روی فرشِ دل من جوهری از عشقِ تو ریخت ؛
آمدم پاک کنم عشقِ تو را ، بدتر شد ..!
میگفت ؛
آدم ممکنه شادیشو به خیلیا بگه ولی غم نه ،
غمِ آدم محرم میخواد ..
تا امروز یه جمله انقد به دلم ننشسته بود ..!
در دلم هستی و از حالِ دلم بی خبری ؛
غمِ چشمانِ مرا جز تو همه دنیا خواند ..!
هروقت خواستی تنهاش بذاری یه لحظه به این فکر کن طاقت اینو داری تو بغلِ یکی دیگه آروم بشه ؟!
اگه جوابت اره بود پاشو برو ..!
رازِ دل را نتوانم به کســی بگشایم ؛
که در این دیرِ مغان راز نگهداری نیست ..!
دوستت دارم ولی این ماهِ دِی را صبر کن ؛
کافه گردی ها بماند بعدِ فصلِ امتحان :)
همون جور که چشم بسته همیشه خواب نیست ؛
لب خندون هم همیشه شاد نیست ..
بله ..!
آن که میگفت به من ، زنده نمانم بی تو ؛
بی من آموخته است راهِ بقا را ، به به :)
میبینمت از دور و زیاد است همین هم ؛
این سوخته دل ، ساخته با کمتر از این هم :)