eitaa logo
اشعار آیینی امام هشت
11.8هزار دنبال‌کننده
283 عکس
72 ویدیو
49 فایل
بزرگترین‌منبع اشعارمذهبی و سبک ها ی مداحی بروزترین اشعار را در سایت امام هشت دنبال کنید. emam8.com ادمین تبادلات 👇👇 @em8_admin1 اپلیکیشن :👇👇 em8.ir/dl لینک کانال http://eitaa.com/joinchat/2859139074Cb8c0fd5446
مشاهده در ایتا
دانلود
کاروان اسرا به شام -( مُهر فراغ بر جگرم خورد بی حسین ) @emam8com مُهر فراغ بر جگرم خورد بی حسین زخم خزان به برگ و برم خورد بی حسین میخواستم نسوزم ازین شعله ها ولی آتش به روی بال و پرم خورد بی حسین من که شب سیاه ندیدم تمام عمر تیر سه شعبه بر قمرم خورد بی حسین دست تو نیست ؛ نیزه مرا راه میبرد خیلی به دست و بر کمرم خورد بی حسین پیرم ...توان تند دویدن نداشتم فریادها بروی سرم خورد بی حسین ما را ندیده بود کسی وقت بودنت چشم غریبه سمت حرم خورد بی حسین ماییم و آستین لباسی که معجرست دستی بدست شعله ورم خورد بی حسین ما داغدیده ایم ولی ساز میزنند خنده به اشک چشم ترم خورد بی حسین سنگم که میزدند دو دستم نقاب بود باران سنگ بر سپرم خورد بی حسین بی محرمم بلند شو ای محرم حرم من ماندم و اسیری و اشک و غم حرم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/32296/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
حضرت زینب(س)درمسیر کوفه و شام -( کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشم‌تر ) @emam8com کوفی و شامی یکی از دیگری بدچشمتر ماندهام گویم امان از کوفیان یا شامیان رفتن و ماندن به یک اندازه داغم میکند ماندهام گویم بران ای ساربان یا که مران دیدنت بر نی هم آتش زد هم آرامم نمود ماندهام گویم بمان پیشم حسینجان یا نمان صوت تو دل میبَرد اما امان از سنگها ماندهام گویم بخوان قرآن حسینجان یا نخوان اشک تو بر نیزه هم از دیده جاری میشود ماندهام گویم بدان از حال زینب یا ندان شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/32510/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
خدا حافظی از کربلا -(خداحافظ شهیدِ عصر عاشورا ) @emam8com خداحافظ شهیدِ عصر عاشورا خداحافظ غریبِ عترت طاها خداحافظ خداحافظ ذبیحاً بِالقَفای من خداحافظ امام با وفای من خداحافظ دعایم کن ز پاره پارهٔ حنجر که شمشیرِ مَنه این چادر و معجر خداحافظ نماز من کنار نعش تو زیباست سجود من بخاک و خون عجب غوغاست حسین جانم قرار ما سر دروازهٔ کوفه کنم ابلاغ پیام تازهٔ کوفه حسین جانم تویی خورشید، روی نیزه سرِت پیداست منم ماه و خسوف نیلی اَم گویاست حسین جانم شده تقطیع، هجای پیکرِت آقا نه انگشتِت، نه هست انگشترِت آقا حسین جانم تو رفتی و تموم لشگرت اینجاست سرِت بر نِی شکسته پیکرت اینجاست حسین جانم اسارت رو بجون و دل خریدم من همه بارِ غمِت بر دوش کشیدم من حسین جانم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/42880/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
