✅ مشکلات تمامیت ندارند
🔶استاد علی صفایی حائری:
هيچگاه خدا،باج بىكارى و تنبلى ما را نمىدهد! او مىخواهد كه زمينهى حركت و تحوّل ما را فراهم كند و امكان انتخاب ما را آماده سازد. پس دنيايى همراه رنج و حادثههايى بىامان و درگيرىهايى مستمر و مداوم مىآورد تا ما با برخوردها به تماميّت خويش برسيم.
مشكلات تماميّت ندارد. اين ما هستيم كه بايد تماميّت خود را به دست بياوريم و پايدارى كنيم ؛ وگرنه همچون قوم موسى، گرفتار تيه و سرگردانى مىشويم و چهل سال،با اينكه مىرويم،به جايى نمىرسيم. و اين پاداش سستىها و كوتاهىهاى ماست.
📚 #نامه_هاى_بلوغ ص 108
🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#خیلی_جنایت_کرده_ایم
در دنیایی که پیرمردها زیر بار هستند ، دخترها فاسد و پسرها ضایع شده اند ، دل من به این خوش است که پول هایم را روی هم گذاشته ام و یا آن ها را به انگشتر یا طلای چند میلیونی تبدیل کرده ام و بعد هم توقع دارم که در نماز شب ، دلم بلرزد و یا در حرم که قرار می گیرم ، منقلب شوم ! مرحوم بحرالعلوم که یکی از علمای بزرگ است ، برای یکی از علماء که خود صاحب کرامات است ، پیغام می فرستد تا خدمت ایشان برسد . وقتی می آید ، می بیند که این بزرگ در حالی که دست به محاسنش گرفته ، خیلی منقلب و ناراحت است . آن بزرگ به او می گوید : تو هستی و در همسایگی ات کسی است که دو روز غذا نخورده و گرسنه مانده است ؟! چرا کاری نکرده ای ؟! آن عالم در جواب می گوید که من نمی دانستم . آن بزرگ اعتراض می کند که چرا نباید بدانی ؟! اگر می دانستی و اقدام نمی کردی ، که یهودی بودی ! حال شما ببینید در همسایگی خود چه افرادی سوختند و از بین رفتند ! نه در همسایگی ، که (در خانه خود) چقدر زن و بچه ها ی ما ضایع شدند و یا خواهر و برادرهای ما به فساد و فحشاء کشیده شدند . با این همه کوتاهی ، انتظار داریم که دلمان بلرزد ؟ خیلی جنایت کرده ایم ! روزی که دفتر اعمالمان را به ما نشان بدهند ، آن روز روز وجلِ ماست .
📚 اخبات ، علی صفایی حائری ، ص 115
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
4_5803062517013938809.mp3
758.8K
✅ #نیازها_در_جمع 3⃣
🔶استاد علی صفایی حائری
در کارهای جمعی، کارها را بین خود باید تقسیم کرد و مستقل کار کرد...
🌿 @einsad
✅ #تربیت_کودک
🔶استاد علی صفایی حائری:
كودك انسان از مغز و قلب برخوردار است و مربى بايد در اين روح پايگاه و تشكيلاتى راه بيندازد؛ در مغز كودك شناختها و آگاهىها و در دل او علاقه و عشق به هدفى و شخصى و راهى را جا دهد و كودك را بسازد.
راه سازندگى و آگاهى دادن به كودك نمىتواند از طريق مقاله و وعظ و مسائل فلسفى باشد؛ چون هنوز شناخت او تا اين حد نيامده،بلكه بايد به كمك داستانها باشد؛ آن هم داستانهايى كه مايۀ خيال و شگفتى دارد، آن هم به طور غير مستقيم «و به در بگو تا ديوار گوش كند»،براى ديگران گفتن و شخص ديگرى را در نظر داشتن.
بايد از اين راه و داستانهايى با اين طرز فكر كمك گرفت. چند تا فرمان خشك اخلاقى نمىتواند كودك را متقاعد كند، همانطور كه گفتگوهاى مستقيم كودك را خسته مىكند، اما داستانها آن هم با مايۀ تخيّلى و شگفتىها و يا سبك غير مستقيم، اين كار را به خوبى انجام مىدهد و فرمانها را توجيه مىكند و موقعيّت مربى و كودك را مشخص مىنمايد و توضيح مىدهد
📚 #تربیت_کودک ، ص 71
🌿 @einsad
✅بار سنگين تكاليف، هنگامى بر تو سبك مىشود، كه...
