eitaa logo
Elahi(معاون پرورشی)
357 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
118 فایل
لطفا در صورت نیاز به این ایدی پیام دهید @TElahi
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولایمان را چگونه کنیم؟ ...غدیر را باید سینه به سینه و نسل به نسل کرد و اینک این مهم بر عهده ی من و شماست همچنان که روزگاری بر دوش پدرانمان بوده و فرداها نیز به دست فرزندانمان . 🍃🌸راهکارهای پیشنهادی زیر، اندکی از راهکارهای فراوان تبلیغ برای است: 1- یک می تواند با گفتن های غدیری برای نوه هایش مبلّغ غدیر باشد. 2- یک مسجد می تواند با پیرامون غدیر مبلّغ غدیر باشد. 3- یک مسجد می تواند با از نمازگزاران مبلّغ غدیر باشد. 4- یک می تواند با آماده کردن های فرزندانش در غدیر مبلّغ غدیر باشد. 5- یک می تواند با مورد علاقه فرزندانش در غدیر مبلّغ غدیر باشد. 6- یک می تواند با پخش در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد. 7- یک می تواند با گذشتن از خطاهای فرزندش به مناسب غدیر مبلّغ غدیر باشد. 8- یک می تواند با تهیه برای فرزندانش مبلّغ غدیر باشد. 9- یک می تواند با ارسال پیام برای نوه هایش مبلّغ غدیر باشد. 10- یک می تواند با دادن در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد. 11- یک می تواند با در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد. 12- یک می تواند با کتاب و سی دی مرتبط با غدیر به اساتید و دوستان و نزدیکانش مبلّغ غدیر باشد. 13- یک می تواند با برگزاری مرتبط با غدیر در کلاسش مبلّغ غدیر باشد. 14- یک می تواند با تهیه و لباس نو برای فرزندانش در روز غدیر مبلّغ غدیر باشد. 15- یک می تواند با روز غدیر به رفتگر محله اش مبلّغ غدیر باشد. 16- یک می تواند با دادن به محله اش مبلّغ غدیر باشد. 17- یک فرد می تواند با پخش یک جعبه میان ها مبلغ غدیر باشد. 18- یک فرد می تواند با خود در ایام غدیر مبلّغ غدیر باشد. 19- یک فرد می تواند با یا آپارتمان خود مبلّغ غدیر باشد. 20- یک فرد می تواند با مبلّغ غدیر باشد. 21- یک فرد می تواند با با موضوع غدیر و پیام آن مبلّغ غدیر باشد. 22- یک فرد می تواند با فرهنگ دادن میان مبلّغ غدیر باشد. 23- یک مادر می تواند با پخش در مبلّغ غدیر باشد. 24- یک فرد می تواند با یک و غدیر مبلّغ غدیر باشد. 25- یک فرد می تواند با خواندن میان دوستانش مبلّغ غدیر باشد. ...و هزار کار دیگه که مجال گفتنش نیست.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♻️هرشب یک عبداللّه بن عبّاس حكايت نموده است :  روزى عمر بن خطّاب به امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام گفت : يا ابا الحسن ! تو در حكم و قضاوت بين افراد، بسيار عجول هستى و بدون آن كه قدرى تاءمّل كنى ، قضاوت مى نمائى ؟! امام علىّ عليه السلام به عنوان پاسخ ، كف دست خود را جلوى عمر باز كرد و فرمود: انگشتان دست من چند عدد است ؟ عمر پاسخ داد: پنج عدد مى باشد. امام فرمود: چرا در پاسخ عجله كردى و بدون آن كه بينديشى جواب مرا فورى دادى ؟ عمر گفت : موضوعى نبود كه پنهان باشد بلكه آشكار و ساده بود؛ و نيازى به تاءمّل نداشت . امام علىّ بن ابى طالب عليه السلام فرمود: مسائل و قضايائى كه من پاسخ مى دهم و قضاوت مى كنم براى من آشكار و ساده است و نيازى به فكر و انديشه ندارد. و چيزى از اسرار عالم بر من پنهان و مخفى نيست همان طورى كه تعداد انگشتان دست من بر تو ساده و آشكار بود. 📚كتاب سلونى قبل ان تفقدونى : ج 2، ص 130.
