#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_زهرا_س
متن شعر ولادت حضرت زهرا سلامالله -(از نجف آمدهام از نجف آبادِ علی )
@emam8com
از نجف آمدهام از نجف آبادِ علی
تا بخوانم همه جا نادِعلی نادِعلی
من و ایوانِ علی پنجرهفولادِ علی
که علی عشق ، علی جام ، علی باده علی
هرکه شد غرقِ علی دید علی فاطمه است
مرتضی مثل کسی نیست ولی فاطمه است
باید از خلق چهل سال جدا بنشیند
تا چهل سال فقط پیشِ خدا بنشیند
هِی به معراج رَوَد هِی به دعا بنشیند
چلهای آخرِ سر غارِ حرا بنشیند
تا خدا هرچه که دارد به پیمبر بدهد
تا به قرآنِ خودش سوره کوثر بدهد
باید او عینِ پیمبر خودِ خاتم باشد
باید انگار خداوند مجسم باشد
باید او معنیِ اسلام مُسَلم باشد
جمع اسماء خدا جامعِ اعظم باشد
باید این مرد علی باشد و حیدر بشود
تا که با حضرتِ صدیقه برابر بشود
مادرِ آخرت آمد که به دنیا برسد
خاکِ لب تشنه مُهیاست که دریا برسد
مریم و آسیه و هاجر و حوا برسد
فاطمه آمده تا اینکه به زهرا برسد
نقطهی فا به بَرِ نقطهی باء آمده است
آی جبریل بخوان مادرِ ما آمده است
چارده مرتبه حق گفت که تنها زهراست
چار علی چار محمد همه زهرا زهراست
یک حسین و دو حسن این سه به یکجا زهراست
حضرتِ جعفر از او حضرت موسی زهراست
او که مادر شده بر سرورِ پیغمبرها
پس بگو نیست مگر مادر پیغمبرها
هرچه جبریل پریده نرسیدهاست به او
هرکجا عقل دویده نرسیدهاست به او
کعبه از حج که رسیده نرسیدهاست به او
سینه را باز دریده نرسیده است به او
فاطمه کعبه شده مکه اسیرش باشد
خواست تا کعبه فقط جایِ امیرش باشد
چادرش را که تکان داد جهان پیدا شد
اولین بار که خندید زمان پیدا شد
آمد از پیشِ خداوند و مکان پیدا شد
تا به لب گفت علی جان ضربان پیدا شد
آفرینش شده خم بوسه زند خاکش را
دید چشمانِ نبی معنیِ لولاکش را
کیست او اینکه رسیده به تماشای خودش
امتحان داده ولی قبلِ خودش جای خودش
هیچ کس نیست شبیهَش بجز آقای خودش
تا خداوند ببیند رُخِ زهرای خودش
او که آمد به زمین سجده بر آدم کردند
شد زمین هرچه که از باغ جنان کم کردند
او رحیم است خدا هم کرمش فاطمه است
ذوالفقار است علی و دو دمش فاطمه است
هرکه از تیرهی مولاست است غمش فاطمه است
دلِ او شد حرم و در حرمش فاطمه است
تا گرفتیم از این سینه نشانیِ تو را
یافتیم از دلِ خود قبرِ نهانیِ تو را
پایِ انوارِ تنورِ تو که مهمان بشویم
تازه سلمان شده و تازه مسلمان بشویم
ما که بر راه توئیم آنچه شدی آن بشویم
مثل تو پای ولایت همه طوفان بشویم
تا علی هست همه یک رگِ غیرت داریم
به تو سوگند که ما عِرقِ ولایت داریم
چه غم از حادثهها پیرِ خراسانی هست
چه غم از این همه غم غیرتِ ایرانی هست
آی ای خصم زبون خونِ سلیمانی هست
منتظر باش که یک سیلیِ طوفانی هست
منتظر باش که تیغِ عَلَوی تر گردد
«رفته سردار نَفَس تازه کند برگردد»
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/62173/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_علی_النقی
شهادت امام علی النقی(ع) -(هزار شکر که بردیم نام هادی را...)
