5.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بفرمایید_منبر
💠 آیتالله بهجت خاک کفش زوار حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها را به سر و صورت میکشید.
🔘 مرحوم آیت الله مصباح یزدی
🆔️ @elalhabibk 🍃🌸🍃
بسم الله الرحمن الرحیم(1).mp3
48.2K
💠 به توکل نام اعظمت،
بسم الله الرحمن الرحیم 🌱
همراهان نازنین #الی_الحبیب صبحتون مفید ...🌅❤️
🆔 @elalhabibk 🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلها...
خسته میشوند!
جانها...
مُرده میشوند!
چشمها...
اشکبار میشوند!
و تنها... تویی که
حالمان، با بردن
نام و یادت، خوب میشود!
#اباعبدالله
#سلام_اربابم💔
🆔 @elalhabibk🍃🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 #آدرنالین
⤵️ حرکت شنا الماسی
✔️موثردرتقویت عضله سه سربازویی(پشت بازو)
⛔️نکته👇
📌حتما باید قبل از انجام حرکات بدنتان را گرم کنید.
⚽️🏓⚽️🏸⚽️🥋⚽️
🔺فواید گرم کردن:
• به تحرک درآوردن مفاصل
• فعال و آماده کردن عضلات
• ایجاد آمادگی ذهنی برای تمرین
• پیشگیری از آسیب دیدگی در طول ورزش
🆔 @elalhabibk⚽️
❁﷽❁
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گُل کند
لبخندهای ما ...
#قیصر_امینپور
#اے_آرزوے_جانم
#سلام_امام_زمانم❤️
🆔 @elalhabibk🍃🌸🍃
به نقل از خبر آنلاین:
📣 سرخط روزنامههای مطرح جهان عرب؛
ناکارآمدی سلاحهای آمریکایی در نبرد اوکراین / مانور بینظیر حزبالله؛ «از دفاع تا حمله»
🔺القدس العربی: تعرض بن گویر به مسجدالاقصی و برگزاری نشست کابینه نتانیاهو در تونل زیر مسجدالاقصی ۲ حرکت چالش برانگیز صهیونیستها بعد از نشست جده است. تونلهای حفاری شده زیر مسجدالاقصی خطر ریزش این مقدس را تشدید کرده است.
🔺عبدالباری عطوان در رأی الیوم: سقوط شهر باخموت و نابودی سامانههای موشکی پاتریوت آمریکا در قلب کییف، ادعاهای رسانهای غربی مبنی بر برتری تسلیحاتی آمریکا و اروپا در برابر روسیه را رسوا کرد.
🔺المسیره: رزمایش حزب الله لبنان و نمایش قدرت رزمی و مهارتهای نظامی نیروی زمینی.
🔺المراقب: «آمریکا، این مار افعی بر پروندههای حساس عراق چمبره زده است».
🔺الثوره: سوریه موقعیت طبیعی خود را در جغرافیای سیاسی کشورهای عربی بازپس گرفت.
🔺الاخبار: رزمایش حزب الله؛ «به سمت فلسطین می رویم».
🔺البناء: قدرتنمایی نیروی زمینی حزب الله در رزمایش اخیر و حرکت از بحث دفاع به سمت حمله.
#سیاسی
#بصیرت_و_سیاست
#دیانتمان_و_سیاستمان
🆔 @elalhabibk🌐
💠 #حدیث_روز
🔹امام باقرعلیه السلام فرموده اند:
🔸إنَّ اَلرَّجُلَ لَيُذْنِبُ اَلذَّنْبَ فَيُدْرَأُ عَنْهُ اَلرِّزْقُ.
به درستی که انسان گناهی را که مرتکب می شود با آن گناه رزق و روزی از او دفع می گردد.
📚 الکافي/ ج ۲/ ص ۲۷۱
🆔 @elalhabibk 🍃🌸🍃
هیئت مذهبی_فرهنگی الی الحبیب
#حبیبم_بگو #آیه_جان #تکه_ای_از_آسمان
«کم نیار، پافشاری کن»
✍ نویسنده: #فاطمه_شایانپویا
✏️ گرافیک: #اعظم_مؤمنیان
نمیشد. شل شدم. دست پس کشیدم و سرم را بالا آوردم. دور میز #استاد، هنوز شلوغ بود. صدای آرام صحبتهایش مثل حریر، گوشم را نوازش میداد. کاش بلندتر حرف میزد. نفس گرفتم بعد دوباره قلم دزفولی عنابیرنگ را برداشتم و در مرکب #مشکی فرو بردم. وحشی قلم را از بالای کاغذ فشار دادم و کمکم انسی را هم پایین آوردم. حالا کشیدگی الف و ...نشد! #جوهر کم آوردم.
