eitaa logo
قصه های مهدوی ( اِلتجا♡)
14.3هزار دنبال‌کننده
272 عکس
3 ویدیو
0 فایل
﷽ ▪️حکایت‌هایی پیرامون امام زمان علیه السلام؛ شامل تشرفات، توسلات و... برگرفته از تولیدات گروه اِلتجا ▪️کانال اصلی اِلتجا: @Elteja ▪️کانال حدیث گرافی (اِلتجا): @Elteja_Hadith 🚫بدون تبلیغ و تبادل 📞 تماس با ما: @Eltejagroup
مشاهده در ایتا
دانلود
▪️تلفن خانه زنگ خورد. گوشی را برداشت. پسرش بود. تماس گرفته بود برای خداحافظی: "مادر! اولیای دم، رضایت ندادند. حکم اعدامم امضا شده..." مضطر شد. رفت سر سجاده. پناه برد به نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها ساعتی بعد دوباره تلفن خانه زنگ خورد... ♦️حکایت زیبایی از برکات نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/304 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۲۴ آذر ۱۴۰۱
4_5825712928992529983.mp3
2.78M
▪️حکایت زیبایی از برکات نماز استغاثه به حضرت زهرا سلام الله علیها . 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۲۴ آذر ۱۴۰۱
▪️امام زمان علیه السلام به او فرمود: برایم روضه مادرم را بخوان! 👈 این حکایت جذّاب را اینجا بشنوید 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/306 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۳۰ آذر ۱۴۰۱
4_5843723247283080300.mp3
6M
▪️امام زمان علیه السلام به او فرمود: برایم روضه مادرم را بخوان! حاج قدرت الله لطیفی نسب به محضر امام عصر علیه السلام. 📚 شیدای گمنامی، ص۵۲. 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۳۰ آذر ۱۴۰۱
▪️دهه اوّل محرم. دعوتش کرده بودند روضه‌خوانی. قبل منبر، بانی مجلس صدایش زد. گفت: امشب روضه حضرت زهرا بخوان. پرسید: روضه حضرت زهرا؟ آن هم شب اول محرم؟! روضه مادر را خواند. شب‌های دوم و سوم هم. شب آخر، روضه‌خوان سرّ ماجرا را پرسید. بانی مجلس گفت: من قبلا سنّی بودم ... 👈 حکایت شیعه شدن یک سنّی از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/318 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۵ دی ۱۴۰۱
4_5859688323622113180.mp3
5.34M
▪️حکایت شیعه شدن یک سنّی از برکت توسل به حضرت زهرا سلام الله علیها. 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۵ دی ۱۴۰۱
▫️این دست رفاقت من... با من رفیق شو تا برایت سنگ تمام بگذارم. (امضا: حجت بن الحسن العسکری) ...✨ 🔘 "رفیق ترین". 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/320 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۸ دی ۱۴۰۱
4_5893093733141843766.mp3
9.54M
▫️این دست رفاقت من... با من رفیق شو تا برایت سنگ تمام بگذارم. (امضا: حجت بن الحسن العسکری) ...✨ 🔘 "رفیق ترین". 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۸ دی ۱۴۰۱
▪️سیّدی بود در نجف، مردم می‌گفتند علم غیب دارد! به خودش گفت: «بگذار امتحانش کنم.» رفت پیش سیّد. گفت: «من گمشده‌ای دارم، بگویید الان کجاست؟» سیّد در فکر فرو رفت. یک‌دفعه رنگ صورتش تغییر کرد. بهت‌زده گفت: ... 🔘 حکایت سیّدی که از غیب میگفت! 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/324 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۱۱ دی ۱۴۰۱
Hekayate Seyedi Ba Elme Qeib.mp3
4.77M
▪️حکایت سیّدی که از غیب میگفت! 📚به نقل از فرزندان مرحوم آخوند خراسانی 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۱۱ دی ۱۴۰۱
🔸دعوایشان بالا گرفته بود. هیچ‌کدام کوتاه نمی‌آمدند. بحث سر این بود: حق با علی علیه‌السلام بود یا ابوبکر؟ عالِم سنّی گفت: " اصلا نه حرف من، نه حرف تو. آن در را ببین. از اولین کسی که آمد، می‌پرسیم. هر چه گفت می‌پذیریم. قبول؟!" عالِم شیعه قبول کرد. ته دلش اما نگران بود. اهل آن شهر همه اهل سنّت بودند. در دلش به امام زمان متوسّل شد. چند دقیقه گذشت. مردی وارد شد... 👈 شعری که امام زمان علیه السلام در دفاع از مولا امیرالمومنین علیه‌السلام خواند 👇 https://eitaa.com/elteja_tales/326 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۱۴ دی ۱۴۰۱
88-Emdad Hazrat Be A'leme shie Dar mobahese_5883986963660279264.mp3
4.5M
🔸شعری که امام زمان علیه السلام در دفاع از مولا امیرالمومنین علیه‌السلام خواند. 📚 النجم الثاقب ، ج‏۲ ص۶۸۳. 👈 عضویت در قصه های مهدوی @Elteja_tales
۱۴ دی ۱۴۰۱