عقیده تو چیست»؟ عرض کرد: غذا است و طعام و آب خنک. فرمود: «اگر خدا بخواهد تو را روز قیامت در پیشگاهش نگه دارد تا از هر لقمه اى که خورده اى و هر جرعه اى که نوشیده اى از تو سؤال کند، باید بسیار در آنجا بایستى»! عرض کرد: «پس نعیم چیست»؟ فرمود: «ما اهل بیت هستیم که خداوند به وسیله وجود ما به بندگانش نعمت داده، و به وسیله ما میان آنها بعد از اختلاف، الفت بخشیده، دل هاى آنان را به وسیله ما به هم پیوند داده، و برادر خود ساخته بعد از آن که دشمن یکدیگر بودند، و به وسیله ما آنها را به اسلام هدایت کرده... آرى، نعیم همان پیامبر(صلى الله علیه وآله) و خاندان او است».(۲) تفسیر این روایاتِ ظاهراً مختلف، چنین است: «نعیم» یک معنى بسیار گسترده دارد که همه مواهب الهى را اعم از «معنوى» مانند: دین، ایمان، اسلام، قرآن و ولایت، و انواع نعمت هاى «مادى» را اعم از فردى و اجتماعى شامل مى شود، منتها نعمت هائى که اهمیت بیشترى دارند مانند: نعمت «ایمان و ولایت» بیشتر از آنها سؤال مى شود، که آیا حق آنها ادا شده یا نه؟ و ظاهراً روایاتى که نعمت هاى مادى را از شمول این آیه نفى مى کند، ناظر به این معنى است که شما نباید مصداق هاى مهمتر را رها کرده، به مصداق هاى کوچک تر روى آورید، و در حقیقت هشدارى است به مردم، در زمینه سلسله مراتب مواهب و نعمت هاى الهى و این که در برابر آنها مسئولیت سنگین دارند. و چگونه ممکن است از این نعمت ها سؤال نشود، در حالى که سرمایه هاى بزرگى هستند که در اختیار بشر قرار داده شده، و باید از هر کدام دقیقاً قدردانى کنند و شکر آن را به جاى آورند و در موارد خود صرف کنند. (۱). وسائل ‏الشیعة، جلد ۲۵، صفحه ۲۴، باب جملة من الأطعمة التی ینبغی اختیارها. (۲). مجمع البیان، جلد ۱۰، صفحه ۵۳۵. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️⁉️ آیا این سخن خداى متعال که مى فرماید: «بسیارى از جن و انس را براى دوزخ آفریدیم»، با اختیار منافات دارد؟ 📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌 خداى متعال در آیه ۱۷۹ سوره «اعراف» مى فرماید: (ما بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفریدیم)؛ «وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ کَثیراً مِنَ الْجِنِّ وَ الإِنْسِ». «ذَرَأْنا» از ماده «ذَرْء» (بر وزن زرع) در اصل، به معنى خلقت، آفرینش، ایجاد و اظهار است، ولى ماده «ذرْو» (با واو) به معنى پراکنده ساختن است. چنان که در قرآن مى خوانیم: «تَذْرُوهُ الرِّیاحَ»؛ (بادها آن را پراکنده مى کنند). (۱) و این دو ماده را نباید با هم اشتباه گرفت و آنچه در اینجا آمده، از ماده اول است. در هر حال، اشکال مهمى که در اینجا پیش مى آید این است: چگونه خداوند مى فرماید: «ما بسیارى از جنّ و انس را براى دوزخ آفریدیم؟» مگر نه این است که: در جاى دیگر مى خوانیم: «وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الإِنْسَ إِلاّ لِیَعْبُدُونِ»، (۲) که مطابق آن همه جنّ و انس تنها براى پرستش خدا و ترقى و تکامل و سعادت آفریده شده اند. به علاوه، این تعبیر بوى جبر در آفرینش و خلقت مى دهد و به همین جهت بعضى از طرفداران مکتب جبر، همچون «فخر رازى» براى اثبات مذهب خود با آن استدلال کرده اند. ولى اگر آیات قرآن را کنار هم قرار داده مورد بررسى قرار دهیم و گرفتار استنباط هاى سطحى و زودگذر نشویم، پاسخ این سؤال، هم در خود آیه نهفته شده و هم در آیات دیگر به وضوح دیده مى شود به طورى که محلى براى سوء استفاده افراد باقى نمى گذارد؛ زیرا: اولاً ـ این تعبیر درست به آن مى ماند که شخص نجارى بگوید: قسمت زیادى از این چوب هائى را که فراهم ساخته ام براى تهیه درهاى زیبا است و قسمت زیاد دیگرى براى سوزاندن و افروختن آتش، چوب هائى که صاف و محکم و سالمند در قسمت اول مصرف مى کنم، و چوب هاى ناصاف و بد قواره و سست و تکه پاره را در قسمت دوم. در حقیقت نجار دو گونه هدف دارد، یکى هدف اصلى و دیگرى هدف تبعى. هدف اصلى او ساختن در و پیکر و ابزار خوب است و تمام کوشش و تلاش او در همین راه مصرف مى شود، ولى هنگامى که ببیند چوبى به درد این کار نمى خورد، ناچار آن را براى سوزاندن کنار مى گذارد، این هدف تبعى است نه اصلى (دقت کنید). تنها تفاوتى که این مثال با مورد بحث ما دارد این است که: تفاوت چوب ها با یکدیگر اختیارى نیست، ولى تفاوت انسان ها بستگى به اعمال خودشان دارد و در اختیار خود آنها است. بهترین گواه براى این سخن، صفاتى است که براى گروه جهنمیان و بهشتیان در آیات قرآن مى خوانیم که نشان مى دهد اعمال خودشان سرچشمه این گروه بندى مى باشد. و به تعبیر دیگر خداوند طبق صریح آیات مختلف قرآن، همه را پاک آفریده و اسباب سعادت و تکامل را در اختیار همگى گذاشته است. ولى گروهى با اعمال خویش خود را نامزد دوزخ مى کنند و سرانجامشان شوم و تاریک است، و گروهى با اعمال خود، خود را نامزد بهشت مى سازند و عاقبت کارشان خوشبختى و سعادت است. (۱). سوره کهف، آیه ۴۵. (۲). سوره ذاریات، آیه ۵۶. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓❓ پرسش :محاسبه دقیق أعمال چگونه با محو شدن بعضى از أعمال سازگار است؟ 📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌📌 از آیات مختلف قرآن به خوبى استفاده مى شود: در حسابرسى اعمال، در قیامت، فوق العاده دقت و موشکافى مى شود، از جمله در آیه ۱۶ سوره «لقمان» مى خوانیم: «یا بُنَیَّ إِنَّها إِنْ تَکُ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل فَتَکُنْ فی صَخْرَة أَوْ فِی السَّماواتِ أَوْ فِی الأَرْضِ یَأْتِ بِهَا اللّه إِنَّ اللّه لَطیفٌ خَبیر»؛ (پسرم! اگر به اندازه سنگینى دانه خردلى [عمل نیک یا بد] باشد و در دل سنگى یا در گوشه اى از آسمان ها یا زمین پنهان گردد، خداوند آن را [در قیامت] براى حسابرسى مى آورد، خداوند دقیق و آگاه است). «خردل» دانه بسیار کوچکى از گیاه معروفى است که در کوچکى ضرب المثل مى باشد. این تعبیرات نشان مى دهد: در آن حسابرسى بزرگ، کوچک ترین کارها محاسبه مى شود، ضمناً این آیات هشدار مى دهد: نه گناهان کوچک را کم اهمیت بشمرند و نه اعمال خیر کوچک را، چیزى که مورد محاسبه الهى قرار مى گیرد، هر چه باشد کم اهمیت نیست. در این جا این سؤال مطرح مى شود که: مطابق این آیات، انسان همه اعمال خود را در قیامت اعم از نیک و بد، کوچک و بزرگ مى بیند، این معنى چگونه با آیات «احباط»، «تکفیر»، «عفو» و «توبه» سازگار است؟ زیرا آیات «احباط» مى گوید: بعضى از اعمال مانند «کفر»، تمام «حسنات» انسان را از بین مى برد: «لَئِنْ أَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ»، (۱) و طبق آیات «تکفیر» گاهى «حسنات»، «سیئات» را از بین مى برد: «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئات». (۲) و آیات «عفو» و «توبه» مى گوید: در سایه عفو الهى یا توبه کردن، گناهان محو مى شوند، این مفاهیم چگونه با مسأله مشاهده تمام اعمال نیک و بد تطبیق مى کند؟ در پاسخ این سؤال باید به یک نکته توجه کرد و آن این که: دو اصل آیات فوق که: انسان هر ذره اى از کار نیک و بد را مى بیند، به صورت یک قانون کلى است، و مى دانیم: هر قانون ممکن است استثناهائى داشته باشد، آیات «عفو»، «توبه»، «احباط» و «تکفیر» در حقیقت به منزله استثناء از این قانون کلى است. پاسخ دیگر این که: در مورد «احباط» و «تکفیر» در حقیقت موازنه و کسر و انکسارى رخ مى دهد، و درست مانند «مطالبات» و «بدهى ها» است، که از یکدیگر کسر مى شود، هنگامى که انسان نتیجه این موازنه را مى بیند در حقیقت تمام اعمال نیک و بد خود را دیده است، همین سخن در مورد «عفو» و «توبه» نیز جارى است؛ چرا که عفو بدون لیاقت و شایستگى صورت نمى گیرد، و توبه نیز خود یکى از اعمال نیک است. (۱). سوره زمر، آیه ۶۵. (۲). سوره هود، آیه ۱۱۴. ایتا🌷👇 https://eitaa.com/ehyakalam تلگرام🌷👇 https://telegram.me/ehyakalam