eitaa logo
پله پله تا اجتهاد جامع
364 دنبال‌کننده
1هزار عکس
232 ویدیو
270 فایل
پاسخگویی به سؤالات طلاب از دوران قبل ورود به حوزه تا پایان طلبگی،و ارائه یک نظام جامع علمی برای دستیابی به اجتهاد جامع ارتباط با ادمین @Elahi_alafv
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶 بررسی فقهی بازاریابی شبکه ای 🔹 حجت‌الاسلام جوادی عبادی، مدیر عامل مؤسسه فقه اقتصادی طیبات قم که در زمینۀ فقه معاملات جدید فعالیت می‌کند با بیان اینکه در مورد بازاریابی شبکه‌ای، واقعیت این است که موضوع‌شناسی بسیار مهم است، اظهار کرد: ما در قم در زمینه بازاریابی شبکه‌ای دوره‌های آموزشی داریم که ده جلسه است و فقط پنج جلسه‌اش به موضوع‌شناسی اختصاص یافته است. رئیس مؤسسه‌های بادران گستر و بیز هم در مؤسسه ما حضور یافتند و وقتی شرایط شش‌گانه FTC را برایشان توضیح دادیم، فهمیدند که ما بیش از خودشان می‌فهمیم! 🔹سازمان تجارت فدرال آمریکا برای کنترل شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای این شرایط شش‌گانه را مطرح کرده است؛ چرا که این شرکت‌ها در مظانّ اتهام به هرمی بودن هستند. شرکت‌های هرمی به لحاظ حقوقی و اقتصادی در همه دنیا محکوم هستند، نه فقط در کشور ما. هر شرکتی هم که شبیه به شرکت‌های هرمی باشد نیز در مظانّ اتهام است. 🔶 نظر فقه و مراجع در مورد بازاریابی شبکه‌ای 🔹اگر از بنده به عنوان یک کارشناس بپرسید که نظرتان در مورد شرکت‌های بازاریابی شبکه‌ای چیست؟ بنده خواهم گفت که پس از تحقیقاتی که انجام دادم و پس از شنیدن سخنان بزرگان این عرصه، به این نتیجه رسیدم که هیچ کدام از شرکت‌های موجود، شرایط فعالیت یک شرکت بازاریابی شبکه‌ای سالم را ندارند. 🔹برای بررسی یک معامله، باید ببینیم که آیا این معامله در حقیقت یک معامله است یا اینکه ترکیبی از معاملات است. اگر ترکیبی از معاملات بود، باید آن معاملات را جدا از هم و یک‌به‌یک بررسی کنیم و ببینیم که آیا این معاملات صحیح هستند یا خیر. 🔹بازاریابی شبکه‌ای، از چند معامله تشکیل شده است؛ اول فروش کالا از طرف شرکت به اعضا، دوم، فروش کالا توسط اعضا به مصرف‌کننده نهایی و سوم، دریافت پورسانت توسط سرشاخه‌ها از شرکت بابت خریدهای زیرمجموعه‌ها. اگر از منظری دیگر به بازاریابی شبکه‌ای بنگریم، هر یک از اعضای این شرکت‌ها، دو کار انجام می‌دهند؛ ۱ـ خرید مقدار ثابتی از کالاهای شرکت؛ چرا که اگر این خرید را انجام ندهند، نمی‌توانند بابت خرید زیرمجموعه‌هایشان از شرکت پورسانت دریافت کنند ۲ـ آماده کردن زیرمجموعه‌ها برای خرید کالاهای شرکت. 🔶 اشکالات فقهی 🔹ایراداتی که به بازاریابی شبکه‌ای وارد است و سؤال اینجاست که آیا این الزام وجود دارد که شخص بازاریاب، کالایی را که خریداری کرده است حتما بفروشد یا خیر؟ پاسخ اینکه واقعا برای شرکت فرقی نمی‌کند که بازاریاب کالا را بفروشد یا نفروشد. 