eitaa logo
"بـہ‌وقت‌عـٰاشقے"
476 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ قسمت 📗 من یه چشم غره بهش زدم😒 سمانه هم سریع گفت : ــ چشم چشم حواسمون نبود😕😟 بعد از اینکه رفت پرسیدم : ــ این زهرا خانمتون اصلا چیکاره‌هست؟😑 ــ ایشون مسول بسیج خواهرانه دیگه☺ ــ اِااا...خب به سلامتی😐 و تو دلم گفتم خب به خاطر اینه که آقا سید به اسم صداش میکنه 😑و کم کم چشمامو بستم تا یکم بخوابم. بالاخره رسیدیم 💚مشهد💚 اسکان ما تو یه حسینیه بود که طبقه پایین ما بودیم و طبقه بالا آقایون✨ وقتی که رسیدیم آقای فرمانده شروع کرد به صحبت کردن برامون : ــ خوب عزیزان... اولین زیارت رو با هم دسته جمعی میریم و دفعه های بعد هرکی میخواد میتونه با دوستاش مشرف بشه✨فقط سر ساعت شام و ناهار حاضر باشین و آدرس هم خوب یاد بگیرین... برگشتم سمت سمانه و گفتم : ــ سمانه؟!😑 ــ جانم؟!😕 ــ همین؟!😐 ــ چی همین؟!😕 ــ اینجا باید بمونیم ما؟!😒😨 ــ اره دیگه حسینیه هست دیگه 😕 ــ خسته نباشید واقعا. آخه اینم شد جا... این همه هتل😑😑 ــ دیگه خواهر باما اومدی باید بسیجی باشی دیگه ...😆😆 ــ باشهههه😐😐😐 زمان اولین زیارتمون رسید. دیدم سمانه با یه چادر داره به سمتم میاد : 🙄 ــ این چیه سمی؟!😯 ــ وااا... خو چادره دیگه!😍 ــ خب چیکارش کنم من؟!😯 ــ بخورش😂😂 خوب باید بزاری سرت دیگه😁❤️ ــ برای چی؟! مگه مانتوم چشه؟!🙁 ــ خوب حرم میریم بدون چادر نمیشه که😐 ــ اها... خوب همونجا میزارم دیگه😞 ــ حالا یه دور بزار ببینم اصلا اندازته؟!😊 چادر رو گرفتم و رفتم جلوی آینه✨ یکم شالمم جلو آوردم وچادرمو گذاشتم و تو اینه خودمو نگاه کردم و به سمانه گفتم : ــ خودمونیما... خوشگل شدم😊 ــ آره عزیزم... خیلی خانم شدی.😊 ــ مگه قبلش آقا بودم؟😠😂 ولی سمی... میگم با همین بریم😕... برای تفریحی هم بدنیست یه بار گذاشتنش.😆 ــ امان از دست تو😄بزار سرت که عادت کنی هی مثل الان نیوفته زمین😅 ــ ولی خوب زرنگیا... چادر خوبه رو خودت برداشتی سُرسُری رو دادی به ما😄😄 ــ نه به جان تو... اصلا بیا عوض کنیم 😕 ــ شوخی میکنم خوشگله... جدی نگیر 😆 ــ منم شوخی کردم😂 والا... چادر خوبمو به کسی نمیدم که😄 حاضر شدیم و به سمت بیرون رفتیم و من دوست داشتم حالا که چادر گذاشتم آقا سید منو ببینه.✨هیچ حس عشقی نبود و فقط دوست داشتم ببینه که منم چادر گذاشتم و فک‌نکنه ما بلد نیستیم... ولی دریغ که اصلا نگاهی به سمت خانمها نمیکرد😑☹️ ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و
سه پارت اول تقدیم نگاه زیباتون🙂❤️
••• ⚠️🍃 به ڪوچیڪی‌گناھ؛نگاھ نڪن... به بزرگی‌ڪسی‌نگاه ڪن ڪه ازش نافرمانے ڪردی⚡️ ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
🎈 برایِ دفع افڪار آزاردهندھ👇🏻 1⃣ همیشھ با وضو بآشید 2⃣ قرآن زیاد بخوانید 3⃣ ذڪر لاالھ‌الااللھ هم زیآد بگوئید.🦋
@mataleb_mazhabi313 .ogg
1.17M
۞ وَ تَوْبَهً نَصُوحاً اَسْئَلُڪَ ...۞
خواهــرم ... 💭اگر به این باور بِرِسي کـه ایــن همان چادریست که پشت دَر سوخت ؛ولي از سَرِ نَیُفتاد...َ هًٍرًٍگٍزً ٍ از سَرَتْ شُـــلْ نمي شود..🖤 『
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقاجانموݧ👤.• ـ ـ ـ ـ ↷ من‌از‌اون‌پرستار‌خجالت‌می‌ڪشم که‌اونها‌اونجوردارن‌فداڪاری‌می‌ڪنن اونوقت‌اون‌جوان‌یا‌غیر‌جوان... |حاضر‌نیست‌یه‌ماسڪ‌بزنه|🤭❌ 😷 🌱
💭 هدفتون این نباشہ تجربے بخونین↓ دڪتر بشین...! هدفتون این باشہ بندگے بخونین↯ شهید بشین :)♥️🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖇💔 ------------------------------- به‌خودتون‌افتخار‌می‌کنید..؟ در‌حالے‌ڪهـ...(:
❣️ هرڪی‌آرزو‌داشتہ‌باشہ خیلۍ‌خدمت‌ڪنہ ...! یہ‌گوشہ‌‌دلـت‌پا‌بـده، شھدا‌بغلـت‌میڪنن...(:💔🙃 ـ ما‌بہ‌چشم‌دیدیم‌اینارو...☝️🏻 ـ از‌این‌شھدا‌مدد‌بگیرید...✨ ـ مدد‌گرفتن‌از‌شھدا‌رسمہ...☺️ دست‌بذار‌رو‌خاڪ‌قبر‌شھید‌بگو... حُسین‌‌ع‌بہ‌حق‌این‌شھید، یہ‌نگاه‌بہ‌ما‌بڪن...✋🏼💔 |‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
📛 شیطونـه کنارِ گوشت زمزمه میکنه: تا جوونی از زندگیـت لذت ببر❗️ هر جور که میشه خوش بگذرون😰 اما تو حواسـت باشه، نکنه خوش گذرونیت به قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل امام زمانمون باشه.. 🌸|