💠 روحيّهها (قسمتاول)
#انواع_روحیه_ها
🔹 ۱. منفعتطلب؛ بیشکل
۲. مغرور و خودخواه؛ شكل گرفته و سنگى،
۳. معاند و لجوج و بىاعتنا
۴. بدبين و شكاک،
۵. مأيوس و رنج ديده و محروم،
۶. خسته و پوچ و دلزده،
۷. ليز و فرارى و دنيازده
۸. سرد و سر در لاک،
۹. بىرگ و بىتفاوت،
۱۰. بىشخصيت و ترسو
🔹 [هرکدام از این روحیهها] علامتهايى دارند كه با آن شناخته مىشوند؛ نه با حرف و نه با عمل و نه با دوستان، با هيچكدام از اينها شناخته نمىشوند.
بعضىها به قدرى زيرک و زرنگ هستند كه همه چيز را نشان مىدهند جز خودشان را و با هر كسى دوست مىشوند جز با همتيپشان و هر حرفى را مىزنند جز عقيدهشان را...
و اين است كه از عمل و از حرف و از معاشرتهاشان شناخته نمىشوند، بلكه فقط با علامتها شناخته مىشوند و اين علامتها در حالتها و تُنِ صدا و نور نگاهشان پنهان هستند و كسانى آنها را مىشناسند كه اين علامتها را شناخته باشند.
🔹 چه بسا من مدتها با مريضى باشم و مرض او را نشناسم، در حالى كه يک طبيب با يك نگاه او را مىشناسد.
حتى بالاتر بايد گفت، چه بسا كه خود مريض هم از حال خود بىخبر باشد و دردى را كه هنوز در حال پنهانى و كمون به سر مىبرد و بروز نكرده، نبيند.
چه بسيار كسانى كه از خود انسان به او آگاهتر و بيناتر باشند و علامتها را بهتر مىشناسند.
...بايد هر يک از اين روحيهها و طرز برخورد با آنها را بررسى كنيم
📚 #مسئولیت_و_سازندگى | ص ۲۲۳ و ۲۲۴
📝 استاد علی صفایی حائری
#⃣ #متن #روحیه
•═══••@Einsad••═══•
💠 روحيّهها (قسمتدوم)
#انواع_روحیه_ها : 👤 منافق (بیشکل)
│معنای نفاق:
🔹 بارها گفتهام، منافق؛ يعنى بىشكل؛ يعنى بىرو، نه دو رو. منافق مثل آب است، شكل ندارد. به شكل ظرفى است كه در آن قرار مىگيرد. به شكل محيطى است كه در آن زندگى مىكند. همين كه محيطش عوض شد، وضعش عوض مىشود. او مىبيند كه منافع، آن به آن، جا عوض مىكنند. او حركت انتقالى منافع را مىبيند، در نتيجه هيچ شكل نمىگيرد؛ تا در هر ظرفيت و موقعيت بتواند آن را پر كند و با آن هماهنگ شود و تمام بهرهها را بردارد.
│عامل نفاق:
🔹 عامل و انگيزهى اين بىشكلى همين منفعت طلبى است.
│علامتها:
🔹 بر اساس همين عامل است كه علامتهاى #تزلزل ، #حيرت ، #ترس ، #دروغ ، #زدوبند ، #جاسوسى ، #فتنه_گرى و #عذر_تراشى آشكار مىشوند...
(برای مطالعه بیشتر درباره علامتهای این روحیه به کتاب مراجعه کنید)
│روش سازندگى و درگيرى:
❶ تصويرى از طعمه شدن و از دست رفتن
❷ نشان دادن منافع ثابت و سودهاى مشخص
❸ تهديد و ضربه
❹ رو آوردن و در سطح نگاه داشتن
↶ روحیهی بعدی: مغرورها
📚 #مسئولیت_و_سازندگى | ص ۲۲۹ و ۲۳۰
📝 استاد علی صفایی حائری
#⃣ #متن #روحیه
•═══••@Einsad••═══•
💠 روحيّهها (قسمتسوم)
#انواع_روحیه_ها : 👤 مغرور (شکلگرفته و سرشار)
│معنای غرور:
🔹 #غرور خود را فريفتن است و خشنودى از خويشتن؛ دلخوشى به دارايى هاست و فرار از خواستنها. و اين غرور است كه قناعت مىآورد و قناعت، ركود، تحجر و مرگ. و اين فاجعهى انسان است كه شكل بگيرد، اما سنگى بماند و ريشه هايش را قطع بكند و بارور نگردد.
