eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
475 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
✨دختر بسیجی °•| پارت هفتاد و هشتم |•° _چرا گوشیش خاموشه؟! _دکترش گفته باید از هر چی زی که او رو یاد شما می اندازه دور کنیم برای همین هم مامان گوش یش رو ازش گرفته و یه گوشی دیگه با سیم کارت جدید بهش داده. من شماره اش رو براتون می فرستم. دیگه چیز ی نپرسیدم و بعد پیاده شدن آرزو جلوی در خونه شون به سمت خونه حرکت کردم. توی اتاقم و رو ی لبه ی تخت نشسته بودم و تلفنی با آرزو حرف می زدم و ازش درمورد اینکه الان آرام کجاست و چیکار می کنه می پرسیدم که با شنیده شدن صدای در اتاقش گفت : فکر کنم آرام پشت دره، من بعدا باهاتون تماس می گیرم. _قطع نکنی ها! گوشیت رو بزار رو ی اسپیکر می خوام صداش رو بشنوم. چیزی نگفت و من از صدای باز و بسته شدن در فهمیدم گوشی رو روی بلند گذاشته. بی صبرانه منتظر شنیدن صدای آرام بودم و قلبم هم با بی قراری محکم به قفسه‌ی سینه ام می کوبید ! صداش رو شنیدم که به آرزو گفت:آرزو تو یه ساعته اینجا چیکار می کنی؟ آرزو که صداش رو از نزدیک تر می شنیدم به جای جواب دادن گفت :آرام می گم موی کوتاه و مدل پر و فرق کج هم بهت میاد ها! آرام : آرزو تو حالت خوبه؟ سه ماهه که موهای من این مدلیه ها! آرزو : چیزه !.... آخه الان باز گذاشتیشون اینه که می گم بی جشتر بهت میاد. آرام : نه! مثل اینکه تو واقعا یه چیزیت می شه؟ آرزو رو به آرام که حالا صداش خیلی نزدیک تر شده بود گفت : آرام تو خسته نشد ی بس که روی تخت دمر دراز کشید ی و به سقف بیچاره زل زدی! آرزو خیلی ماهرانه داشت حالت های آرام رو برام توصیف می کرد و می خواست بهم بفهمونه که آرام دمر روی تخت دراز کشیده و موهاش هم کوتاهه! توی دلم به آرزو آفرین گفتم و به تقلید از آرام دمر روی تخت دراز کشیدم و درحالی که به سقف بالای سرم نگاه می کردم به حرفای آرام و آرزو از پشت تلفن گوش دادم که آرزو بعد سکوتی نسبتا طولانی گفت : آرام اگه یه چیزی ازت بپرسم قول می دی ناراحت نشی و جوابم رو بدی ؟! صد ایی از آرام نشنیدم و دوباره آرزو گفت: اگه یه روز آراد برگرده و بگه می خواد باهات باشه تو چی جوابش رو میدی؟! باز هم حاضری باهاش ادامه بد ی؟ آرام باز هم جوابی نداد و آرزو بعد مکثی گفت : آرام! تو ی اون سقف بی چاره چی هست که بدون پلک زدن همیشه بهش خیره می شی! ادامه دارد...
پارت هفتاد و هشتم تقدیم نگاه قشنگتون🌿 بزرگواران همانطوری که اول رمان گفته شد این رمان با پایانی خوش تموم میشه☺️🌹 و نویسنده این رمان : به قلم خانم اسماء مومنی هست✍
نقش باید بشود در همه جا چون دل من هر دری بسته شود جز در پر فیض حسن #امام_حسنی_ام ❤️ #ارسالی
حاج‌ابراهیم‌همت‌می‌فرماید‌که‌: {مَن‌کانَ‌لله‌کانَ‌اللهُ‌لَه} قلم‌میزنید‌برای‌خدا‌باشد گام‌برمیدارید‌برای‌خد‌باشد هر‌کاری‌که‌میکنی‌برای‌خدا‌باشد همه‌چیز،آن‌گاه‌خدا‌عاشق‌شما‌می‌شود 🌹
دیدی تو فیلما نشون میده اونی که چادریه فقیره🧟‍♀ اونی که چادریه زندگیش پر از بدبختیه👿 یا اگه چادریه هزار جور بلا داره😪🤒 شوهرش آدم بدیه👹 خونش کوچیکه مقایسه👇 اون بد حجابه شوهرش خیلی خوبه🤵🤵 زندگیش عالیه💃 خونش که دیگه نگو بگو قصر🛏🛏🛁 پولدار💵💰 وخوشبختی💏 بعد اون فقط مردم از باحجابا بدشون میاد چون فکر میکنن با حجابا بدبختن ومیرن بد حجاب میشن. چادرم نشونه بدبختی و فقر نیست، چادرم یادگار مادرم زهراست.❤️
•❃•|✨🕊|•❃• ღـیدانهـ ༨🦋🌿༨ نامشان در دنیــا " شهیــد " است☺❤ و در آخرت " شفیـع"😌❤ بہ امیـد شفاعت‌شــان ....