🔹به لحاظ شرعی، بیع صورت گرفته بین بازاریاب و شرکت هیچ مشکلی ندارد. در این میان ممکن است بازاریاب دچار ضرر شده باشد که در این صورت بازاریاب حق فسخ دارد. در مرحله بعد، بازاریاب می‌تواند کالای خریداری‌شده را خودش مصرف کند یا اینکه آن را بفروشد. اگر خودش مصرف کند، هیچ مشکل شرعی ندارد. اما اگر آن را به شخص دیگری بفروشد و در این معامله، شخص خریدار دچار ضرر شود، برایش حق فسخ وجود دارد. اگر خریدار از حق فسخش استفاده کند اما شخص بازاریاب این فسخ را نپذیرد، درآمدی که از طریق این معامله کسب کرده، حرام است. @ejtehad_jame 👇👇ادامه
🔶 نظر مراجع 🔹در بحث فقهی بازاریابی شبکه‌ای یک بخش آن به خرید برمی‌گردد و یک بخش هم به پورسانتی که‌ می‌گیرند، آیا در تعریف کالایی که فروخته‌ می‌شود مباحث واقعی گفته‌ می‌شود؟ چند درصد تعریف‌‌هایی که از کالاها‌ می‌شود واقعی است؟ در پاسخ باید گفت بسیار دروغ گفته‌ می‌شود. ویژگی‌‌هایی که در مورد کالا گفته‌ می‌شود واقعی نیست؛ لذا اجرتی که در مورد پورسانت‌ می‌گیرد از منظر شرعی ایراد دارد. 🔶 آیا درآمدی که از شبکه سازی به دست‌ می‌آید حلال است یا خیر؟ پورسانتی که بازاریاب نسبت به سطح بیستم دریافت‌ می‌کند بابت چیست؟ دو فرض برای آن وجود دارد؛ یا بابت کاری که انجام می‌دهد و یا هبه از طرف شرکت به بازاریاب. برخی‌ می‌گویند واقعا کار‌ می‌کنیم و آموزش‌ می‌دهیم و گرم نگه‌ می‌داریم. بنده هم‌ می‌گویم به اندازه‌ای که کار انجام‌ می‌دهند گرفتن اجرت ایرادی ندارد. 🔹 اما این سؤال مطرح است که نفر اول نسبت به بیستم کار‌ می‌کند تا پورسانتی که‌ می‌گیرد ایرادی نداشته باشد. نفر دوم چی؟ او هم‌ می‌گوید من بابت نفر بیستم کار‌ می‌کنم. نفر سوم و چهارم چطور؟ چند نفر به یک نفر. همه‌ می‌خواهند روی نفر بیستم کار کنند تا اجرتی که‌ می‌گیرند ایراد نداشته باشد. 🔹نفر اول بابت خرید نفر بیستم که پورسانت‌ می‌گیرد چه زحمتی می‌کشد؟ مگر چه اندازه محتوای اموزشی است که نوزده نفر‌ می‌خواهند به یک نفر تعلیم دهند تا اجرتی که‌ می‌خواهند بگیرند ایراد نداشته باشد؟ 🔹در بازاریابی شبکه‌ای مساله اکل مال به باطل مطرح است و مراجع تقلید به خاطر همین مساله اکل مال به باطل، در آمد بازاریابی شبکه‌ای را صحیح ندانستند. در مرحله بعد که بازاریاب در حال پرزنت شخص دیگری است، اگر در معرفی کالاهای شرکت دروغ بگوید و باعث شود که آن شخص از شرکت خرید کند، درست است که آن شخص خیار فسخ دارد، اما اعمال یا عدم اعمال خیار فسخ فرقی به حال بازاریاب نمی‌کند و درآمد حاصل از پورسانت دریافتی از شرکت، حرام است. http://ijtihadnet.ir/نقل از @ejtehad_jame
🔸 اثر اجتماعی و تاریخی هجرت امام رضا(ع) به ایران آیت الله : 🔹️ «يكي از بركات زيارت امام رضا(ع) اين است که آن حضرت به ايران آمدند و شيعيان به عشق زيارت امام رضا(ع) دور حضرت جمع شدند و اینجا كانون تشيع در جهان شد. سپس دولت شيعي شكل گرفت. 🔹️ اکنون نيز اثر زيارت امام رضا(ع) در تحقق عصر ظهور فوق‌العاده است. يك جابه‌جايي عظيم در دنياي اسلام اتفاق افتاد و دوستان و محبين هجرت کردند و آمدند. والا پراكنده بودند. اين نقطه كانوني است كه اکنون پايگاه تشيع در جهان و مركز ظهور تشيع در جهان است و الان هم مي‌بينيد حقيقت آن تقريباً دارد در عالم آشكار مي‌شود. 