خاطره ای از دکتر حسابی
یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید . من که نمی خواهم موشک هوا کنم .می خواهم در روستایمان معلم شوم. دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هواکنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من قول بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند .
آیت الله العظمی بهجت(قدّس الله نفسه الزکیه):
نقل شده است که در زمان سابق،حوزه ها پنجشنبه ها تعطیل نبود،بلکه فقط جمعه تعطیل می شد،لکن محقق حلّی(رحمة الله علیه)که اولین مدرّس بود،پنجشنبه را تعطیل می کرد تا به زیارت کربلا مشرّف شود.از آن وقت رسم شد که پنجشنبه ها تعطیل گردد.بنابر این،تعطیلی پنجشنبه ها در حوزه از زمان محقق اوّل رسم شد و علتش این بود که ایشان از حله حرکت می کرده و شب جمعه به زیارت کربلا مشرّف می شده است.
(کتاب رحمت واسعه ص۲۵۵)
معرفی چند کتاب درباره زندگی عالمان شیعه و خاطرات دوران طلبگی و خدمات حوزه و روحانیت:
قصص العلماء آیت الله تنکابنی-سیاحت شرق و غرب آقا نجفی قوچانی(سیاحت شرق خاطرات طلبگی ایشان است که بسیار درس آموز و مفید است)-الفوائد الرضویه در سرگذشت عالمان شیعه آیت الله شیخ عباس قمی-در آسمان معرفت علامه حسن زاده آملی-مهر استاد آیت الله جوادی آملی-هدیة الاحباب شیخ عباس قمی-نهضت روحانیون ایران استاد علی دوّانی(۱۰جلد)-تهاجم به روحانیت و حوزه های علمیه در تاریخ معاصر(مؤسسه قدر ولایت)-تجارب مغنیه(خاطرات آیت الله محمد جواد مغنیه نویسنده معروف لبنانی،به زبان عربی)-مع علماء النجف(آیت الله مغنیه)-عشق و ایثار(خاطرات آیت الله محمد باقر محمودی نویسنده کتاب نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه)-شرح اسم(زندگی نامه رهبر معظّم انقلاب)-...
معرفی چند کتاب درباره طلبگی و حوزه:
حوزه و روحانیت از نظر حضرت امام -حوزه و روحانیت در نگاه رهبری-آداب الطلاب و آفات الطلاب آیت الله مجتهدی تهرانی-آیین دانشوری در سیره امام خمینی (قدّس سرّه) انتشارات تسنیم-صراط هدایت تحصیلی طلاب و دانش پژوهان استاد ابوالقاسم علیدوست-میقات سبز استاد مهدی هادوی تهرانی-مباحثی درباره حوزه آیت الله مصباح یزدی-راهنمای تحصیل در حوزه های علمیه شیخ عبدالحمید واسطی-روش تحصیل ادبیات عرب در حوزه استاد صفایی بوشهری-حامل اسرار (راهنمای طلاب علوم دینی و مشتاقان عالم انوار در سیر علمی و عملی)استاد داوود صمدی آملی-درس نامه روش سنّتی حوزه استاد علی مؤمنی-منیة المرید شهید ثانی و تلخیص عربی و فارسی آن-تأملی در نظام آموزشی حوزه (مرکز تحقیقات و مطالعات اسلامی)-برنامه درسی کوتاه مدت ،کاربردی و کارآمد استاد محمدحسین ملک زاده-درسنامه علوم دینی و حوزوی استاد علیرضا حاجی بیگلو(بصیری)-برداشت هایی از سیره امام خمینی(قدّس سرّه)درعرصه تعلیم و تدریس و مرجعیت(مؤسسه نشر آثار امام)-استاد و درس و بحث(ادبیات،هنر،نقد)استاد علی صفایی حائری-حوزه و روحانیت آیت الله جوادی آملی -وظایف متقابل حوزه و نظام اسلامی از دیدگاه حضرت امام و رهبر انقلاب(۲جلد،موسسه فرهنگی ولاء منتظر)-جهاد اکبر یا مبارزه با نفس(حضرت امام)..