بسوی کوفه -(روم بسوی کوفه غریب و زار وتنها ) @emam8com بسوی کوفه روم بسوی کوفه غریب و زار وتنها فتاده ام برادر میان سیل غمها حسين حسین حسین جان 4 ______________________ به خاک این بیابان بمانده پیکر تو به همرهم بیاید. بروی نی سرتو حسین حسین.... ______________________ شده زبعد هجرت نصیب خیمه غارت امان زظلم دشمن امان ازاین اسارت حسین حسین.... ________________________ به کوفه ای که حیدر نموده است امیری میان آشنایان مرا برند اسیری حسین حسین...... شعر:اسماعیل تقوایی شاعر: 🔊 دانلود سبک 👇👇👇 https://emam8.com/upload/sabks/97/6/43660_1397630225432_379842.mp3 این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/43660/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
بعداز واقعه @emam8com ◾️بعد‌از واقعه به نیزه‌ها سر خورشید و ماه و اختر بود به روی خاک گل یاس و لاله پرپر بود تمام چشم فلک چشمه‌های زمزم شد میان لوح و قلم دیده‌گان همه تر بود شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/43707/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
امام سجاد ع -(باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد) @emam8com نذر_امام_سجاد_علیه_السلام باز امشب در نگاهت کربلا تصویر شد مرغ جانت نوحه خوان و واژه ها تکثیر شد تا که بابا را به روی نعش اکبر دیده ای سوره ی والفجر او زیباترین تفسیر شد روی دستان غمش شش ماهه پرپر می زند آه! آندم کامِ خشکش بی قرار شیر شد؟ ناله های دلخراشت، می گدازد سینه را چشم تو آیینه دار شعبه شعبه تیر شد با دلی از خون پیش آید عمو با مشکِ آب او که می آید چرا پس این رسیدن دیر شد؟ گو فلک آتش به باغ آرزوهایت زده آن زمان تا حلق اصغر با سه شعبه سیر شد پرده ی محمل بلند و دیده ای آنجا زنی در میان شام و کوفه بی گنه تحقیر شد تنگ آمد راهِ جاده با حضورِ شامیان هلهله سر داده، ذی‌القربی چنین تعبیر شد می گریستی همچو باران وا مصیبت بر لبت تا که بر دست زنان و کودکان زنجیر شد من نگویم مجلسی در مقتلش آورده است شک نکن که عمه جانت از همین جا پیر شد قتلگه وصل و فراق دو کبوتر بوده است از همین جا بود عشقِ داغشان اکسیر شد! شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/43719/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
اسارت حضرت زینب(س) -(خواهرت تفسیر کرد آیات قرآن تورا ) @emam8com خواهرت تفسیر کرد آیات قرآن تورا سنگ‌خوردم تا نبینم سنگ باران تورا چندشب پیشم نبودی گیسویت اشفته شد بعد من کی شانه‌ زد موی پریشان‌ تو؟! خواستم سر را بگیرم باز سرگردان شدم کی تمامش میکنند این دستگردان‌ تورا بر سر هر کوچه اول سرشماری میکنم چندجا گم گرده ام‌ طفل هراسان تورا چشم‌ سنگین دردش از‌ دستان‌ سنگین بدتر است هرکجای کوفه دیدم آشنایان‌ تورا نان با منت به ما دادند آن‌ هم نان خشک مردمی که‌ خورده بودند از ازل نان تورا نیزه ات را عامدانه بین‌ زنها میبرد ای خدا لعنت کند آقا‌ نگهبان تو را گرچه من داغ برادر دارم اما کوفیان جشن میگیرند اینجا عید قربان تورا کشتی امن نجاتم! فکر طوفان را مکن تا گرفته خواهرت در دست سکان تورا شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/43729/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
