#اشعار_مناجاتی
#ماه_مبارک_رمضان
اشعار مناجات با خدا در ماه رمضان -( ای چرب ز مدح تو زبان ها به دهان ها )
ای چرب ز مدح تو زبان ها به دهان ها
لکنت زده ی مدحت تو چرب زبان ها
ما رفته ز خود آمده بودیم که ناگاه
جوشید ز شش سمت بروها و بمان ها
افغان خراشیده به نی یافت تراشی
صیقلکده ی بانگ کلیمند شبان ها
لب تشنگی از حرمت و حرمان دو مقام است
یک روز محرم نشوند این رمضان ها
در شهر کسی نیست که چیزی نفروشد
در راسته ی ما همه بازند دکان ها
توضیح بتان نیز همان ستر بتان است
در پرده ی ناموس حجازند اذان ها
شاعر : محمد سهرابی
شاعر: #محمد_سهرابی
شناسه مطلب :28601
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/28601/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_غزلیات_و_مدایح_اهل_بیت_علیهم_السّلام
#امام_حسین_علیه_السلام
شعر مدح امام حسین(نَفَس از سینه به طرز دگری می آید)
@emam8com
نَفَس از سینه به طرز دگری می آید
هر دمم تازه تر از تازه تری می آید
بیدلی می طلبد عشق حقیقی، ور نه
دعویِ عشق ز هر بی جگری می آید
جوریِ جنس، مرا فطرس دربارت کن
به من انگار که بی بال و پری می آید
خیمه ات سوخت، دلم سوخت، همه عالم سوخت
شعله ی تو ز کدامین شرری می آید
کس ندانست که تو سوخته ای یا زینب
این قدر هست که بوی جگری می آید
تو چه خورشید جمالی که طلوع رخ تو
اوّل طلعت سال قمری می آید
تو مرا سوختی و من همه ی دنیا را
آری از گریه کنان هم هُنری می آید
آب پاشی نشود پادریِ هر چشمی
تا بدانند که یار از چه دری می آید
شاعر: #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/9156/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#حضرت_علی_علیه_السلام
چند بیت مدح امیرالمومنین علیه السلام -(معنی، سگ نجف باش، تا شیرِ شرزه باشی)
@emam8com
معنی، سگ نجف باش، تا شیرِ شرزه باشی
گنجشکِ آن شریعت، حکم عقاب دارد
با توبه چون بسازم، در وادی تصرف
در کوزه سرکه کردم، دیدم شراب دارد
دستی
ز تو نبردیم، گفتی قمار کافی است
دستی دگر ببازان مارا ثواب دارد
شاعر: #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/60323/
کاملترین اپلیکیشن متن شعر و سبک مداحی را از لینک زیر دانلود کنید👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_غزلیات_و_مدایح_اهل_بیت_علیهم_السّلام
#اشعار_غزلیات_و_مدایح_اهل_بیت_علیهم_السّلام
#حضرت_علی_علیه_السلام
شعر مدح امام علی(ع) -( گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده )
@emam8com
گر شود کافه ی مردم به حساب آلوده
قهوه ی چشم تو فالی ست به خواب آلوده
زودتر می شکند توبه ی خشک از آن روی
سر سجاده کنم لب به شراب آلوده
نام ما را بنویسید به ایوان نجف
نشد از نام سگ کهف، کتاب آلوده
زیر سنگ است به عشق تو علی جان دستم
تا عقیق یمنی شد به رکاب آلوده
دامن عصمتم از گَرد عبادت پاک است
نشود بنده ی حیدر به ثواب آلوده
زآشنایان چه توقع ز غریبان چه ملال
در محیطی که نشد بحر به آب آلوده
معنی از خیر گذشتن به درش بگذر باز
حیف از آن لب که بگردد به عتاب آلوده
شاعر: #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/24707/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
#اشعار_غزلیات_و_مدایح_اهل_بیت_علیهم_السّلام
#حضرت_علی_علیه_السلام
مدح امام علی(ع) -( شد شراب از لب تو تر دامن )
