eitaa logo
احیاء القلوب
205 دنبال‌کننده
725 عکس
953 ویدیو
13 فایل
امام علی علیه السّلام فرمودند: إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ تَمَلُّ كَمَا تَمَلُّ الْأَبْدَانُ فَابْتَغُوا لَهَا طَرَائِفَ الْحِكْمَةِ؛ دل ها نيز مانند بدن ها ملول و افسرده میشوند، پس براي رفع ملالت آن ها سخنان حكمت آميز جستجو كنيد. نهج البلاغه، حکمت 188
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دستورالعملی از امام جواد علیه السلام برای موفقیت در دنیا و آخرت 🎙حجت‌الاسلام حسینی‌قمی ___________________ رفقا 👈عصرجمعه خواندن ۱۰۰ سوره ی قدر خیلی سفارش شده✅ 🖤 https://eitaa.com/ehyaolgholoob
حاج آقا فاطمي نيا: اين همه در اينترنت و كتاب ميگردي كه ببيني آيت الله قاضي چه گفت ؟! آيت الله بهجت چه دستورالعملي براي سلوك داد؟! فلان عارف چگونه به مقامات رسيد؟! اين همه دنبال استاد هستي و اين در و آن در ميزني ، چه شد آخر؟! به كجا رسيدي؟! قدم اول ، ترك معصيت است ! نميگويم معصوم شويد، اما به اندازه ي خودتان تلاش كنيد. اي جوان عزيز كه به دنبال سير وسلوك ميباشي ، تو هنوز با پدر و مادرت تند هستي ، به ديگران پرخاش ميكني ، آن وقت انتظار داري سالك الي الله هم بشوي؟! اگر ملاحسينقلي همداني (ره) هم از قبر بيرون آيد و استاد سير وسلوكت شود ، اگر عاق والدين باشي ، به جايي نميرسي! 🖤 https://eitaa.com/ehyaolgholoob
🔹عارف بالله مرحوم آیت الله سید حسین یعقوبی قائنی🔹 🔸آثار عجیب برای صد مرتبه سورۀ قدر در عصر جمعه🔸 ملتزم بودم كه عصرهاى جمعه سورۀ قدر را صد مرتبه بخوانم و وقتى مى‌خواندم از آن مى ديدم. در حديث نيز وارد شده: خداوند در روز جمعه دارد كه به هر بنده، آنچه از آن رحمت را كه بخواهد عطا مى كند و كسى كه عصر جمعه را بخواند حق تعالى آن رحمت‌ها را مضاعف كرده و به او عطا مى فرمايد. حقير هر وقت موفق به خواندن آن مى‌شدم، منتظر رحمتى خاص بودم و معمولاً هر چند تا آخر شب، عنايتى نصيبم مى شد. 🖤 https://eitaa.com/ehyaolgholoob
💥 ماجرای برنامه‌ریزی برای دیدار آیت‌الله بهجت و علامه طباطبایی در زادگاه شهید مطهری 💠 : 📜 ارزش زیارت امام رضا علیه السلام را اولیاء خدا درک می‌کنند! در احوالات مرحوم آیت‌الله العظمی نقل شده است که قبل از پیروزی انقلاب، قرار بود مرحوم علامه به شهر فریمان بروند. شهید [در مشهد] خدمت آیت‌الله بهجت می‌رسند و می‌گویند: علامه طباطبایی می‌خواهند به فریمان بروند. حضرتعالی هم چند روزی به فریمان تشریف بیاورید. مرحوم شهید مطهری دوست داشتند این دو بزرگوار که شاگردان مرحوم آقای بودند را كنار هم ببینند و از گفت‌وگوها استفاده كنند. ولی آیت‌الله بهجت قبول نكردند. آقا‌زاده مرحوم آیت‌الله بهجت می‌گفتند: این اواخر، یک بار كه به مشهد مشرف بودند و به‌سختی می‌توانستند به زیارت بروند، پدرم به من فرمودند: فلانی! می‌دانی ۳۵ یا ۴۰ سال قبل كه من قبول نكردم به فریمان بروم، برای چه بود؟ برای این بود که اگر سه روز می‌رفتم، سه زیارت امام رضا علیه السلام را از دست می‌دادم. 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
