eitaa logo
مهدی_فرزند_حسین
396 دنبال‌کننده
427 عکس
31 ویدیو
8 فایل
سلام بر حسین زمان سلام بر فرزند حسین سلام بر وارث حسین سلام بر منتقم حسین سلام بر مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف . . ادمین کانال: @admin_latif
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💐🍃🌿🌸🍃🌼 🍃🌺🍂 🌿🍂 🌸 ✍سر کلاس نشسته بودیم که یهو بغل دستی احسان با صدای بلند داد زد - دست های کثیف آشغالیت رو به وسیله های من نزن و هلش داد حواس بچه ها رفت سمت اونها احسان زیرچشمی بهشون نگاه کرد معلوم بود بغض گلوش رو گرفته یهو حالتش جدی شد - کی گفته دست های من کثیف و آشغالیه؟ و پیمان بی پروا ... - تو پدرت آشغالیه صبح تا شب به آشغال ها دست میزنه بعد هم میاد توی خونه تون مادرم گفته هر چی هم دست و لباسش رو بشوره بازم آشغالیه احسان گریه اش گرفت حمله کرد سمت پیمان و یقه اش رو گرفت - پدر من آشغالی نیست خیلیم تمییزه هنوز بچه ها توی شوک بودن که اونها با هم گلاویز شدن رفتم سمت شون و از پشت یقه پیمان رو گرفتم و کشیدمش عقب احسان دوباره حمله کرد سمتش رفتم وسط شون پشتم رو کردم به احسان و پیمان رو هل دادم عقب تر خیلی محکم توی چشم هاش زل زدم ... - کثیف و آشغالی کلماتی بود که از دهن تو در اومد مشکل داری برو بشین جای من من، جام رو باهات عوض می کنم بی معطلی رفتم سمت میز خودم همه می دونستن من اهل دعوا نیستم و با کسی درگیر نمیشم شوک برخورد من هم به شوک حرف های پیمان اضافه شد بی توجه به همه شون خیلی سریع وسایلم رو ریختم توی کیفم و برگشتم سمت میز احسان احسان قدش از من کوتاه تر بود پشتم رو کردم به پیمان - تو بشین سر میز من بشینم پشت سری ها تخته رو نمی بینن پیمان که تازه به خودش اومده بود یهو از پشت سر، یقه ام رو کشید - لازم نکرده تو بشینی اینجا توی همون حالت کیفم رو گذاشتم روی میز و نیم چرخ چرخیدم سمتش خیلی جدی توی چشم هاش زل زدم محکم مچش رو گرفتم و با یه ضرب یقه ام رو از دستش کشیدم بیرون - بهت گفتم برو بشین جای من برای اولین بار، پی یه دعوای حسابی رو به تنم مالیده بودم اما پیمان کپ کرد کلاس سکوت مطلق شده بود عین جنگ های گلادیاتوری و فیلم های اکشن همه ایستاده بودن و بدون پلک زدن منتظر سکانس بعدی بودن ضربان قلب خودمم حسابی بالا رفته بود که یهو یکی از بچه ها داد زد - برپا ... و همه به خودشون اومدن بچه ها دویدن سمت میزهاشون و سریع نشستن به جز من، پیمان و احسان ضربان قلبم بیشتر شد از یه طرف احساس غرور می کردم که اولین دعوای زندگیم برای دفاع از مظلوم بود از یه طرف، می ترسیدم آقای غیور ما رو بفرسته دفتر واونم من که تا حالا پام به دفتر باز نشده بود معلم مون خیلی آروم وارد کلاس شد بدون توجه به ما وسایلش رو گذاشت روی میز رفت سمت تخته رسم بود زنگ ریاضی صورت تمرین ها رو مبصر کلاش روی تخته می نوشت تا وقت کلاس گرفته نشه بی توجه به مساله ها تخته پاک کن رو برداشت و مشغول پاک کردن تخته شد یهو مبصر بلند شد - آقا اونها تمرین های امروزه بدون اینکه برگرده سمت ما خیلی آروم فقط گفت - می دونم ... سکوت عمیق و بی سابقه ای کلاس رو پر کردو ما سه نفر هنوز ایستاده بودیم - میرزایی ... - بله آقا ... - پاشو برو جای قبلی فضلی بشین قد پیمان از تو کوتاه تره بشینه پشتت تخته رو درست نمی بینه بدون اینکه حتی لحظه ای صورتش رو بچرخونه سمت کلاس گچ رو برد - تن آدمی شریف است، به جان آدمیت نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی ⏪ ...😊 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