@emam8com
بسمالله الرحمن الرحیم
#شهادت_حضرت_امام_علی_النقی_الهادی_علیه_السلام
هزار شُکر که بُردیم نامِ هادی را
هزار شُکر که داریم امامِ هادی را
هزار شُکر که دارد در این هیاهوها
لباسِ مشکیِ ما احترامِ هادی را
سلامِ ما برسانید ای کبوترها
که بشنویم علیک السلامِ هادی را
چقدر جلوه به جبریل میرسد وقتی
خطاب می کند: آقا ، غلامِ هادی را
بیا رویم که جز سامرا پناهی نیست
نیاز نیست به فطرس بیا که راهی نیست
بر آستان تو مژگانِ ما که عادت کرد
به خاک بوسی ما آسمان حسادت کرد
کسی که روضه برایت گرفت بالا رفت
کسی که رفت به این روضهها عبادت کرد
همینکه زائرت از جامعه زیارت خواند
سبوی خویش پُر از چشمهی سعادت کرد
برای عمه سادات در قفس رفتی
و شیر عرض اردت به این سیادت کرد*
پسر فراقِ پدر را چگونه چاره کند
روا بود که گریبان امام پاره کند*
تو را زِ خانهی خود با عذاب آوردند
تو را به گوشه ای اما خراب آوردند
به روی خاک نشستی و شام را دیدی
که عمه های تو را با طناب آوردند
یتیمهای گرسنه به بند زنجیر و
رسید وقتِ طعام و کباب آوردند
من از امام زمان شرم دارم از این خط
که پیشِ چشمِ شما هم شراب آوردند
شراب بود ولی بر سرت سنان نزدند
به زخمهای لبت چوبِ خیزران نزدند
*اشاره به روایت داخل قفس شیرها رفتن امامهادی(علیهالسلام)
*اشاره به گریبان چاک زدن امامحسنعسکری(علیهالسلام)در فراق پدر
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/70277/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_ابوالفضل_العباس_ع
حضرت عباس(ع)، مدح و ولادت -(زنده کند نام تو دوباره علی را...)
@emam8com
زنده کند نامِ تو دوباره علی را
باز نمایان نما تبارِ علی را
چشمِ بهشت است فرش ، پیش قدمهات
تا که کند توتیا غبارِ علی را
قیمت یوسف شکست اگر ، که هنر نیست
گرم کند رویِ تو بازار علی را
پنج امامِ تو همه گرم ببوسند
دست علیوارِ علمدارِ علی را
در صفِ صفین گفت: مالک اشتر
کیست چنین میکند او کارِ علی را؟
روی تو داروندارِ اُمِبنین است
فاطمه باتو کنارِ اُمِبنین است
نام تو را تا علی به رزم عَلَم کرد
هرچه سپاه آمد از شکوهِ تو رَم کرد
صحبت رزم تو شد میانهی میدان
لشکرِ پاشیده آرزوی عدم کرد
فکر نبردت عرقِ شام درآورد
کوفه زمین گیرشد و علقمه دَم کرد
مردی و مردانگی و غیرت و همت
نامِ ابالفضل را نقش عَلَم کرد
سایهی تو تا که بود ابر نمیخواست
در وسط ظهر هم خواب حرم کرد
اَبروی تو تیغ آبدار حسین است
تا که تو هستی علی کنارِ حسین است
مردِ خطیبِ فصیحِ آل یقین تو
سینه ستبرِ رشیدِ اُمِبنین تو
حضرتِ بابالحوائجِ همه عالم
ارمنیان را اُمیدِ روزِ پسین تو
دست تهی من ، فقیرِ خورده گره من
بازوی مشگل گشای کار زمین تو
شهپر جبریل فرش نافلههایت
شمسْ جمال علی و ماهْ جبین تو
اهل حرم را پناه و پلهی زینب
مایهی آرامش هر پرده نشین تو
با ادب سربهزیر سنگر زینب
خاک دوعالم مریز بر سرِ زینب
خیز برادر که داغ و درد زیاد است
خیز ببین گردِ تو نامرد زیاد است
تا که سرت خورد زمین خواهرم اُفتاد
بینِ حرم بعدِ تو سردرد زیاد است
گرچه فقط خرج تو شد هرچه که تیر است
بعد تو سرنیزهی خونسرد زیاد است
گوش کن از اهل خیام از لب طفلان
نالهی -از علقمه برگرد- زیاد است
بعد تو باغارت این قوم چه سازم
دورِ حرم سارق ولگرد زیاد است
دست خودم نیست اگر خم شدم عباس
بر سرِ تو خیمهی ماتم شدم عباس
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/71820/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_جعفر_صادق
شهادت امام صادق(ع) -(دوباره پای برهنه شبانه آوردت...)