│عامل غرور:
🔹 انگيزهى اين از خود راضى بودن و سنگى شدنها، گمكردن معيارها و ميزانهاست. ما اگر در محاسبهها و اندازهگيرىها، به دارايىها و عملها و كاركردها توجه كنيم، به غرور مىرسيم و به ركود مىرسيم...
اما با محاسبهى نسبتها و محاسبهى عاملها و انگيزهها، به حقارت كار خويش پى مىبريم؛ مىبينيم چقدر مىتوانستيم پيش بتازيم و چقدر عقب كشيدهايم.
│روش سازندگى و درگيرى:
❶ اين روحيهى #مغرور و سرشار را بايد پيش از هرچيز خالى كرد. نمىتوان به اينها چيزى داد.
❷ هنگامى كه اينها از درون پوک شدند، با يک ضربه آنها را به خود بياورى
❸ كسانى كه در سطح پايينتر يا برابر قرار دارند، مىتوانند از راه شاگردى به مغرورها درس بدهند و مىتوانند با اين لباس كار خود را عملى بنمايند.
↶ روحیهی بعدی: لجوج و بیاعتنا
📚 #مسئولیت_و_سازندگى | ص ۲۳۱ الی ۲۳۵
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
•═══••@Einsad••═══•
💠 روحيّهها (قسمت چهارم)
#انواع_روحیه_ها 👤: معاند و لجوج و بىاعتنا
🔹معنای عناد: عناد، از راه بيرون رفتن است و تكروى كردن و به دور خود ديوار كشيدن و دروازهها را بستن و در برابر ايستادن.
🔹عامل عناد:
1⃣ انگيزهى اين عناد و سركشى، ترس از حلشدن و از دست رفتن است و خيال مىكند با پذيرفتن، خود را باخته و خويشتن را از دست داده است.
و اين است كه در برج عاج خويش مىنشيند و خود را زندانى خويش مىسازد كه مبادا گردى بر او بنشيند.
2⃣ ...عشق به خود نشان دادن و خود را به ثبت رساندن هم تكروى و كاسهها را جدا كردن و خود را به چشم كشيدن و عناد ورزيدن را به وجود مىآورد. شخص مىخواهد با جدا كردن خويش از ديگران، چشمها را به سوى خود بكشد و آنها را در خود نگاه دارد.
🔹روش درگیری و سازندگی:
1️⃣ انسان گذشته از اين نيروى خودنمايى، از نيروى قوىترى بهرهمند است و آن هم خودخواهى است؛ و خودنمايىها از خودخواهىها سرچشمه مىگيرند و با آن كنترل مىشوند. آنجا كه خودنمايى، از ما مىكاهد، خودخواهى آن را كنار مىزند...
...با اين توضيح است كه معاند، تغيير شكل مىدهد؛ چون آنجا كه در قاطى شدنها «زياد شدنها و به ثبت رسيدنهاست» و در تنهايىها و تكروىها و در حصار نشستنها «مرگ و از دست رفتن»، ديگر سركشى و تكروى و عنادى نخواهد بود...
باقی روشهای مرحوم استاد درمورد این روحیه را میتوانید در کتاب مسئولیت و سازندگی مطالعه کنید.
#مسئولیت_و_سازندگی | ص ۲۴۱ الی ۲۴۵
↶ روحیهی بعدی: بدبین و شکّاک
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّهها (قسمت پنجم)
#انواع_روحیه_ها 👤: روحیهها بدبین و شکّاک
🔹معنای شک و بدبینی:
اینها عاشق و کوشا و بیآرام هستند و میتوانند گامهای بلندی بردارند. اینها همانند سیلاب میخروشند...
تا آنجا که به مانعها و سنگها برمیخورند و برمیگردند و به نفرت و بدبینی و در نتیجه شک و تردید دچار میشوند و شک را میپذیرند.
🔹عامل شک و بدبینی:
1⃣ عامل این فرار و بازگشت، یکی همان سوز و عطش آنهاست. آنها مشتاق دریاها بودند، اما قطره قطره هم آب ننوشیدهاند؛ و اگر مینوشیدند به مرگ میرسیدند؛ چون عطش آنها بیشتر از ظرفیتشان است. آنها زودتر از اینکه بالی بگیرند، عشق پرواز به مرگشان داده است.
