🌷◼️ پیام تسلیت حجت‌الاسلام #پوررمضان امام جمعه بندپی شرقی بابل در پی #شهادت حضرت آیت الله #سلیمانی بسم رب الشهداء والصدیقین شهادت مظلومانه طلایه دار وحدت، عالم پارسا، و امام جمعه اسبق بابلسر، زاهدان و کاشان ' حضرت آیت الله سلیمانی موجب تاسف و تاثر گردید. اینجانب این مصیبت بزرگ را به محضر مبارک رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی، مردم شریف استان مازندران به ویژه خانواده معظم این شهید گرانقدر تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم. 🖊محمد پوررمضان کرانی امام جمعه بندپی شرقی بابل ۶ اردیبهشت ۱۴۰۲ #کانال_ایتا بندپی‌آنلاین👇 🆔 @bandpeyonline

⭕️شهید جانی بت اوشانا کیست؟ 🔹 سرباز تیپ ۵۵ هوابرد ارتش جمهوری #اسلامی_ایران بود که در شرق دجله در منطقه علمیاتی بدر به شهادت رسید. پیکر شهید در منطقه دشمن برجای ماند و این شهید عزیز مفقودالاثر شد. شهید اوشانا دیپلم ادبیات داشت و متولد و بزرگ‌شده محله کمالی مخصوص تهران است. شهید از نظر ایمان، اخلاق، درس و دانش، زبانزد دوست و آشنا بود. 🔺اواسط اسفند سال گذشته نیروهای تفحص پیکر #شهید_اوشانا را تفحص کردند و به‌سرعت از طریق آزمایش DNA هویت او مشخص شد اما فرق این شهید با دیگر شهدای مثل خودش این بود که کسی از اعضای خانواده‌اش در دسترس نبود. ♻️چند روز پیش انجمن آشوریان ایران پوستری از یک شهید اقلیت منتشر و اعلام کرد: «نام این شهید «جانی بت اوشانا» است. پس از ۳۸ سال پیکر این شهید از طریق DNA شناسایی شده است 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq

🔗بسم الله الرحمن الرحیم اذا ماتَ المؤمن الفقیه ثلُمَ فی الاسلام ثُلمه لا یَسُدّها شیء 🔺ضایعه #درگذشت_روحانی مُبلِّغ " حجت الاسلام والمسلمین شیخ قربانعلی گلچوب، موجب تأثر و تأسف گردید. 🔹دفتر امام جمعه و ستاد نماز جمعه بخش #بندپی_شرقی بابل درگذشت آن عالم جلیل‌القدر را به مردم متدین و شریف بخش بندپی بزرگ تسلیت عرض می نماید، و از درگاه خداوند متعال برای ایشان مغفرت و علو درجات و هم نشینی با علماء و صلحاء و برای بیت مکرم و بازماندگان صبر و اجر مسئلت می نماید. 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq

🔹جهاد کشاورزی جایگاهی اثرگذار در زندگی مردم هم در بحث تامین مایحتاج و سفره آنها و هم اشتغال دارد. 🔗 حجت الاسلام محمد پوررمضان : توجه جدی به حل مسائل، مشکلات کشاورزان و بهره برداران و همچنین پیگیری مطالبات و تامین نهاده های کشاورزی باید در دستور کار قرار گیرد. 🔺 امام جمعه محترم، در پایان از زحمات و پیگیری های مرکز جهاد کشاورزی منطقه ' تشکر و قدردانی کرد. 🔗در حاشیه دیدار حجت الاسلام پوررمضان با رئیس محترم مرکز جهاد کشاورزی بخش بندپی شرقی بابل 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq

💠 #شب_گذشته مراسم ویژه شهادت ایت الله سلیمانی در روستای صورت بندپی شرقی بابل 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq

🚨برگزاری نماز جمعه بخش بندپی شرقی بابل جمعه ٨ اردیبهشت ماه به امامت حجت الاسلام والمسلمین پوررمضان امام جمعه بندپی شرقی 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq

🔹 مسابقه قرآنی طلاب حوزه علمیه برادارن شهرستان بابل 🔺از عموم مردم مؤمن، به ویژه جامعه روحانیت، مبلغان، اساتید، طلاب و دانش آموختگان حوزه علمیه بابل جهت شرکت در این برنامه با شکوه دعوت به عمل می آید 🗓 زمان و مکان : 🔗سه شنبه ١٢ اردیبهشت ساعت ٢٠ 🕌 مکان : آستان مقدس امام زاده قاسم سلام الله علیه 🌸معاونت تهذیب مدیریت حوزه علمیه شهرستان بابل🌸 @howzeh_babol حوزه علمیه بابل 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq

✨رمان بدون تو هرگز✨ #زندگینامه_شهید #شهید_سید_علی_حسینی #قسمت_هفدهم 🔴به نقل از هانیه بانو: صداي زنگ در بلند شد... در رو که باز کردم... علي بود! علي ۲۶ ساله من... مثل يه مرد چهل ساله شده بود. چهره شکسته، بدن پوست به استخوان چسبيده با موهايي که ميشد تارهاي سفيد رو بين شون ديد و پايي که ميلنگيد... زينب يک سال و نيمه بود که علي رو بردن و مريم هرگز پدرش رو نديده بود. حالا زينبم داشت وارد هفت سال ميشد و سن مدرسه رفتنش شده بود و مريم به شدت با علي غريبي ميکرد. مي ترسيد به پدرش نزديک بشه و پشت زينب قايم شده بود. من اصلا توي حال و هواي خودم نبودم! نمي فهميدم بايد چه کار کنم. به زحمت خودم رو کنترل میکردم... دست مريم و زينب رو گرفتم و آوردم جلو... - بچه ها بيايد، يادتونه از بابا براتون تعريف مي کردم؟ ببينيد... بابا اومده... بابايي برگشته خونه... علي با چشم هاي سرخ، تا يه ساعت پيش حتي نميدونست بچه دوممون دختره،خيلي آروم دستش رو آورد سمت مريم، مريم خودش رو جمع کرد و دستش رو از توي دست علي کشيد. چرخيدم سمت مريم... - مريم مامان... بابايي اومده... علي با سر بهم اشاره کرد ولش کنم. چشمها و لبهاش ميلرزيد! ديگه نميتونستم اون صحنه رو ببينم... چشمهام آتش گرفته بود و قدرتي براي کنترل اشک هام نداشتم. صورتم رو چرخوندم و بلند شدم... - ميرم برات شربت بيارم علي جان... چند قدم دور نشده بودم که يهو بغض زينبم شکست و خودش رو پرت کرد توي بغل علي... بغض علي هم شکست! محکم زينب رو بغل کرده بود و بی امان گريه ميکرد. من پاي در آشپزخونه، زينب توي بغل علي و مريم غريبي کنان شادترين لحظات اون سال هام به سخت ترين شکل مي گذشت... بدترين لحظه، زماني بود که صداي در دوباره بلند شد. پدرومادر علي، سريع خودشون رو رسونده بودن. مادرش با اشتياق و شتاب، علي گويان... روزهاي التهاب بود. ارتش از هم پاشيده بود، قرار بود امام برگرده. هنوز دولت جايگزين شاه، سر کار بود. خواهرم با اجبار و زور شوهرش از ايران رفتن، اون يه افسر شاه دوست بود و مملکت بدون شاه براي اون معنايي نداشت؛ حتی نتونستم براي آخرين بار خواهرم رو ببينم. علي با اون حالش بيشتر اوقات توي خيابون بود . . . ➥@ej_bandpeysharq

🔊#بندپی_شناسی : نام روستا : #امیرده، روستایی از توابع بخش بندپی شرقی شهرستان بابل می باشد 🔻این روستا دارای اکثریت جمعیت تحصیل کرده می باشد. 🔺شغل اصلی مردم این روستا کشاورزی و باغداری می باشد. 🏢 این روستا دارای یک مدرسه در مقطع ابتدایی بوده که در ۶ پایه دانش آموز دارد. 🔹این روستا در دهستان سجادرود قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۴۹۱ نفر (۸۰خانوار) بوده‌است ♻️کتابخانه عمومی امام جعفر صادق علیه السلام که اولین کتابخانه عمومی بخش #بندپی_شرقی می‌باشد واقع در این روستا است و از این حیث موقعیت علمی روستا در میان دیگر روستاهای بخش را متفاوت کرده‌است. این کتابخانه اولین کتابخانه در بخش بندپی شرقی شهرستان بابل در قبل از انقلاب اسلامی سال ١٣۵٧ بوده است. 🔶روابط عمومی دفتر امام جمعه بندپی شرقی 🆔️@ej_bandpeysharq