@emam8com
دوباره پای برهنه شبانه آوردت
شبانه باز که از کُنجِ خانه آوردت
کسی نگفت که از راه دور آمده است
کسی نگفت به منصور، نور آمده است
عبا نداری و عمامه و ردایت کو؟
چقدر خون شده پایت بگو عصایت کو؟
بمیرم آمدی و ردِ پایِ تو پیداست
چقدر زخم روی دستهای تو پیداست
حرم تو هستی او پشت بر حرم داده
تو ایستادهای و نانجیب لم داده
به گرد خویش غلام و کنیز دارد باز
به زیر بالش خود تیغ تیز دارد باز
نگاه تو پُرِ صبر است و سینهات آرام
نگاه او پُرِ خشم و دلش پُر از دشنام
سه بار خواست بسوزی به ناروا که نشد
سه بار خواست بگوید به ناسزا که نشد
سه بار سمت تو آمد ولی برِ تو نشست
سه بار تیغ کشید و قلاف کرد و نشست
سه بار خواست بتازد ولی سلامت کرد
بجای دشنه و دُشنام احترامت کرد
هزار شُکر شکست از نهیبِ پیغمبر
بجای خویش نشست از نهیبِ پیغمبر
هزار شُکر جسارت نشد به پیر حرم
هزار شُکر که رفتی حرم امیرِ حرم
تو کوه بودی و او در مقابلِ تو شکست
اگرچه پیش تو خم شد ولی دل تو شکست
شکست تا دل تو گفت: یا رسول الله
به گریه مقبل تو گفت با رسول الله_
بلند مرتبه شاهی زِ صدر زین اُفتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین اُفتاد
تمام پیکرش از تیغ غرق خون گردید
عزیز فاطمه از اسب سرنگون گردید
مزاحم نفسش نیزه با عصا شده بود
هزار تیغ شکسته به زور جا شده بود
لبش پُر از ترک و آب را بردند
به روی ناقهی عریان رُباب را بردند...