🔹️ يك زماني اسلام مهجور بود، اکنون اسلام مورد توجه قرار گرفت، نزاعي كه در دنياي اسلام بين مكتب اهل بيت(ع) و مكاتب ديگر است آشكار شده است. هر كسي که به دنياي اسلام مي‌آيد، مي‌فهمد دو قرائت از اسلام وجود دارد يكي قرائت اهل بيت(ع) كه ملت بزرگوار و رشيد شيعه و جامعه ايران آن را پرچمداري مي‌کنند و يكي قرائت غير اهل بيت كه تکفیری‌ها و داعشي‌ها آن را پرچمداري مي‌كنند.» 🆔 @rasanewsagency
💠 پشتکار در طلبگی 🔻مرحوم آیت الله سيدمحمدباقر درچه‌اي از آقايان اصفهان، بدون نوشتن هيچ در ذهنش نمي‌مانده، در سنين بالايي هم گويا ايشان وارد حوزه مي‌شوند ولي پشتکار، ايشان را از اساتيد مرحوم آيت‌الله‌العظمي بروجردي کرده است. 🔸 آن بخشي که شما مديريت مي‌کنيد مهم است. خداوند آن را براي شما قرار داده است. اين در اختيار شماست که آقا از صبح ساعت هفت تا ظهر اين‌ چگونه بر شما مي‌گذرد؟ از ظهر تا شب. ساعت به ساعتش را چه کار مي‌کنيد؟ اين فرصت‌ها در اختيار ما و شماست. 🔹 اين طلبگي از الطاف خداست. طعم طلبگي اگر در ذائقه کسي بنشيند به هيچ قيمتي رها نمي‌کند. ما بايد ترازها و ميزان‌هاي ذهنيمان را درست کنيم. اين چيزها را با امور مالي نمي‌سنجند. طلبه يعني شخصيتي که علم را ترجيح مي‌دهد، شخصيتي که تقوا را ترجيح مي‌دهد. شخصيتي که اول در خودش پياده مي‌کند. شخصيتي که با رذائل اخلاقي مي‌خواهد فاصله بگيرد و مي‌گيرد. شخصيتي که به سمت فضائل مي‌خواهد برود. شخصيتي که اخلاق را بايد در خودش بشناسد و استانداردهايش را بشناسد و از افراط و تفريط پرهيز کند. 🔸 اگر اين بخش محتوايي و معنوي و روحي ضميمه طلبگي نباشد، بخش‌هاي نظري چندان جواب نمي‌دهد. ادامه دارد...
ادامه مطلب قبل... 🔻درس می خوانیم ولی مطلق و مقيدي که تقيد براي انسان نياورد به کار انسان نمي‌آيد. عام و خاصي که انسان را از عواميت فکري بيرون نياورد به کار نمي‌آيد. تعادل و تراجيحي که انسان را به اعتدال در منش و روش سوق ندهد و قادر به انتخاب گزينه بهتر نکند جواب نمي‌دهد. بخش علمي و محتوايي باید با هم ترکيب شود. 🔸 تمام شخصيت طلبگي به اين رشد است. شاگرد خطاط‌ روز اول که پيش استاد مي‌رود يک سرمشق به او مي‌دهد يک نگاه به سرمشق مي‌کند و با يک نگاه آنچه که خودش نوشته است را با آنچه استاد نوشته مقايسه مي‌کند. فاصله‌ها دستش مي‌آيد. يک وقتي در حوزه بزرگاني بودند که سرمشق بودند. الان هم الحمدلله هستند. طلبه بايد تراز رشد خودش را دقيق‌تر قرار بدهد. بالاتر بياورد، تا افتخاري براي جامعه شيعي و براي حوزه باشد. يک نفر اضافه و نيم‌بند نيست. 🔹 ظرفيت و استعداد در همه هست. خدايي که سفارش فرعون را مي‌کند، به حضرت موسي و هارون مي‌فرمايد: «فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى» يعني از يک زاويه از ظرفيت‌هاي انسان‌ها غافل نيست. ما عقب افتاده کم‌کاري در خودمان هستيم. الحمدلله سفره، سفره قرآن و آقا امام زمان است. ديگر چه مي‌خواهيم؟ غير از اينکه از اين فرصت استفاده کنيم. ‌ ‌ ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈ 🔺کانال رسمی نشر آثار حجت‌الاسلام والمسلمین حاج شیخ جعفر ناصری: 👉 @nasery_ir ‌ ‌
