eitaa logo
اکران مردمی عمار
31.6هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
657 ویدیو
17 فایل
🎬 سینما انقلاب می‌خواهد 📺 «اکران مردمی جشنواره فیلم عمار» در تلاش است تا واسطه رساندن فیلم‌ها و مستندهای با ارزش به همه مردم ایران باشد✌🏻 ارتباط با ما: Ekranmardomi.ir ۰۲۱۴۲۷۹۵۰۵۰ @honarvand اقلام تبلیغی: eitaa.com/joinchat/1910308888Cae38d7fb7f
مشاهده در ایتا
دانلود
💠چراغ عمار 🌱 از چند روز قبل پیگیر بودیم خدمت خانواده یکی از شهدا برسیم و چراغ عمار را آنجا روشن کنیم. قرعه به نام شهید حاج علی نوری ممبینی افتاد. راستش را بگویم خیلی شهید را نمی‌شناختم اما چه فرقی می‌کرد. شهدا همه مایه خیر و برکت بودند. ‌گردی از هرکدامشان به کارت بنشیند، بردی. تند تند آماده رفتن می‌شدم که تلفنم زنگ خورد. _سلام خوبی کجایی پس؟؟ _ دارم میام تو راهم. سریع گوشیمو توی کیفم و پامو تو کفشم کردم و را افتادم. بادِ سردِ دی ماه اهواز صورتم رو گرفت. یادگار دوران کرونا یعنی ماسکم رو درآوردم و جلوی سرما رو گرفتم. نزدیک موسسه پیاده شدم و رفتم داخل. بچه ها همه آماده بودند. شاخه گل و شیرینی و قاب عکسی از سردار را هم دردست گرفته، منتظر من بودند که بیایم و باهم راه بیافتیم. حین مسیر یکی از بچه ها که شناخت بیشتری از شهید داشت برایمان صحبت کرد. ساعت سه و ربع رسیدیم به دم خانه شهید منتظر ماندیم تا باقی بچه‌ها هم برسند. کمی استرس داشتم دیر برسند. نمیخواستم بدقولی کنم و غیر از ساعت وعده داده شده به خانه‌یشان بروم. کمی که گذشت بقیه هم رسیدند. اما باز انگار ماشین دیگری هم از بچه‌ها راه افتاده بودند که خودشان را به دیدار برسانند. می‌دانستم که سر همگی شان شلوغ است. اما دیدار خانواده شهید را برکت کار خودشان می دانستند و نمی‌شد راحت ازش بگذرند. به ناچار دوبار منتظر ماندیم. ماشین سوم هم رسید. پشت سر آن‌ها حاج آقا عادلی نژاد هم آمد. از ماشینش پیاده شد و با لبخند به سمتمان راه افتاد. با تمام سرمشغولی هایش اما روی بچه های عمار را زمین نداخته بود و دیدار خانواده شهید را از دست نداده بود. سلام وعلیکی کردیم و بالاخره در خانه شهید را زدیم. داماد شهید به استقبالمان آمد. با خوش رویی به داخل دعوتمان کرد. همسر شهید و دخترش جلو آمدند و بعد از سلام و احوال پرسی با روی باز راهنمایی‌مان کردند. خانه‌ دلنشینی بود گوشه‌ی دیوار خانه عکسی از شهید نوری ممبینی به چشم می‌خورد‌. فضای مجلس کمی سنگین بود. مریم مثل همیشه به دادمان رسید. یکی از مستندهای عمار درباره حاج قاسم را با خود آورده بود تا آنجا پخش کند. ۱۲ دی ماه بود و با سالروز شهادت حاج قاسم همخوانی داشت. نگاه های معذب چند دقیقه پیش به تصویر حاج قاسم دوخته شد. نبودن مادی حاج قاسم هیچ وقت برای من عادی نشد. باز هم با دیدن تصاویرش آرام آرام گوشه وکنار چشمهایم خیس شد و بعض ممتد راه گلویم را گرفت. در دل، لعنتی نثار ترامپ کردم و آه سوز داری از دل کشیدم. بعد از مستند یخ جمع انگار باز شده بود. حاجی کار خودش را کرده بود. داماد شهید به نمایندگی از خانواده کمی از شهید گفت. بین صحبت هایش با خودم فکر کردم چقدر تاریخ شفاهی خوزستان جای کار دارد هرچه بدوی باز کم است. مثلا همین شهید نوری ممبینی. وقت تنگ بود و نشد بیشتر از شهید بشنویم‌. با صحبت های حاج آقا عادلی نژاد و دعای خیر همسر شهید حسن ختام دیدار با خانواده شهید و افتتاحیه جشنواره عمار را از منزل شهید کلید زدیم و زحمت را کم کردیم‌. به قلمِ زهره طاهری 🌿 💢 رسانه اکران مردمی باشیم @ekranmardomi
🌱 بسم الله... رنجِ شیرینِ اکران برای یک فردِ بی تجربه😎 خاطره اکران امروز عصر لوپتو از روزی شروع شد که با آقای سلیمانی هماهنگ شدیم تا آخر هفته یک اکران ویژه بچهای محله بریم و از پایگاه های بسیج نزدیک سالن هم دعوت کنیم تا بچهارو بیارن خصوصا آنهایی که در این مدت جاافتاده بودن اردوی مدارس... حالا من! از یک طرف بخاطر خطای محاسباتی که داشتم فکر میکردم چون اکثر بچهای مدرسه این ناحیه فیلم را دیدن، شاید استقبال خیلی کم باشه و حتی شاید یک چهارم ظرفیت سالن هم پر نشه😣 هم در این چند روز استرس داشتم و خیلی تلاش میکردم افراد استقبال کنند که هم از لحاظ وقتی و مالی و.. به صرفه باشه و از طرف دیگه میگفتم ولی میدونم آخرش بچها نمیان و شرمنده وقتِ آقای سلیمانی میشم! خورد خورد آمار را به ایشون میدادم و تااینکه دو شب قبل از اکران یادآوری شد که بیشتر از ظرفیت سالن نشیدها که اصلا گنجایش نداره! و من میگفتم ایشون چه خوش خیالند!! اکران قبلی که کلی تبلیغ کردیم ۱۰۰ نفر بیشتر نیومدن حالا برای این بیااان😕 (اکران هناس) اما برای احتیاط بازهم آمار میگرفتم و میدیدم که نه خیلی هم خالی نیست و خیلی هم پر نیست اماااا روز موعد فرا رسید🤩 سالنی که ۲۳۰ تا صندلی داره و با صندلی اضافه اش ۲۵۰تا ما ۲۱۰نفر ثبت نام شده داشتیم و به خیالِ خودم ۴۰تا هم صندلی خالی!!😅 اما یک دفعه مواجه شدیم با ۲۹۰ بچه😲 که حالا کی میخواست اینهارو بنشونه و مادرانشون را بیرون کنه⁉️ خلاصه با کمک دوستان و تلاش های مسئول محترم ستاد مرکزی و کلی حرص خوردن ما بابت عدم همراهی مادران، تونستیم اکران ویژه ۲۹۰ تا بچه داشته باشیم از ۳ سال و نیمه تا ۱۱ ساله😬😅 و صندلی های دفتر مسئولان سالن هم می آوردیم که کسی بدون جا نباشه اما باز هم حدود ۱۰ نفر روی زمین نشسته بودن😢 ببخشید طولانی شد🙏 غرض از این نوشته این بود که اولِ کار ترسی نداشته باشیم و با تعداد زیاد اکران رفتن از یک فیلم هم با خوش خیالی فکر نکنیم دیگه به حداکثر افراد رسوندیم و درواقع فیلم رو به خوردشون دادیم. به قول یک استادی برای انجام هر کاری اول باید تلاش کرد بعدش باید تلاش کرد و آخر هم باید تلاش کرد. 💢 رسانه اکران مردمی باشیم @ekranmardomi
😍بهانه ای برای جمع شدن با یک‌ نگاه اکران کننده شد😁 توحید حسین زاده فعال فرهنگی ارومیه استان با یکی از دوستانم برای تماشای فیلم های رفته بودم. به دوستم گفتم: _من هم میتوانم در مؤسسه و مسجد محله فیلم اکران کنم. به این ترتیب اکران را شروع کردم. اوایل ویدئوپروژکتور نداشتیم. دست ما بسته بود و نمی توانستیم فیلم ها را در هر مکانی پخش کنیم. همه دور یک صفحه کامپیوتر جمع می شدیم و فیلم میدیدیم. بعداً از مسجد خواستیم فکری برای این مسئله بکند. هیئت امنا برای ما یک ویدئوپروژکتور خریدند. الآن فیلم ها را راحت تر پخش میکنیم. یک بار در مؤسسهٔ «امیدواران منتظران برای ده پانزده نفر فیلم اکران کردم. مؤسسه فضای اداری کوچکی دارد. بعد از اکران باهم به مسجد رفتیم. هم بچه های مؤسسه و هم مسجدی ها آمدند. وقتی پای فیلم مینشستند، دیگر هیچ کس صحبت نمی کرد. همه حواس ها به پرده نمایش بود🤩 فیلم که تمام میشد دور هم می نشستیم و در موردش صحبت میکردیم. بهترین اتفاق همین جمع شدن بچه ها بود؛ بچه هایی که پراکنده بودند یک جا جمع می شدند و همه باهم فیلم می دیدند. 🗣رسانه اکران مردمی باشیم: ekranmardomi.ir @ekranmardomi
مرتضی محمدی؛ فعال فرهنگی و جهادی رشت استان در جشنواره اول و دوم فهمیدم که فضای جشنواره میتواند انحصار سینمای ایران را بشکند و ما صرفاً بیننده نباشیم. برای همین در فضای اکران قرار گرفتم. در اکران هایی که در روستاها برگزار کردیم، احساس کردم که مردم روستا، آثاری را بیشتر می پسندند که درباره فضای روستا باشد و زندگی روستایی را به تصویر بکشد. مردم میخواهند واقعیت خودشان را در فیلم ها ببینند. در این اکرانها دورهم نشستنها برایم شیرین بود. همه باهم و در کنار همدیگر بودیم. یک بار فیلم «سینمای ۹۹ درصدی» را بین دانشجویان اکران کردیم بعد از اکران بحث هایی درباره سینما و حاشیه هایش در بین دانشجویان به وجود آمد. چقدر خوب است که چند اثر ساخته شود که خودباوری را در دل مردم روستا ایجاد کند. برای مثال، یکی از مسائل ما فراموش شدن است. این مسئله را میتوان با ساختن مستندی نشان داد.ما خودمان گیلک هستیم؛ اما من بعضی از کلمات گیلکی را که میشنوم نمیدانم معنی اش چیست. از کتاب: __________ @ekranmardomi __________
شبکه عمار در روستای بدون آنتن‼️ عارف ابراهیمی فعال فرهنگی قیروکارزین استان جشنواره عمار برای فعالان فرهنگی شهرستان ما ناشناخته بود. گروه های سیاسی خیال میکردند این جشنواره برای انتخابات بعدی برنامه ریزی میکند! وقتی کارها را دیدند متوجه شدند که کار، کاملاً و در سطح است. نمیشد جایی برویم و بازخورد مردم ما را ذوق زده نکند.🤩 از بس مردم تشکر میکردند ما شرمنده میشدیم😅 خانواده های شهدا و به خصوص مادران شهدا از ما تشکر میکردند و اشتیاق ما برای این کار، بعد از هر برنامه بیشتر می شد. ولی مشکل وسیله داشتیم.😖کمی سخت بود که ویدئوپروژکتور تهیه کنیم، به روستاهای دورافتاده ببریم و فیلم اکران کنیم. روستاهایی که میرفتیم مشکل آنتن دهی داشت. به روستایی رفتیم و دیدیم یک سوله بسیار قدیمی را برای اکران آماده کرده اند.