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/75636/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#عبدالله_بن_حسن_ع
شهادت حضرت عبدالله ابن الحسن -(کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند )
@emam8com
کاش میشُد خودش از دور تماشا نکند
اینقدر در بغلِ عمه تقلا نکند
کاش میشُد که بگیرند دو چشمانش را
نزند بر سرِ خود آه خدایا نکند
دلش آرام نمیشُد اگر از دیدن او
وا علی وا حَسنا وای حُسینا نکند
دلش آرام نمیشد اگر آنجا نرود
تا عمو را وسطِ قائله پیدا نکند
کاش میشُد که نبیند که کسی آنجا نیست
که سرِ غارتِ این سوخته دعوا نکند
کاش میشُد که نبیند ولی افسوس که دید
هیچ کَس با تَنِ این تشنه مدارا نکند
دید در پیشِ لبش آب زمین میریزند
دید میخورد زمین نالهی زهرا نکند
چه کند گر نرسد وای اگر دیر شود
چه کند عمه اگر مُشتِ دگر وا نکند
به گمانم که حسن آمد و با زینب گفت :
بگذار او برود تا که تماشا نکند
به گمانم که حسن گفت رها کن بِدَوَد
تا دریغا و دریغا و دریغا نکند
او رها شد بدود رفت به گودال که باز
با وجودش اَحدی معرکه برپا نکند
تیغی آمد به عمویش بخورد دستش بُرد
سنگی آمد به لبش خورد که نجوا نکند
او در آغوشِ عمو بود که یک نیزه نشست
دوخت او را به عمو دوخت تقلا نکند
او در آغوش عمو بود حرامی زد و گفت :
مانده سر نیزهی خود تا بکند تا نکند
حرمله دید پسر را و همه فهمیدند
نرود تا به گلویش دو سه تا جا نکند
او در آغوشِ عمو بود که دَه مرکب را
تاختند از بدش اینهمه بابا نکند
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/57110/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#وفات_حضرت_معصومه
متن شعر وفات_حضرت_معصومه_سلامالله -(رهایم کرد هر دستی ولی این آستان هرگز)
@emam8com
رهایم کرد هر دستی ولی این آستان هرگز
قفس شد هرکجا رفتم ولی این آسمان هرگز
به قم میآیم و در مشهدم ، دیدی که هر دفعه
نخوردم چای و سوهانی بدون زعفران هرگز
به دوشم دوزخ آوردم ولی بُردم بهشتِ قرب
از اینجا برنمیگردیم با بارِ گران هرگز
تو بوی فاطمه داری نمیدانم چه سری هست
دلم در پیش تو از او نمیخواهد نشان هرگز
تو را باب الحوائج کرد بابایت ، یقین دارم
من و دست تُهی حاشا من و غم همچنان هرگز
خدایا آبرو داریِ اهل قم چه غوغا کرد
که حتی در دل تنگت نخورد آبی تکان هرگز
تمام شهر میگفتند ناموس رضا اینجاست
نبیند گَردِ راهی یا نگاهِ این و آن هرگز
ببین آنقدر حُرمت دیدهای اینجا که در شرحت
نمانده روضهای از تو برای روضهخوان هرگز
برادر داشتی اما برای تو نگفتیم از...
سر و سنگ و سنان اصلا صدای خیزان هرگز
دویدی نه ، زمین خوردی نه، اُفتادی به مقتل نه...
به روی تَلِّ خاکی ، خاکی و چادر کشان هرگز
نه با هولِ حرامیها نه با طفلانِ در آتش
میان خارها هرگز به چنگ ریسمان هرگز...
***
اگر بر نیزه میگردی از این منزل به آن منزل
مرا دنبال خود آور ولی با ساربان هرگز
شاعر : #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/86725
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
متن شعر ایام فاطمیه یا سیدتی ومولاتی روضه احراق بیت -(خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا میکرد )
@emam8com
یا سیدتی ومولاتی
روضه احراق بیت
خبر پیچید در شهر و جماعت را صدا میکرد
چه غوغایی به پا میکرد
خبر پیچید در بینِ مدینه کینهها را زیر و رو میکرد
دستها را خوب رو میکرد
خبر میگفت امروز است روز آن
زمان کینههایمان
تمام بغضها و غیظهای ما
زمان انتقام کشتههایمان
خبر میگفت فرصت هست
زمان بردن اسب خلافت است
خبر میگفت باید که به تهدید و به اجبار از علی بیعت گرفت و راه بر عترت گرفت و این چنین دولت گرفت و ... تا که با ما این جماعت هست
خبر پیچید در شهر و جماعت جمع شد از هر کسی که تیغ مولا باعث اسلام او میشد
منافقها یهودیهای پنهان
زَر پرستان زورگویان
دستهاشان خوب رو میشد
خبر میگفت جای حق شناسی نیست ترسی نیست میریزیم راحت که هراسی نیست
خیالِ ما همه جمع است مامور است بر صبر و سکوت این مَرد
تسلیم است بیکس مانده ، یاری نیست با او
و غیر از صبر کاری نیست با او
ولیکن او علی هست و علی هم که علی باشد
در آندم نانجیبی گفت :
باید که همه با یک دگر باشیم
دست کم همه سیصد نفر باشیم
همه رفتند پشت در همه جمعاند پشت در
تمام ناجوانمردان، اراذل، بیمروتها
خدایا جمع بی غیرتها
همه جمعاند و میگویند او تنهاست
اینک سخت کاری نیست
زیرا که علی را هیچ یاری نیست
علی را هیچ یاری نیست اما...