⚡️ آیت الله شاه آبادی (استاد عرفان امام خمینی): حاجات دنیوی را از امام زادگان واجب التعظیم و اولیای الهی بخواهید نه از اهل بیت (ع) 🔻مرحوم آیةالله حاج آقا نصرالله شاه آبادی: مرحوم والد می‌فرمودند حاجات دنیوی را از «اولیاء جزء» طلب كنید اولی است از اینکه این امور را از «ولیّ مطلق» بخواهید. مرحوم امام در كتاب تعلیقه بر شرح فصوص و مصباح الانس، نقل می‌كنند: 🔸قال شيخنا العارف الكامل (دام ظلّه العالى) إنّ التّمسّك و التّوكّل بالأولياء الجزء في الحاجات و خصوصاً الحاجات الدّنيويّة اولى من الوليّ المطلق. (تعليقات على شرح «فصوص الحكم» و «مصباح الأنس»، ص۱۳۴) 🔹مراد از «ولیّ مطلق» اهل بیت (ع) و مراد از «اولیاء جزء» امثال امامزادگان واجب التعظیم و عالمان دینند كه مقام معصومین را ندارند اما در درجات بالای كمالند. 👈 علت هم این است كه «ولیّ مطلق» مُطّلع بر جمیع مصالح و مفاسد است و لذا امری را كه خلاف مصلحت باشد، برآورده نمی‌كند. اما اگر همین امر را از «اولیاء جزء» بخواهیم، آنها از ولیّ مطلق حاجت ما را طلب می‌كنند و واسطه می‌شوند و به جهت آبرویی كه این اولیاء‌اللــه نزد اهل بیت (ع) دارند، همین تقاضای آنان از اهل بیت ممكن است در اصل حكمت و مصلحت دخیل باشد. 📚 حدیث نصر ، ص ۱۹۴ _ ۱۹۴. 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
💥 داستان‌های جالب 🌺 داستان بی‌ادبی، مجازات و توبه‌ی مُقبل و خواب جالب وی 🌺 🌸 محمد شیخا ( متخلص به مُقبل ) در اصفهان زاده شد و مدتی در کاشان زیست و سرانجام در سال ۱۱۵۷ ق. در هند درگذشت و بعدها پسرش استخوان‌های او را به کربلا برد و آن‌جا دفن کرد. 💧اما برخی وی را کاشانی می‌خوانند و قبری در کاشان را مرقد او می‌دانند. والله العالِم! - - - - - - - - ✍ ۱. بی‌ادبی، مجازات و توبه‌ی او: 💧محمد شیخا ( متخلص به مُقبل ) در جوانی شاعری طنزپرداز بود و اشعار هجو و هزل می‌سرود. 💧در یکی از روزهای محرم به گروهی برخورد که به سینه‌زنی در عزای سیدالشهداء - علیه‌السلام - مشغول بودند اما مصراع آخر شعری که به عنوان دَم سینه‌زنی می‌گفتند، مطابق وزن شعر نبود و آنان متوجه این نکته نبودند؛ آن دَم این بود: عزا عزاست امروز روز عزاست امروز در کربلای پر خون، زهرا صاحب‌عزاست امروز محمد شیخا شعرِ غلط آنان را مسخره کرد و پس از چندی به جُذام مبتلا شد؛ به ریختی که مردم از او متنفر شدند و ناگزیر ساکن گُلخَنِ حمام شد. 💧سال بعد، روزی مُقبل در کنار خرابه - با دلی شکسته - نشسته بود که دید چند نفر سینه‌زنان می‌آیند و می‌خوانند: 🦋 چه کربلاست امروز چه پر بلاست امروز سر حسین  مظلوم از تن جداست امروز 💧همان لحظه وی هم سرود: روز عزاست امروز جان در بلاست امروز فغان  و شور محشر در  کربلاست  امروز و روی خاک افتاد و بسیار گریه کرد. 