🍁🌸🍁🌸🍁🌸 🍃 🍃 #حسین_جان🍃 ذڪر ڪردمـ` یا حسیـ❤️ـن و ڪربلا° را خواستمـ😢 من بلیطِ بهترینـ🍃] شهرِ خدا را خواستمـ💔 گم شدمـ در بازےِ دنیا•🌍• و حسرتهاے آن💫 رفتنـ از اینجا بہ خاڪِ نینـ🌹|ـوا را خواستمـ #‌یااباعبدالله✋♥️ 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
من زمین گیرم گرفتارم دعایم کن حسین😔 از خــودم واللّه بیــزارم دعایم کن حسین😢 بر در این خانه از نام و نشان باید گذشت😔 دل فقط جای حسین است و حسین است و حسین😢 🌙 ✋ 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حسین_جان❤ عالمی کرد به اعجاز نگاه تو خضوع کردخورشید از آن گنبد زرد تو طلوع ☀️ السلام ای همه ی دار و ندار دل من ✋ باز شدصبحِ من و عشق توارباب شروع ❤ #السلام_علیک_یا_ابا_عبدالله(ع)💚✋ 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
🌱پیامهای اهل محبت همچنان منتظر نقد و نظر و پیشنهادات شما هستیم. 🌱🌱ـ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍امتحانات ثلث دوم از راه رسید توی دفتر شهدام از قول مادر یکی از شهدا نوشته بودم ... - پسرم اعتقاد داشت بچه مسلمون همیشه باید در کار درست، اول و پیش قدم باشه باید شتاب کنه و برای انجام بهترین ها پیشتاز باشه خودش همیشه همین طور بود توی درس و دانشگاه توی اخلاق توی کار و نماز این یکی از شعارهای سرلوحه زندگی من شده بود علی الخصوص که 2 تا شاگرد اول دیگه هم سر کلاس مون بودن رسما بین ما 3 نفر یه رقابت غیررسمی شکل گرفته بود رقابتی که همه حسش می کردن حتی بچه های بیخیال و همیشه خوش کلاس رقابتی که کم کم باعث شد فراموش کنم، اصلا چرا شروع شده بود یک و نیم نمره داشت همه سوال ها رو نوشته بودم ولی جواب اون اصلا یادم نمی اومد تقریبا همه برگه هاشون رو داده بودن در حالی که واقعا اعصابم خورد شده بود با ناامیدی از جا بلند شدم خدا بهت رحم کنه مهران که غلط دیگه نداشته باشی و الا اول و دوم که هیچ شاگرد سوم کلاس و پایه هم نمیشی غرق در سرزنش خودم بلند می شدم که چشمم افتاد روی برگه جلویی و جواب رو دیدم مراقب اصلا حواسش نبود هرگز تقلب نکرده بودم اما حس رقابت و اول بودن حس اول بودن بین 120 دانش آموز پایه چهارم حس برتری حس نشستم و بدون هیچ فکری سریع جواب رو نوشتم با غرور از جا بلند شدم برگه ام رو تحویل دادم و رفتم توی حیاط یهو به خودم اومدم ولی دیگه کار از کار گذشته بود یاد جمله امام افتادم اگر تقلب باعث روی پله ها نشستم و با ناراحتی سرم رو گرفتم توی دستم... - خاک بر سرت مهران چی کار کردی؟کار حرام انجام دادی هنوز آروم نشده بودم که صبحت امام جماعت محل مون نفت رو ریخت رو آتیش فردا روز اگر با همین شرایط یه قدم بیای جلو بری مقاطع بالاتر و به جایی برسی بری سر کار اون لقمه ای هم که در میاری حرامه خانواده ها به بچه هاتون تذکر بدید فردا این بچه میره سر کار حلال و با تلاش و زحمت پول در میاره اما پولش حلال نیست لقمه حرام می بره سر سفره زن و بچه اش تک تک اون لقمه ها حرامه گاهی یه غلط کوچیک می کنی حتی اگر بقیه راه رو هم درست بری اما سر از ناکجا آباد در میاری می دونی چرا؟ چون توی اون پیچ از مسیر زدی بیرون حالا بقیه مسیر رو هم مستقیم بری نتیجه؟ باید پیچ رو برگردی حالا برید ببینید اثرات لقمه حرام رو چه بلایی سر نسل و آدم ها و آینده میاره کلمات و جملاتش پشت سر هم به یادم می اومد و هر لحظه حالم خراب تر می شد بچه ها همه رفته بودن اما من پای رفتن نداشتم توی حیاط مدرسه بالا و پایین می رفتم نه می تونستم برم نه می تونستم از یه طرف راه می رفتم و گریه می کردم که خدایا من رو ببخش از یه طرف دیگه شیطان وسوسه ام می کرد حالا مگه چی شده؟همه اش 1/5 نمره بود تو که بالاخره قبول می شدی این نمره که توی نتیجه قبولی تاثیری نداشت بالاخره تصمیمم رو گرفتم - خدایامن می خواستم برای تو شهید بشم قصدم مسیر تو بود اما حالا من رو ببخش ... عزمم رو جزم کردم و رفتم سمت دفتر پشت در ایستادم... - خدایا خودت توی قرآن گفتی خدا به هر که بخواد عزت میده به هر کی نخواد، نه عزت من از تو بود من رو ببخش که به عزت تو خیانت کردم و با چشم هام دزدی کردم تو، من رو همه جا عزیز کردی و این تاوان خیانت من به عزت توئه و در زدم رفتم داخل دفترمعلم ها دور هم نشسته بودن چایی می خوردن و برگه تصحیح می کردن با صدای در، سرشون رو آوردن بالا تو هنوز اینجایی فضلی؟چرا نرفتی خونه؟ آقای غیور ببخشید میشه یه لحظه بیاید دم در؟ سرش رو انداخت پایین کار دارم فضلی اگه کارت واجب نیست برو فردا بیا اگرم واجبه از همون جا بگو داریم برگه صحیح می کنیم نمیشه بیای تو بغض گلوم رو گرفت جلوی همه به خودم گفتم برو فردا بیاامروز با فردا چه فرقی می کنه جلوی همه بگی اون وقت اما بعدش ترسیدم اگر شیطان نزاره فردا بیای چی؟ 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی ⏪ ...😊 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
f306224cada68806bfd498b7d61b799189b91e4d.mp3
2.71M
🍀 ️زیارت امام حسین (ع) با پای پیاده از روی محبت 💚 👌 شنیدنی 🍀 🍀 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب جمعه فاطمه با اضطراب و واهمه آید به دشت نینوا گوید حسین من چه شد...⁉ گردد به دور خیمه گاه آید میان قتلگاه گوید حسین من چه شد نور دو عین من چه شد⁉ #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #شب_زیارتی_ارباب #اربعین 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺حال و هوای وصف ناپذیر "زنان آمریکایی" در پیاده روی "اربعین" 🕊این خاندان بادل هاچه کردن😭 #وحدت_حسینی #اربعین_خانوادگی #لطفا_نشر_دهید👌 🌙شبتون_حسینی✋ 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
پیشنهاد ویژه ادمین 👇 #عاشقانه_های_زلال باران ببارد .. عشق هم باشد😉 یک یار شیرین در برت باشد😍 اصلا چه بهتر زیر این باران🌧 وقتی که عشقت همسرت باشد ...😊 پست هاش محشره 👌 eitaa.com/joinchat/1205272600Cc2514eff85 .•°°•.💞.•°°•. ❤ 💙 `•.¸ ༄༅ 💖 °•.¸¸.