یاد کارهای این هفتهی #انجمن افتادم. یادِ دیروز آخر وقت که عاتقه بعد کلاسش، در اتاق انجمن را باز کرده بود. بعد با چشمهای گشاد شده نگاهم کرده بود: «هنوز اینجایی تو؟ مگه تموم نشد؟» و من مثل #ماکارونی پخته روی میز پخش شده بودم: «کم آوردم...» سر تکان دادم و دوباره قلم را در مرکب فرو بردم، نوک وحشی گیر کرد به لیقه. عقبش کشیدم. یک قطره سیاه، شتک زد روی کاغذ گلاسه و محدب ماند: «هوف.»
لبهایم را فشار دادم بههم. خواستم #دستمال رویش بگذارم که صدای استاد بلند شد: «مرکب خطاطی، مثل مردمک چشم آدمیزاد، سواد اعظمه؛ پر از حرف و کلمه و اشاره.» قطره را نگاه کردم؛ یعنی چه میگفت؟ پروژهی #برنامهنویسی دانشگاه دوید به خاطرم. همانوقت که جواب نمیداد و اجرایش به مشکل خورده بود و من روبهروی مونیتور به خطهای ریز بههم فشردهی برنامه نگاه میکردم که «چرا نمیفهممَش؟»
صدای کشیده شدن قلم نی بچهها روی کاغذ، کلاس را پر کرده بود. یک لحظه چشم بستم و فقط به این #نغمه گوش دادم؛ یعنی چه میگفت؟ ابرو بالا انداختم. تکالیف کلاس زبان و پاورپوینت ارائهی #سمینار و کارهای خانه... مثل تیر روانه شد. سریع چشم باز کردم. قلم را اینبار از اینطرف کاغذ سُراندم. تیزی تشدید را با وحشی و انسی قلم تقسیم کردم و قوس آخر را... نشد. باز هم خراب شد. قلم را فرو بردم در #مرکب و دوباره... نشد؛ لام کج شد.
یاد #دانشکده افتادم و نگاه دستیار جوان استاد. وقتی پشت در با تحقیر نگهَم داشته بود که با این پوشش نمیتوانی بیایی توی #آزمایشگاه الکترونیک. و من نمیفهمیدم چرا. نه مواد شیمیایی بود و نه... دندانهایم را بههم فشار دادم و قلم را روی میز انداختم. دستم را بالا آوردم؛ میلرزید. سنگینی نگاه دو نفر از کنار دستیهایم را روی صورت و کاغذم حس میکردم. دیگر نمیتوانستم بمانم. #خسته بودم. #ضعیف بودم... من خیلی معمولی بودم.
از روی #صندلی چرمی بلند شدم. وسایلم را جمع کردم و توی کیف گذاشتم. به سمت میز استاد جلو رفتم. خواستم خداحافظی کنم که دیدم خم شده و روی یک کاغذ بزرگ چیزی کتابت میکند. کارش که تمام شد، سرش را بالا آورد و برگه گلاسه را به سمت من گرفت. جا خوردم. جلو رفتم. نگاهش همه تبسم شد و ریشهای یکدشت مشکیاش آرام تکان خورد: «هر وقت احساس کردی این آخر توئه؛ دیگه نمیتونی بنویسی، اونوقت وقتشه؛ بنویس. رمزش همینه. کافیه بهش ایمان داشته باشی.»
چند #ثانیه نگاهش کردم. احساس میکردم همه نگاهم میکنند. اما او، آرام، سرش را پایین انداخت. برگهی دیگری برداشت و شروع کرد به #نوشتن و توضیح شکل کتابت حروف. عقب رفتم و نوشتهی روی برگه را خواندم. باز ایستادم و استاد را نگاه کردم که غرق نوشتن بود. پشت میزم برگشتم. شاخهی سبز و ترد پتوس روی میز را نگاه کردم. قلم و مرکب را بیرون آوردم و دوباره مشغول شدم.
قلم روی کاغذ سر میخورد و من، آیهی دستخط استاد را زیر لب، زمزمه میکردم.
فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ
پس همانگونه که فرمان یافتهای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمدهاند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام میدهید میبیند!
#هود_۱۱۲
#آیه_جان
#تفسیر_قرآن
#روایت_یک_آیه
🌺 آیهجان: آیههایی که به جان نشستهاند.
🆔 @elalhabibk 🍃🌸🍃