#اشعار_ولادت_ها_و_اعیاد_اسلامی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_ع
اشعار ولادت حضرت علی اکبر(ع) -( میان این همه شمشیر ونیزه معلوم است )
قُنداقه را حسین گرفت و نگاه کرد
اینگونه آفتاب تبسم به ماه کرد
با خنده ی پیمبری اش از همان نخست
حال حسین را علی اش رو به راه کرد
هرکس که دیدش و صلواتی نکرد نذر
در باب احتجاج خودش اشتباه کرد
هرکس که بی وضو بغلش کرد بی گمان
مانند لمس کردن قرآن گناه کرد
با یک نگاه دشمن خود را در اوج رزم
هر قدْر کوه بود مُبَدَل به کاه کرد
مردان جنگجوی عرب را بدون جنگ
پلکی به هم رسانده و خلع سلاح کرد
قبل از ورود شمر به گودال در وداع
روز حسین را علی اکبر سیاه کرد
برگشت با بهانه ی لب تشنگی ولی
در اصل شاهزاده تَرَحُم به شاه کرد
برگشت قطعه قطعه علی اکبر این چنین
یک دشت را برای تنش بارگاه کرد
*
تو آمدی علی بشود حاصل حسین
باشد سه جور آینه در منزل حسین
تلفیقی از نبوت محض وامامتی
ای شامل پیمبر و ای شامل حسین
آن سان که خلق گشت حسین از گِل علی
آمد پدید با تو علی از گِل حسین
تو آمدی که نام تو مشکل گشا شود
عشق به تو ولی بشود مشکل حسین
از بس که دوست داشت تورا٬ در مقام عشق
جان تو گشت هدیه ی ناقابل حسین
کشتی شکست خورده ی طوفان کربلاست
آنجا که پیکر تو شود ساحل حسین
قدِّ تو را وموی تو را و رخ تورا
هرکس که دید گفت امان از دل حسین
با هر تبسمت٬ نفست٬ راه رفتنت
قبل از سنان خودت شده ای قاتل حسین
بالای پیکر تو خودش را بروز داد
در های های گریه غم کامل حسین
از خیمه تا کنار تن قطعه قطعه ات
قدّش خمیده گشت در این فاصله حسین
بعد از تو خاک بر سر دنیا که می رود
بر روی نیزه ها سر یک قافله حسین
بعد از تو روبرو بشود تا صلات ظهر
با شمر وخولی و انس و حرمله حسین
*
برای گفتن از تو سخن نمی ماند
که روضه ات به دل انجمن نمی ماند
چه کرده است به اعضای دَرهَمَت شمشیر
که بر سیاهی زلفت شکن نمی ماند
علی نماند اگر از حسین٬ قاسم هم
به احتمال قوی از حسن نمی ماند
چنان میان تن دشت ارباً اربایی
که بر تنت اثر پیرهن نمی ماند
برای روضه شناسان اشاره ای کافی ست
تن تو آه میان کفن نمی ماند
مؤذنی که بگوید علی ولی الله
مُسَلَم است برایش دهن نمی ماند
میان این همه شمشیر ونیزه معلوم است
که عضو سالمی از این بدن نمی ماند
شاعر : مهدی رحیمی
شاعر: #مهدی_رحیمی
شناسه مطلب :34263
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/34263/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_شهادت_و_مصائب_اهل_بیت
#وفات_حضرت_خدیجه_س
شعار وفات حضرت خدیجه کبری(س) -( هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر )
زل میزند با چشمهای تر به مادر
هی فاطمه در لحظه ی آخر به مادر
سرمایه اش را داد پای دین خدیجه
پس در قبالش هدیه شد کوثر به مادر
تاریخ می گوید چهل نامرد، در اصل؛
آنجا هجوم آورد یک لشکر به مادر
تقسیم شد درد دو عالم بین این دو
سیلی به حیدر خورد و میخ در به مادر
زهرا هم آخر محسنش را خرج دین کرد
مادر به دختر میرود، دختر به مادر
از غنچه ای بعد از گذشت این همه سال
حالا رسیده یک گل پرپر به مادر
ام ابیها نیز ام المومنین شد
چون می رسد این ارث از مادر به مادر
ام المصائب زینب و مظلوم ارباب
آقا به بابا می رود خواهر به مادر
در کربلا سیراب گشت و با سه صورت
با گریه اش خندید علی اصغر به مادر
شاعر : مهدی رحیمی
شاعر: #مهدی_رحیمی
شناسه مطلب :34151