🔶استاد علی صفایی حائری:
اگر مذهب را امر و نهى و بكن و نكنهاى خشك و زندگى سوز بدانى، كه نشاط و روح تو را به زندان مىافكند؛ ناچار در برابر آن مىايستى و از زير بارَش، شانه خالى مىكنى.
اما اگر جهان قانونمند و رابطههاى پيچيده را باور كردى، آنوقت دقّت و حذر ، در تو زنده مىشود و تو در اين كوير مبهم و جنگل تاريك، به دنبال آشنا و بَلَد و آگاهى مىكردى، كه بهتو بگويد از كجا بيا، از كجا نرو؛ بكن و نكنها را انتظار مىكشى؛ چون پيچيدگى راه و حجم خطر و آشنايى جلودار را مىدانى و محبّت و رأفت او را ديدهاى و امامت و رسالت او را باور كردهاى.
بار سنگين تكاليف، هنگامى بر تو سبك مىشود، كه تو خودت و جهان و آدمها و رابطهى پيچيدهى اينها را شناخته باشى؛ و به نارسايى غريزه و علم و عقل و وجدان خودت رسيده باشى.
📚 #نامه_های_بلوغ ، ص 114
🌿 @einsad
4_5803062517013938810.mp3
650K
✅ #نیازها_در_جمع 4⃣
استاد علی صفایی حائری
💌 #مهم
تا زمانی که ظرفیت و قدرت کاری را در خود ایجاد نکرده اید نباید وارد آن کار شوید...
🌿 @einsad
🔵 برنامه آموزشی موسسه لیله القدر
📍قم، خ طالقانی، ک 87، پ19، موسسه ليلةالقدر
🌿 @einsad
✅ #شفاعت
🔶استاد علی صفایی حائری:
شفاعت، آنجايى است كه تو زمينهاى داشته باشى و ريشهاى داشته باشى. آنگاه، آفتهاو بدىها را يا با توبهى خودت و استغفار خودت پاك مىكنى و يا با استغفار ديگرى و طلب ديگرى، كه جفت تو و همراه زمينهى آمادهى تو مىشود و شفيع و همراه تو مىگردد. آنجا كه تو زمينهاى نداشته باشى، نه توبهاى از خودت باقى مىماند و نه شفاعتى و همراهى از شفيعى.
📚 #نامه_های_بلوغ ص۹۱
🌿 @einsad
✅ عشق دیدار امام زمان
🔶استاد علی صفایی حائری:
مىگوييم مىخواهيم امام را ببينيم و اين يك عشق است، ولى باز نشده و شكل نگرفته.
عاشق مىخواهد راحت معشوق را فراهم كند، نه راحت خودش را، چون راحت خودش، همان راحت محدود و مانده و فانى است.
پس بايد تو كارهايى كه به عهدۀ امام است، عهدهدار باشى.
مالك، على را نمىگرفت كه بايست تا اندامت را ببينيم، كه مىرفت تا رنج على را كم كند و سنگينى على را بردارد، حتى اگر فرسنگها از او دور شود و سالها او را نبيند، كه آنها در جدايىشان باهمند و جمعند، ولى ديگران در جمعشان هم از على جدايند.
عشقى كه شكل بگيرد، حركت مىشود. شورِ ديدنى كه شكل بگيرد، كوشيدن مىشود. شايد امروز اگر بشنوى كه امام در صد كيلومترى است آرام نگيرى و بدوى، ولى هنگامى كه پخته شدى اگر هم بدانى امام در بيست مترى تو است جرأت رفتن ندارى، كه مبادا وجود تو، حضور تو، نگاه تو، حركت دست و پاى تو، بى حساب باشد و رنج امام.
اينجاست كه عشقت چندين برابر شده، ولى راه افتاده و شكل گرفته و مصرف شده و دست و پا و فكر و خيال و زبان و كلام تو را كنترل كرده است و به تو ظرفيت داده، كه بار بكشى، نه اينكه خودت بار باشى. تو براى آنهايى، نه بر آنها. كه گفتهاند: «كونوا لنا زينا و لا تكونوا علينا شينا ١» ؛ زينتى براى ما باشيد، نه ننگى بر ما.