💧همان شب پیامبرخاتم - صلی‌الله‌علیه‌و‌آله - را در خواب دید که وی را نوازش کردند و از بی‌ادبی‌اش گذشتند. پس از آن خواب، داستان کربلا را به شعر سرود. - - - - - - - - - - ✍ ۲. خواب بسیار جالب او: 💧مُقبل گفته است: در سالی‌که زائران بسیاری به کربلا می‌رفتند، من خرج سفر نداشتم؛ به یکی از دوستان گفتم: "می‌ترسم بمیرم و آرزوی زیارت سیدالشهداء در دلم بماند." او پذیرفت که هزینه‌ی سفرم را بدهد؛ همراه وی و کاروان، به راه افتادیم اما راه‌زنان ما را غارت کردند. دل بازگشت به وطن نداشتم؛ در گلپایگان ماندم و در عزاداری ماهِ محرم آن‌جا شرکت می‌کردم. اواخر شبی خوابم بُرد و در خواب دیدم وارد کربلا شدم و رفتم به جانب حرم که زیارت کنم. شخصی جلوِ مرا گرفت و با دست اشاره کرد که برگردم و گفت: "الآن هنگام زیارتِ تو نیست"! گفتم: "بنا نبود حرم امام‌حسین هم دربان داشته باشد!" گفت: "اکنون حضرت زهرا و مادرشان، خدیجه‌کبری و مریم و حوا و آسیه و گروهی از حورِ عِین با شماری از پیامبران به زیارت آمده‌اند. کمی صبر کن؛ آن‌ها که رفتند، نوبت تو می‌شود." گفتم: "تو کیستی؟" گفت: "فرشته‌ای از فرشتگانی که گِردِ حرم امام‌حسین می‌گردند و پیوسته برای زائران ایشان استغفار می‌کنند." 💧آن‌گاه دست مرا گرفت و در میان صحن گردش می‌داد؛ گروهی را در صحن می‌دیدم که شباهتی به مردم دنیا نداشتند. تا این‌که به جائی رسیدیم که در آن‌جا محفلی آراسته بود و جمعی با وقار و با خضوع و خشوع نشسته بودند؛ آن فرشته پرسید: "آیا این‌ها را می‌شناسی؟" گفتم: نه؛ گفت: "اینان پیامبران‌اند که به زیارت سیدالشهداء آمده‌اند؛ او که بالاتر از همه نشسته، آدم ابوالبشر است و آن‌ که در طرف راست او نشسته، حضرت نوح و آن که در سمتِ چپش نشسته، حضرت ابراهیم است و آن یکی شیث است و دیگری ادریس و آن هود و آن صالح و آن اسماعیل و آن اسحاق و آن داوود و آن سلیمان و آن موسی و آن عیساست." 💧آن‌گاه دیدم بزرگی از حرم بیرون آمد در حالتی که دو نفر زیر بغل‌های او را گرفته بودند. همه‌ی پیامبران به احترام او برخاستند و وی را تعظیم نمودند. و او رفت و در بالای مجلس نشست و پس از لحظه‌ای سر بلند کرد و فرمود: "محتشم را بیاورید." 💧از آن فرشته پرسیدم: "این بزرگوار کیست؟" گفت: "خاتم الانبیاء محمٌد مصطفاست." 💧چند لحظه بعد، محتشم را آوردند و دیدم مردی زیبا و کوتاه قد، با دستاری ژولیده بر سر بود. هنگام واردشدن، تعظیم کرد و ایستاد. رسول‌الله فرمودند: "ای محتشم! امشب، شب عاشوراء است پیامبران برای زیارت پسرم، حسین آمده‌اند و می‌خواهند عزاداری کنند؛ برو بالای منبر و از اشعار دل‌سوز خود بخوان تا ما بگرییم." 👇
👆به دستورِ پیامبر، منبری گذاشتند و محتشم رفت و بر پلّه‌ی اول آن ایستاد؛ پیامبر اشاره کردند بالاتر برود؛ محتشم به پلّه‌ی دوم رفت اما باز پیامبر فرمودند بالاتر برود تا آن‌که در پلّه‌ی نهم منبر ایستاد. حضرت فرمودند: "بخوان." دقت کردم ببینم محتشم کدام بند مرثیه را می‌خواند که از همه دل‌سوزتر است؛ شروع کرد به خواندن این بند: 🦋 کشتی‌شکست‌خورده‌ی طوفان کربلاء در خاک و خون فتاده به میدان کربلاء 🦋 گر چشم روزگار بر او فاش می‌گریست، خون می‌گذشت از سر ایوان کربلاء   🦋 از آب هم مضایقه کردند کوفیان خوش داشتند حرمت مهمان کربلاء! 