😃همه خانم های روستا برای دیدن فیلم آمدند. چند خانواده شهید هم حضور داشتند. بعد از جلسه یک پیرزن گفت: «شما چرا بیشتر نمی آیید؟» گفتیم: «چرا؟» گفت: اینجا شبکه دو و سه اصلاً آنتن ندارد😳ما فقط شبکه یک را داریم و فقط اخبار نگاه میکنیم. مردم خیلی تأکید داشتند که باز هم بیایید. آنها مستندهای «به رنگ زندگی»، «مسافر ایران» و «انیمیشن سربازان بین الملل" را خیلی پسندیدند.🤗 📚خاطره ای شیرین از اکران های عمار در سال های گذشته و جشنواره های پیشین ازکتاب 🌐رسانه اکران مردمی باشیم: @ekranmardomi
"رفته بودیم برای خدا بیل بزنیم!"😍 محمدتقی اقبال جهادگر دهه شصت و فعال نماز جمعه نظرآباد استان در نوجوانی ام که اوایل انقلاب بود در کنار درس خواندن جزو نیروهای افتخاری جهاد سازندگی شدم چون در کار فرهنگی تجربه داشتم، به کمیته فرهنگی جهاد رفتم به روستاها میرفتیم و بدون هیچ مزدی، کار جهادی میکردیم به قول "رفته بودیم برای خدا بیل بزنیم". آن موقع، فیلم های انقلابی را با آپارات و ویدئوهایی که چند کیلووزن داشتند، در مساجد روستاها و شهرستان ها پخش میکردیم. وقتی با جشنواره آشنا شدم دغدغه روزهای اول انقلاب در من زنده شد. احساس میکنم ۳۷ سال به عقب برگشتم و انرژی گرفته ام. مصلای ما در «نظرآباد»، کنار پارک بزرگ شهر قرار دارد معمولاً یک ساعت قبل از خطبه ها، نمازجمعه کاملاً در اختیار ماست و فیلم های عمار را پخش میکنیم. افراد زیادی صبح ها در پارک میکنند. آنها با همان لباس ورزشی برای تماشای فیلم به مسجد می آیند. جمعیت پنجاه نفری اول اکران، در دقایق آخر به دویست نفر هم میرسند.😯 این هم خاطره ای از جشنواره های پیشین عمار😃 رسانه اکران مردمی باشیم: ekranmardomi.ir @ekranmardomi
مردم فرم را درک میکردند ولی نو بودن سوژه ها برای شان مهم تر بود حمیدرضا ملازینل؛ فعال فرهنگی از سال دوم جشنواره توانستیم یکی از سینماهای شهر را برای اکران هماهنگ کنیم. در کنار آن ، اکران هایی در مساجد، هیئت ها ، مدارس و این طرف و آن طرف حتی زندان شکل گرفته بود. ما در «قزوین»، «بوئین زهرا»، «آوج»، «قاقازان» و روستاهای تابع فیلم اکران کردیم. انقلاب ما مدیون همین روستایی ها و زجر کشیده ها و مستضعفان است. شاید رساندن پیام به این دسته از مخاطبان، بالاتر از خیلی ثواب های دیگر باشد. پس از کسب تجربه از اکران های عمار فیلم های «چ» و «معراجیها» را با همه سختیهایی که داشت، در یکی ازشهرستان ها اکران کردیم. اولین بار بود که این فیلم ها در پخش می شد. مردم فرم را درک میکردند ولی نو بودن سوژه ها برای شان مهم تر بود. در قزوین، سوژه نو و روی زمین مانده برای فیلم سازی خیلی زیاد است. آقای «ابوترابی»، «شهید رجایی»، «شهید رضا حسن پور» و «شهید حسین لشگری» از شخصیتهای مهمی هستند که کمتر در مورد آنها کارشده است. • خاطره ای از جشنواره های پیشین عمار🤗 از کتاب 🌱@ekranmardomi