💠بیش از 200 شعر سبک ایام محرم #کاروان_اسرا 💠 🔻در سایت امام هشت 💠مصیبت اسرا 💠زمزمه 💠روضه 💠زمینه 💠نوحه 💠شور 💠مرثیه کلیک کنید👇👇 http://em8.ir/2D38ys
طفلان مسلم بن عقیل(ع) -( ‌ اگر چه‌ قسمت‌ ما جز بلا نیست‌ ) @emam8com اگر چه قسمت ما جز بلا نیست یتیمیم و به ما سیلی روا نیست چرا تو قصد جان ما نمودی مگر در كوفه رسمی جز جفا نیست مدینه مادری چشم انتظارست كه بر درد نهانِ او دوا نیست سر ما از بدن افتد جدا بهْ كه راه ما از آن دلبر جدا نیست همان دلبر كه زیر سم و مركب نشانی از تنش بر خاك ها نیست شبیه یار زینب جان سپاریم كه گفته مقتل ما كربلا نیست دو یوسف را چرا ارزان فروشی خدا داند سر ما بی بها نیست خدا از تو تقاص ما بگیرد كه عادل تر ز حق در دو سرا نیست بدان ما مستجاب الدعوة هستیم شبیه ما در این ارض و سما نیست شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/32054/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
طفلان مسلم بن عقیل(ع) -( تو ای‌ مروج‌ ظلمت‌ ز ظلم‌ پروا كن‌ ) @emam8com تو ای مروج ظلمت ز ظلم پروا كن ز راز مخفی ما نزد غیر حاشا كن چراغ راه ولائیم پرتو از ما گیر به نور آل علی سینهات مصفا كن دو شاهزادۀ مسلم شده تو را مهمان نگاه مهر به اشك یتیمیِ ما كن اگر غریب نوازی، غریب را دریاب بیا و نیت مهمان نوازی از ما كن طُفیل آل ابی /طالبیم ای حارث! دخیل نذر ببند و نیاز فردا كن شفاعت است به دست من و برادر من تو استفاده از این مهلت مهیا كن شنیدهایم به كوفه غریب قیمتی است بیا به خانۀ خود جستجوی كالا كن زهی به روزۀ ما احترام بگذاری و گرنه سفرهات از بزم ما مجزا كن اگر به سیلی و فحش اكتفا كنی سهل است و گر نه سفرهای از قتل ما مهیا كن به شوِق دیدن معشوِق، وقت كشتن ما محبت دو برادر به هم تماشا كن نه در هراس از آن كه گلوی ما ببری سرشك ماست برای حسین، اجرا كن شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/32049/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com
طفلان مسلم بن عقیل(ع) -( پس از شهادت مسلم گل ریاض عقیل ) @emam8com پس از شهادت مسلم گل ریاض عقیل دو ماهپاره شد از او به شهر کوفه قتیل دو آفتاب فضیلت دو آسمان جلال دو سرو باغ رسالت دو شمع بزم کمال دو باغ لالۀ قرآن دو نخل سبز ولا دو باز ماندۀ عترت دو نسل کرب وبلا دو نو نهال ولایت دو مرغ بی پر و بال درون حبس شب و روز و ماه تا یک سال ز بس گرسنه شب و روز را به سر بردند به جای آب و غذا اشک و خون دل خوردند نهاده بر روی دیوار در غریبی سر نه مادر و نه پدر نه برادر و خواهر خدای را به دعا ونیاز می خواندند به روز، روزه و شبها نماز می خواندند شبی محمّد گفتا چنین به ابراهیم که ای به گوشۀ زندان چو من غریب و یتیم من و تو کز غم داغ پدر کباب شدیم ببین چگونه به زندان چو شمع آب شدیم روا بود که خود امشب برای زندانیان دهیم شرح نسب نام خود کنیم عیان چو شب رسید ز راه و دوباره زندانیان برای دیدنشان گشت وارد زندان سرشک بی کسی از دیدگان خود سفتند کشیده آه و به او شرح حال خود گفتند که ما دو شاخۀ ریحان ز باغ قرآنیم اسیر دست تو یک سال کنج زندانیم ز نسل پاک خلیلیم ما دو اسماعیل دو بیگناه دو فرزند مسلم ابن عقیل از این کلام