eitaa logo
استاد علی صفایی حائری
62.3هزار دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.1هزار ویدیو
36 فایل
انتشارات لیله القدر ناشر انحصاری آثار مرحوم استاد علی صفایی حائری (عین.صاد) سایت: www.einsad.ir 📲ارتباط با ادمین @ad_einsad 📚 سفارش کتاب @einsadshop_ad 🔗شبکه های اجتماعی zil.ink/einsad.ir تلفن : ۰۲۵۳۷۷۱۲۳۲۸
مشاهده در ایتا
دانلود
💠 روحيّه‌ها (قسمت‌اول) 🔹 ۱. منفعت‌طلب؛ بی‌شکل ۲. مغرور و خودخواه؛ شكل گرفته و سنگى، ۳.‌ معاند و لجوج و بى‏‌اعتنا ۴. بدبين و شكاک، ۵. مأيوس و رنج ديده و محروم، ۶. خسته و پوچ و دل‏زده، ۷. ليز و فرارى و دنيازده‏ ۸. سرد و سر در لاک، ۹. بى‏‌رگ و بى‏‌تفاوت، ۱۰. بى‏‌شخصيت و ترسو 🔹 [هرکدام از این روحیه‌ها] علامت‏‌هايى دارند كه با آن شناخته مى‏‌شوند؛ نه با حرف و نه با عمل و نه با دوستان، با هيچ‌كدام از اين‏‌ها شناخته نمى‏‌شوند. بعضى‏‌ها به قدرى زيرک و زرنگ هستند كه همه چيز را نشان مى‏‌دهند جز خودشان را و با هر كسى دوست مى‏‌شوند جز با هم‏‌تيپشان و هر حرفى را مى‏‌زنند جز عقيده‏‌شان را... و اين است كه از عمل و از حرف و از معاشرت‏‌هاشان شناخته نمى‏‌شوند، بلكه فقط با علامت‏‌ها شناخته مى‏‌شوند و اين علامت‏‌ها در حالت‏ها و تُنِ صدا و نور نگاهشان پنهان هستند و كسانى آن‏‌ها را مى‏‌شناسند كه اين علامت‏‌ها را شناخته باشند. 🔹 چه بسا من مدت‏‌ها با مريضى باشم و مرض او را نشناسم، در حالى كه يک طبيب با يك نگاه او را مى‏‌شناسد. حتى بالاتر بايد گفت، چه بسا كه خود مريض هم از حال خود بى‏‌خبر باشد و دردى را كه هنوز در حال پنهانى و كمون به سر مى‏‌برد و بروز نكرده، نبيند. چه بسيار كسانى كه از خود انسان به او آگاه‏‌تر و بيناتر باشند و علامت‏‌ها را بهتر مى‏‌شناسند. ...بايد هر يک از اين روحيه‏‌ها و طرز برخورد با آن‏‌ها را بررسى كنيم 📚 | ص ۲۲۳ و ۲۲۴ 📝 استاد علی صفایی حائری #⃣ ‌ •═══••@Einsad•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•═‌‌‌‌‌‌══•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠 روحيّه‌ها (قسمت‌دوم) : 👤 منافق (بی‌شکل) │معنای نفاق: 🔹 بارها گفته‏‌ام، منافق؛ يعنى بى‏‌شكل؛ يعنى بى‏‌رو، نه دو رو. منافق مثل آب است، شكل ندارد. به شكل ظرفى است كه در آن قرار مى‏‌گيرد. به شكل محيطى است كه در آن زندگى مى‏‌كند. همين كه محيطش عوض شد، وضعش عوض مى‏‌شود. او مى‏‌بيند كه منافع، آن به آن، جا عوض مى‏‌كنند. او حركت انتقالى منافع را مى‏‌بيند، در نتيجه هيچ شكل نمى‏‌گيرد؛ تا در هر ظرفيت و موقعيت بتواند آن را پر كند و با آن هماهنگ شود و تمام بهره‏‌ها را بردارد. │عامل نفاق: 🔹 عامل و انگيزه‏ى اين بى‏‌شكلى همين منفعت طلبى است. │علامت‌ها: 🔹 بر اساس همين عامل است كه علامت‏‌هاى ، ، ، ، ، ، و آشكار مى‏‌شوند... (برای مطالعه بیشتر درباره علامت‌های این روحیه به کتاب مراجعه کنید) │روش سازندگى و درگيرى‏: ❶ تصويرى از طعمه شدن و از دست رفتن‏ ❷ نشان دادن منافع ثابت و سودهاى مشخص‏ ❸ تهديد و ضربه‏ ❹ رو آوردن و در سطح نگاه داشتن‏ ↶ روحیه‌ی بعدی: مغرورها 📚 | ص ۲۲۹ و ۲۳۰ 📝 استاد علی صفایی حائری #⃣ ‌ •═══••@Einsad•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•═‌‌‌‌‌‌══•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠 روحيّه‌ها (قسمت‌سوم) : 👤 مغرور (شکل‌گرفته و سرشار) │معنای غرور: 🔹 خود را فريفتن است و خشنودى از خويشتن؛ دل‌خوشى به دارايى ‏هاست و فرار از خواستن‏‌ها. و اين غرور است كه قناعت مى‏‌آورد و قناعت، ركود، تحجر و مرگ. و اين فاجعه‏‌ى انسان است كه شكل بگيرد، اما سنگى بماند و ريشه ‌هايش را قطع بكند و بارور نگردد. │عامل غرور: 🔹 انگيزه‏‌ى اين از خود راضى بودن و سنگى شدن‏‌ها، گم‌كردن معيارها و ميزان‌هاست. ما اگر در محاسبه‏‌ها و اندازه‏گيرى‏‌ها، به دارايى‏‌ها و عمل‏‌ها و كاركردها توجه كنيم، به غرور مى‏‌رسيم و به ركود مى‏‌رسيم... اما با محاسبه‏‌ى نسبت‏‌ها و محاسبه‏‌ى عامل‏‌ها و انگيزه‏‌ها، به حقارت كار خويش پى مى‏‌بريم؛ مى‌بينيم چقدر مى‏‌توانستيم پيش بتازيم و چقدر عقب كشيده‌ايم. │روش سازندگى و درگيرى‏: ❶ اين روحيه‏‌ى و سرشار را بايد پيش از هرچيز خالى كرد. نمى‌توان به اين‏‌ها چيزى داد. ❷ هنگامى كه اين‏‌ها از درون پوک شدند، با يک ضربه آن‏‌ها را به خود بياورى ❸ كسانى كه در سطح پايين‏‌تر يا برابر قرار دارند، مى‏‌توانند از راه شاگردى به مغرورها درس بدهند و مى‏‌توانند با اين لباس كار خود را عملى بنمايند. ↶ روحیه‌ی بعدی: لجوج و بی‌اعتنا 📚 | ص ۲۳۱ الی ۲۳۵ 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ •═══••@Einsad•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌•═‌‌‌‌‌‌══•‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
💠 روحيّه‌ها (قسمت چهارم) 👤: معاند و لجوج و بى‏‌اعتنا 🔹معنای عناد: عناد، از راه بيرون رفتن است و تكروى كردن و به دور خود ديوار كشيدن و دروازه‏‌ها را بستن و در برابر ايستادن. 🔹عامل عناد: 1⃣ انگيزه‏‌ى اين عناد و سركشى، ترس از حل‌شدن و از دست رفتن است و خيال مى‏‌كند با پذيرفتن، خود را باخته و خويشتن را از دست داده است. و اين است كه در برج عاج خويش مى‏‌نشيند و خود را زندانى‏ خويش مى‏‌سازد كه مبادا گردى بر او بنشيند. 2⃣ ...عشق به خود نشان دادن و خود را به ثبت رساندن هم تكروى و كاسه‏‌ها را جدا كردن و خود را به چشم كشيدن و عناد ورزيدن را به وجود مى‏‌آورد. شخص مى‏‌خواهد با جدا كردن خويش از ديگران، چشم‏‌ها را به سوى خود بكشد و آن‏ها را در خود نگاه دارد. 