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/34151/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_مناجاتی
#ماه_مبارک_رمضان
وداع با رمضان---مناجات با خدا -(چشم های به در خداحافظ )
چشم های به در خداحافظ
لحظات سحر خداحافظ
روزهای مقدس رمضان
لحظات غریب تا به اذان
حال و احوال قبل افطاری
قدرهای بلند بیداری
چه قدر مانده است تا ساحل
رمضان رفت ای دل غافل
رمضان رفت کوله بارت چیست؟
نکند جز گناه در آن نیست؟
شب بیست و نهم بخوان و بسوز
به خودت آمدی در این سی روز؟
کاری اصلا برای دل کردی؟
باید امشب به خویش برگردی
روزها را مرور کن آری
حاصلت چیست از چه بیزاری؟
از گناه و دروغ و صد رنگی؟
ای بمیری که مایهء ننگی
ای بمیری من دروغ و ریا
شب آخر شده به خویش بیا
دست بردار از دغل بازی
به چه چیزت هنوز می نازی؟
به گناهان بیشتر ز حدت؟
به فریب و به کارهای بدت؟
راه را اشتباه برگشتی
باز هم با گناه برگشتی
داشتی سوی دوست میرفتی
آه با یک نگاه برگشتی
نفس، بیچاره کرده ست تو را
شب آخر شده به خویش بیا
راه باز است تو نمی بینی
میوه ی بغض را نمی چینی
خویشتن را بشوی پس با اشک
دست بر دامن توام یا اشک
اشک تنها چراغ این راه است
از مسیر درست آگاه است
دست خود را بده به دست چراغ
تا کبوتر شود دوباره کلاغ
تا پر و بال در حرم بزند
توی باب الرضا قدم بزند
شب بیست و نهم چه مایوسی
تو که مثل کبوتر طوسی
گاه در پشت پنجره فولاد
گاه در کنج صحن گوهرشاد
دل تو سنگ مرمر حرم است
تا به اذن دخول یک قدم است
السلام علیک که دلتنگم
ای بمیرم که مایه ی ننگم
ای بمیرم که زائرت نشدم
بیست و نه روز شاعرت نشدم
به من خسته هم نگاهی کن
دل من را دوباره راهی کن
شاعر: #مهدی_رحیمی
شناسه مطلب :41133
اعلام نظر در مورد این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/41133/
جدیدترین و محبوب ترین اشعار را در کانال ما دنبال کنید👇👇👇
https://t.me/joinchat/AAAAADwQJPg3R9JasGXa5w
لینک در ایتا 👇👇👇
eitaa.ir/emam8com
لینک در سروش 👇👇👇
sapp.ir/emam8com
مرجع تخصصی اشعار مذهبی و سبک های مداحی👇👇👇
www.emam8.com
#اشعار_غزلیات_و_مدایح_اهل_بیت_علیهم_السلام
#امام_زین_العابدین_علیه_السلام
امام سجاد(ع)، مدح و ولادت -(به دنیا آمدی تا مطلبی دیگر بیاموزم..)
@emam8com
به دنيا آمدى تا مطلبى ديگر بياموزم
من از رفتار تو الله را اكبر بياموزم
كلاس درس شد سجاده ات،من روز ميلادت
نشستم تا جهان را پاى اين منبر بياموزم
بريزم دور اين ناعلم هارا و منِ خود را
بدون واسطه از ساقى كوثر بياموزم
سر شب در تَعَلُّم سر به مهر كربلا بگذار
سحر بردار سر از سجده تا از سر بياموزم
دعا در حق دشمن كردن و با دوست سر كردن
مرام شيعه را در سطح بالاتر بياموزم
زبان تائبين وخائفين را پانزده گانه
به هنگام دعا از چهارمين حيدر بياموزم
طريق روضه خواندن را ز تو آموختم،اما؛
طريق نوكرى را بايد از قنبر بياموزم
دعا را از ابوحمزه،مكارم را از اخلاقت
تجافى جهان را از همين منظر بياموزم
هر آن چيزى كه ميبينم دليلش كربلا باشد
اگر چيزى مي آموزم به چشم تر بياموزم
فرات مست را از چشم،تل را از سر شانه
ته گودال را از گودى حنجر بياموزم
و مصداق شنيدن كى بود مانند ديدن را
بخوانم زندگي ات را،مگر بهتر بياموزم
اگر ديدم گلوى غنچه اى رد ميشود از تيغ
شبيه تو گريز بر على اصغر بياموزم
شاعر: #مهدی_رحیمی
این مطلب در سایت :
https://emam8.com/article/71568/
کاملترین و بروزترین اپلیکیشن شعر و سبک مداحی را از اینجا دانلود کنید 👇👇👇
http://em8.ir/dl