📚 #تومي_آيي (ويرايش جديد)، ص87
🌿 @einsad
4_5803062517013938811.mp3
361.9K
✅ #نیازها_در_جمع 5⃣
استاد علی صفایی حائری
در کارها باید آگاهی، عشق و امکانات فراهم باشد...
🌿 @einsad
📚 #معرفی_کتاب
📗 #رشد
📝 #استادعلی_صفائی_حائری
🔸 کتاب «رشد» نخستین کتاب استاد علی صفایی حائری است. به توصیه شاگردان استاد، برای آشنایی با اندیشه وی، و هم برای آغاز سلوک و جریان فکری در فرد، بهتر است از این کتاب آغاز کرد.
🔹استاد صفایی در این کتاب از نگاه سطحی به مفاهیم دینی انتقاده کرده و تعریفهایی نو از اسلام، ایمان، تقوا، احسان و اخبات ارائه داده است.
🔸مهمترین مسئله کتاب نظریه جدیدی است که در آن درخصوص هدف نهایی خلقت انسان مطرح شده است.
🔹 در این کتاب استاد صفایی نشان میدهد که هدف از آفرینش انسان تکامل نیست. سپس با تکیه بر سوره عصر، به جای آن، «رشد» را هدف خلقت انسان معرفی میکند، تعریفی از آن ارائه میدهد و دو عامل مهم از عوامل آن را توضیح میدهد.
🔸 در صفحه ۲۱ کتاب آمده است:
«انسان برای مسألهای بالاتر از شکلگرفتن و تکاملیافتن باید بکوشد؛ چون تنها این کافی نیست که شکل بگیریم و در ابعاد وسیع ماده و معنا تکامل پیدا کنیم؛ زیرا با این تکامل یافتن، مسأله بنبست و عبث و پوچی زودتر پیش میآید و عمیقتر مطرح میگردد.
کسی که بهترین ماشین را و شکل گرفتهترین وسیلهها را و تکامل یافتهترین مرکبها را با خود دارد، مسأله بنبست و ترافیک و محدودیتها را بیشتر احساس میکند و عمیقتر میفهمد.»✅
✅ تکافل، تعاون و عهده داری
🔸 استاد علی صفایی حائری(عین-صاد)
... هرکس به قدر خود ظرفیتی دارد و به اندازه ی ظرفیت خود می تواند آب بردارد...، می تواند یک استعداد را در نظر بگیرد و گرفتاری هایش را در نظر بگیرد.
اگر این روح در ما زنده شود؛ این روح تعاون و تکافل و عهده داری و کوشش در راه حوائج و گرفتاری ها، دیگر مرگی و کمبودی نخواهیم داشت.
... اگر هر کس، یک نفر یا بیشتر از این استعدادها را در نظر می گرفت و گرفتاری های آن ها را مرتفع می کرد، کارها به خوبی اصلاح می شد و نفراتی تهیه می شدند و این نفرات تهیه شده، باز به تهیه ی دیگران می پرداختند و همین طور افراد زیاد می گردند. هنگامی که افراد عقیم نبودند، تولید زیاد می شود.
مسائل تأمین و ازدواج و مسکن، به وسیله ی «تکافل و تعاون و سعی در حوائج» به خوبی حل می گردد. این درست است که من برای خودم نمی توانم گدایی کنم، اما برای گرفتارِ دیگر که ننگی نیست، حتی دستور هم هست. اگر همین عهده داری و تکافل در میان ما بود، کار به اینجا نمی کشید.
... مادام که زیربنای انفاق و ایثار در ما نباشد، چطور می توانیم به این مراحل دست یابیم؟! مادامی که در سطح غریزه هستیم و علاقه ی ما به خودمان از همان حب بقا و حب به ذات تجاوز نمی کند، کجا می توانیم به درد دیگری برسیم؟!
اگر من رشد کرده بودم و شناخت ها و معارفی به دست آورده بودم و از خودپرستی به خداپرستی رسیده بودم و از سطح غریزه رهیده بودم و ″علاقه ی من به خودم، به خاطر خدا و دستور او بود و رسیدگی به خودم از روی وظیفه بود″، در اینجا؛ در اینجایی که محتاج تر و گرفتارتر از من وجود دارد، می توانستم ایثار کنم و یا انفاق کنم و یا لااقل برایش کوشش کنم و در حوائجش سعی کنم و از افراد دیگر بدون آنکه نامش را ببرم و آبرویش را بریزم، برایش وجوهی جمع آوری نمایم.
... اگر روح ایثار و انفاق و قناعت و یا لااقل تکافل و عهده داری و سعی در حوائج و اهتمام به امور مسلمین در ما زنده می شد، بسیاری از مسائل تأمیناتی در همین سطحِ پایین حل می شد و به کمک فلان کس هم احتیاج نمی افتاد.
📚 #روحانیت_وحوزه ، ص ۱۸۱ تا ۱۸۷
🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#اثبات_عقلی_معاد
با تفکر در مقدار استعدادها ، می یابیم که انسان چقدر ادامه دارد و در نتیجه هستی تا کجا گسترده می شود . ما از مقدار ( نفتی ) که در چراغ است می توانیم حدود روشن بودنش را حدس بزنیم و از مقدار سوختی که در ماشین است ، حدود( حرکت ) آن را و ...ما از استعدادهای( اضافی ) جنین در شکم مادر ، کشف می کنیم که او برای نُه ماه نیست و برای این محدوده نیست ، چون او در آن جا بدست و پا و ... کاری ندارد . در آن محدوده به بیش از جُفت نیاز نیست . در نتیجه ما از « استعدادهای عظیم انسان » کشف می کنیم که برای این محدوده هفتاد ساله نیست . که غرایز اجتماعی در کندو ، جامعه ای را ساخته که هنوز انسان به آن نرسیده است . تضادها و استعدادها و پای آزاد او ، بی نهایت سرمایه است و در نتیجه انسان بی نهایت ادامه خواهد داشت و هنگامی که انسان بی نهایت سرمایه داشته باشد و بی نهایت ادامه بیابد . جهان هستی تا بی نهایت گسترده خواهد بود و برای این بی نهایت راه نه تنها به فکر و عقل که به وحی هم نیاز است ، چون فکر و عقل ما به تمام راه احاطه ندارد و نمی تواند ما را برای این راه دراز ، آماده کند .
📚 مسئولیت و سازندگی ، علی صفایی حائری ، ص 156
🔰 کانال برشی از یک کتاب :
http://eitaa.com/joinchat/1542979584C75868f9aed
✅ #حجاب
🔶استاد علی صفایی حائری:
مادام كه تلقى ما از انسان و برداشت ما از خويشتن دگرگون نشده،
مادام كه نقش انسان مجهول مانده و بينش او از اين نقش در حد تنوع، در حد زندگى تكرارى و مدار بسته، در حد خوشىها و سرگرمىها، در حد بازيگر شدن و بازيچه ماندن، و تماشاچى بودن، خلاصه شده،
مادام كه زندگى جز نمايش و بازى،بارى ندارد، ناچار سنگينى حجاب طبيعى است، مگر اينكه با شعارها همراه شوى و يا در جو روشنفكرى قرار بگيرى و يا بخواهى به گونهاى ديگر به نمايش بپردازى، يا بخواهند با تشويق و تعريف آمادهات سازند.
مادام كه تلقى ما از خويش عوض نشود، حجاب هيچ مفهومى نخواهد داشت و چيزى جز كفن سياه و قبرستان خانه و مرگ نشاط زندگى و نابودى شادىها، عنوان نخواهد گرفت.
📚 #روابط_متکامل_زن_ومرد ص۳۹
🌿 @einsad
4_5886610041921865090.mp3
305.7K
🌿استاد علی صفایی حائری:
📌مؤمن کسی است که مؤمنی در وجود او شکل میگیرد...
@einsad
✅ #حجاب
🔶استاد علی صفایی حائری:
زير بناى حجاب
زير بناى حجاب، همين دگرگون كردن بينش و عوض كردن تلقى و برداشتهاست. آنوقت آنچه سخت و رنج آلود است شيرين و مطلوب خواهد شد، و راحت و آسان خواهد گرديد.