2⃣ اینها با آن روح پاک فعال، توقع خوبی و پاکی و حرکت و شور دارند. اینها میخواهند خوبیها را ببینند و از خوبها درس بگیرند؛ و این است که ضربه میخورند و له میشوند.
3⃣ آن حالت روحی و آن آمادگی درونی آنها و این توقع و انتظار خوبی و پاکی از یک طرف و برخوردی با همراههای فاسد و کثیف و یا دوستانی بیتفاوت و خاموش از طرف دیگر، آنها را به نفرت و فرار میکشاند و میرماند...
4⃣ تلقینها و آوازهگریها در یک دسته ساده و خوشبین، بدبینیها و فرارها و نفرتها و دشمنیهایی به وجود میآورند که امکان تفاهم و احتمال نرمشی باقی نمیگذارند.
آنها که خود، ضربه خوردهاند و یا اساساً معرض هستند، با آوازهگری و تبلیغات خود، بدبینیهایی را در زمینهای خوشبینی میکارند و بارور مینمایند و خرمنهایی از کینه و بغض انبار میکنند و به خورد خلق میدهند.
🔹روش درگیری و سازندگی:
1⃣ اینها چون فراری و نفرتزده هستند، در نتیجه کسی میتواند با آنها باشد و در آنها نفوذ کند که مشخص و وابسته، مهاجم و خام نباشد. این است که باید او را پذیرفت و از او شنید و آنگاه از داستان خود گفتوگو کرد و به او نشان داد که ما در انتظار بیرون نیستیم؛ کسانی که ما در انتظار نشستهاند، حتی مرغها برایشان حسابی باز نمیکنند.
برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب مسئولیت صفحه ۲۴۹ مراجعه کنید.#مسئولیت_و_سازندگی | ص ۲۴۷ الی ۲۴۹ ↶ روحیهی بعدی: مأیوس و رنجدیده 📝 استاد علے صفایے حائرے #⃣ #متن #روحیه ╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّهها (قسمت ششم)
#انواع_روحیه_ها 👤: مأیوس و رنجدیده
🔹درباره مأیوس:
دلهایی هستند دریای درد و سرهایی هستند پیمانهی غم، که از هر دردی دنیایی دارند و از هر غمی نمونهای.
این دردها توانشان را برده و محرومیتها گرههایی در روانشان و عصیانهایی در رفتارشان و بهتهایی و جنونهایی در نهادشان ریخته است.
اینها در کنار این همه فشار، ساییده شدهاند و زود رنج و مأیوس و بیامید گشتهاند.
🔹عامل یأس:
1⃣ مجهول ماندن انسان و نقش او، همراه دردها و رنجها در زندگی و ظلمها و ستمها و اختلافها در خلقت، امید و اعتماد را از بین میبرد. انسانی که نقش خویش را نشناخته و کار خود را نیافته، از کارگاه هستی توقعهایی دارد که او را میشکنند و او را میسوزانند.
2⃣ آنچه بار رنجها را بر ما سنگین میکند و ما را میشکند، همین ایستایی و رکود ماست. این ایستایی و آن ناآگاهی، انسان را شکستهی رنجها خواهد کرد.
آنها که از خود حرکتی داشتهاند و رشدی کردهاند و به وسعتی رسیدهاند، آنها از فشارها به ورزیدگی و به قدرت میرسند و از دردها درس میگیرند و از شکست خوردن، شکست دادن را میآموزند.
آنها که در برابر ستم دیگران ایستادهاند و آنها را نپذیرفتهاند و با آن درگیر شدهاند، کم نمیآورند؛ چون ستم آنها مسأله نیست، که مسأله پذیرفتن آن است. کسی که ظلم را نپذیرفت و با آن درگیر شد و یا از آن بهره برداشت، حتی در کنار رنجهایش رنجی نیست، که همراه سختیهایش راحتی دارد.
🔹روش درگیری و سازندگی:
1⃣ برعکس روحیهی معاند و سرکش که ضربه میخواست، این روحیه پذیرش میخواهد. آن یکی احتیاج به کنترل داشت؛ چون سرعت زیاد او را به مرگ میرساند و این یکی احتیاج به هل دادن دارد و گاز میخواهد.