💢 «به جای مباحث جدید، حدیث مطالعه می‌کنم‌»؛ نقد مهم‌ شهید مطهری بر کسانی که به علوم‌ غیروحیانی و روایی بی‌توجه‌اند 🔹مردی از اهل علم را گفته بودند که به فلسفه اشتغال داشته باش، گفته بود به جای این کار حدیث مطالعه می‌کنم. این جمله در نزد بسطاء [افراد ساده]صورت خوبی دارد ولی مثل این است که به یک نفر بگویند بیا این کلید را بگیر، بگوید به جای این کار در را باز می‌کنم و به در فشار می‌آورم. 🔸به کسانی می‌گوییم از کتب اخلاقی و تربیتی جدید مطالعه کنید می‌گویند به جای این کار حدیث مطالعه می‌کنیم. 🔹 اینها نمی‌دانند که علم کلید وحی است. تا از راه علم به رموز فلسفی و روانشناسی و اجتماعی پی نبریم لطافت قرآن و حدیث را نمی‌توانیم بفهمیم. 🔹علم از یک نظر به منزله عینک است برای مطالعه؛ نباید در جواب کسی که می‌گوید چشمت ضعیف است بگوییم من عوض [استفاده از عینک] مطالعه می‌کنم. 🔸در حکمت ۲۳۸ نهج البلاغه است که «العلم علمان: مطبوع و مسموع، و لاینفع المسموع اذا لم‌یکن المطبوع». کسانی که می‌گویند ما با حدیث از علم مستغنی هستیم مثل این است که می‌گویند ما با مسموع از مطبوع مستغنی هستیم. 🔻به نقل از کانال تلگرامی «بنیاد شهید مطهری»
🗓سالروزهجرت پیامبر به مدینه 🏳وضرورت‌هجرت‌ازخود‌به‌خدا/۱۶ 💠رهبرانقلاب ‼️هجرت هم مراحلی دارد. یک روز شاید مرادِ نبىِ اکرم از هجرت، تشکیل مدنیّت اسلامی بود که لازم بود مردم از حالت زندگىِ رهایی که اعراب، آن روز در «جزیرةالعرب» داشتند، خارج شوند و یک مدنیّت به وجود آورند. تا وقتی که مردم تابع مدنیّت و تجمّع و اجتماعِ به اصطلاح شهری نشوند، نمیشود نسخه‌های الهی و اسلامی را روی آنها اجرا کرد و آنها را به جایی رساند. هجرت به آن‌جا که باید هجرت کرد، یعنی نچسبیدن به یک مکان. شاید امروز مصداقِ این هجرت برای طلاّب علوم دینیّه و فضلای محترمی که در حوزه‌ها متمکّن و مستقرّند، این باشد که برای تبلیغ به اکنافِ بلادِ اسلامی هجرت کنند، عده‌ای هستند که میتوانند در شهری مستقر شوند و آن را هدایت کنند. اینها در خلال هزارها یا صدها نفر مثل خودشان، در قم مانده‌اند و اثری هم بر ایشان مترتب نیست. حداکثر اینکه درسی بگویند، که اگر هم نگفتند، آن چند نفری که به درس اینها می‌آیند، به یک درس دیگر میروند. الان در کشور ما، شهرها و روستاهایی وجود دارد که محتاج عالِم دینی است و علمای دینی باید به آنجا بروند. البته بدون پیش شرط. بعضی از بزرگان هستند که اگر به شهرهای دیگر بروند وجودشان در آنجا انفع از قم خواهد بود. ۷۳/۶/۲۰ #نشربامنبع @Jahade_tabeini