صدایی آمد از خانه صدایی که جماعت را به هم میریخت
به هم،ظلم و ستم میریخت
صدا میگفت :
تنها نیست تا وقتی که من باشم
اگرچه مَرد نه اما هزاران شیرزن باشم
صدا میگفت برگردید تنها پیش مرگِ بوترابم
جان فدای بوالحسن باشم
صدا میگفت اگر وقتش رسد
رزمندهی او در مصافی تن به تن باشم
صدای فاطمه اما نفسهای رسولالله میآمد آه میآمد
صدایی که جماعت را به هم میریخت
جماعت خواست برگردد که شیطان نالهای زد جمع دزدان خواست تا پاشد
که فریادی رسید از غیظ از کینه پُر از نفرت در آن سینه:
که هیزم کو که مشعل آی مردم کو
که آتش میکشم امروز با این خانه صاحبخانه را ...
با آتش و با هیزم و تیغ و تبر هستیم
راحت دست کم سیصد نفر هستیم
برگردید
فقط یک یار دارد هرچه پیش آید مُهیا من
فقط یک یار دارد یک نفر، آن یک نفر با من
فقط یک یار سد مانده
تمام فاصله تا خرقه غصب خلافت این در است و یک قدم نه یک لگد مانده...
*
خواست تا سمتی رود تا در نیفتد روی او
حیف پهلویش به میخی خوردهِ بر در گیر کرد
پشت در هِی زد نفَس اما به سینه حبس شد
نالهی یا فضهاش در بین حنجر گیر کرد
آی در پیش حسینش چادر او گُر گرفت
وای بین دستهای شعله معجر گیر کرد
رفت در کوچه به دنبال علی، از هر دو سو
لااقل بین چهل نامرد مادر گیر کرد
او زمین میخورد و آنجا آسمان میزد به سر
هرچه شد دستان او بر شال حیدر گیر کرد
تازیانه پیش رو ضربِ غلاف از پشت سر
در میان ضربهها بالِ کبوتر گیر کرد
خبر در کربلا پیچید
خبر با تیغها با نیزهها تا خیمهها پیچید
خبر پیچید در لشکر
خبر میگفت جان فاطمه در بین گودال است
پامال است
خبر پیچید لشکر تا بریزد بر سرش آنجا
خبر میگفت یاری نیست غیر از خواهرش آنجا
خبر میگفت او تنهاست
ما دست کم صدها نفر هستیم....
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۸/۲۱)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/87022
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#وفات_حضرت_ام_البنین_س
متن شعر وفات_حضرت_امالبنین_سلامالله -(مادرِ اندوهها بیبیِ غم اُمالبَنین )
@emam8com
مادرِ اندوهها بیبیِ غم اُمالبَنین
بی نفس بی همنفس ای بی حرم اُمالبَنین
ما گرفتاریم، اما از گرفتاری چه غم
تا تو را داریم در هر بیش و کم اُمالبَنین
ما چه میخواهیم غیر از ریشههای چادرت
روزِ محشر جمعِ ما و یک قسم: اُمالبَنین
جانِ ما این مادر است و جان ما آن مادر است
تا که دم یافاطمه است و باز دم اُمالبَنین
ای پس از زهرا پس از آتش پس از در ، فاطمه
ای برای فاطمه هم محترم اُمالبَنین
ای جوانمُرده کمی هم از جوانِ خود بخوان
میرسد هِی واحسینت پشتِ هم اُمالبَنین
در مدینه بودی اما این سهشعبه زد تو را
چشمِ خون، مشکِ تُهی ، دستِ قلم اُمالبَنین
از زمانی که شنیدی کمکم عباسِ تو ریخت
میخوری هِی بر زمین در هر قدم اُمالبَنین
سربهزیری مثل زینب، شرمگین مثل رُباب
ای فدای گریههاتان پیشِ هم اُمالبَنین
چشمِ عباس و گلویِ اصغر و قلبِ حسین
ای بمیرد حرمله با این سه غم اُمالبَنین
(حسن لطفی ۴۰۳/۰۹/۲۳)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/87119
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_جعفر_صادق
روضه و توسل ویژه شهادت امام صادق(ع)، کربلایی محمدحسین پویانفر -(به نام حضرت صادق دلت را..)
@emam8com
به نام آنکه پُر کرده جهان از قالَ صادق ها
به نام آنکه می رویاند از جانها شقایق ها
به نام آنکه از دلهایِ سنگی ساخت عاشق ها
که می گردند از نورش مخالف ها، موافق ها
به نامِ حضرتِ صادق دلت را روضه مهمان کُن
چراغِ اشک روشن کُن، بقیعش را چراغان کُن
ندیده حِکمت از درسش، حکیمی اینچنین چون او
ادیبی یا طبیبی یا علیمی اینچنین چون او
ندیده دل صِراط َالمُستقیمی اینچنین چون او
حلیمی یا رحیمی یا کریمی اینچنین چون او
سفارش های او شرحِ کلامی از کمالِ اوست
سفارش های او راهِ رسول الله و آلِ اوست
سفارش می کند بارِ فقیران را زمین مگذار
سفارش می کند در راهِ محرومان قدم بگذار
سفارش می کند دلِ را به تدبیرِ خدا بسپار
سفارش می کند هرگز نمازت را سبک مشمار
سفارش کرد ما را تا ادا سازیم دِینَش را
به ما بخشید بعد از خود،حسینم وا،حسینش را
زیارت نامه های ما زیارت نامه های اوست
عزاداریِ ما میراثی از رسمِ عزای اوست
تمام گریه های ما کمی از های هایِ اوست
شلوغیِ حرم ها از حدیثِ کربلایِ اوست
خودش فرمود صدها حج فقط اَجرِ سلامِ ماست
ثواب یک سلامِ ما شبِ قدرِ امامِ ماست
*داشت با امام صادق تو کوچه راه میرفت، دید برادرش مست با حالِ بد داره میاد، خجالت کشید، یواش یواش قدم هاش رو کم کرد، چند قدم از آقا عقب افتاد، امام نگاش رو برگردوند فرمود: فلانی میخوای برادرت مثلِ تو بشه؟ گفت: از خُدامِ، اما هر کاری میکنیم سر براه نمیشه...رسید کنارِ امام صادق، سلام کرد به برادرش، برادر با اینکه حالش، حالِ خوبی نبود خودش رو رویِ پایِ امام صادق انداخت..." ما هم امشب بگیم: یابن الحسن! تو که یک گوشه ی چشمت غمِ عالم ببرد، حیف باشد که تو باشی و مرا غم ببرد...*
به روضه می کِشد آقا همیشه مِنبرِ خود را
به پایِ ناله سوزانده تمامِ حَنجرِ خود را
میانِ گریه می بیند همانجا مادر خود را
ببین خرجِ عزا کرده دعایِ آخرِ خود را
چنان نالید در عُمرش صدایش مثلِ زهرا سوخت
خدایا خانه یِ او در هجوم بی حیاها سوخت
*گفت: فلانی! چند روزِ به ما سر نزدی؟ گفت: یابن رسول الله! چند روزِ خدا نعمتش رو بر من تمام کرده، دختردار شدم، آقا! فرمود: الحمدالله، نامش رو چی گذاشتی؟ عرضه داشت: آقاجان! با اجازه ی شما اسمش رو فاطمه گذاشتم، دیدن امام صادق هی رو پا میزنه، هی میگه: فاطمه...فرمود: یادت نره حالا که اسمش رو فاطمه گذاشتی نکنه با صدایِ بلند صداش بزنی، نکنه یه وقت بهش سیلی بزنی...*
"گردیده بود قنفذ هم دست با مغیره
او با غلافِ شمشیر، آن تازیانه میزد"
*امام صادق فرمود: علتِ شهادتِ مادرِ ما ضربه های غلافِ قنفذ بود...*
چرا در بِین این مردم کسی در فکرِ حالش نیست
به فکرِ مو سپیدی اش به فکرِ سن و سالش نیست
به یاد کودکانِ بی کَسَش فکر عیالش نیست
چرا این شعله های در به فکر دست و بالش نیست
کسی او را نمی گوید عصای خویش را بردار
بیا از بِینِ شعله بچه های خویش را بردار
زمین اُفتاد رحمی کن ببین زانوش زخمی شد
محاسن وای،خاکی شد ولی اَبروش زخمی شد
زمین اُفتاد و یاد عمه جانش روش زخمی شد
مکش اینگونه در کوچه، مکش پهلوش زخمی شد
زمین اُفتاد و با نیزه کسی اما نَزَد او را
زمین اُفتاد و شُکرش که کسی با پا نَزَد او را
#
شاعر: #حسن_لطفی
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/upload/maddah/sabks/35/00/3/به_نام_حضرت_صادق_1622815236.mp3
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/75575/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_معصومه_س
اشعار ولادت حضرت معصومه(س) با سبک حاج محمود کریمی -( عمری غبار حضرت معصومه ایم ما )
@emam8com
عمری غبار حضرت معصومه ایم ما
تا در جوار حضرت معصومه ایم ما
هرچند بارِ حضرت معصومه ایم ما
در سایه سارِ حضرت معصومه ایم ما
اهل دیار حضرت معصومه ایم ما
ای آرزوی پنجره فولاد آمدیم
ای قبله گاه طاق گوهرشاد آمدیم
بر خاک بوسه داده و بر باد آمدیم
باب الجواد حاجت ما داده آمدیم
حالا کنار حضرت معصومه ایم ما
تا نور میدمی به تمام چراغها
رد میشویم مثل نسیم از رواقها
معراج میرویم به دوش براقها
فریاد میشویم از این اشتیاقها
دل بی قرار حضرت معصومه ایم ما
ما را که عمر نوح دمی نیست پیش تو
ما گشته ایم هیچ غمی نیست پیش تو
شاه و گدا زیر و بمی نیست پیش تو
یاد بهشت جرم کمی نیست پیش تو
مست بهار حضرت معصومه ایم ما
روح الامین که حاجب دولتسرای توست
از خادمان کعبه ی دارالشفای توست
تو کیستی که صحن رضا در هوای توست
ایوان طلا هوایی گنبد طلای توست
شکرش دچار حضرت معصومه ایم ما
ما را نشان گرفت اگرچه ملال غم
هرچند پر شده همه جا قیل و قال غم
ما را گره زدند به پرهای بال غم
ما را گره زدند ولی بی خیال غم
