_
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر ڪن، بخࢪم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدࢪی کن، به ڪسی نسپارم
تو چنان بوده ای ای ؏شق، که من از اینکه
به کسی جز تو بدهڪاࢪ شوم بیزارم
ما ڪه گفتیم غلامیم شما هم مولا
لطف ڪن بین غلامان خودت بشمارم
پسࢪم از پدرم نوڪࢪی ات برده به ارث
پدرم، من، پسرم، ؏اشق این تڪرارم
آنچنانم ڪه بدون تو بهشتم نروم
فڪر بی تو شدنم سخت دهد آزاࢪم
چندمین مرتبه اش نیست به یادم, که چه خوب
دست پر مهࢪ تو برداشت گࢪه از ڪارم
از ضࢪیحت دو سه تا بوسه طلبڪارم من
تا ضࢪیحت طلبم را ندهد، بیماࢪم
#حسنکردی