🗓سالروزمهم‌تشکیل‌حکومت‌اسلامی 🏳بدنبال هجرت پیامبر به مدینه/۱۲ 💠رهبرانقلاب ‼️امروز دشمنان در زمینه تبلیغات به دنبال تشکیک در اصول مسلّم انقلاب، مثل اصل مسأله دین و دولت هستند. سالیان متمادی بر اثر برداشت‌های غلط، جمعی ترویج کردند، عده‌ای هم قانع شدند که دین از سیاست جداست، در گذشته علمای بزرگ دینی اصولا در مسائل مربوط به امور سیاسی دخالتی نمی‌کردند. البته بعضی میخواستند ولی سیاستمداران و قدرتمداران مانع می‌شدند. درحالیکه مرکز اصلی این دین، یعنی وجود مبارک پیامبر، خود در رأس حکومت و سیاست بود. حضرت برای تشکیل حکومت هجرت کرد، مسأله خلافت و حکومت و سیاست، جزو مسلمات اسلام است. مگر ممکن است دین از سیاست جدا باشد!؟ دین برای اداره زندگی مردم آمده است. البته دست‌هایی در طول سالیان متمادی، با کمال خباثت و موذی‌گری زحمت کشیدند که دین را به گوشه‌ی محراب‌ها و مساجد و کنج خانه‌ها برانند لکن اسلام و قرآن این چنین نیست. پیغمبران آمدند برای اینکه مردم در امور دین و دنیا از آنان اطاعت کنند. ولی حالا دشمنان انقلاب، تشکیک در اصل این قضیه را شروع کرده‌اند که آقا روحانیت و اسلام چه به اداره مردم است؟ سیاست امر کثیفی است! آقایان علما باید پاک بمانند. بله؛ نتیجه‌ کار معلوم است. علما بروند کناری بنشینند تا رضاخان‌ها، محمدرضاها، قاجارها، حکام وابسته، مزدوران اجنبی و بندگان کسانی که برده شهواتند، بیایند و امور بندگان خدا را به دست گیرند! ۷۴/۶/۲۰ #نشربامنبع @Jahade_tabeini
🗓سالروزمهم‌تشکیل‌حکومت‌اسلامی 🏳بدنبال هجرت پیامبر به مدینه/۶ 💠رهبرانقلاب ‼️طبق فرهنگ غیرقابل تردید قرآن، ایمان صرفا یک امر و احساس قلبی نیست، ایمان یعنی باور و قرآن هر ایمانی را قبول نمیکند، ایمان بی‌تعهد، ایمانی که در آن احساس مسئولیت نباشد نه به درد دنیا میخورد نه آخرت، این منطق قرآن است؛ ای انسان مومن اگر در ایمان خودت احساس تعهد نکردی در مومن بودنت شک کن. از لوازم ایمان، هجرت است، هجرت یعنی از مشهد به تهران رفت و ماندن؟ نه. اولاً هجرت یعنی یکباره از همه چیز دست شستن بخاطر پیوستن به جامعه اسلامی، بخاطر قبول تعهد در مجموعه تشکیلات جامعه اسلامی، از مکه که بلند میشدی بیرون می‌آمدی، مغازه پرمتاع و پرکالای خود را از دست می‌دادی و اموالت به تاراج میرفت؛ هجرت یعنی این. آن کسانی که هجرت می‌کردند همه این محرومیت‌ها و ناکامی‌ها را به جان می‌پذیرفتند، هجرت، یعنی برای بنای کاخ عظیم جامعه اسلامی یک خشت بردن. جامعه اسلامی که در مدینه بوجود آمده بود محتاج بود به عناصر مؤمن، فعال، پرتلاش، پرتوان، سابقه‌دار، اسلام‌فهم، محب و معتقد به این راه، با دلی سرشار از ایمان. آن کسی که هجرت میکرد از مکه، از انس و محبت و خاطره و راحتی و عیش و نوش می‌گذشت. و در حقیقت به سهم خودش، گام بزرگی برداشته بود در راه بنای آن چنان جامعه‌ای. اینها به هم پیوستگان و هم جبهه‌گان یکدیگرند. اینها همه یک عنصرند و خشت و آجر یک دیوار و سقفند. لذا هجرت چنین مومنانی ارزش و جهاد بود اما کسانی که هجرت نکرند از ولایت اسلامی خارجند تا وقتی که به تعهد ایمانی خود عمل کنند! ۵۳/۶/۳۱ ص۱۱۳کتاب #نشربامنبع @Jahade_tabeini
هنگامی که امام حسن عسگری علیه السلام در دوران طفولیت به سر می برد متوکل پدرش امام هادی علیه السلام را به شهر سامراء منتقل نمود و لذا آن حضرت از کودکی در سامرا بودند. از داستانی که از دوران کودکی آن حضرت نقل شده است مشخص می گردد که آن حضرت از همان ابتدا از علمی الهی برخوردار بوده اند: روزی شخصی امام حسن عسکری علیه‏ السلام را در آن هنگام که کودک بود مشاهده کرد که در کنار عده ای از کودکان که بازی می‏ کردند ایستاده است و گریه می‏ کند. او پنداشت که امام بخاطر نداشتن بازیچه ای که در دست کودکان دیگر است می گرید، از این رو نزد حضرت رفت و گفت: «ناراحت نباش، ای پسر رسول خدا! من برایت یک اسباب بازی می ‏خرم!» آن حضرت ناراحت شده و گفت: ما را برای بازی نیافریده اند آن مرد حیرت کرد و گفت: پس برای چه آفریده اند؟ فرمود: برای دانش و پرستش. مرد با تعجب پرسید: از کجا این را می گویی؟ فرمود: «زیرا خداوند فرموده: «افحسبتم انما خلقناکم عبثا و انکم الینا لا ترجعون»[۲۲] «آیا گمان می‏کنید که شما را بیهوده (و برای بازی) آفریده ایم و شما به ما بازگشت نمی کنید؟» ... او گفت: «با آنکه کودک هستی و گناهی بر تو نیست چرا اینگونه منقلب هستی و از خدا می‏ترسی؟» حضرت فرمود: مادرم را دیدم که می خواست با چند قطعه هیزم ضخیم آتشی بر پا کند. پس برای روشن کردن آن هیزم های بزرگ، هیزمهای کوچکی را روشن کرد گریه من از این جهت است که مبادا ما جزئی از آن هیزم های ریز و کوچک دوزخیان قرار گیریم!» (نقل از احقاق الحق و ازهاق الباطل، ج‏۲۹، ص۶۵، نقل با تلخیص) @ejtehad_jame
☑️نظر مراجع تقلید پیرامون چند همسری @ejtehad_jame
آیا شعار «مرگ بر آمریکا» با ممنوعیت ناسزاگویی به دشمنان در قرآن تعارض دارد؟ افرادی ادعا می‌کنند که شعار مرگ دادن به دیگر کشورها مصداق ناسزاگویی به دشمنان است و این با آموزه‌های قرآنی تعارض دارد که در مطلب حاضر به این شبهه پاسخ داده شده است. * * * کسانی شبهه می‌کنند که قرآن كريم مي‌فرمايد: اي مسلمانان! به خدايان و مقدسات كافران و مشركان ناسزا مگوييد تا آنها هم جاهلانه به خداي شما (مقدسات شما) توهين نكنند، پس چرا در كشور ما به پرچم و ملت كشور آمريكا توهين مي‌شود و شعار مرگ بر آمریکا سر داده می‌شود. در پاسخ این افراد باید گفت: «سب» در لغت به معناي دشنام و فحش دادن است که بر اساس ادب و اخلاق اسلامي ممنوع شمرده شده است، به گونه اي که حتي از دشنام نسبت به دشمنان و لو دشمناني که در حال جنگ هستند نهي شده است ، چنان‌که امام علي(ع) در واکنش به فحاشي يارانش به لشکر معاويه فرمودند: «من اکراه دارم از اينکه شما فحاش باشيد‏[1]»، همچنين خداوند متعال مومنين را از فحش دادن به مقدسات مشرکان نهي مي‌کند تا مبادا اين کار باعث فحش دادن آنها به خداوند شود[2]. در اين ميان برخي معتقدند با توجه به اينکه خداوند متعال ما را از دشنام دادن به مقدسات مشرکان نهي مي‌کند لذا نبايدنسبت به آمريکا هيچ اهانتي صورت گرفته و مثلا شعارهايي همچون مرگ بر آمريکا گفته شود. اين در حالي است که حتي اگر اين فرض را درست بگيريم که اقداماتي