🦋 بودند دیو و دد همه سیراب و می‌مکید، خاتم ز قحط آب، سلیمان کربلا 💧در این‌جا صدای پیامبر به ناله بلند شد و رو به پیامبران دیگر کردند و فرمودند: "ببینید امّت من با پسرم چه کردند! آبی را که خدا بر سگ‌ها و گرگ‌ها و کافران مباح کرده، امّت من بر فرزندانِ من حرام کردند!"  💧آن‌گاه محتشم این را خواند: 🦋 روزی که شد به نیزه سر آن بزرگوار، خورشید سربرهنه برآمد ز کوهسار 🦋 موجی به جنبش آمد و برخاست کوه کوه ابری به بارش آمد و بگریست زار زار 💧به این شعر که رسید، پیامبران همه دست بر سر زدند. محتشم رو به پیامبران کرده و گفت: 🦋 جمعی که پاس محملشان بود جبرئیل، گشتند بی‌عماری و محمل، شترسوار  💧پیامبر فرمودند: "بله! این جزای من بود که دختران مرا در کوچه و بازار، مانند اهل زنگبار بگردانند!" محتشم سکوت کرد و ایستاد که پیامبر او را مرخص فرمایند و از منبر به زیر آید. رسول‌الله فرمودند: "محتشم! هنوز دل ما از گریه خالی نشده است؛ بخوان!" محتشم از این که دید پیامبر میل دارند با اشعار او بگریند، شوق و هیجانی پیدا کرد؛ دستار را از سر برداشت و بر زمین زد و با دستش به سوی مرقد امام‌حسین اشاره کرد و گفت: یا رسول‌الله! منتظرید من بخوانم و بشنوید؟ این‌جا را ببینید! 🦋 این کُشته‌ی فُتاده به  هامون حسین توست و ین صید دست‌وپازده در خون، حسین توست 🦋 این ماهی فُتاده به دریای خون که هست، زخم  از  ستاره بر تنش افزون، حسین توست 🦋 این شاهِ کم‌سپاه که با خیل اشک و آه، خرگاه از این جهان زده بیرون، حسین توست 🦋 این خشک‌لب  فُتاده و ممنوع از فرات، کز خون او  زمین شده جیحون، حسین توست 🦋 و ین نخل تر، کز آتش جان‌سوز تشنگی، دود از زمین  رسانده بگردون، حسین توست 🦋 این قالب تپان که چنین مانده بر زمین، شاه شهیدِ ناشده مدفون، حسین توست 💧در این زمان فرشته‌ای گفت: "محتشم! پیامبر غش کرد." محتشم از منبر به پائین آمد. رسول‌خدا که به هوش آمدند، ردای مبارک خود را به عنوان صله و خلعت به او عطاء فرمودند. 💧من به خود گفتم: "خاک بر سرت، ای بی‌قابلیت! این همه شعر و مرثیه گفته‌ای، اکنون معلوم شد که پسند نشده؛ تو حاضر بودی اما پیامبر به تو اعتنا نفرمودند." و خود را بسیار سرزنش کردم و راضی بودم که زمین شکافته شود و من در زمین فرو روم و خواستم زودتر از صحن بیرون روم که مبادا آشنایی مرا ببیند و خجالت بکشم. چون روانه شدم و نزدیک درِ صحن رسیدم، دیدم حورائی سیاه‌پوش از حرم بیرون آمد و دوان‌دوان خدمت پیامبر رفت و عرض کرد: "یا رسول‌الله! دخترتان فاطمه می‌گوید: مُقبل هم این‌جاست؛ او هم برای فرزندم حسین مرثیه گفته است."   پیامبر فرمودند: "مُقبل! بیا؛ دخترم فاطمه میل دارد تو هم اشعار خود را بخوانی." نزدیک بود از خوشحالی بمیرم؛ آمدم تعظیم کردم و رفتم بالای منبر، در پله‌ی اول ایستادم اما حضرت پیامبر نفرمودند بالاتر بروم و فرمودند:  "بخوان." از این‌جا دانستم که میان من و محتشم، چه‌اندازه فرق است! 