🔹روش درگیری و سازندگی: 1️⃣ انسان گذشته از اين نيروى خودنمايى، از نيروى قوى‏‌ترى بهره‏‌مند است و آن هم خودخواهى است؛ و خودنمايى‏‌ها از خودخواهى‏‌ها سرچشمه مى‏‌گيرند و با آن كنترل مى‏‌شوند. آن‏جا كه خودنمايى، از ما مى‏‌كاهد، خودخواهى آن را كنار مى‏‌زند... ...با اين توضيح است كه معاند، تغيير شكل مى‏‌دهد؛ چون آن‏جا كه در قاطى شدن‏‌ها «زياد شدن‏‌ها و به ثبت رسيدن‏‌هاست» و در تنهايى‏‌ها و تكروى‏‌ها و در حصار نشستن‏‌ها «مرگ و از دست رفتن»، ديگر سركشى و تكروى و عنادى نخواهد بود... باقی روش‌های مرحوم استاد درمورد این روحیه را می‌توانید در کتاب مسئولیت و سازندگی مطالعه کنید. | ص ۲۴۱ الی ۲۴۵ ↶ روحیه‌ی بعدی: بدبین و شکّاک 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّه‌ها (قسمت پنجم) 👤: روحیه‌ها بدبین و شکّاک 🔹معنای شک و بدبینی: اینها عاشق و کوشا و بی‌آرام هستند و می‌توانند گام‌های بلندی بردارند. اینها همانند سیلاب می‌خروشند... تا آنجا که به مانع‌ها و سنگ‌ها برمی‌خورند و برمی‌گردند و به نفرت و بدبینی و در نتیجه شک و تردید دچار می‌شوند و شک را می‌پذیرند. 🔹عامل شک و بدبینی: 1⃣ عامل این فرار و بازگشت، یکی همان سوز و عطش آنهاست. آنها مشتاق دریاها بودند، اما قطره قطره هم آب ننوشیده‌اند؛ و اگر می‌نوشیدند به مرگ می‌رسیدند؛ چون عطش آنها بیشتر از ظرفیتشان است. آنها زودتر از اینکه بالی بگیرند، عشق پرواز به مرگشان داده است. 2⃣ اینها با آن روح پاک فعال، توقع خوبی و پاکی و حرکت و شور دارند. اینها می‌خواهند خوبی‌ها را ببینند و از خوب‌ها درس بگیرند؛ و این است که ضربه می‌خورند و له می‌شوند. 3⃣ آن حالت روحی و آن آمادگی درونی آنها و این توقع و انتظار خوبی و پاکی از یک طرف و برخوردی با همراه‌های فاسد و کثیف و یا دوستانی بی‌تفاوت و خاموش از طرف دیگر، آنها را به نفرت و فرار می‌کشاند و می‌رماند... 4⃣ تلقین‌ها و آوازه‌گری‌ها در یک دسته ساده و خوشبین، بدبینی‌ها و فرارها و نفرت‌ها و دشمنی‌هایی به وجود می‌آورند که امکان تفاهم و احتمال نرمشی باقی نمی‌گذارند. آنها که خود، ضربه خورده‌اند و یا اساساً معرض هستند، با آوازه‌گری و تبلیغات خود، بدبینی‌هایی را در زمین‌‌های خوشبینی می‌کارند و بارور می‌نمایند و خرمن‌هایی از کینه و بغض انبار می‌کنند و به خورد خلق می‌دهند. 🔹روش درگیری و سازندگی: 1⃣ اینها چون فراری و نفرت‌زده هستند، در نتیجه کسی می‌تواند با آنها باشد و در آنها نفوذ کند که مشخص و وابسته، مهاجم و خام نباشد. این است که باید او را پذیرفت و از او شنید و آنگاه از داستان خود گفت‌و‌گو کرد و به او نشان داد که ما در انتظار بیرون نیستیم؛ کسانی که ما در انتظار نشسته‌اند، حتی مرغ‌ها برایشان حسابی باز نمی‌کنند.
برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب مسئولیت صفحه ۲۴۹ مراجعه کنید.
| ص ۲۴۷ الی ۲۴۹ ↶ روحیه‌ی بعدی: مأیوس و رنج‌دیده 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّه‌ها (قسمت ششم) 👤: مأیوس و رنج‌دیده 🔹درباره مأیوس: دل‌هایی هستند دریای درد و سرهایی هستند پیمانه‌‌ی غم، که از هر دردی دنیایی دارند و از هر غمی نمونه‌ای. این دردها توانشان را برده و محرومیت‌ها گره‌هایی در روانشان ‌و عصیان‌هایی در رفتارشان و بهت‌هایی و جنون‌هایی در نهادشان ریخته است. این‌ها در کنار این همه فشار، ساییده شده‌اند و زود رنج و مأیوس و بی‌امید گشته‌اند. 🔹عامل یأس: 1⃣ مجهول ماندن انسان و نقش او، همراه دردها و رنجها در زندگی و ظلم‌ها و ستم‌ها و اختلاف‌ها در خلقت، امید و اعتماد را از بین می‌برد. انسانی که نقش خویش را نشناخته و کار خود را نیافته، از کارگاه هستی توقع‌هایی دارد که او را می‌شکنند و او را می‌سوزانند. 2⃣ آنچه بار رنج‌ها را بر ما سنگین می‌کند و ما را می‌شکند، همین ایستایی و رکود ماست. این ایستایی و آن ناآگاهی، انسان را شکسته‌ی رنج‌ها خواهد کرد. آن‌ها که از خود حرکتی داشته‌اند و رشدی کرده‌اند و به وسعتی رسیده‌اند، آن‌ها از فشارها به ورزیدگی و به قدرت می‌رسند و از دردها درس می‌گیرند و از شکست خوردن، شکست دادن را می‌آموزند. آن‌ها که در برابر ستم دیگران ایستاده‌اند و آن‌ها را نپذیرفته‌اند و با آن درگیر شده‌اند، کم نمی‌آورند؛ چون ستم آن‌ها مسأله نیست، که مسأله پذیرفتن آن است. کسی که ظلم را نپذیرفت و با آن درگیر شد و یا از آن بهره برداشت، حتی در کنار رنج‌هایش رنجی نیست، که همراه سختی‌هایش راحتی دارد. 🔹روش درگیری و سازندگی: 1⃣ برعکس روحیه‌ی معاند و سرکش که ضربه می‌خواست، این روحیه پذیرش می‌خواهد. آن یکی احتیاج به کنترل داشت؛ چون سرعت زیاد او را به مرگ می‌رساند و این یکی احتیاج به هل دادن دارد و گاز می‌خواهد. 2⃣ در درون طرف غوغاست و در نهادش، در نگاهش، در سکوتش هزار فریاد است؛ فریادهایی که باید بیرون بریزند و عقده‌هایی که باید سر باز کنند. برای چنین روحیه‌های بسته‌ای باید گوش بود و زمینه‌ساز، تا حرف بزنند. برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب مسئولیت صفحه ۲۶۰ مراجعه کنید. | ص ۲۵۵ الی ۲۶۰ ↶ روحیه‌ی بعدی: پوچ و خسته و دل‌زده 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّه‌ها (قسمت هفتم) 👤: پوچ و خسته و دلزده 🔹درباره پوچی: آنها که در خود و در زندگانی خویش، برای این سرمایه‌ها مصرف‌هایی تراشیده‌اند و برای این استعدادها چاهی کنده‌اند، راحت و خوشحال خواهند بود. اما آنها که به این مصرف‌ها قانع نشده‌اند و این تلاوت تکرار را نخواسته‌اند و سرمایه‌های خویش را بیشتر از این محدوده یافته‌اند، ناچار بی‌مصرف بودن و پوچ بودن و 🔹عوامل پوچی: 1⃣ آنها که نان ندارند، می‌توانند برای نان و رفاه زنده باشند و به این خاطر مبارزه کنند و جان بدهند؛ اما آنها که همه چیز را دارند، دیگر برای چه زنده باشند؟ آنها که همه چیز را بدست آورده‌اند و به رفاه رسیده‌اند، همراه رفاه بی‌مصرف می‌شوند و بیهوده؛ و عامل این پوچی، رسیدن به بن‌بست‌ها و بدست آوردن آرزوهای همیشگی است... 2⃣ کسانی که آرزوهای بلندی را در دل کاشته‌اند و مقصدهای وسیعی را در نظر گرفته‌اند... اما دستشان کوتاه است و نردبانشان شکسته و پایشان در گل، اینها هم احساس پوچی و بی‌مصرف بودن را خواهند داشت... و با شکست‌ها به پوچی خواهند رسید. اینها برای چیزی زنده بوده‌اند که امکانِ یافتنش را نداشته‌اند... و با رسیدن به یأس و شکست، پوچی را یافته‌اند... 🔹روش درگیری و سازندگی: هنگامی که پوچی از انگیزه‌های گوناگونی برخوردار است و تحت تأثیر محیط‌ها و شرایط و روحیه‌های گوناگون قرار دارد، باید برای برخورد با آن و درمان آن از وسیله‌های گوناگونی استفاده کرد: 1⃣ آنها که به بن‌بست رسیده‌اند و بی‌مصرف شده‌اند، باید از بن‌بست‌ها بیرونشان کشید و با نشان دادن استعدادها آنها را به هدف‌هایی بالاتر از رفاه و تکامل و آزادی و عدالت رسانید و راه‌های دراز و سفرهای عظیم را نشانشان داد. 2⃣ و آنها که شکست خورده‌اند و دور از هدف‌ها خود را باخته‌اند و پوچی را شناخته‌اند باید آنها را با پاهای عظیم انسان که حتی در هنگامه‌ی عجر شکوفاتر می‌شود و در زمینه‌ی شکست بارورتر می‌گردد آشنا نمود و یا به آنها هدف‌هایی را نشان داد که انسان با شروعش رسیده و در کام اولش برده است و در هر حال، باختی برایش نبوده و شکستی در راهش نیامده است. 3⃣ و آنها که بی‌شخصیت و مقلد و اسیر شده‌اند و فقط به پوچی دهان باز کرده‌اند، باید از اسارت شهرت آزادشان کرد و به شخصیت رساندشان. و باید دستشان را باز کرد و علامت دروغشان را نشانشان داد و دُم‌خروسشان را در دستشان گذاشت. برای مطالعه بیشتر در مورد روش‌ها به کتاب مسئولیت و سازندگی مراجعه کنید. | ص ۲۶۳ الی ۲۶۸ ↶ روحیه‌ی بعدی: روحیه‌ی لیز و دنیازده 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّه‌ها (قسمت هشتم) 👤: روحیه‌ی لیز و دنیازده 🔹درباره دنیازدگی: هنگامى كه بينوايان رنج ديده از شب فقر و ذلت، به سپيده دم ثروت و صبحگاه عزت‏ها و اعتبارها مى‏رسند، برق ثروت چشم‏هاشان را مى‏گيرد و دل‏هاشان را مى‏بندد... خوشحالى در آن‏ها موج مى‏زند... حتى پايكوبى در آن‏ها نمودار مى‏شود و حالت دنيا زدگى و ليزى به آن‏ها دست مى‏دهد. اين‏ها مغرور نيستند؛ كه خود باخته‏اند... بحث‏هاى جدى را نمى‏توانند تحمل كنند. هر چه آن‏ها را به خويشتن نزديك كند و آن‏ها را از لحظه بيرون بياورد، آن‏ها را رنج مى‏دهد و مى‏رماند. اين‏ها فرارى از خويشتن هستند و زندانى لحظه‏هاى ثروت و عزت‏. 🔹عوامل دنیازدگی: 1⃣ بچه هايى كه توقع و اميدِ چيزى را نداشته‏اند و ناگهان پيش از انتظار خويش سوغاتى گرفته‏اند ... چنان شلوغ مى‏كنند و چنان جست و خيز برمى‏دارند و خوشحال مى‏شوند كه در اين‏ حال هيچ نمى‏فهمند. آن‏ها كه كم مى‏خواسته‏اند و زياد بدست آورده‏اند و ظرفيت دارايى‏شان را ندارند، اين‏ها به تعبير قرآن «فَرِحْ» مى‏شوند 2⃣ اين بى‏ظرفيتى و پريافتن، هنگامى كه با اعجاب چشم‏ها و بزرگداشت ديگران همراه مى‏شود خطرناك‏تر مى‏گردد و اين حالت فرار و ليزى و دنيا زدگى را به اوج مى‏رساند 3⃣ انسانى كه از گذشته‏ى خود بريده و از آينده چشم پوشيده و خود را زندانى لحظه‏ها و مدفون دارايى‏ها گردانده، اين چشم پوشى از گذشته و آينده و از حركت‏ها و تحول‏ها و اين چشم دوختن به حال و به لحظه، او را فريب مى‏دهند و او را گول مى‏زنند 🔹روش سازندگی و درگیری: 1⃣ اين روحيه‏ها، همانند بچه‏هاى شلوغ و بى‏آرام، تاب شنيدن مستمر و مستقيم را ندارند. خود ما وقتى كوچك‏تر بوديم، هر چه نصيحتمان مى‏كردند مى‏خنديديم؛ مخصوصا اگر چند نفر بوديم، به يكديگر نگاه مى‏كرديم و طرف را دست مى‏انداختيم، يا فرار مى‏كرديم و مى‏رفتيم‏ غرور يك دسته و ليزى و سر به هوايى دسته‏ى ديگر، آن‏ها را از شنيدن مستقيم و خطاب رو به رو مى‏رماند؛ اما هنگامى كه براى در بگويى، ديوارها هم گوش مى‏شوند و هنگامى كه داستان بگويى و از ناخود آگاهشان شروع كنى، سخت متأثر مى‏گردند و آهسته آهسته نزديك مى‏آيند و مى‏شنوند. برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب، صفحه ۲۸۷ مراجعه کنید 📚 | ص ۲۸۵ الی ۲۸۷ ↶ روحیه‌ی بعدی: سرد و سر در لاک 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّه‌ها (قسمت هشتم) 👤: سرد و سر در لاک 🔹درباره درونگرایی: درون گرا و سر در لاك، كسى است كه فقط با خودش زندگى مى‏كند و با خيال خودش خوش است و از خيال خودش رنج مى‏برد؛ به بيرون كار ندارد. حادثه‏هاى بيرون او را گرم نمى‏كنند و او را حركت نمى‏دهند كه در او مسخ مى‏شوند و رنگ مى‏بازند. 🔹عوامل درونگرایی: 1⃣ ...اين شكست‏ها و ضربه‏هاى بيرون يكى از عوامل درون‏گرايى و عرفان شرق حساب مى‏شود، كه در كنار عوامل ديگر جايگاه خود را دارد. نياز امنيت و آرامش هنگامى كه در بيرون تأمين نشود بايد از خود انسان و از درون او تأمين گردد. همان‏طور كه بدن هنگام كمبود غذاها از خود مايه مى‏گذارد و آب‏ مى‏شود، اين درون‏گرايى هم، آب شدن انسان براى تأمين يك كمبود و يك نياز درونى است. 2⃣ در درون انسان ديدگاه‏ها و صحنه‏ها و جريان‏هايى است زيباتر از ديدگاه‏هاى طبيعت و عميق‏تر از صحنه‏هاى بيرون. آن‏ها كه كليد اين نهان‏خانه را بدست مى‏آورند و با اين زبان آشنا مى‏شوند و به اين دنيا راه مى‏يابند، مشكل مى‏توانند از اين گنج‏ها چشم بپوشند و مشكل مى‏توانند از زبان ديگرى بشنوند و مشكل مى‏توانند دوباره به دنيا بيايند. 