2⃣ در درون طرف غوغاست و در نهادش، در نگاهش، در سکوتش هزار فریاد است؛ فریادهایی که باید بیرون بریزند و عقدههایی که باید سر باز کنند. برای چنین روحیههای بستهای باید گوش بود و زمینهساز، تا حرف بزنند.
برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب مسئولیت صفحه ۲۶۰ مراجعه کنید.
#مسئولیت_و_سازندگی | ص ۲۵۵ الی ۲۶۰
↶ روحیهی بعدی: پوچ و خسته و دلزده
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّهها (قسمت هفتم)
#انواع_روحیه_ها 👤: پوچ و خسته و دلزده
🔹درباره پوچی:
آنها که در خود و در زندگانی خویش، برای این سرمایهها مصرفهایی تراشیدهاند و برای این استعدادها چاهی کندهاند، راحت و خوشحال خواهند بود.
اما آنها که به این مصرفها قانع نشدهاند و این تلاوت تکرار را نخواستهاند و سرمایههای خویش را بیشتر از این محدوده یافتهاند، ناچار بیمصرف بودن و پوچ بودن و
🔹عوامل پوچی:
1⃣ آنها که نان ندارند، میتوانند برای نان و رفاه زنده باشند و به این خاطر مبارزه کنند و جان بدهند؛ اما آنها که همه چیز را دارند، دیگر برای چه زنده باشند؟
آنها که همه چیز را بدست آوردهاند و به رفاه رسیدهاند، همراه رفاه بیمصرف میشوند و بیهوده؛ و عامل این پوچی، رسیدن به بنبستها و بدست آوردن آرزوهای همیشگی است...
2⃣ کسانی که آرزوهای بلندی را در دل کاشتهاند و مقصدهای وسیعی را در نظر گرفتهاند... اما دستشان کوتاه است و نردبانشان شکسته و پایشان در گل، اینها هم احساس پوچی و بیمصرف بودن را خواهند داشت... و با شکستها به پوچی خواهند رسید.
اینها برای چیزی زنده بودهاند که امکانِ یافتنش را نداشتهاند... و با رسیدن به یأس و شکست، پوچی را یافتهاند...
🔹روش درگیری و سازندگی:
هنگامی که پوچی از انگیزههای گوناگونی برخوردار است و تحت تأثیر محیطها و شرایط و روحیههای گوناگون قرار دارد، باید برای برخورد با آن و درمان آن از وسیلههای گوناگونی استفاده کرد:
1⃣ آنها که به بنبست رسیدهاند و بیمصرف شدهاند، باید از بنبستها بیرونشان کشید و با نشان دادن استعدادها آنها را به هدفهایی بالاتر از رفاه و تکامل و آزادی و عدالت رسانید و راههای دراز و سفرهای عظیم را نشانشان داد.
2⃣ و آنها که شکست خوردهاند و دور از هدفها خود را باختهاند و پوچی را شناختهاند باید آنها را با پاهای عظیم انسان که حتی در هنگامهی عجر شکوفاتر میشود و در زمینهی شکست بارورتر میگردد آشنا نمود و یا به آنها هدفهایی را نشان داد که انسان با شروعش رسیده و در کام اولش برده است و در هر حال، باختی برایش نبوده و شکستی در راهش نیامده است.
3⃣ و آنها که بیشخصیت و مقلد و اسیر شدهاند و فقط به پوچی دهان باز کردهاند، باید از اسارت شهرت آزادشان کرد و به شخصیت رساندشان.
و باید دستشان را باز کرد و علامت دروغشان را نشانشان داد و دُمخروسشان را در دستشان گذاشت.
برای مطالعه بیشتر در مورد روشها به کتاب مسئولیت و سازندگی مراجعه کنید.