🌿 خانم زهرا آراسته نیا؛ اکران کننده شهرستان | ۱۴۰۱/۱۲/۲۵ متوسل‌شدیم‌ به‌ شهیدی‌که‌ اسمشم‌‌نمیدونستیم! رسیدیم دو کوهه.تو ذهنم از شهدا تشکر میکردم که بعد از دو روز دوباره توفیق اکران فیلم نصیبم شده که ناگهان...یادم اومد لپ تاپ رو نیاوردم😱 همسرم خواست دور بزنه، گفتم "نه لپ تاپ گیر میاریم". تماس گرفتیم مسئول فرهنگی دوکوهه و آقای عبدی گفتن: «بیاید لپ تاپ خودمو ببرید» اما حالا فیلم را چه می‌کردیم؟!🤔 با سرعت بسیار پایین نت شروع به دانلود فیلم های کوتاه از سایت اکران مردمی کردم. خدا رو شکر موفق بودم و اکران رو شروع کردیم. صدای مداحی از بلندگوی پادگان می اومد. مداح گفت همه میان و حاجتشون رو از شهید...(اسمشون رو فراموش کردم) می‌گیرن. من هم تو دلم گفتم "شهیدی که نمیشناسمت..! الان من دخیلتم"🥲و درست وقت انتقال فیلم‌ها از گوشی به لپ تاپ، متوجه شدم مستند ۴۰دقیقه ای "به نام خلق کرد" رو هم از قبل روی گوشی دارم.🤩 همسرم برگشت تا از خونه لپ تاپ رو بیاره. یه انیمیشن ۱۰-۱۵ دقیقه ای طنز رو هم بعدِ کلی گشتن تو حافظه گوشی پیدا کردم.با پخش شدنش بچه ها و جوونا جذب شدن. آخرهای فیلم بود که همسرم رسید و سریع لپ تاپ ها رو تعویض کردیم. اکران به روال عادی برگشت؛ الحمدلله...😁 چراغ‌ها روشن شدن و صندلی ها جمع وجور. چند تا پسر بچه اومدن دور همکارم رو گرفتن. نتونستیم حریف اصرارهاشون برای پخش دوباره‌ی فیلم بشیم. هیچی دیگه، روز از نو روزی از نو😂 اما‌ بعد از فیلم بهم قول دادن دعامون کنن. ان‌شاءالله که یادشون نره! 💢 رسانه اکران مردمی باشیم 🆔@ekranmardomi 🌐ekranmardomi.ir
تو یک سینمای خوب بساز، من ایران را خواهم ساخت!! مسعود شیرعلی؛ فعال فرهنگی بندر استان فیلم های عمار مثل گم شده ای بودن که دنبالشون میگشتم. سروکار ما تو هیئت با جوون ها و نوجوونهاست و به چنین برنامه ای نیاز داشتیم. با ناحیه مقاومت ارتباط برقرار کردم و ویدئوپروژکتور گرفتم. دستگاه رو میگرفتیم، بعد از اکران دوباره تحویل میدادیم. اکران ها تو فضای مسجد و هیئت انجام می شد. یه بار فیلم "نامه ای برای آفتاب" رو برای ۱۰_۱۲ نفر از دبستانی‌ها اکران کردیم... خیلی تأثیرگذار بود و انصافاً ، دبستانی ها امام رضایی شدند. شاید یکی دو ماه طول میکشید تا بخواهیم بچه ها رو با مهر و محبت آشنا کنیم ولی با یه فیلم و چند دقیقه وقت گذاشتن این کار انجام شد. در مجموع متوجه شدیم که انیمیشن ها، به خصوص «سربازان بین الملل» و «نامه ای برای آفتاب» روی نوجوانان بیشتر اثرگذار بوده. {به هر حال، فیلم هم زبان تصویری دانش و هنره} 📚خاطره جشنواره های پیشین اکران های مردمی از کتابِ 🌙 (ع)😇 🌱رسانه اکران مردمی باشیم ekranmardomi.ir @ekranmardomi
