عماد دولتآبادی
۱۰۵ سال پیش، در زمان پدربزرگِ باباهامون یه قحطی بزرگی ایران رو میگیره تو این قحطی؛ نیمی از جمعیت ای
پست معرفی داستان امشب
ممنون میشم بفرستین برای بقیه
زحمتتون🌱
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه سری کلیپهای جیگر خنککنِ اینشکلی داره دستبهدست میشه.
هرچند اول باید اصالت این کلیپها سنجیده بشه ولی برفرضِ صحت، انجامِ اینکارها و واداشتنِ متهم به چنین حرفهایی؛
🔺هم خلاف اخلاقه
🔺هم خلاف قانونه
🔺و هم خلاف شرع
▫️انقلابی اونه که از احکام اسلام؛ نه یه قدم جلو بیفته، نه یه قدم عقب.
▫️یبار آقا فرمودن یکی از ویژگیهای حاج قاسم این بود که توی میدون جنگ، حواسش به حدود و احکام شرعی بود.
▫️دیروز هم مجددا فرمودن مجازات مجرمین فقط با قوهی قضاییهاست.
پس؛
1⃣ با ذوقوشوق این کلیپهارو نبینیم.
2⃣ هرجا هستیم حواسمون باشه پامون از حدود شرعی جلوتر نره.
عماد داوری دولتآبادی | عضو شوید 👇
eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
عماد دولتآبادی
امشب داستانِ دلخراشِ قحطی رو داریم؛ ساعت ده قرارمون😒
من قرار بود قبل از ظهر ادامهی داستان قحطی رو بگم. ولی واقعا کارام عقب مونده🙈
اجازه بدین باشه برای شب☺️
بعد از چهار سال نشستم پای فوتبال
و بعد از هشت ماه نشستم پای تلویزیون
اینقدر من پرتم☺️
بچههای تیم ملی!❤️
سرود نخوندتون مارو ناراحت کرد؛
ولی از باختنتون خیلی بیشتر ناراحت شدیم.
اما مطمئن باشین
اونایی که با این کار، قند تو دلشون آب شد؛
از باختنتون خیلی بیشتر خوشحال شدن، خیلی.
عماد داوری دولتآبادی | عضو شوید👇
http://eitaa.com/joinchat/623706320C1d9f760b11
عماد دولتآبادی
▫️۱۰۵ سال پیش، یعنی در زمانِ پدربزرگِ باباهامون؛ کشورهای اروپایی با هم درگیر شدن، این درگیری بزرگتری
امشب ادامهی داستان قحطی رو داریم😒
تیکهی اول رو اگر نخوندین، بخونین و تشریف بیارین.
ساعت نه و نیم همینجا قرارمون🍀
عماد دولتآبادی
این مختصر گزارشی از قحطی بزرگ اون روزه. اینکه چی باعث شد این قحطی درست بشه. بمونه برای فردا قبل
▫️از دوسالِ قبلِ قحطی، خشکسالی شده بود؛
چشمهها آب نداشت، از بارون هم خبری نبود.
🔺تو این شرایط بود که پای طرفینِ جنگِ جهانی به ایران کشیده شد و بیش از صدهزار سرباز خارجی به ایران هجوم آوردن.
روسها از شمال، انگلیسیها از جنوب.
▫️بالاخره شیکم این صدهزار سرباز باید یه جوری سیر میشد. پس ماموران انگلیسی و روسی مشغول خرید گندم شدند. عمدتا هم انگلیسیها. هرجا هر غلهای پیدا میشد با بیشترین قیمت خریدار داشت، اولین خریدار انگلیسیها بودن.
▫️حتی گندم ایران رو به خارج کشور هم منتقل کردن. مقدار ذخایر ارزاق انگلیسیها در ایران رو تا پانصد هزار تُن گزارش کردن.
▫️انگلیسیها حتی برای نیروهایی که قرار بود در آینده به ایران اعزام بشن هم «خورد و خوراک» تهیه کردن.
▫️عجیبتر اینکه؛
در مواردی اگر مجبور میشدن از مواضع خودشون عقبنشینی کنن؛ انبار آذوقه رو آتیش میزدن تا به دست دشمن نیفته.
▫️حتی خود مسئولین دولتی با شاه وارد مذاکره شدن که گندمش رو بخرن و بدن تو بازار. بلکه بتونن بحران پایتخت رو کنترل کنن. ولی شاه حاضر نبود گندمش رو کمتر از قیمت گزاف مدنظرش، بفروشه.
▫️نمایندهی دولت وقتی نتونست شاه رو قانع کنه بهش میگه:
اعلی حضرت! در روز تاجگذاری که خدا رو شاهد گرفتین همیشه حافظ حقوق ملت ایران باشین، پیشونی مبارکتون به شدت عرق کرد، ناچار دستمالی از جیبتون درآوردین و عرقتون رو پاک کردین. وقتی رفتین دستمالتون روی میز جاموند. ما اون دستمال رو تا امروز به عنوان یادگاری نگه داشتیم. آیا مفهوم قَسَمی که اون روز خوردین همینه که امروز مردم تهران از گرسنگی توی کوچهها و معابر بیفتن ولی انبارهای سلطنتی از گندم پر باشه؟