کشید آه از جگر مشکور که ای دو مصحف توحید ای دو آیه نور هزار بار شود جان من فدای شما درون کاسۀ چشم من است جای شما به خون پاک حسین و به گریۀ زینب که من ز حبس، شما را رها کنم امشب ز کار خویش سر افکنده ام به نزد بتول مرا حلال کنید ای دو نونهال رسول شبانه آن دو یتیم صغیر با دل زار روان شدند به سوی حجاز در شب تار نبود راهنمایی شبانه جز مهشان دوباره گشت به صحرای کوفه گم،رهشان به سرنوشت دچار آن دو نازنین گشتند که میهمان زن حارث لعین گشتند درون خانه از او مهر مادری دیدند کنار حجره غریبانه هر دو خوابیدند ز خواب ناز در آن شامگاه غربتشان پدر نمود به باغ بهشت دعوتشان که ای دو پارۀ تن ای که همچو جان منید به شامگاه دگر هر دو میهمان منید خدا گواست که آن شب چگونه سر کردند هماره گریه بر احوال یکدیگر کردند شنید حارث بیدادگر در آن شب تار صدای گریه از آن دو یتیم و شد بیدار به سوی حجره دوید و سؤال کرد که هان شما که اید؟ بگویید ای دو سرو روان صدا زدند که ما دو یتیم محرومیم دو کودکیم ز مسلم غریب و مظلومیم شناخت حارث ملعون چو آن دو کودک را به زیر ضربت سیلی گرفت یک یک را دو طفل بی کس و تنها در آن سیاهی شب صدای نالۀ وا مسلمایشان بر لب نیامدی دل سنگین آن شریر به درد دو دست بسته به سوی فراتشان آورد نهاد خنجر بیداد را به حنجرشان به قصد آنکه کند از بدن جدا سرشان از این ستم بدن آن پلید می لرزید وجود آن دو برادر چو بید می لرزید زدند ناله که حرمت بگیر زهرا را قسم به جان رسول خدا مکش ما را بیا و ما را همچون غلام حلقه به گوش ببر به جانب بازار و هر دو را بفروش هزار حیف که او شرم از رسول نکرد شنید خواهش آنان ولی قبول نکرد به هر کلام کشیدند از جگر شرری نکرد در دل آن دشمن خدا اثری به قبله هر دو، دو دست نیاز بگرفتند اجازه بهر دو رکعت نماز بگرفتند پس از نماز خداوندگار را خواندند سرشک بیکسی از هر دو دیده افشاندند که ای بزرگ خداوندگار عادل ما تو شاهدی بستان داد ما ز قاتل ما از این دعا به غضب آمد آن پلید شریر تو گویی آنکه به قلبش ز غیب آمد تیر کشید تیغ که از تن جدا کند سرشان سرشگ هر دو روان شد ز دیدۀ ترشان کلام هر دو همین بود کای ستمگستر بگیر خنجر و اوّل ز من جدا کن سر گرفته تیغ ستم را به کف به خشم تمام فتاد سخت به حیرت که سر بُرّد ز کدام به گریه گفت محمّد که ای ستمگر دون چو خواستیم بیاییم از مدینه برون نمود بدرقه ما را به گریه مادرمان کشید دست نوازش به صورت و سرمان به گریه گفت چنین با من غریب و یتیم که ای محمّد، جان تو جان ابراهیم به جان مسلم کز غصّه خون شده است دلم خدا گواست که از روی مادرم خجلم اگر چه هر دوی ما را به سر رسیده اجل برای خاطر مامم مرا بکش اوّل سرشک حارث برادر به جسم بی سر او خضاب کرد رخ خود ز خون حنجر او هنوز بود روان اشک از دو چشم ترش که روی نعش برادر بریده گشت سرش روا بود که بمیرد جهانی از این غم چگونه زنده ای و شرح می دهی میثم شاعر: این مطلب در سایت : https://emam8.com/article/32048/ 📚کانال اپلیکیشن های امام هشت 👇👇👇 https://eitaa.com/emam8_apps جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇 https://eitaa.com/emam8com