هنگامى كه من با مقايسهها، ارزشهاى بيشتر خودم را يافتم و با شهادت استعدادهايم، كار بزرگ خودم را شناختم و از تنوع و تكرار و از لذت و خوشى،به تحرك و به خوبىها رو انداختم،با اين بينش، ديگر هيچ تنوعى مرا ارضاء نخواهد كرد و هيچ چشمى و هيچ دهانى و هيچ دلى، جايگاه من نخواهد بود، كه من در اين تنگناها نمىگنجم و در اين محدودهها، محبوس نمىشوم.
هنگامى كه با همين مقايسه، عظمت من مشخص گرديد و كار من نمودار گشت، ناچار من به شناخت دنيا راه مىيابم. اگر نقش من تحرك باشد و كار من حركت، ناچار دنيا راه من خواهد بود و در اين راه من نبايد گردى به پا كنم و دلى را بگندانم و كسى را به خود جلب كنم و خودم را در چشمها بنشانم.
📚 #روابط_متکامل_زن_ومرد ص۴۱
🌿 @einsad
✅هيچگاه خدا،باج بىكارى و تنبلى ما را نمىدهد!
🔶استاد علی صفایی حائری:
هيچگاه خدا،باج بىكارى و تنبلى ما را نمىدهد! او مىخواهد كه زمينهى حركت و تحوّل ما را فراهم كند و امكان انتخاب ما را آماده سازد. پس دنيايى همراه رنج و حادثههايى بىامان و درگيرىهايى مستمر و مداوم مىآورد تا ما با برخوردها به تماميّت خويش برسيم.
📚 #نامه_های_بلوغ ص۱۰۸
🌿 @einsad
هدایت شده از برشی از یک کتاب
✂️ برشی از یک کتاب
#توجیه_معجزه_ممنوع
مسأله معجزه ، احتیاج به توجیه ندارد که تمامی هستی معجزه است . طبیعت ، معجزه ای است که ما با آن « مأنوس » شده ایم و معجزه ، طبیعتی است که هنوز با آن « مأنوس » نشده ایم . معجزه ، طبیعت (نامأنوس) است و طبیعت معجزه (مأنوس) . ما همیشه می پرسیم : چرا آتش ابراهیم را نسوزاند ؟ در حالی که سؤال این است چرا باید آتش بسوزاند ؟
این پیوست و علیّت از کجا به وجود آمده است ؟
چرا عصای موسی مار شد ؟
ما می بینیم در هستی مولکول ها مار می شوند ، فیل می شوند ، کرگدن می شوند . این ها در اثر نظامی به وجود آمده اند .
مگر این ها اعجاز نیستند ؟ این ها هم اعجازند . با این تفاوت که ما با آن ها مأنوس شده ایم و به خاطر همین است که راحت می پذیریم وگرنه پرواز پشه ها هم اعجاز است .
📚 حرکت ، علی صفایی حائری ، ص 87
✅در صحراى غمرنگ دنيا...
🔶استاد علی صفایی حائری
در صحراى غمرنگ دنيا
من، با رؤياهاى بالغ، و آرزوهاى مست،
دنبال لاله ى عشقى بودم كه رنج داغ نگيرد.
در جستوجوى عبث سوختم
با هجوم طوفان هاى داغدار، پر ريختم،
تا در غروب، غروب خامى هايم، فرياد تو را شنيدم.
اى فرياد نينوا
اى پيغام آشنا
تو نعمت رنج را برايم تفسير كردى.
در پاييز آرزوهاى مست،
تو، با آواز سبزت
زردى رنج هايم را بردى.
در صحراى غمرنگ دنيا
با اشک مهربانت، تو، داغ لاله هاى محزونم را زدودى.
تو
تو از كدامين ابر مى نوشى كه اين گونه سرشارى؟
تو در كدامين آسمان ريشه دارى
كه اين گونه سرفرازى ...
آوازه ى او
در سينه ى شب،
اين نكته مى گفت
اين شعله مى زد
با عزم رفتن
از رنج و از غم،
هم مى توان ره توشه برداشت
هم مى توان آسوده پر زد.
غم، آموزگار شاد شبهاست.
غم، آيينه دار روى دنياست.
غم، دعوت ديدار محبوب.
غم، بانگ بيدار سفرهاست.
آوازه ى او،
آهنگ رفتن، در سينه ام ريخت
آشفته ام كرد، آواره ام ساخت،
تا در من آويخت ...
خرداد 62
📚و با او با نگاه، فرياد مى كرديم(مجموعه اشعار)