💧با خود فکر می‌کردم که در مقابل آن مرثیه‌های دل‌سوز و پرگریه‌ی محتشم چه بخوانم، که به یادم آمد واقعه‌ی شهادت را از همه بهتر به نظم آورده‌ام؛ عرض کردم: "یا رسول‌الله! 🦋 روایت است که چون تنگ شد بر او میدان، فُتاد از حرکت ذوالجناح و ز جَوَلان، 🦋 نه سیدالشهدا،  بر جدال طاقت داشت نه ذوالجناح دیگر تاب استقامت داشت 🦋 کشید پا زِ رکاب آن خلاصه‌ی ایجاد به رنگ پرتو خورشید بر زمین افتاد 🦋 هوا  زِ جور مخالف چو قیرگون گردید، عزیز فاطمه از اسب، سرنگون گردید 🦋 بلندمرتبه‌شاهی، ز صدر زین  افتاد اگر  غلط  نکنم،  عرش  بر  زمین افتاد 💧به این‌جا که رسیدم، کسی اشاره نمود که پائین بیایم؛ زیرا دخترِپیامبر بی‌هوش شد. از منبر پائین آمدم؛ در دلم گذشت که "کاش به من هم خلعتی می‌دادند تا پیش محتشم و دیگر شاعران سرافراز می‌شدم!" که همان دم دیدم مردی بی‌سر و با بدن پاره‌پاره و حلقوم بُریده از حرم مطهّر بیرون آمد و از حلقوم بریده فرمود: "مُقبل! دلت نشکند؛ خلعت تو را هم خودم می‌دهم." عرض کردم: "فدایت گردم! تو کیستی؟" فرمود: "من حسینم."
🔺این به اون در! ▫️یکی از آشنایان شیخ می‌گوید: 🔹مادر شیخ حسین به حدی پیر بود که نمی‌توانست برای قضای حاجت به دستشویی برود؛ و ایشان او از مراقبت می کرد. 🔸آقا هنگام قضای حاجت برای مادر لگنی قرار می‌داد. وقتی مادر چند ضربه به لگن می‌زد، یعنی وقت برداشتن لگن است. 🌀روزی به در منزل آقا رفتم، آقا در را باز نکرد؛ خیلی طول کشید تا آقا بیاید. وقتی آقا در را باز کرد، دیدم لباسشان خیس است. از آقا سؤال کردم:«چرا لباستان خیس است؟». ⚡️فرمود:«موقعی که مادرم ضربه به لگن زده بود، من متوجه نشدم و کمی دیر رفتم، همین که نزد مادر رفتم، از عصبانیت لگدی به لگن زد و لباس من نجس شد». ▪️گفتم:«مادرتان چیزی نگفت». ▫️آقا فرمود:«چرا، وقتی مادرم دید که لباس مرا نجس کرده است گفت ننه، حسین، نجست کردم». 🍁گفتم:«شماچه کردید؟». ☄آقا فرمود: «گفتم حالا هم چیزی نشده؛ این همه من شما را در کودکی نجس کردم، شما چیزی نگفتید؛ حالا هم چیزی نشده و عیبی ندارد». 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
☀️ آفتابی که به زائر حسین علیه السلام می‌تابد، گناهانش را از بین می‌برد. ☑️ امام صادق علیه السلام: 🔸 زائرِ حسین(علیه السلام) وقتى به قصد زیارت از خانه‏‌اش خارج می‌شود، سایه‏‌اش بر چیزى نمی‌افتد، مگر اینکه آن چیز برایش دعا می‌کند. و هنگامى که آفتاب بر او بتابد، گناهانش را از بین می‌برد، همان‌طور که آتش هیزم را از بین می‌برد. 📜 عن ابی عبد الله(علیه السلام): أَنَّ زَائِرَهُ لَیَخْرُجُ مِنْ رَحْلِهِ فَمَا یَقَعُ فَیْئُهُ عَلَى شَیْ‏ءٍ إِلَّا دَعَا لَهُ، فَإِذَا وَقَعَتِ الشَّمْسُ عَلَیْهِ، أَکَلَتْ ذُنُوبَهُ کَمَا تَأْکُلُ النَّارُ الْحَطَب‏. وَ مَا تُبْقِی الشَّمْسُ عَلَیْهِ مِنْ‏ ذُنُوبِهِ شَیْئاً، فَیَنْصَرِفُ وَ مَا عَلَیْهِ ذَنْب‏. ⬅️ کامل الزیارات، صفحه ۲۷۹ 🏷 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
. 👌 همه جای مجلس امام حسین، تبرّک است! 🔹 یکی از روزهای دهه عاشورا سید شهید- آیت الله سید محمد باقر صدر- به مجلس عزای سیدالشهدا رفتند. اتاق‌ها پر از مستمعین بود، ایشان وارد اتاق نشدند و همان جا در حیاط نشستند. 🔸 صاحبِ خانه هر چه اصرار کرد که بفرمایید داخل اتاق، سید شهید نپذیرفتند و فرمودند: فرقی نمی‌کند، همه جایِ مجلسِ امام حسین- علیه السلام- تبرّک است! 📗 مجله نامه جامعه، شماره ۳۲-۳۱، فروردین و اردیبهشت ۸۶، گفتگو با همسر آیت الله شهید سید محمد باقر صدر 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 آیت الله سعادت پرور (ره) : 🖌 هفته ای یکبار ، صد و صد سوره خوانده و ثوابش را هدیه کنید به روح مادر بزرگها و پدر بزرگها و فامیل پدری و مادری. 🖌 این عمل برای حل مشکلات مختلف بسیار مجرب است ، به شرط مداومت بر آن. 🍃🍃🍃🍃🍃 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
📩 | جاودانگی در بهشت و جهنم
💌 | دعایی که آیت الله عاملی در برنامه امروز سمت خدا خواندند: 📩 اللَّهُمَ‏ لَا تَشْغَلْنِی بِالاهْتِمَامِ عَنْ تَعَاهُدِ فُرُوضِک وَ اسْتِعْمَالِ سُنَّتِک 🤲 خدایا چنان مکن که‌ به‌ سبب گرفتارى از‌ انجام فرائض ‌و‌ مستحبات تو‌ باز مانم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.💠دستورالعمل حضرت آیت الله وحیدخراسانی به آیت الله میلانی: 🔸در طول روز مداومت کنید سوره توحید را بخوانید و به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هدیه کنید. 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
اهمیت خواندن سوره قدر در عصر جمعه 🔹 حاج آقا رحیم ارباب (ره): آقا سيد جمال گلپایگانی نامه‌ای برای من نوشته و در آن نامه سفارش كرده که: در طول هفته هر عمل مستحبي را يادت رفت.. اين را يادت نرود كه عصر جمعه صد مرتبه سوره قدر را بخوانی. 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
🔴 آیت الله فاطمی نیا : استادي داشتم امام زمان(علیه السلام) دیده ، ميفرمود : از اثرات زيارت اربعين این است که ؛ زائر اربعينِ امام حسين علیه السلام نميشود. 🖤https://eitaa.com/ehyaolgholoob
🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بنازم آنکه دائم گفتگوی کربلا دارد دلی چون جابر اندر جستجوی کربلا دارد به یاد کاروان اربعینی با گریه می‌گوید همی بوسم خاکی را که بوی کربلا دارد فرا رسیدن اربعین سرور و سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام و یاران با وفایش را به محبان اهل بیت (ع) تسلیت می گوئیم
37.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹آيت‌الله‌العظمی‌جوادی‌آملی: «...اگر كسی سحرخيز بود، ... طرز فكر، گفتار، رفتار، نوشتار و مَنش او همه‌ آموزنده است؛ نه بيراهه می‌رود و نه راه كسی را می‌بندد.» 💚https://eitaa.com/ehyaolgholoob