@emam8com
شد شراب از لب تو تر دامن
باده آلوده تر بود یا من؟
پس به من نیز بوسه ده تا من
بشوم مست و عالمی با من
جای یارب صدا کند یا لب
بر جگر می نَهم چو دندان را
نخورم جز به خون دل نان را
مَشِکن چون دلم تو پیمان را
یا به تیغت ببند افغان را
یا بزن مُهر بر لبم با لب
زلفِ بسته به روی چون قمر است
شب همیشه ز شیشه ی سحر است
دلِ خون، هم پیاله ی سحر است
خون ز هم مشربان نیشتر است
می زند لب به تیغ گویا لب
تو کجایی که آفتاب کنی؟
سرکه را در قدح شراب کنی؟
کی تو آباد، این خراب کنی؟
دانگ بگذار تا ثواب کنی؟
از تو خاک قدوم از ما لب
ذوالفقارت فرات بی بدل است
ضرب شمشیر تو علی، مَثَل است
مستِ نامِ تو شیشه در بغل است
اصلا اصل اصولِ ما عسل است
که چنین گشته ای سراپا لب
هر شبِ تو هزار رکعت داشت
ضبط این کارها چه زحمت داشت
مَلَکِ دوش تو چه همت داشت
چاه کوفه مگر چه نیت داشت؟
که گرفت از لب تو آقا لب
تو که هستی که مات توست خدا
ذاتِ خود در صفاتِ توست خدا
بسته در ش جهات توست خدا
مو به مو در نکات توست خدا
از قدوم و سر و تنت تا لب
قرص خورشید، تب اضافه کند
قرص رویت طرب اضافه کند
واجب و مستحب اضافه کند
کُفر چیزی به رَب اضافه کند
وقف الّاست بعد هر لا لب
خواب در سایه ی تو دیدن داشت
دست از حُسن تو بریدن داشت
روح از شوق نو پریدن داشت
یکی از این دو بس مکیدن داشت
زآن لبم بوسه ده، و الّا لب
مَرهم نو بلوغ درد سر است
عیسیِ معنی ات طُفیل در است
سود در وجهِ غیر تو، ضرر است
نسخه ات کامل است و مختصر است
مرده را زنده می کنی با لب
شاعر: #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/16492/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
امشب بر آن سرم كه جنون را ادب كنم
بر چهره ي تو صبح و به موی تو شب كنم
لب لب كنان به یاد لبت باز تب كنم
شیرانه سر تَصَرُفِ ریْ تا حَلَب كنم
وز آه خود كشم به بخارا بخار را
افتد اگر انااللَهَ ات اي دوست بر درخت
ذوق لَبَت كليم تراشد ز هر درخت
چون ميشود ز نار تو زير و زِبَر درخت
هر چيز هست ، نيست ز من خوبتر درخت
در من بدم دوباره برقصان شرار را
خونین دلان به سلطنتش بی شمار شد
این سلطه در مكاشفه تاج انار شد
راضی نشد به عرش و به دل ها سوار شد
این گونه شد كه حضرت پروردگار شد
سجده كنید حضرت پروردگار را
تا ظلم شعله گشت نهان بين ضعف خس
افتاد ذَنبِ جذبه ي تو گردن قفس
با اين همه ز مدح تو كو راهه پيش و پس
مداح ِ مست ، يك تنه يك لشگر است و بس
بي خود نيافت بلبل نام حلار را
آن كه به خرج خویش مرا دار می زند
تكیه به نخل میثم تمّار می زند
تنها نه این كه جار تو عمّار می زند
از بس كه مستجار تو را جار می زند
خواندیم مَستِ جار همین مُستجار را
از من دلیل عشق نپرسید كز سرم
شمشیر می تراود و نِشتر ز پیكرم
پیر این چنین خوش است كه من هست در برم
فرمود: من دو سال ز ایزد جوان ترم
از صيد او مپرس زمان شكار را
با خود شدي ميان نمازت چو روبه رو
بر خويش سجده كردي و با خويش گفت و گو
تاج تو اِنَّماست ، نگين تو تُنْفِقوا
چل حلقه نيز اگر به ركوعش دهد عدو
نازل نميشود ملكي اين نثار را
دل تاب آن نداشت كه بر هم زني قرار
با من چنان مباش كه با خلق روزگار
اصلا كه گفته بود در آري ز من دمار
صدپاره شد دلم ز حسادت چنان انار
دادي چو بر گداي مدينه انار را