🔹روش سازندگی و درگیری: 1⃣ آن‏ها كه سوار حادثه‏ها مى‏شوند و به جاى فرار و بى‏تفاوتى و درگيرى، اين راه چهارم و اين بهره‏بردارى را مى‏شناسند، برداشت‏هاى زيادترى خواهند داشت و در خود به ذلت نخواهند نشست. كه اين پايگاه درونى، تاب تازيانه‏هاى بيرون را ندارد و آخرسر خودش هم فرو خواهد ريخت و در هم خواهد شكست و انسان را به جنون و مرگ خواهد سپرد. 2⃣ زيبايى و وسعت و عمق درون، براى آن‏ها كه با آن كارى را شروع نمى‏كنند و از آن‏جا سكوى پرشى نمى‏سازند، فقط مى‏شود وسيله‏ى سرگرمى‏... آن‏ها كه مى‏خواهند دريچه‏هاى بيشترى از وجود بسته‏ى خويش را بگشايند... بايد پس از فرار به خويش، از خويش هم فرار كنند. درون ما، سكويى براى پرش، بالى براى پرواز و توشه‏اى براى سفرهاى دراز دارد؛ و نمى‏تواند زندان سيار و قبرستان نزديك و همراه ما باشد. برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب، صفحه 299 مراجعه کنید 📚 | ص ۲۹۳ الی ۲۹۹ ↶ روحیه‌ی بعدی: خونسرد و بی‌رگ و بی‌تفاوت 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّه‌ها (قسمت نهم) 👤: روحیه‌ی خونسرد و بی‌رگ و بی‌تفاوت 🔹درباره بی تفاوتی: شايد در لحظه‏‌هاى شتاب و عجله، گرفتار خونسردهايى شده باشى كه خيلى آرام، لميده‏‌اند و هيچ باكشان نيست كه چه مى‏‌گذرد و چه پيش مى‏‌آيد. در آن لحظه كه تو، خون، خونت را مى‏‌خورد و هر سلولت فرياد است و دهان است، او تمام وجودش همچون كوه آرام، فريادهايت را به تو باز مى‏‌گرداند. 🔹عوامل بی تفاوتی: اين فكر كه سوختن و آرام بودن، خوبى و بدى، زندگى و مرگ، همه‏‌اش يک پا مى‏‌رود و تفاوتى نمى‏‌كند، بى‏‌تفاوتى را بارور مى‏‌نمايد و اهميت‏‌ها را نفى مى‏‌كند و حساسيت‏‌ها را مى‏‌برد؛ و هر چه باداباد و هر چه پيش آمد خوش آمد را شعار مى‏‌سازد. بعضى‏‌ها در تنهايى مى‏‌جوشند و كارهاى خود را كاملا انجام مى‏‌دهند، اما همين كه چشمشان به ديگران مى‏‌افتد و كاركن‏‌هايى را مى‏‌بينند، آرام مى‏‌گيرند و بى‏‌تفاوت مى‏‌نشينند. 🔹روش سازندگی و درگیری: در اين هستى، بر فرض خدا را نفى كرديم، با پذيرش قانونمندى و نظم هستى و علمى بودن هستى، ديگر نمى‏‌توانيم بى‏‌تفاوت و لوطى‏‌وار و عشقى حركت كنيم. در هستى قانونمند، درگيرى با قانون‏‌ها، با بهره‏‌بردارى از آن‏‌ها برابر نيست. كسى كه با آتش، با برق، با ميكروب‏‌ها يا ... درگير مى‏‌شود و دل به دريا مى‏‌زند، با آن كس كه از اين‏‌ها بهره مى‏‌گيرد و با آن‏ها هماهنگ‏ مى‏‌شود و آن‏‌ها را اسير مى‏‌كند يكسان نيست. در هستى مقدر و هماهنگ، در هستى مرتبط و وابسته، بدى محبوس نمى‏‌شود و در يک جا نمى‏‌ماند؛ كه جدا شدن يک نگاه از جايگاه خود بر تمام هستى اثر مى‏‌گذارد و تمام نسل‏‌ها را در برمى‏‌گيرد. و در اين هستى وابسته نمى‏‌توان فسادها و لوطى‏‌گرى‏‌ها را نديده گرفت و نمى‏‌توان با مزاحم‏‌ها و سنگ‏‌هاى راه، صلح كلى شد. نمى‏‌توان همه را خوب دانست و با همه دست داد. 📚 | ص ۳۰۵ الی ۳۰۹ ↶ روحیه‌ی بعدی: 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ ‌ ╭✤ @Einsad ✤╮