#مسئولیت_و_سازندگی | ص ۲۶۳ الی ۲۶۸
↶ روحیهی بعدی: روحیهی لیز و دنیازده
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّهها (قسمت هشتم)
#انواع_روحیه_ها 👤: روحیهی لیز و دنیازده
🔹درباره دنیازدگی:
هنگامى كه بينوايان رنج ديده از شب فقر و ذلت، به سپيده دم ثروت و صبحگاه عزتها و اعتبارها مىرسند، برق ثروت چشمهاشان را مىگيرد و دلهاشان را مىبندد... خوشحالى در آنها موج مىزند... حتى پايكوبى در آنها نمودار مىشود و حالت دنيا زدگى و ليزى به آنها دست مىدهد. اينها مغرور نيستند؛ كه خود باختهاند... بحثهاى جدى را نمىتوانند تحمل كنند. هر چه آنها را به خويشتن نزديك كند و آنها را از لحظه بيرون بياورد، آنها را رنج مىدهد و مىرماند. اينها فرارى از خويشتن هستند و زندانى لحظههاى ثروت و عزت.
🔹عوامل دنیازدگی:
1⃣ بچه هايى كه توقع و اميدِ چيزى را نداشتهاند و ناگهان پيش از انتظار خويش سوغاتى گرفتهاند ... چنان شلوغ مىكنند و چنان جست و خيز برمىدارند و خوشحال مىشوند كه در اين حال هيچ نمىفهمند. آنها كه كم مىخواستهاند و زياد بدست آوردهاند و ظرفيت دارايىشان را ندارند، اينها به تعبير قرآن «فَرِحْ» مىشوند
2⃣ اين بىظرفيتى و پريافتن، هنگامى كه با اعجاب چشمها و بزرگداشت ديگران همراه مىشود خطرناكتر مىگردد و اين حالت فرار و ليزى و دنيا زدگى را به اوج مىرساند
3⃣ انسانى كه از گذشتهى خود بريده و از آينده چشم پوشيده و خود را زندانى لحظهها و مدفون دارايىها گردانده، اين چشم پوشى از گذشته و آينده و از حركتها و تحولها و اين چشم دوختن به حال و به لحظه، او را فريب مىدهند و او را گول مىزنند
🔹روش سازندگی و درگیری:
1⃣ اين روحيهها، همانند بچههاى شلوغ و بىآرام، تاب شنيدن مستمر و مستقيم را ندارند. خود ما وقتى كوچكتر بوديم، هر چه نصيحتمان مىكردند مىخنديديم؛ مخصوصا اگر چند نفر بوديم، به يكديگر نگاه مىكرديم و طرف را دست مىانداختيم، يا فرار مىكرديم و مىرفتيم غرور يك دسته و ليزى و سر به هوايى دستهى ديگر، آنها را از شنيدن مستقيم و خطاب رو به رو مىرماند؛ اما هنگامى كه براى در بگويى، ديوارها هم گوش مىشوند و هنگامى كه داستان بگويى و از ناخود آگاهشان شروع كنى، سخت متأثر مىگردند و آهسته آهسته نزديك مىآيند و مىشنوند.
برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب، صفحه ۲۸۷ مراجعه کنید
📚 #مسئولیت_و_سازندگی | ص ۲۸۵ الی ۲۸۷
↶ روحیهی بعدی: سرد و سر در لاک
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّهها (قسمت هشتم)
#انواع_روحیه_ها 👤: سرد و سر در لاک
🔹درباره درونگرایی:
درون گرا و سر در لاك، كسى است كه فقط با خودش زندگى مىكند و با خيال خودش خوش است و از خيال خودش رنج مىبرد؛ به بيرون كار ندارد. حادثههاى بيرون او را گرم نمىكنند و او را حركت نمىدهند كه در او مسخ مىشوند و رنگ مىبازند.
🔹عوامل درونگرایی:
1⃣ ...اين شكستها و ضربههاى بيرون يكى از عوامل درونگرايى و عرفان شرق حساب مىشود، كه در كنار عوامل ديگر جايگاه خود را دارد.
نياز امنيت و آرامش هنگامى كه در بيرون تأمين نشود بايد از خود انسان و از درون او تأمين گردد. همانطور كه بدن هنگام كمبود غذاها از خود مايه مىگذارد و آب مىشود، اين درونگرايى هم، آب شدن انسان براى تأمين يك كمبود و يك نياز درونى است.
2⃣ در درون انسان ديدگاهها و صحنهها و جريانهايى است زيباتر از ديدگاههاى طبيعت و عميقتر از صحنههاى بيرون. آنها كه كليد اين نهانخانه را بدست مىآورند و با اين زبان آشنا مىشوند و به اين دنيا راه مىيابند، مشكل مىتوانند از اين گنجها چشم بپوشند و مشكل مىتوانند از زبان ديگرى بشنوند و مشكل مىتوانند دوباره به دنيا بيايند.