وقتي كه خضر ميچكد از آن دهان تر
هر كس كه بيش ز تو برد بوسه سبز تر
زلفت سماع داد به چشم و دل و جگر
مطرب اگر دچار تو گردد سر گذر
قرآن به كف به زلف تو بندد سه تار را
از عشق چاره نیست وصال تو نوبتی ست
مُردن برای عشق ِتو حكم حكومتی ست
آتش در آب می نگرم این چه حكمتی ست
رخسار آتشین تو از بس كه غیرتی ست
آیینه آب می كند آیینه دار را
يا رب كجاست حيدر كرار من كجاست؟
ويران شدم به عشق ِتو معمار من كجاست؟
با من ندار باش بگو دار من كجاست؟
آن نخل آرزوي ثمر دار من كجاست؟
در كربلا بكار برايم تو دار را
احمد تو را ز خلق الي ربنا شمرد
وقتي نبي شمرد يقيناً خدا شمرد
خود را علي شمرد و گهي مرتضي شمرد
جبريل يك شبه به چهل جا تورا شمرد
اي نازم اين فرشته ي حيدر شمار را
زلفت سياه گشت و شد ختم روزگار
خرما ز لب بگیر و غبار از جبین یار
تا صبح، سینه چاك زند مست و بی قرار
خورشید را بگو كه شود زرد و داغ دار
پس فاتحه بخوان و بدم روزگار را
یك دست آفتاب و دو جین ماه می خرم
یك خرقه از حراجی الله می خرم
صدها قدم غبار از این راه می خرم
از روی عمد خرقه ي كوتاه می خرم
با پلك جای خرقه بروبم غبار را
یك دست آفتاب و هزاران دو جین بهار
یك دست ماه و بهاران هزار بار
یك دست خرقه انجم پولك بر آن مزار
یك دست جام باده و یك دست زلف یار
وقت است تر كنم به سبو زلف یار را
بي پرده گوشه اي بدنم را به خون بكش
كم كم مرا به شعله ي عشقي فزون بكش
تيغي به رويم از غم بي چند و چون بكش
بنشين و دفعتاً جگرم را برون بكش
چون ذوالفقار خويش مرقصان شكار را
ذكر علي علي به دو عالم شراب بست
راه نگاه بر همه بيدار و خواب بست
در كربلا علي دگر ره به باب بست
بيچاره مادرش چه اميدي به آب بست
يا رب مريز تو دل امّيدوار را
اصغر ، به آب رفت و به تيري شكار شد
پس تارهاي صوتي او تار تار شد
زلفش بنفشه زار بُد و لاله زار شد
تن پيش شاه ماند و سرش ني سوار شد
پر كرد نيزه حجم سر شيرخوار را
شاعر: #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/16493/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
امشب بر آن سرم كه جنون را ادب كنم
بر چهره ي تو صبح و به موی تو شب كنم
لب لب كنان به یاد لبت باز تب كنم
شیرانه سر تَصَرُفِ ریْ تا حَلَب كنم
وز آه خود كشم به بخارا بخار را
افتد اگر انااللَهَ ات اي دوست بر درخت
ذوق لَبَت كليم تراشد ز هر درخت
چون ميشود ز نار تو زير و زِبَر درخت
هر چيز هست ، نيست ز من خوبتر درخت
در من بدم دوباره برقصان شرار را
خونین دلان به سلطنتش بی شمار شد
این سلطه در مكاشفه تاج انار شد
راضی نشد به عرش و به دل ها سوار شد
این گونه شد كه حضرت پروردگار شد
سجده كنید حضرت پروردگار را
تا ظلم شعله گشت نهان بين ضعف خس
افتاد ذَنبِ جذبه ي تو گردن قفس
با اين همه ز مدح تو كو راهه پيش و پس
مداح ِ مست ، يك تنه يك لشگر است و بس
بي خود نيافت بلبل نام حلار را
آن كه به خرج خویش مرا دار می زند
تكیه به نخل میثم تمّار می زند
تنها نه این كه جار تو عمّار می زند
از بس كه مستجار تو را جار می زند
خواندیم مَستِ جار همین مُستجار را
از من دلیل عشق نپرسید كز سرم
شمشیر می تراود و نِشتر ز پیكرم
پیر این چنین خوش است كه من هست در برم
فرمود: من دو سال ز ایزد جوان ترم
از صيد او مپرس زمان شكار را
با خود شدي ميان نمازت چو روبه رو
بر خويش سجده كردي و با خويش گفت و گو
