هدایت شده از عصــــاره قلــــم🖌
به نام خدایی که در این نزدیکیست
اَلْعِــزَّةُ لِلّٰـــهِ !!!
چقدر به جد پدریت ارادت داشتی که هم پدر و هم مادرت، همنام پدر و مادر جدت هستند و هم در چهار سالگی شاهد شهادت و راوی شهامتش بودی ... دیدی که اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
یَابنَ الخیَرَتَین! صدایی زیبا، چهره ای زیـبا، قامتی بلـند، شانه ای ستـبر، مویی مجعّـد، گونه ای خالـی، صفـاتی رسـولی ... الحق که باید گفت اَلْعِــزَّةُ لِلّٰـــهِ!
دندانهایی سفـید، ناخن هایی مـرتب، محاسنی مـرتب، موهایی تمـیز و پیـراسته، لباسهایی برازنـده و پاکیـزه، خیلی دقت داشتی در مسائل بهـداشتی ... چنان که نزدیکانت می گفتند: «به جـوانان بیشتر انگاشتی!» اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
گرچه شرایط قیـام و رزم نداشتی، ولی روحیـه اش را در دل شاگردان و شیعیانت زنـده داشتی و با اخـلاق و عـلم و فضیـلت، سائلان را به دین حـق، واداشتی... در مناظـرات علمی نشان می دادی که اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
با دسـت خالی، هم دل مردم را آرام می کردی و هم بردگـان و غـلامان را آزاد می ساختی ... آن درهـم و دیـنار که به سـائلان و فقـرا می دادی، آنها می دیدند که در نگـین انگشـتر، چه نگاشتی: اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
آن لحظه هم که خصم خواست تو را پای زند، چون بر مرکـب نشستی و با حیلـت دشمن، در زهـر نشستی، در حضـور قـریش، نگیـن امـامت را به پسـر هدیه داشتی، تا در امر ولایـت بنویسند که اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
در جوار پدر و جد و عمویت که سر بر بالین خاک سپردی، در جمع کُلُّهُـم نُورٌ نوشتی که اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
تـو کـه بودی که دشمن تحمل بارگاه و حرمت را نداشت! امـا ندانست که با قبـر بی شمع و چراغت، در دل هر شیـعه حـرمی داری ... صحن و بارگاه و پنجـره فولاد، سقاخانه و گنبد طلایی داری ... اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
حاجی که زائر حرم نبوی شد می گوید: «در جوار قبور بقیع،آنجا که به اضطرار آیی، از تَهِ دل، نفرین به دشمن آل علی داری که اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!
از سویدای دلت که در بقیـع می گیرد و می سوزد، دعـای فرجـت می گیرد و آن لحظه که مهـدی فاطمـه آید به دشمن بنماید که اَلْعِــزَّةُ لِلُّـــهِ!»
#امام_باقر #شهادت #نگین_انگشتری #بقیع #العزة_لله #راوی_کربلا #باقرالعلوم
✍️ حســن تـولائی نصـرت آبادی
🗓 هفـتم ذی الحـجه ۱۴۴۲
🖊@osarehieghalam✒️