• 🚫تا حذف نشده عضو بشید 😉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه تلخ است غم عشق ولی می‌چسبد💚 شهدعرفانی عهدازلی می‌چسبد💚 روبه شش گوشه‌ترین قبله‌ی عالم هرصبح☀️ بردن نام حسین ابن علی می‌چسبد💚 السلام علیک یااباعبدالله الحسین(ع)💚 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍ آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ کارمون واجبه معلوم بود خسته و بی حوصله است - یا بگو یا در رو ببند و برو سرده سوز میاد چند لحظه مکث کردم - مهران خودت گند زدی و باید درستش کنی تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود نیومدن آقای غیور امتحان خداست امتحان خدا؟ یا امتحان علوم؟ - آقا ما تقلب کردیم یهو سر همه معلم ها با هم اومد بالا چشم هاشون گرد شده بود علی الخصوص مدیر و ناظم که توی زاویه در تا اون لحظه ندیده بودم شون - برو فضلی مسخره بازی در نیار تو شاگرد اول مدرسه ای چرخیدم سمت مدیر سلام آقا به خدا جدی میگیم من سوال سوم رو یادم نمی اومد بلند شدن برگه ام رو بدم چشمم افتاد به برگه جلویی بعدشم دیگه آقای رحمانی یکی از معلم های پایه پنجم بدجور خنده اش گرفت - همین یه سوال؟ همچین گفتی: آقا ما تقلب کردیم که الان گفتم کل برگه ات رو با تقلب نوشتی برو بچه جون همه فکر کردن شوخی می کنم اما کم کم با دیدن حالت من معلوم شد اصلا شوخی نیست خیلی جدی دوباره به معلم مون نگاه کردم - آقا اجازه لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید از ما گفتن بود آقا از اینجا گناهی گردن ما نیست ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید حق الناس گردن هر دوی ماست عجب پر رویی هم هست ها قد دهنت حرف بزن بچه سرم رو انداختم پایین حتی دلم نمی خواست ببینم کدوم یکی از معلم ها بود اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ با خودت فکر نکردی اگر فکر کنم همه اش رو تقلب کردی و کلا بهت صفر بدم چی؟ ترسیدم جواب بدم دوباره یکی، یه چیز دیگه بگه اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن آقا ما اونقدر از شما چیزهای باارزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم حقی از ما وسط نیست نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین دوباره دفتر ساکت شد برو در رو هم پشت سرت ببند کارنامه ها رو که دادن علوم 20 شده بودم اولین بار بود که از دیدن نمره 20 اصلا خوشحال نشدم کارنامه ام رو برداشتم و رفتم مسجد نماز که تموم شد رفتم جلو نشستم کنار امام جماعت - حاج آقا یه سوال داشتم از حالت جدی من خنده اش گرفت - بگو پسرم حاج آقا من سر امتحان علوم تقلب کردم بعد یاد حرف شما افتادم که از قول امام گفتید این کار حق الناس و حرامه و بعدا لقمه رو حرام می کنه منم رفتم گفتم اما معلم مون بازم بهم 20 داده الان من هنوز گناه کارم یا نه پولم حروم میشه یا نه؟ خنده اش محو شد مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده همیشه می گفت به جای ترسوندن بچه ها از جهنم و عذاب از لطف و رحمت و محبت خدا در گوششون بگید برای بعضی چیزها باید بزرگ تر بشن و حالا یه بچه اومده و چنین سوالی می پرسه همین طور دونه های تسبیحش رو توی دستش بالا و پایین می کرد - سوال سختیه اینکه شما با این کار چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حق الناس گردنت بوده توش شکی نیست اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه آیا توی آینده تو تاثیر می گذاره و لقمه ات رو حرام می کنه یا نه اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده چون شما گفتی که این کار رو کردی و در صدد جبران براومدی ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان می دادم انداختمش پایین - ممنون حاج آقا ولی نامه عمل رو با فکر کنم و حدس میزنم و اما و اگر و شاید نمی نویسن و بلند شدم و رفتم تا شنبه دل توی دلم نبود سر نماز از خدا خجالت می کشیدم چنان حس عذابی بهم دست داده بود که حس می کردم اگر الان عذاب نازل بشه سبک تر از حال و روز منه شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون کارنامه به دست و امضا شده رفتم جلوی دفتر در زدم و رفتم تو .. 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی ⏪ ...😊 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
1_31989806.mp3
9.3M
🎙 اربعین_کربلا_نباشم_میمیرم😢 دوماهه سینه میزنم به عشق آقا مداح:کربلایی سید رضا نریمانی 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
ویــــژه #اربعین با ایـن اراده قـدم بـردار، بگـو #یاابن‌الحسـن...😭💔 استاد پنـاهیان🎤 تصویر باز شود... 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
#یااباعبدلله❥🌱♥️ ♥جـسم وروحـم باحـَرم گشتہ عَـجین🍃 ♥حال و روزم با غَمـت گشتہ غمین[💔] ♥این سہ جملہ خوابِ شبہاےمن اسـت♡🌙 ♥ڪربلا پاےپیاده اربعـین✨🏴 🌙#شبتون_حسینی✋ 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
🔴پیشنهاد متفاوت 😳 سرگذشت یک مازوخیست قبل از آشنایی با امام حسین(ع) + فیلم yon.ir/mazokh 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
🌸اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ آدَمَ صَفوَهِ الله 🌼اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ نوحٍ نَبیِ الله 🌸اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ اِبراهیم خَلیلِ الله 🌼اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ موسی کَلیمِ الله 🌸اَلسَّلامُ عَلیکَ یا وارِثَ عیسی روحِ الله 🌼اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا وارِثَ مُحَمَدٍ حَبیبِ الله ⚡️سلام، نشانه تواضع و فروتنی است مخصوصاً در مقابل اولیاء خداست 🔺معنای وراثت اهل بیت از انبیاء نه اینکه که ائمه علیهم السلام استفاده ارثی از انبیاء می برند بلکه معنیش اینه که تمام آن کمالاتی که خدا از پرتو محمد و آل محمد به انبیاء داده ،دوباره به آنها باز می گرده 🔻مثل وارث بودن خدا، که تو آیات قرآن همین معنی رو میده که آنچه خدا به بندگانش داده پس از فناء آنها به خداوند بر می گرده 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍تا چشمم به آقای غیور افتاد بی مقدمه گفتم آقا اجازه چرا به ما 20 دادید؟ ما که گفتیم تقلب کردیم آقا به خدا حق الناسه ما غلط کردیم تو رو خدا درستش کنید خنده اش گرفت - علیک سلام صبح شنبه شما هم بخیر سرم رو انداختم پایین ببخشید آقا سلام صبح تون بخیر از جاش بلند شد رفت سمت کمد دفاتر روز اول گفتم هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو 20 بشه دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه می کنم حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد التهاب این 2 روز تموم شده بود با خوشحالی گفتم - آقا یعنی 20 نمره خودمون بود؟ دفتر نمرات رو باز کرد داد دستم - میری سر کلاس، این رو هم با خودت ببر توی راه هم می تونی نمره مستمرت رو ببینی ... دلم می خواست ببینمش اما دفتر رو بستم نمره بقیه هم توشه چشممون می افته ممنون آقا که بهمون 20 دادید از خوشحالی پله ها رو 2 تا یکی تا کلاس دویدم پشت در کلاس که رسیدم یهو حواسم جمع شد - خوب اگه الان من با این برم تو بچه ها مثل مور و ملخ می ریزنن سرش ببینن توش چیه؟ اون وقت نمره همدیگه رو هم می بینن دفتر رو کردم زیر کاپشنم و همون جا پشت در ایستادم تا معلم مون اومد دفتر رو در آوردم و دادم دستش - آقا امانت تون صحیح و سالم خنده اش گرفت زنگ تفریح، از بلندگوی دفتر اسمم رو صدا زدن مهران فضلی پایه چهارم الف سریع بیاد دفتربا عجله پله ها رو دو تا یکی دو طبقه رو دویدم پایین رفتم دفتر مدیر باهام کار داشت ... - ببین فضلی از هر پایه، 3 کلاس پونصد و خورده ای دانش آموز اینجاست یه ریز هم کار کپی و پرینت و غیره است و کادر هم سرشون خیلی شلوغه تمام کپی های مدرسه و پرینت ها اونجاست از هر کپی ساده ای تا سوالات امتحانی همه پایه ها از امروز تو مسئول اتاق کپی هستی کلید رو گذاشت روی میز هر روز قبل رفتن بیا تحویل خودم یا یکی از ناظم ها بده مواظب باش برگه هم اسراف نشه بیت الماله از دفتر اومدم بیرون مات و مبهوت به کلید نگاه می کردم باورم نمی شد تا این حد بهم اعتماد کرده باشن همین طور که به کلید نگاه می کردم یاد اون روز افتادم اون روز که به خاطر خدا برای تاوان و جبران اشتباهم برگشتم دفترو خدا نگذاشت راحت اشتباهم رو جبران کنم در کنار تاوان گناهم یه امتحان خیلی سخت هم ازم گرفت و اون چند روز بار هر دوش رو به دوش کشیدم اشک توی چشم هام جمع شده بود ان الله تعز من تشاء و تذل من تشاء خدا به هر که بخواهد عزت عطا می کند. 👈نویسنده:شهیدسید طاها ایمانی ⏪ ...😊 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
حدیث (1) امام حسین علیه السلام فرمودند: ⬛ لاتـَرفع حــاجَتَک إلاّ إلـى أحـَدٍ ثَلاثة: إلـى ذِى دیـنٍ، اَو مُــرُوّة اَو حَسَب 🔶 جز به یکى از سه نفر حاجت مبر: به دیندار، یا صاحب مروت، یا کسى که اصالت خانوادگى داشته باشد. 🔸 (تحف العقول ، ص 251) 〰〰〰 حدیث (2) امام حسین علیه السلام فرمودند: ⬛ أیما اثنَین جَرى بینهما کلام فطلب أحدهما رضَـى الاخر کانَ سابقة الىَ الجنّة 🔶 هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع ی و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد ، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود 🔸 (محجه البیصاء ج 4،ص 228) 〰〰〰 حدیث (3) امام حسین علیه السلام فرمودند: ⬛ لاأفلَحَ قـَومٌ اشتَـروا مَـرضـاتِ المَخلـُوق بسَخَطِ الخـالِق 🔶 رستگـار نمی ی مـردمـى که خشنـودى مخلـوق را در مقـابل غضب خـالق خریدنـد 🔸 (تاریخ طبرى،ص 1،ص 239) 🔴کانال اِلی الحُسَین ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 اربعین نمونه ای از سبک زندگی برتر برای بشریت... عااااالی.....👌 استاد پناهیان پیشنهاد ویژه دانلود👌 🔴کانال اِلی الحُسَین (ع) ╔ ✾ ✾ ✾ ════╗ @elal_Hosain ╚════ ✾ ✾ ✾