#عشق_آموخت_مرا_جور_دگر
پردهي سوم؛ حبيب خدا، در آسمان
نشسته بودم كه دوست آسماني من، جبرئيل، با شاخههاي سنبل و ميخك (قَرَنفُل) نزد من آمد و آنها را به من داد، من آن دو را گرفتم و بوييدم و گفتم: دسته گل به چه مناسبتي است؟ دوستم گفت: مگر خبر نداري ؟ خداوند حوران بهشت را امر فرموده که تمام فردوس را تزيين كنند، به بادهاي بهشتي هم دستور داده تا با بوي انواع عطر بوزند، و حورالعين را به خواندن سورههاي «طه» ، «ياسين» ، «شوري» و... امر فرمود، و به يک ... .
جبرئيل هم ذوق زده و يك نفس، با آب و تاب مشغول تعريف بود اما من هنوز جوابم را نگرفته بودم . اين همه بريز و بپاش براي چه؟ مگر عروسيه؟! در اين فكرها بودم كه دوستم گفت: خدا به جارچي بهشت گفته كه جار بزند: اي پريان من! اي بهشتيان جمع شويد كه اينجا جشن عروسي است! فاطمه را عروس علي كردم. علي به دلبرش رسيد، آخر آنها دل دادهي هم بودند... . جبرئيل همچنان داشت تعريف ميكرد. اما من وقتي اين را شنيدم ناگاه به شوق از جا پريدم و خدا را شكر گفتم. بنازم به تو اي خداي خوب من كه چه خوب در و تخته را به هم جور ميكني. خودم را جمع كردم كه ببينم ديگر چه خبر بوده. دوست آسمانيم گفت: خداوند تبارک و تعالي به راحيل، آ ن پري خوش كلام و خوش صدا، امر فرموده که خطبه بخواند.
#روز_شمار_سالگرد_ازدواج_حضرت_علی_ع_وحضرت_زهرا_س
3 روز مانده تا #روز_عشق
🆔 @elalhabibk 🌹
#عشق_آموخت_مرا_جور_دگر
پردهي چهارم؛ راحيل، قرار عاشقي
من هم مثل همه پر از شور بودم و تصميم داشتم كه خطبهي اين دو عاشق را به زيباترين شكل بخوانم، خطبهاي ماندگار. من چقدر خوشبخت بودم خطبهي زهرا و علي را ميخواندم. همه ساكت بودند و من گلواژههاي ادبستان عاشقي را بر هم ميتنيدم. همه ساكت بودند و به من گوش ميدادند. تا آنكه من با صلواتي به حبيب خدا كلامم را تمام كردم كه خِتامش به مِسك باشد. به شور اين پيوند و اتمام خطبه همهمهاي به پا شد كه ناگاه آن خدا به ندايي گفت: «اي حوريان بهشت من! به علي بن ابي طالب حبيب محمّد، و فاطمه دختر محمّد تبريک بگوييد. من براي آنان خير و برکت قرار دادم». خاضعانه به درگاه خداوند عرض كردم: پروردگار من، برکت تو بر آن دو بيشتر از آنچه ما در بهشت ديديم نيست؟ خداوند، بنده نوازانه فرمود: اي راحيل! از جمله برکت من بر آن دو اين است که آنان را بر محبّت خودم، با هم همراه ميکنم و حجّت خود بر مردم قرارشان ميدهم، و قسم به عزّت و جلالم که از آن دو، فرزنداني بوجود خواهم آورد که در زمين گنجينهداران معادن حکمت من باشند.
🧐براساس روایتی از امام رضا ع در عیون الاخبارالرضا
#روز_شمار_سالگرد_ازدواج_حضرت_علی_ع_وحضرت_زهرا_س
2 روز مانده تا #روز_عشق
🆔 @elalhabibk 🌹
#عشق_آموخت_مرا_جور_دگر
پردهي پنجم؛ علي، شكرانه
من به عشقم رسيده بودم و بسان موج به ساحل رسيده آرام بودم. و تنها آنچه بايد ميكردم افتادن به پاي كسي بود كه پيوند دهندهي دلهاست. اين بود كه بيدرنگ و متواضعانه، از صميم دل زبان گشودم كه: «رَبِّ اَوزِعني اَن اَشکُرَ نِعمتَکَ التي اَنعمتَ عَلَيَّ» پروردگارا! مرا بر آن دار که شکر نعمتي که به من دادي، به جاي آرم (نمل: 19)
حبيبم نيز دعاي مرا آمين گفت
پردهي ششم؛ پيامبر، راز ناز
رازي در دلم بود كه بايد به علي ميگفتم. او بايد ميدانست كه چقدر براي من و دخترم عزيز است. صدايش كردم و به او گفتم: علي جانم! بزرگاني از قريش در مورد ازدواج فاطمه با تو مرا سرزنش کردند و گفتند: ما او را از تو خواستگاري کرديم ولي او را به ما ندادي، بلکه به عقد علي در آوردي، من هم به آنان گفتم: قسم به خدا، من اين کار را نکردهام، خداوند او را به شما نداد و به عقد علي در آورد، جبرئيل بر من نازل گشت و گفت: اي محمّد! خداوند- جل جلاله- ميفرمايد: اگر علي را خلق نکرده بودم، براي دخترت فاطمه، در روي زمين، از آدم تا خاتم، کفو وهمتايي نبود. آري تو همسر زهرايي. جز تو كسي در قد زهرا نبود. جز تو كه ميتواند نيمهي زيبندهي زهرا باشد؟ كه ميتواند پدر حسنين باشد؟ دوستت دارم علي جان
🧐براساس روایتی از امام رضا ع در عیون الاخبارالرضا
#روزشمار_سالگرد_ازدواج_حضرت_علی_ع_وحضرت_زهرا_س
1روز مانده تا #روز_عشق
🆔 @elalhabibk 🌹