من از شوقش زمین خوردم ولی مولا بلندم کرد ... همیشه " یاعلی " گفتم، " علی " از جا بلندم کرد ...
🌱🍃 اتاق محسن دوازده مترمربع بیشتر نبود. شاگردهایش گوش تا گوش و مسجدی می نشستند. همه سن آدمی بین شان پیدا می شد. 🌸 از بچه پنج ساله گرفته تا پیرمرد هشتاد ساله. کارکردن با این شاگردهای رنگانگ حوصله زیادی می خواست. هر کدام را باید با زبان خودش درس می داد. 🌼 محسن جوری با شاگردها تا می کرد که هیچ کدام فکر نمی کردند اهمیت شان کمتر از دیگری است. 🍁🍂 بعضی وقت ها بچه ها نمی توانستند در حضور محسن قرائت کنند. خنده شان می گرفت و قرائت خراب می شد. بس که محسن قبلش طنازی می کرد. 😅 یواشکی چراغ قوه موبایلش را روشن می کرد و نورش را از کنار پا می انداخت روی صورتش. می گفت : _ از اثرات نماز شبه! 😂 ♂ گاهی وسط اتاق، میدان باز می کردند و محسن با بچه ها کشتی می گرفت. 🍱🍳جلسه شان به وقت صبحانه یا ناهار یا شام که برخورد می کرد به زور بچه ها را نگه می داشت و از آنها پذیرایی می کرد. 😍❤️ وقتی شاگردی برای اولین بار به خانه اش می آمد، گرفتار اخلاق محسن می شد. حتی مهمان های گذری. 💖 حتی آنها که همراه دوستانشان آمده بودند تا بعد از جلسه باهم جای دیگری بروند، پا گیر جلسات محسن می شدند. 💕 محسن زود و عمیق با آنها دوست می شد. به سود و ضرر این صمیمیت ها فکر نمی کرد. این خصلت خانوادگی شان است. 🌺 در ِ خانه شان به روی همه باز است ....
❤️ بسم رب الشھـدا ❤️ ❤️ هرکس را که طالب می دید، دلش را گرم می کرد و برنامه پیشرفت را جلوی پایش می گذاشت. به شاگردهایش پروبال می داد. به هیچ کس نمی گفت که تو استعداد نداری. 🌺 همیشه می گفت : _ حنجره شماها یک عضله ست، یک ماهیچه. هرچقدر بهش رسیدگی کنید آمادگی پیدا می کنه وهرچقدر رسیدگی نکنید ضعیف می شه. هیچ فنی را پیش خودش نگه نمی داشت. همه را ریخته بود وسط. دوست داشت بچه ها بیشتر و بیشتر بدانند. 🌼افتاده بود. نمی گفت من که نفر اول جهان شدم را با آدم های تازه کار و ناشی چه کار؟! می نشست به خیلی ها تجوید و نکات ابتدایی را یاد می داد. 🌟💫گاهی برای اصلاح حمد و سوره مردم، مدت ها وقت صرف می کرد. جایش همیشه دم ِ در ِ اتاق بود. خودش چای می ریخت و پذیرایی می کرد. 🔮 کم کم از همان اتاق دوازده متری، نفرات اول مسابقات کشوری قرآن بیرون آمدند. محسن، حواسش بود رتبه های ریز و درشت، بچه هارا به خود مشغول نکند و از راه نمانند. 💎 می خواست خودشان را باور کنند اما خیال برشان ندارد اینجا که رسیده اند نوک قله است. دوست داشت شاگردهایش هرکدام برای خودشان استاد بشوند. 🎀بشوند مرکزی برای ترویج قرآن، با همه ابعادش. ادامه دارد...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️ دعای زیبا فرج ✨✨ 🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊 ☀️اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ☀️ ┈┈••✾•✨✨•✾••┈┈ 💫شبتون خوش💫
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا