✨دختر بسیجی
°•| پارت شصت و ششم |•°
خونه ی آیدا تنها جایی بود که این روزا زیاد می رفتم و تنها دلیلش هم این بود که فقط دوبار با آرام به خونه اش رفته بودم و خاطرهی زیاد ی ازش نداشتم وگرنه همه ی جای این شهر برام یاد آور خاطره ای از آرام بود.
زنگ واحد آیدا رو زدم که در رو برام باز کرد و با خوشرویی گفت :سلام داداش خوش اومد ی!
با ورودم به خونه مرسانا خودش رو بهم رسوند و نگاهی به پشت سرم انداخت و گفت :پس چِیا زن دادی ی و نیاودی؟
آیدا روبه رو ی مرسانا و روی زمین زانو زد و گفت :عزیزم! زن دایی نمی تونه بیاد! تو برو توی اتاقت بازی کن و دختر خوبی باش تا بیاد.
مرسانا با ناراحتی نگاهی به من انداخت و گفت :داد اگه دختل خوبی باشم زن دادی ی و هم با خودت میالی؟ !
آیدا اخماش رو توی هم کشید و گفت :مرسانا دایی خسته است وهمین که تو داری ازش سوال میپرسی کار بد یه.
مرسانا با ناراحتی به اتاقش رفت و من روی مبل نشستم و گفتم :سعید خونه نیست؟
_نه خونه ی باباشه...رفته بهشون سر بزنه! زود بر می گرده.
سرم رو ی پشتی مبل گذاشتم و چشمام رو بستم و آیدا پرسید :شام خوردی؟
_نه! نمی خوام! اگه می شه یه قهوه ی تلخ برام بیار.
_تو خسته نشد ی بس که قهوهی تلخ خوردی؟
_تنها چیزیه که یادم می ندازه تلخ تر از حال و روزگار من هم چیزی وجود داره.
آیدا بدون گفتن هیچ حرف ی به آشپزخونه رفت و مدتی بعد با قهوه برگشت و یهو گفت:آراد تو حالت خوبه؟!
خوب نبودم! درد معده ای که این روزها بیشتر وقت همراهم بود و رهام نمی کرد امانم رو بریده بود.
با بی حالی گفتم:خوبم فقط یه کم معده ام درد می کنه اگه یه کم دراز بکشم خوب می شم.
_مطمئنی نمی خوای بر ی دکتر؟!
_آره!
_خیلی خب! پس پاشو برو رو ی تخت دراز بکش.
از جام برخاستم که درد معده ام شد ید تر شد و خودم رو به زحمت به اتاق خواب رسوندم و رو ی تخت نشستم و آیدا کمکم کرد و کتم رو از تنم در آوردم و روی تخت دراز کشیدم.
آیدا در حالی که کت توی دستش رو به چوب لباس ی آویزون می کرد سرم غر زد: این معده ی بیچاره خیلی هم دووم آورده تا حالا! تو ناهار و شام و صبحانه ات شده قهوه و قهوه و قهوه!
الان خودم یه شام زود هضم درست می کنم و برات میارم و تو هم مجبوری همه اش رو تا آخر بخوری!
آیدا با گفتن این حرف از اتاق خارج شد و من به عکس رو ی میز آرایشش خیره شدم.
عکس دسته جمعی از روز برفی که آدم برفی درست کردیم.
به لبای خندون آرام زل زدم و قطره ی اشکی از گوشه ی چشمم چکید که آیدا دوباره به اتاق اومد و خواست چیزی بگه که با دیدن چشمای اشکی من رد نگاهم رو دنبال کرد و به قاب عکس خیره شد.
کنارم و روی تخت جوری نشست که من عکس رو نبینم و پرسید : بهتر ی؟
_معده ام بهتره ولی قلبم درد می کنه.
آیدا! امشب قرار بود من داماد باشم و آرام عروسم باشه ولی حالا....
_آراد من خیلی چیزا از آرام یاد گرفتم و یکیش هم همین توکل کردن و امیدوار بودنه!
_دیگه چطور امیدوار باشم من همه ی پل های پشت سرم رو خراب کردم و دو هفته ی دیگه مراسم نامزدیمه!
کاش اون مراسم مراسم تشییع جنازه ام بشه!
_هیسسس! تو رو خدا نگو آراد!
ادامه دارد...
پارت شصت و ششم تقدیم نگاهتون🌿
بزرگواران همانطوری که اول رمان گفته شد این رمان با پایانی خوش تموم میشه☺️🌹
و نویسنده این رمان : به قلم خانم اسماء مومنی هست✍
#همراهمون_باشید
●سقف خونمون رو چجوری ساختن
●دیوار خونمون رو کی رنگ کردیم
●دیوار ما چرا کجه
●چرا پنجره اتاق اینقد بزرگه مثلا اگه کوچیک تر بود چجوری بود
تفکرات من هنگام درس خوندن😂
#شادکنک 🤣❤
•••|🌿
- - - - -
شھدا یہ تیپے زدن ☁️^]
ڪہ خـ♡ـدا نگاهشوݩ ڪرد!
دنبال این بودݩ ڪھ..
خوشگل خوشگلا 🌱🥰^]
یوسُف زَهرا امام زماݩ[؏ـج
نگاشوݩ ڪنہ..🌱^]
حالا ټو برو هرتیپۍ😖-]
ڪہ میخواۍ بزن . . .
اما . . .
حواسټ باشہ{☝🏻}
ڪے داره نگات میڪنہ…!👀🍃
حاج حسین یکتا...
#دخترونه 🌿
🌼چـادرݥ را باد نیاورده
ڪه باد ببره...😏
چــادرݥ پرچم غیرتِ💚
همه ے مردان سرزمینم است🌱
ڪه سرخـ♥️ـے خونشان را
به سیاهے آن بخشیده اند...☺️
کی فکرشو میکرد یه روزی تمام ترس و هیجان شهربازی رو با یه دونه سرفه تجربه کنیم، جوری ضربان قلب و آدرنالین رو میبره بالا که اصلا ترن هوایی سگ کیه بعد بگید کرونا بده
#کرونا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤ شوخی دانشجوها
✌ با رهبر انقلاب
آقا بعد از افطار😅
خیال دیدنٺ
چہ دلپذیࢪ بود🌿
جوانے ام دࢪ این امید
پیࢪ شد...
نَیـــــٰامَدِے
دِیـــــࢪْ شُـــــدْ...
آنها که از پل صراط میگذرند
قبلا از خیلی چیزها گذشتهاند؛
باید بِـگذری تا بُـگذری ...!
#شایدتلنگر . . .🌱
آیت الله بهجت ره:
#نماز مانند لیمو شیرین است
هر چه از #اول وقت دورتر شود
تلخ تر می شود.
هر که عادت به تاخیر نمازها کرده؛
خود را برای تاخیر در
امور #زندگی آماده کند!
تاخیر در #ازدواج،
تاخیر در #اشتغال،
تاخیر در #تولد اولاد،
تاخیر در #سلامتی!
هر قدر که امور نمازت #منظم باشد،
امور زندگیت هم #تنظیم خواهد شد!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❌دست بچه میکروفون بدی همینه دیگه
😱😱😳
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
غیرت😎🤞
#همسفر_تا_بهشت 💞
خودتمیدانیازتمامدنیابرایمعزیزتری.❤️
تابهحالهیچکسراتویایندنیا
اندازهٔتودوستنداشتهام، 😍
گاهیفکرمیکنمنکنداینهمهدوستداشتن
خداینکردهمراازخدادورکند؛
اما...
وقتیخوبفکرمیکنم،میبینممنباعشق تو
بهخدانزدیکترمیشوم ...❣
#پیشنهاد_مطالعه
#دختر_شینا
#خاطرات_قدم_خیر_محمدی_همسر_سردار_شهید_حاج_ستار_ابراهیمی_هژیر
#به_قلم_بهناز_ضرابی_زاده
🌱طنز جبهه😁🌱
🌈یه بچه بسیجی بود خیلی اهل معنویت و دعا بود...
برای خودش یه قبری کنده بود.
شب ها میرفت تا صبح باخدا رازونیاز میکرد.😊
ما هم اهل شوخی بودیم😎
یه شب مهتابی سه، چهار نفر شدیم توی عقبه...
گفتیم بریم یه کمی باهاش شوخی کنیم!
خلاصه قابلمه ی گردان را برداشتیم
با بچه ها رفتیم سراغش...
پشت خاکریز قبرش نشستیم.
اون بنده ی خدا هم داشت با یه
شور و حال خاصی نافله ی شب می خوند.
دیگه عجیب رفته بود تو حال!
ما به یکی از دوستامون که
تن صدای بالایی داشت،
گفتیم داخل قابلمه برای این که
صدا توش بپیچه و به اصطلاح اکو بشه،
بگو: اقراء😁
یهو دیدم بنده ی خدا تنش شروع کرد به لرزیدن
و به شدت متحول شده بود
و فکر میکرد براش آیه نازل شده!
دوست ما برای بار دوم و سوم هم گفت: اقراء😅
بنده ی خدا با شور و حال و گریه گفت: چے بخونم ؟؟!!!😭
رفیق ما هم با همون صدای بلند و گیرا گفت :
باباکرم بخون 😂😂😂😂
🌹شادی روح شهدا صلوات 🌹
💛اللهمـ عجݪ لولیکـ الفرج💛
🚫 دروغ سفید نگویید تا پیشرفت کنید👌
دروغهای سفید دروغ هایی است که برای آسیب به دیگران گفته نمی شوند:
1-در جاده با سرعت ۵۰ کیلومتر در ساعت رانندگی میکند اما در جمع دوستان میگوید که کمتر از ۱۲۰ کیلومتر در ساعت نمیرود!
2-روزی یک صفحه کتاب میخواند اما در حضور دیگران میگوید اگر کمتر از ده صفحه در روز بخوانم نمیخوابم!
پاول اکمن می گوید: من دروغهای سیاه را بخشودنی می دانم ، اما دروغ سفید نابخشودنی است این دروغ انسانها را به پرتگاه نابودی می برد.
ما با دروغ سفید دیگران را فریب نمیدهیم بلکه 👈«خود» را «فریب» میدهیم.
به اندازه ای که تصویر بیرونی ما با واقعیت درونی ما تفاوت دارد ، دچار تعارض و اضطراب و تنش میشویم.
به همان اندازه وادار میشویم در مواجهه با دیگران نقاب بر چهره بزنیم و به همان اندازه از تحقق برنامه های توسعه توانایی های فردی خویش ، جا می مانیم.
💠 يَقُولُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ مٰا لَيْسَ فِي قُلُوبِهِمْ
سوره فتح آیه ۱۱
ولى این سخنى است که به زبان خود مى گویند و دلهایشان چیز دیگر مى گـویـد.
دوست منـᵐᵉ❕
⚠️خیلے مراقبـ👌
باشـ…
👀گاهے فقطـ یِڪ
نِـگاھـ،
📛ڪافیہ تابہ گناھ
بیوفتے…
نگاھ به نامحرمـ،👀
مقدمہ انجامـ
گناهـ💔
فراهمـ✋️ میکنہ…
یـوسفـــــ☝️
باشـ🙋
و از چشماتـ👀
مراقبت کنـ🚨…
#گناه_یعنی_خداحافظ_مهدے💔
#اللهم_العجل_لولیک_فرج
.
.
وقتیچلهترکگناهمیگیری....
معنیشایننیستکه...
بعدازچهلروز
دیگهگناهنمیکنی🌱
معنیشاینهکهتویادگرفتی
روینفستپابزاری✌🏻
#حواستهستـ؟
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حُسِـیْن﴿؏﴾آقٰاجٰانْ🍇👑
میگفٺ:🦋
منزشتم...
حتےاگرشهیـــدبشمڪسے✨
برامڪارےنمیڪنه؛ حتےڪسےپیدانمیشہبراےمن
پوسترےچیزے
طراحےڪنه...|💔🌱|
••{حالادلدادگانٺرامےبینےاےشهید؟!}••
💚|• #شهیدهادےذوالفقارے
🕊|• #بشیم_مثل_شهدا
🌸🌼🌸┅┈┈
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اخلاص یعنی به تکلیف الهی ات عمل کنی و منتظر باشی تا خداوند برایت حکم کند.
شهید #زین_الدین دنبال این بود که به وظیفه اش عمل کند؛ چه شهادت روزی اش شود چه نشود.
در مسلخ عشق جز نکو را نکشند 💔🥀
#شهید_مهدی_زین_الدین 🌺
رفیق...!
وجداناًچنتاازقولایےکہشبقدردادیرو
یادتہ؟!
خب...
چقدرشعملےشدحقیقتا؟!
#اینچنینبےمعرفتیم...🚶🏻♂💔
.
.
وقتیچلهترکگناهمیگیری....
معنیشایننیستکه...
بعدازچهلروز
دیگهگناهنمیکنی🌱
معنیشاینهکهتویادگرفتی
روینفستپابزاری✌🏻
#حواستهستـ؟
🌺🌾🌼📿💖📿🌼🌾🌺
#لبخند_امام_زمان(عج)
🌸 چگونه لبخند امام زمان را بخریم؟
🌺 تهذیب نفس و کسب فضایل اخلاقی
🌼 یکی از عوامل اصلی کسب رضایت امام مهدی(عج) و توفیق دیدار ایشان، تهذیب نفس و آراستن خود به اخلاق نیکو است.
📿 در روایتی از امام صادق(ع) آمده است:
" من سره ان یکون من اصحاب القائم، فینتظر ولیعمل بالورع ومحاسن الخلاق..."
💖 (هرکس دوست می دارد از یاران حضرت قائم باشد و آن حضرت از او راضی باشد،باید که منتظر باشد و در این حال به پرهیزکاری و اخلاق نیکو رفتار نماید)
🌾 موضوع تهذیب نفس و دوری گزیدن از گناهان و اعمال ناشایست در عصر غیبت از چنان اهمیتی برخوردار است
که در توفیق شریفی ک از ناحیه مقدسه،حضرت صاحب الامر(عج) ، به مرحوم #شیخ_مفید(ره) صادر گردیده؛
آن حضرت میفرماید:
💖 " تنهاچیزی ک رابطه ما را با #شیعیان قطع نموده و از آنان پوشیده می دارد،
همان چیزهای ناخوشایندی است که از شیعیان به ما می رسد و خوشایند ما نیست و از آنها انتظار نمی رود "😔
📚منابع:👇🏻
📗 ۱. ابراهیم شفیعی، در انتظار موعود(ع) در سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول ۱۳۷۶
📕 ۲. محمدبن ابراهیم نعمانی، کتاب الغیبة، مکتبة الصدوق ،ص۲۰۰
📙 ۳. محمد باقر مجلسی، بحار النوار، مکتبة اسلامية، ج۵۳، ص۱۷۷
#اندڪیصبرفرجنزدیکاست⛅️
الّٰلهُمَعَجِلِوَلیڪالفَرج