دیدی تو فیلما نشون میده اونی که چادریه فقیره🧟‍♀ اونی که چادریه زندگیش پر از بدبختیه👿 یا اگه چادریه هزار جور بلا داره😪🤒 شوهرش آدم بدیه👹 خونش کوچیکه مقایسه👇 اون بد حجابه شوهرش خیلی خوبه🤵🤵 زندگیش عالیه💃 خونش که دیگه نگو بگو قصر🛏🛏🛁 پولدار💵💰 وخوشبختی💏 بعد اون فقط مردم از باحجابا بدشون میاد چون فکر میکنن با حجابا بدبختن ومیرن بد حجاب میشن. چادرم نشونه بدبختی و فقر نیست، چادرم یادگار مادرم زهراست.❤️
•❧•|⛔️🙏|•❧• ༎🚦❗️༎ °💌^🌱° ┄┅┄┅┄┄┅┄┅┄ •❖\از «ڪرونا» آموختیــم📒/❖• •❖/جواب‌امربہ‌معروف💕✨\❖• •❖\و نهےازمنکر🔥/❖• •❖/∅بہ‌توچه،نیست∅\❖• •❖\آلودگے یڪ نفر😷/❖• •❖/بہ همه ربط دارد🌎-☁\❖• ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
•❃•|✨🕊|•❃• ღـیدانهـ ༨🦋🌿༨ نامشان در دنیــا " شهیــد " است☺❤ و در آخرت " شفیـع"😌❤ بہ امیـد شفاعت‌شــان ....❤️😔
یادت باشہ؛🍃🌸 چــادُرت‌فقط‌براےرضاےِ خداسٺ‌ولاغیر.. اگــرچـــادُرےڪـه‌بھ سر انداختــه‌اے ، خُـدایۍات‌نمۍڪُنــد ؛ نیــّتت‌را اصلاح‌ڪن...♥️:)
🎞 پدر‌شهید: مامعمولا‌خیلی‌درسال‌به‌مسافرت‌میرفتیم البته‌بعد‌از‌شهادت‌بابک‌مخطل‌شد موقع‌که‌ما‌ازشهر‌خارج‌میشدیم بابک‌تازه‌زبان‌باز‌کرده‌بود‌تازه‌صحبت‌میکرد بااون‌زبانش‌شیرینش‌میگفت: "برای‌سلامتی‌لاننــده‌و‌مسافران‌صلوات بفرستید...😍😭" این‌دیگه‌شده‌بودمُلای‌ماشینمون... همه‌میگفتند: " اقا‌این‌مُلای‌ماشینمون‌کجا‌رفت؟؟ ملاکجارفتی ؟؟😅😍" سریع‌میومد‌میگفت: " بابا‌بامن‌هستند؟؟!" میگفتم:"بله‌باتوهستند. " میگفت: "صلوات‌بفرستم؟؟" میگفتم:"آره‌بابایی‌صلوات‌بفرست... "😭💔 حالا‌وقتی‌ازشهر‌خارج‌میشیم‌میخوایم‌بریم مسافرت‌جای‌بابک‌رو‌خالی‌میبینیم‌هممون... میگیم‌بابک‌اونموقع‌تو‌صلوات‌میفرستادی‌برای سلامتی‌همه‌مسافرین‌و‌راننده‌و‌خودمون الانم‌که‌در‌نزد‌خدایی‌شفاعتمون‌کن‌حافظمون باش‌پسر‌گلم...😭💔 💛