📕 خاطره‌ای از آیت الله بهجت(ره) : بابا جان، جواب همان است! 🔸مرحوم آیت‌الله قاضی(ره) استاد آیت‌الله (ره) بودند و حضرت امام(ره) از ایشان به «کوه عرفان» تعبیر می‌فرمودند. آقای بهجت(ره) مکرر در نصایح‌شان این عبارت را از مرحوم قاضی(ره) نقل می‌فرمودند: «اگر کسی نماز واجبش را اول وقت بخواند و به مقامات عالیه نرسد مرا لعن کند.» یا در جای دیگری فرمودند: «به صورت من آب دهان بیاندازد» 🔸یکی از علما می‌فرمود: «سال‌ها پیش، یک روز خدمت آیت‌الله العظمی بهجت(ره) رفته بودیم. به ایشان گفتم: «راهی به ما نشان دهید تا آدم شویم.» آقای بهجت(ره) فرمودند: «نمازتان را اول وقت بخوانید!» این عالم بزرگوار می‌گوید: «در دلم گفتم حاج آقا ما را تحویل نگرفت. ما که خودمان نماز اول وقت می‌خوانیم!» 🔸یک‌سال از آن ماجرا گذشت. قرار بود به یک جلسه مهمانی بروم و در آن مهمانی دوباره خدمت آقای بهجت(ره) برسم. در راه به خودم گفتم: «این دفعه از آقا سوال کنم، ببینم اگر بخواهد راهی معرفی کند تا من به همه‌جا برسم، چه راهی را معرفی می‌کند؟» 🔸وقتی خدمتشان رفتم، همراه جمعی بودیم و ایشان داشتند صحبت می‌کردند. هنوز هیچ سخنی نگفته بودم که ایشان وسط صحبتشان فرمودند: «بعضی‌ها پیش ما می‌گویند چکار کنیم تا آدم شویم و رشد پیدا کنیم؟ به ایشان می‌گوییم نماز اول وقت بخوانید. می‌روند سال بعد می‌آیند، پیش خودشان می‌گویند حاج آقا ما را تحویل نگرفت! دوباره از حاج آقا بپرسیم که چه باید بکنیم؟ همان حرف بنده را دقیق گوش نکردند و رعایت نکردند، حالا دوباره می‌خواهند سؤال کنند! بابا جان، جواب همان است، همیشه جواب همان است.» 🔸این عالم بزرگوار می‌فرماید: «من دیگر هیچ حرفی نزدم. آقای بهجت(ره) راست می‌گفتند. من برخی از نمازهایم را به وقتش نمی‌خواندم. شروع کردم و آن را هم درست کردم.» آن عالم بزرگوار کم‌کم به جاهایی که دلش می‌خواست و حتی فوق تصورش بود، رسید. 📚 بخشی از کتاب "چگونه یک نماز خوب بخوانیم؟" اثر علیرضا پناهیان 💙https://eitaa.com/ehyaolgholoob
یادگار آقا فخر...! حجت السلام محمدحسن الهی: خداوند آقا فخر را رحمت کند، زمانی من با شوخی به او گفتم آقا! شما چرا درس طلبگی نخواندید؟ شما که در حوزه علمیه نجف بودید؟! ایشان گفت من زمانی در نجف بودم، آن‌جا از ناحیه‌ی امیرالمومنین-علیه‌السلام- عنایتی به من رسید ... . گفتم آقا ممکن است آن عنایت را به ما هم بگویید؟ فرمودند: شب‌های جمعه سی مرتبه سوره‌ی قدر را می‌خوانم و بعد هم می‌گویم «اللهم اَلهِمنا الخَیر و عمل به ؛:خدایا توفیق کار خیر را به من الهام و توفیق عملش رابه من عنایت فرما » که فرازی از دعای ابوحمزه ثمالی است؛ ایشان می‌فرمودند: به این ترتیب من در طول هفته می‌فهمم چه کاری باید انجام بدهم، کجا باید بروم و کجا نباید بروم! 🔸شما هر شب جمعه سی مرتبه  [سوره] «انا انزلناه» بخوانید. آقای طلبه این یادگاری را از من گوش کن! هر شب جمعه سی مرتبه سوره‌ی قدر بخوان و ببین مطالب را چه طوری می‌فهمی؛ دیگر مُدام نمی‌آیی و بگویی من حافظه‌ام کار نمی‌کند، مطالب سنگین است، نه! می‌فهمی. ما نمی‌دانیم این‌ها چیست! ❤️ https://eitaa.com/ehyaolgholoob