همچون شعار مرگ بر آمريکا، فحاشي نسبت به اين کشور باشد آيه فوق شامل اين ماجرا نمي‌شود چرا که فلسفه و هدفي که در پي ممنوعيت فحاشي نسبت به مقدسات مشرکان وارد شده است عبارت است از ممنوعيت زمينه‌سازي فحاشي نسبت به خداوند و اينکه مبادا با فحاشي کردن به خدايان مشرکان کاري بکنیم که آنها را تحريک نماييم تا به خداوند متعال توهين نمايند کما اينکه از نص صريح آيه چنين فلسفه و علتي براحتي فهميده مي‌شود و مفسران نيز به آن‌ اشاره کرده‌اند. به‌عنوان مثال علامه طباطبايي در تفسير الميزان در اين زمينه مي‌فرمايد: «چون ممكن بود مسلمين به منظور دفاع از حريم پروردگار، بت‏هاى مشركين را هدف دشنام خود قرار داده در نتيجه عصبيت جاهليت، مشركين را نيز وادار سازد كه حريم مقدس خداى متعال را مورد هتك قرار دهند لذا به آنان دستور مى‏دهد كه به خدايان مشركين ناسزا نگويند، چون اگر ناسزا بگويند و آنان هم در مقام معارضه به مثل، به ساحت قدس ربوبى توهين كنند در حقيقت خود مؤمنين باعث هتك حرمت و جسارت به مقام كبريايى خداوند شده‏اند».[3] بنابر اين، آيه فوق شامل ناسزا گفتن به آمريکا نشده و اگر هم بنا بر ممنوعيت ناسزاگويي به دشمنان باشد بايد از دلايل ديگري اين ممنوعيت را استفاده نماييم. ثانيا، اگر هم اطلاق آيه شامل ممنوعيت ناسزاگويي به مقدسات دشمنان باشد، باز هم شامل آمريکا و امثال آن نمي‌شود چرا که با توجه به مباني مقبول اين نظام‌ها که متأثر از جريانات مدرنيته مي‌باشد اين کشورها اساساً هيچ امر قدسي را نمي‌پذيرند و در نتيجه هيچ امر مقدسي ندارند تا اينکه ممنوعيت ناسزاگويي به مقدسات، شامل اين کشورها شود. ثالثا، فعاليت‌هايي که بر عليه آمريکا و انگليس سر داده مي‌شود همچون برگزاري تظاهرات روز مبارزه با استکبار جهاني و يا سر دادن شعار بر عليه اين کشورها اساساً از جنس ناسزاگويي و فحاشي نيستند تا ادله ممنوعيت ناسزاگويي شامل اين شعارها شود بلکه اين قبيل اقدامات ماهيت ديگري دارند از جمله اينکه مي‌تواند از جنس «برائت» از دشمنان باشد که يکي از آموزه‌هاي ديني به شمار مي‌آيد لذا به‌عنوان مثال اطلاق «مرگ» بر دشمنان انقلاب و اسلام در واقع اعلام برائت از سياست استكباري و خوي سلطه‌جويي آنان است كه طبق اصل تبري التزام به آن لازم است. امام خمینی فرمودند: «نكته مهمي كه همه ما بايد به آن توجه كنيم و آن را اصل و اساس سياست خود با بيگانگان قرار دهيم اين است كه دشمنان ما و جهانخواران تا كي و كجا ما را تحمل مي‌كنند و تا چه مرزي استقلال و آزادي ما را قبول دارند، به یقين آنان مرزي جز عدول از همه هدايت‌ها و ارزش‌هاي معنوي و الهي‌مان نمي‌شناسند، به گفته قرآن كريم هرگز دست از مقاتله و ستيز با شما برنمي‌دارند مگر اينكه شما را از دينتان برگردانند...»[4] همچنين رهبر معظم انقلاب فرمودند: «تا وقتي كه آرمان‌ها و اهداف قرآني و الهي و اسلامي بر ما و بر اين نظام حاكم است اين نفرت و مقابله با سردمداران استكبار جهاني و در رأس همه آمريكا به قوت خود باقي است»[5] ادامه👇🏽👇🏽👇🏽👇🏽