خریدن یه ویدئوپروژکتور هم میتونه کارِ خیرِ قشنگی باشه!😍 از جشنواره چهارم، فیلم ها را از مرکز استان برای اکران در خمین» تهیه کردم. دو مسجد حضرت قمر بنی هاشم و حضرت خاتم الانبیاء پاتوق ثابت اکران فیلم عمار است و ما بعد از نماز مغرب و عشا فیلم پخش میکنیم. اوایل، ویدئوپروژکتور را از بسیج هنرمندان امانت میگرفتیم. بعدها که تأثیر اکران ها دیده شد یکی از خیران، شهر یک دستگاه ویدئوپروژکتور و پرده اکران را برای ما تهیه کرد.😇 بیشترین مشکلی که در اکران ها داشتیم بی تجربگی خود ما بود. مثلاً در اکران مساجد، برخی ملاحظات مثل موسیقی فیلم باید رعایت شود؛ ولی ما در ابتدا چون از این موضوع بی اطلاع بودیم به مشکل برمی خوردیم.😄 الآن دیگر فیلم ها را متناسب با فضای اکران انتخاب میکنیم تا مشکلی پیش نیاید.✋🏻 مسئله دیگر این بود که معمولاً فیلم های طولانی در محیط مسجد جواب نمی دهد؛ به همین دلیل فیلم هایی را که برای پخش در نظر میگیریم، بیشتر از پانزده الی بیست دقیقه نمی شود.🤩 • مهدی حامدی فعال فرهنگی خمین | استان             ╭──── • ◆ • ────╮ @ekranmardomi             ╰──── • ◆ • ────╯  
میراث پدری 😃 نجمه قیداری فرزند شهید و فعال فرهنگی قبل از آشنایی با عمار فیلم هایی را که برای خودم جالب بود در مساجد، مدارس و مکان های دیگر اکران می‌کردم تا اینکه در چهارمین دوره جشنواره با اکران مردمی آشنا شدم. یکی از دلایلی که به سراغ اکران فیلم رفتم این بود که احساس میکردم پدرم این کار را دوست دارد. پدرم فیلم بردار بود و در دوران دبیرستان از وقایع انقلاب عکس و فیلم می گرفت. زمانی که کوچک بودم، ایشان یک تلویزیون رنگی و دستگاه ویدئو خریده بود و فیلم های مختلف را نمایش میداد. یادم است با اینکه به سختی راه می رفت اما فیلم «پرواز در شب» آقای ملاقلی پور را پنج بار پخش کرده بود. من هم پس از آشنایی با عمار، اولین بار فیلم میراث مجید را بعد از نماز مغرب و عشا در مسجد برای خانم ها اکران کردم.بسیاری از خانم‌ها، حرف این فیلم را دوست داشتند و با تماشای زندگی این شهید هسته ای اشک ریختند. خانمی بعد از تماشای فیلم به من گفت: «اول جلسه از گرانی‌ها بحث میکردیم و هیچ کدام فکر نکردیم که در وضعیت فعلی کشور چه کمکی از دست ما برمی آید». 📚از کتاب 🌱@ekranmardomi
🎬 همکاری شیعه و سنی :) میلاد امینی (فعال فرهنگی استان سیستان و بلوچستان) 🎦 از کودکی به فیلم و بازیگری علاقه داشتم. وقتی جشنواره شروع شد، متوجه شدم که اکران های مردمی هم دارد. اوایل پدرم ناراضی بود و می‌گـفت وقت را هدر می‌دهی! بعدها وقتی دید این کار در زندگی ام تأثیر گذاشته، راضی شد. من به همراه دو نفر از دوستانم در «خاش» اکران میکنیم. 🎞 بچه های اهل سنت با ما خیلی همکاری می‌کردند. حتی دوسه نفر از بزرگانشان لطف کردند و در مراسم حاضر شدند. دو هفته به من خیلی سخت گذشت، ولی شیرین بود. وقتی ثمره اش را دیدم خیلی به دلم نشست. از ساعت هفت صبح برای هماهنگی کارهایم از خانه بیرون می زدم . من هر چه می گفتم، کسی باور نمی کرد؛ تا روزی که آمدند و خودشان دیدند. 🌱از کتاب b2n.ir/p50785 خاطرات اکران کننده‌های ادوار قبلی جشنواره عمار ◆ رسانه اکران مردمی باشیم: ekranmardomi.ir @ekranmardomi