زندگی نامه مختصری از علامه طباطبایی(قدّس سرّه)به قلم مبارک خودش:
زندگى من
نويسنده، محمد حسين طباطبائى، به سال هزار و دويست و هشتاد و يك شمسى در تبريز در ميان يك خانواده عالم به وجود آمدهام. در سن پنج سالگى مادر و در سن نه سالگى پدر را از دست دادم و به مناسبت اينكه كم و بيش مايه معاش داشتيم، سرپرست ما (وصى پدر) وضع زندگى ما (من و برادر كوچكتر از خودم را كه داشتم) به هم نزد و تحت مراقبت و پرستارى يك نفر خادم و يك نفر خادمه قرار گرفتيم.
كمى پس از درگذشت پدر، به مكتب و پس از چندى به مدرسه فرستاده شديم و بالاخره به دست معلم خصوصى كه به خانه مىآمد سپرده گشتيم و به اين ترتيب تقريباً مدت شش سال مشغول فراگرفتن فارسى و تعليمات ابتدايى بوديم.
آن روزها تحصيلات ابتدايى برنامه معينى نداشت. همين قدر به ياد دارم كه در فاصله ميان 1290 تا 1296 كه مشغول بودم، قرآن كريم را كه معمولًا پيش از هر چيز ديگر خوانده مىشد و كتاب{گلستان} و{بوستان} سعدى و{نصاب} و{اخلاق مصور} و{انوار سهيلى} و{تاريخ معجم} و{منشآت} امير نظام و{ارشاد الحساب} را خواندم.
سال 1297 وارد رشتههاى علوم دينيه و عربيّه شدم و تا سال 1304 به قرائت متون سرگرم بودم.
در ظرف همين هفت سال، در علم صرف كتاب{امثله} و{صرف مير} و{تصريف} و در نحو كتاب{عوامل} و{انموذج} و{صمديه} و{سيوطى} و{جامى} و{مغنى} و در بيان كتاب{مطول} و در فقه كتاب{شرح لمعه} و{مكاسب} و در اصول كتاب{معالم} و{قوانين} و{رسائل} و{كفايه} و در منطق{كبرى} و{حاشيه} و{شرح شمسيّه} و در فلسفه كتاب{شرح اشارات} و در كلام كتاب{كشف المراد} را خواندم و به همين ترتيب دروس متن (در غير فلسفه و عرفان) خاتمه يافت.
***ادامه در 👇👇👇
ادامه قبلی:
سال 1304 براى تكميل تحصيلات خود عازم حوزه نجف گرديدم و به مجلس درس مرحوم آيةاللَّه آقاى شيخمحمد حسيناصفهانى حاضر شده، يك دوره خارج اصول كه تقريباً شش سال طول كشيد و چهار سال نيز خارج فقه معظمله درك نمودم و همچنين هشت سال در خارج فقه مرحوم آيةاللَّه نائينى و يك دوره خارج اصول معظمله حضور يافتم و كمى نيز به خارج فقه مرحوم آيةاللَّه آقاى سيدابوالحسن اصفهانى رفتم. كليات علم رجال را نيز پيش مرحوم آيةاللَّه حجت كوه كمرى رفتم.
در فلسفه نيز به درس حكيم و فيلسوف معروف وقت، مرحوم آقا سيد حسين بادكوبى موفق شدم. در ظرف شش سال كه پيش معظمله تلمّذ مىكردم،{منظومه} سبزوارى و{اسفار} و{مشاعر} ملاصدرا و دوره{شفاى} بوعلى و كتاب{اثولوجيا} و{تمهيد} ابن تركه و{اخلاق} ابن مسكويه را خواندم.
مرحوم بادكوبى از فرط عنايتى كه به تعليم و تربيت نويسنده داشت، براى اينكه مرا به طرز تفكر برهانى آشنا ساخته، به ذوق فلسفى تقويت بخشد، امر فرمود كه به تعليم رياضيات پردازم. در امتثال امر معظمله به درس مرحوم آقا سيد ابوالقاسم خوانسارى كه رياضىدان زبردستى بود حاضر شدم و يك دوره حساب استدلالى و يك دوره هندسه مسطحه و فضايى و جبر استدلالى از معظمله فراگرفتم.
ادامه در👇👇👇
ادامه قبلی:
سال 1314 بر اثر اختلال وضع معاش، ناگزير به مراجعت شده، به زادگاه اصلى
خود (تبريز) برگشتم و ده سال و خردهاى در آن سامان به سر بردم كه حقاً بايد اين دوره را در زندگى خود دوره خسارت روحى بشمارم، زيرا بر اثر گرفتارى ضرورى به معاشرت عمومى وسيله تأمين معاش (كه از مجراى فلاحت بود) از تدريس و تفكر علمى (جز مقدارى بسيار ناچيز) باز مانده بودم و پيوسته با يك شكنجه درونى به سر مىبردم.
***
در سال 1325 از سر و سامان خود چشم پوشيده، زادگاه اصلى را ترك گفتم و متوجه حوزه قم گرديده، بساط زندگى را در اين شهر گستردم و دوباره اشتغالات علمى را از سر گرفتم و تاكنون كه اوايل سال 1341 مىباشد، روزگار خود را در اين سامان مىگذرانم.
ادامه در👇👇
ادامه قبلی:
البته هر كسى حسب حال خود در زندگىاش خوشى و تلخى و زشت و زيباهايى ديده و خاطرههايى دارد. من نيز به نوبه خود و خاصه از اين نظر كه بيشتر دوره زندگانى خود را با يتيمى يا غربت يا مفارقت دوستان يا انقطاع وسايل و تهيدستى و گرفتارىهاى ديگر گذرانيدهام، در مسير زندگى با فراز و نشيبهاى گوناگون رو به رو شده، در محيطهاى رنگارنگ قرار گرفتهام. ولى پيوسته حس مىكردم كه دست ناپيدايى مرا از هر پرتگاه خطرناك نجات مىدهد و جاذبه مرموزى از ميان هزارها مانع بيرون كشيده، به سوى مقصد هدايت مىكند.
من اگر خارم و گر گل چمنآرايى هست
كه از آن دست كه مىپروردم مىرويم
در اوايل تحصيل كه به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زيادى به ادامه تحصيل نداشتم و از اين روى هر چه مىخواندم نمىفهميدم و چهار سال را به همين نحو گذرانيدم. پس از آن، يكباره عنايت خدايى دامنگيرم شده، عوضم كرد. و در خود يك نوع شيفتگى و بىتابى نسبت به تحصيل كمال حس نمودم. به طورى كه از همان روز تا پايان ايام تحصيل كه تقريباً هفده سال طول كشيد، هرگز از تعليم و تفكر، احساس خستگى و دلسردى نكردم و زشت و زيباى جهان را فراموش نموده و تلخ و شيرين حوادث را برابر مىپنداشتم. بساط معاشرت غيراهل علم را به كلى برچيدم.
در خورد و خواب و لوازم ديگر زندگى به حداقل ضرورى قناعت نموده، باقى را به مطالعه مىپرداختم. بسيار مىشد (و به ويژه در بهار و تابستان) كه شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه مىگذرانيدم و هميشه درس فردا را شب پيش مطالعه مىكردم و اگر اشكالى پيش مىآمد با هر خودكشى بود حل مىنمودم و وقتى به درس حضور مىيافتم از آنچه استاد مىگفت قبلًا روشن بودم و هرگز اشكال و اشتباه درس پيش استاد نبردم!!
ادامه در👇👇
ادامه قبلی:
از آثار مختصرى كه هنگام تحصيل در نجف تهيه كردهام:
-{رساله در برهان}
-{رساله در مغالطه}
-{رساله در تحليل}
-{رساله در تركيب}
-{رساله در اعتباريات} (افكارى كه ساخته خود انسان است)
-{رساله در نبوات و منامات}
از آثارى كه در اوقات اقامت تبريز تأليف شده:
-{رساله در اثبات ذات}
-{رساله در اسماء و صفات}
-{رساله در افعال}
{- رساله در وسائط ميان خدا و انسان}
-{رساله انسان قبلالدنيا}
-{رساله انسان فىالدنيا}
-{رساله انسان بعدالدنيا}
-{رساله در ولايت}
-{رساله در نبوت}
(در اين رسالهها ميان عقل و نقل تطبيق شده است).
- كتاب{سلسله انساب طباطبائيان آذربايجان.}
ادامه در👇👇
ادامه قبل:
آثارى كه در قم به رشته تحرير درآمده است:
-{تفسير الميزان} كه در 20 جلد منتشر شده است.
در اين كتاب با روش بىسابقهاى آيه با آيه تفسير شده است.
-{اصول فلسفه (روش رئاليسم)} در اين كتاب فلسفه شرق و غرب بررسى مىشود.
-{حاشيه كفايةالاصول}
-{حاشيه بر كتاب اسفار} ملاصدرا كه در 9 جلد منتشر شده است.
-{وحى يا شعور مرموز}
- دو رساله در ولايت و حكومت اسلامى (فارسى و عربى)
- مصاحبههاى سال 1338 با پرفسور كربن، مستشرق فرانسوى در يك جلد (تحت عنوان{شيعه} كه براى بار سوم اخيراً منتشر گرديد).
- مصاحبههاى سال 39 و سال 40 با نامبرده در يك جلد (تحت عنوان{رسالت تشيّع در دنياى امروز} منتشر شده است).
-{رساله در اعجاز}
-{على والفلسفة الالهيه} (به فارسى نيز ترجمه شده است).
-{شيعه در اسلام}
-{قرآن در اسلام}
- مجموعه مقالات، پرسشها و پاسخها و بحثهاى متفرقه علمى، فلسفى و ...
-{سننالنبى} كه اخيراً با ترجمه و تحقيق توسط جناب آقاى محمد هادى فقهى منتشر شده است
پله پله تا اجتهاد جامع
ادامه قبلی: از آثار مختصرى كه هنگام تحصيل در نجف تهيه كردهام: -{رساله در برهان} -{رساله در مغال
نکته:
رساله های مرحوم علامه تبیین مبانی و زیربناهای نظام تفسیری ایشان در تفسیر المیزان است،و اکثر این رساله ها تفسیر موضوعی قرآن کریم است،یعنی علامه ابتدا نظام تفسیر حاکم بر قرآن را در قالب چند رساله علمی به صورت تفسیر موضوعی بیان کردند و بعدا با همین نظام مدوّن تفسیر المیزان را نوشتند،پس این رساله ها خلاصه فنی و دقیقی از المیزان حساب می شود،شبیه رابطه دو رساله بدایة الحکمة و نهایة الحکمة با اسفار اربعه ملاصدرا،
یعنی علامه در مقدمه تفسیر المیزان فرموده مباحث المیزان بر یک نظام معرفتی در ۹محور استوار است و این رساله ها تبیین آن ۹محور است،
پس اگر شخصی به این رساله ها مسلط بشود بر کل نظام فکری علامه و المیزان مسلط می شود.
برای تحقیق بیشتر درباره نظام حاکم بر المیزان به مقدمه آیت الله جوادی آملی بر مقدمه ترجمه المیزان مراجعه کنید(خصوصا بحث غرر آیات و آیات زیر بنایی)