تا خاکسار حضرت معصومه ایم ما
با لطف مادرانه ات احیا شدیم شکر
برکه نه،رود نه،دریا شدیم شکر
مولا نگاه کرده و آقا شدیم شکر
ذریه های حضرت زهرا شدیم شکر
ایل و تبار حضرت معصومه ایم ما
بانو اگر چه پیش تو خشت محقریم
از خشتهای خانه ی موسی بن جعفریم
عمریست ز خان لطف شما لقمه میبریم
از صحن جامع آمده ایم و کبوتریم
سجده گذار حضرت معصومه ایم ما
شاعر: #حسن_لطفی
🔊 دانلود سبک 👇👇👇
https://emam8.com/sabk/new/26164.mp3
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/26164/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_امام_جوادع
شهادت حضرت جواد الائمه علیهالسلام -(حُجرهی سوختهاش کاش دری دیگر داشت)
@emam8com
حُجرهی سوختهاش کاش دری دیگر داشت
این جوان کاش به بالایِ سرش خواهر داشت
چه شده چند کنیز از پسِ در میخندند
یکنفر این طرف و چند نفر میخندند
خنده کردند بر این زخم دوایی نرسد
خنده کردند صدایش به صدایی نرسد
طَشت دَف شُد که نفهمند کسی میسوزد
بِینِ این حجرهی بسته نفسی میسوزد
طَشت را پیشِ لبانش بگذارند ای کاش
کاسه آبی به دهانش بگذارند ای کاش
ظرف از آب پُر اما به زمین میکوبند
میزند داد ولی پا به زمین میکوبند
خندهی بد دهنی میرسد از هلهله ها
ناسزاهای زنی میرسد از هلهله ها
خواست بالی بزند غم پَرِ او را سوزاند
خواست آهی بکِشد حَنجر او را سوزاند
گفت آبی و نشد تا که بگوید جگرم
زهر وقتی نفَسِ آخرِ او را سوزاند
میکشد پا به زمین تا که بفهمند همه
جگرِ شعله ورش پیکرِ او را سوزاند
خواهری حیف ندارد که به دادش برسد
عوَضاش بی کَسیاش مادرِ او را سوزاند
تا بگِریند برایش دو سه همسایه که هست
رویِ این بام تنش مانده ولی سایه که هست
روی این بام تنش مانده ولی عریان نه...
(حسن لطفی ۹۸/۰۵/۱۰)
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/55499/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_و_مناسبتهای_ویژه_ماه_های_محرم_و_صفر
#حبیب_ابن_مظاهر
شعر حضرت حبیب بن مظاهر -( گر چه پيرم عاشقت هستم حسين )
@emam8com
گر چه پيرم عاشقت هستم حسين
من ز جامِ عشقِ تو مستم حسين
در ركابت جانفشاني مي كنم
وقتِ پيري هم جواني مي كنم
همچو قلب تو غريبم يا حسين
عاشقت هستم حبيبم يا حسين
عشق خود در دل پديد آورده ام
نزد تو موي سپيد آورده ام
دم به دم زينب سلامم مي دهد
شهد عشقت را به كامم مي دهد
آمدم تا من شوم مهمان تو
تا شود جان و تنم قربان تو
يا حسين اي حضرت عشقِ حبيب
بر جميع غصه هايم شو طبيب
يا حسين پيرم ولي هستم دلير
از ازل بودم به چشمانت اسير
يا حسين ذكرِ لبم نام تو است
آهوي وحشيِ دل رامِ تو است
يا حسين اكنون تو فرمانم بده
يا حبيبي اذن ميدانم بده
يا حسين گويم بدون واهمه
مي روم اكنون به نزدِ فاطمه
يا حسين ميرِ شهامت گشته ام
تشنه ي وقتِ شهادت گشته ام
يا حسين بن علي روحي فداك
من حبيبم سينه چاكِ سينه چاك
با نگاهت قهرمانم كرده اي
پير بودم تو جوانم كرده اي
شاعر: #حسن_لطفی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/21701/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com