🔹روش سازندگی و درگیری:
1⃣ آنها كه سوار حادثهها مىشوند و به جاى فرار و بىتفاوتى و درگيرى، اين راه چهارم و اين بهرهبردارى را مىشناسند، برداشتهاى زيادترى خواهند داشت و در خود به ذلت نخواهند نشست. كه اين پايگاه درونى، تاب تازيانههاى بيرون را ندارد و آخرسر خودش هم فرو خواهد ريخت و در هم خواهد شكست و انسان را به جنون و مرگ خواهد سپرد.
2⃣ زيبايى و وسعت و عمق درون، براى آنها كه با آن كارى را شروع نمىكنند و از آنجا سكوى پرشى نمىسازند، فقط مىشود وسيلهى سرگرمى... آنها كه مىخواهند دريچههاى بيشترى از وجود بستهى خويش را بگشايند... بايد پس از فرار به خويش، از خويش هم فرار كنند. درون ما، سكويى براى پرش، بالى براى پرواز و توشهاى براى سفرهاى دراز دارد؛ و نمىتواند زندان سيار و قبرستان نزديك و همراه ما باشد.
برای خواندن باقی روشهای مرحوم استاد به کتاب، صفحه 299 مراجعه کنید
📚 #مسئولیت_و_سازندگی | ص ۲۹۳ الی ۲۹۹
↶ روحیهی بعدی: خونسرد و بیرگ و بیتفاوت
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
╭✤ @Einsad ✤╮
💠 روحيّهها (قسمت نهم)
#انواع_روحیه_ها 👤:
روحیهی خونسرد و بیرگ و بیتفاوت
🔹درباره بی تفاوتی:
شايد در لحظههاى شتاب و عجله، گرفتار خونسردهايى شده باشى كه خيلى آرام، لميدهاند و هيچ باكشان نيست كه چه مىگذرد و چه پيش مىآيد.
در آن لحظه كه تو، خون، خونت را مىخورد و هر سلولت فرياد است و دهان است، او تمام وجودش همچون كوه آرام، فريادهايت را به تو باز مىگرداند.
🔹عوامل بی تفاوتی:
اين فكر كه سوختن و آرام بودن، خوبى و بدى، زندگى و مرگ، همهاش يک پا مىرود و تفاوتى نمىكند، بىتفاوتى را بارور مىنمايد و اهميتها را نفى مىكند و حساسيتها را مىبرد؛ و هر چه باداباد و هر چه پيش آمد خوش آمد را شعار مىسازد.
بعضىها در تنهايى مىجوشند و كارهاى خود را كاملا انجام مىدهند، اما همين كه چشمشان به ديگران مىافتد و كاركنهايى را مىبينند، آرام مىگيرند و بىتفاوت مىنشينند.
🔹روش سازندگی و درگیری:
در اين هستى، بر فرض خدا را نفى كرديم، با پذيرش قانونمندى و نظم هستى و علمى بودن هستى، ديگر نمىتوانيم بىتفاوت و لوطىوار و عشقى حركت كنيم.
در هستى قانونمند، درگيرى با قانونها، با بهرهبردارى از آنها برابر نيست. كسى كه با آتش، با برق، با ميكروبها يا ... درگير مىشود و دل به دريا مىزند، با آن كس كه از اينها بهره مىگيرد و با آنها هماهنگ مىشود و آنها را اسير مىكند يكسان نيست. در هستى مقدر و هماهنگ، در هستى مرتبط و وابسته، بدى محبوس نمىشود و در يک جا نمىماند؛ كه جدا شدن يک نگاه از جايگاه خود بر تمام هستى اثر مىگذارد و تمام نسلها را در برمىگيرد.
و در اين هستى وابسته نمىتوان فسادها و لوطىگرىها را نديده گرفت و نمىتوان با مزاحمها و سنگهاى راه، صلح كلى شد. نمىتوان همه را خوب دانست و با همه دست داد.
📚 #مسئولیت_و_سازندگی | ص ۳۰۵ الی ۳۰۹
↶ روحیهی بعدی:
📝 استاد علے صفایے حائرے
#⃣ #متن #روحیه
╭✤ @Einsad ✤╮