تاج تو اِنَّماست ، نگين تو تُنْفِقوا
چل حلقه نيز اگر به ركوعش دهد عدو
نازل نميشود ملكي اين نثار را
دل تاب آن نداشت كه بر هم زني قرار
با من چنان مباش كه با خلق روزگار
اصلا كه گفته بود در آري ز من دمار
صدپاره شد دلم ز حسادت چنان انار
دادي چو بر گداي مدينه انار را
وقتي كه خضر ميچكد از آن دهان تر
هر كس كه بيش ز تو برد بوسه سبز تر
زلفت سماع داد به چشم و دل و جگر
مطرب اگر دچار تو گردد سر گذر
قرآن به كف به زلف تو بندد سه تار را
از عشق چاره نیست وصال تو نوبتی ست
مُردن برای عشق ِتو حكم حكومتی ست
آتش در آب می نگرم این چه حكمتی ست
رخسار آتشین تو از بس كه غیرتی ست
آیینه آب می كند آیینه دار را
يا رب كجاست حيدر كرار من كجاست؟
ويران شدم به عشق ِتو معمار من كجاست؟
با من ندار باش بگو دار من كجاست؟
آن نخل آرزوي ثمر دار من كجاست؟
در كربلا بكار برايم تو دار را
احمد تو را ز خلق الي ربنا شمرد
وقتي نبي شمرد يقيناً خدا شمرد
خود را علي شمرد و گهي مرتضي شمرد
جبريل يك شبه به چهل جا تورا شمرد
اي نازم اين فرشته ي حيدر شمار را
زلفت سياه گشت و شد ختم روزگار
خرما ز لب بگیر و غبار از جبین یار
تا صبح، سینه چاك زند مست و بی قرار
خورشید را بگو كه شود زرد و داغ دار
پس فاتحه بخوان و بدم روزگار را
یك دست آفتاب و دو جین ماه می خرم
یك خرقه از حراجی الله می خرم
صدها قدم غبار از این راه می خرم
از روی عمد خرقه ي كوتاه می خرم
با پلك جای خرقه بروبم غبار را
یك دست آفتاب و هزاران دو جین بهار
یك دست ماه و بهاران هزار بار
یك دست خرقه انجم پولك بر آن مزار
یك دست جام باده و یك دست زلف یار
وقت است تر كنم به سبو زلف یار را
بي پرده گوشه اي بدنم را به خون بكش
كم كم مرا به شعله ي عشقي فزون بكش
تيغي به رويم از غم بي چند و چون بكش
بنشين و دفعتاً جگرم را برون بكش
چون ذوالفقار خويش مرقصان شكار را
ذكر علي علي به دو عالم شراب بست
راه نگاه بر همه بيدار و خواب بست
در كربلا علي دگر ره به باب بست
بيچاره مادرش چه اميدي به آب بست
يا رب مريز تو دل امّيدوار را
اصغر ، به آب رفت و به تيري شكار شد
پس تارهاي صوتي او تار تار شد
زلفش بنفشه زار بُد و لاله زار شد
تن پيش شاه ماند و سرش ني سوار شد
پر كرد نيزه حجم سر شيرخوار را
شاعر: #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/16493/
📚کاملترین اپلیکیشن متن نوحه و مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://eitaa.com/emam8com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
شعر شهادت حضرت زهرا (س) ( وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد)
@emam8com
وقتی بگو بخند تو در خانه جا نشد
لفظ بیا ببند، به زخمت روا نشد
صبح دراز تو سر مغرب شدن نداشت
مویت سفید گشت و رفیق حنا نشد
قدری غذا بخور جگرم ریشِ ریش شد
شاید كه ماندی و سفرت از قضا نشد
در خانه روسری به سرت قاتل من است
قتل كسی به پارچه ای نخ نما نشد
قحط طبیب اشك علی را مضاف كرد
قحطی چنین پر آب، عیان هیچ جا نشد
جان خودم قسم كه همین چند روز پیش
گفتم كه كج كنم سر این میخ را نشد
پهلوی و روی و موی و وضوی جبیره ات
چون من بساط قتل كسی رو به را نشد
شاعر : #محمد_سهرابی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/9319/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl