eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
_مابرای‌محکم‌کردن‌پوتین‌مردانِ‌ازجنگ‌جامانده‌ب‌دنیاآمده‌ایم! نه‌برای‌بستنِ‌کراوات‌تکنوکرات‌ها...♡ ❤️
• •• ••• -------------------------- خندھ کُن! رنگ بگیرد در و دیوار دلم.. خندھ کُن!♡ از لبت این حوضچہ... + کاشے بشـود.. :))🧡 💜✨
• خودش‌لبـ‌هایش‌تَرڪ‌خوردھ‌بود. خشکِ‌خشک‌بوددهنش. قمقمهـ‌آب‌راگرفتھ‌بودبغل، دنبالِ‌تشنھ‌هامۍگشتـ . . : ۺھيدحاج‌حسین‌خرازے'🌱 ‌ ‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
••❣•• 💡 آخرین دست‌نوشته‌ۍ شهیدحجٺ‌الله‌رحیمۍ: شیعه، چه بد با غیبٺِ مولایش خو کرده...!!💔🙂 🌻 💚
°•❀ مثلاً یه تسبیح بردارۍ هۍ قربون صدقه‌اش برۍ عَبْدڪ فِداڪ عَبْدڪ فِداڪ عَبدڪ فِداڪ بندھ بہ فدایٺ خدا😍 💛
+اگـــہ بـــہ گـــــناهے مبـــــتلا شـــــدے؛ نـــــذار قلبتـــــ بهـــــش عادتـــــ😊 ڪنــــہ...! _عادتــــــ بــہ گناـــــه؛ اضطرابـــــ و تـــــرسِ😨از گنـــــاه رو از قلبتـــــ ❤میگـــــیره...! +اونوقـتـــــ بـــــہ جـــــاے لذتـــــــــ بـــــردن از ، دیگـــــہ از گـــــناه لذتـــــ مـــــیبرے...!💔
『🌿』 . • بهـ‌حکم‌ِما‌رأیت‌الاجمیلا . . . وبهـ‌گواه‌ِخنده‌های‌تو‌درمیدان‌جنگ ! جنگ‌هم‌زیباسٺ؛ اگرخون‌ِعاشق‌پای‌معشوق‌بریزد :))🖐🏾💔'! - 🌱^^
🌤💦•• بگذاࢪاَبر‌ِ☁️ سࢪنوشت هࢪچھ‌میخواهد‌بباࢪد🕊 تا‌توهستےغمےنیست🔗 داشتنت‌همہ‌تࢪس‌ها‌‌ونگࢪانےهایم‌ ࢪا‌از‌دࢪچشم‌به‌هم‌زכنے🌱 از‌بین‌میبࢪد؛ تࢪس‌بࢪاےکسےاست‌کھ‌توࢪاندارد♥️ ... ((
اگہ یه روز خواستی تعریفے براۍ شهید پیدا کنے..؛ بگو شهیــد یعنے بارانـ حُسْنِ باران این است کہ⇣ زمینے ست ولے🍃 آسمانے شده است و به امدادِ زمین مےآید... :)
[•°🔗❤️°•] ✨🌸 ♥️ مقام معظم رهبری : شهــادت یک است و در ایـن معـامله، خداوند جـان انسان را که ضایع‌شدنے و از بیـن‌رفتنے است، در مقابل سعادت ابدی خریداری مے‌کند و شهید به مقــامے مے‌رسد کــه قدرت پیـدا مـےکند.
🦋✨ ـــــــــــــــــــــ سست‌نشوید غمگین‌نشوید شما‌پیروزید؛اگرایمان‌داشته‌باشید -آل‌عمࢪان؛۱۳۹- 🌱
🕊✨ همیشہ ‌بہ‌ دخترش‌ میگفت "گرھ هاۍ ‌بزرگ ‌رو‌ از‌ حضرت‌زهـرا‌ۜ بخواید ‌براتون‌ باز ‌کنند... گرھ ‌هاۍ ‌کوچڪ ‌رو ‌از ‌شهدا...🌱" ◍شهیدحاج‌حسین‌همدانے
˹🌱 • . روایت‌داریم‌که‌اغلب‌جهنمۍها، جهنمۍزبان‌هستند. فکرنکنیدهمه‌شراب‌مۍخورند وازدیوارمردم‌بـٰالامۍرونـد. یک‌مشت‌مومنِ‌مقـدّس‌را مۍآورندجھنم. اۍآقاتوکه‌همیشه‌هیئت‌بـودیۍ مسجدبودۍ! 😏 درصف‌نمازجماعت‌مۍنشینندوآبـرو مۍبرند. "آیت‌الله‌فاطمۍنیا🌿"
•◍⃟‌—•♡•°•࿐ 〖•آنهاڪه‌از‌پل‌‌صراط‌‌‌می‌گذرند قبلا‌ازخیلی‌ چیز‌هاگذشته‌اند؛ بایدبِگذر؎تابُگذری‌... :)🕊🌿•〗 🙃
بیا ره توشہ برداریم... کجــا؟ +هرجا که اینجا نیست...!🌱
🌱 . همین یه دقیقه یه دقیقه ها، رو عقب میندازه‼️🌿 📚حجت خدا
چـھ چشـمـانے...
°•💛•° یاسر‌به‌گوشے!؟ به‌بچه‌ها‌بگو‌ما‌ڪه‌رفتیم ولے حواسشوݧ به‌"حیات‌عندࢪب"شهدا‌باشه خط‌به‌خط‌چیزۍ‌ڪه توفضاۍمجازۍمےنویسݧ ࢪو‌همہ‌شهدا‌مےبینݧ نڪنه‌شࢪمنده‌شھدا بشݧ..(: آره‌خلاصھ🚶🏽‍♂️..! |✨|
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دختر خانمی که توسط مداحی (شهید گمنام) در اردوی راهیان نور متحول شد🍃
چقد این نظر به دلم نشست🙂😌❤️
این طرف فکر کنم با ما مشکل داره داره عقدشو سر کانال داره خالی میکنه😅😏 ولی خب مهم نیست 😌
تشریف نیارید پیوی😕😕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✨ قسمت 📗 ــ میشناسیش😊 ــ میشناسم😯 کیه؟! از بچه های دانشگاست؟؟😯 ــ اره 😊 ــ کدومشون؟!😯 ــ آقا احسان 😊 ــ هااا؟! احسان؟!😨 ــ اره...😊 چیه چرا تعجب کردی؟!😯 ــ آخه اون که میگفت فقط😕 ــ نه بابا... بنده خدا میگه از اول هدفش من بودم...میگفت صحبت درباره تو رو بهونه کرده بود که باهام حرف بزنه😊میگفت چون باباش با بابات همکاره تو رودروایسی و به زور بلند شده اومده خواستگاریت و کلی دعا کرده که تو جواب رد بدی😊 ــ اینا رو احسان بهت گفته؟!😐 ــ اولا آقا احسان... 😊و دوما اره ــ به هر حال ان‌شاءالله که خوشبخت بشی😐به آقا احسانم سلام برسون... ــ ممنونم... البته از الان میدونم خوشبختم😊ریحانه خبر نداری هنوز هیچی نشده یه ویلا تو شمال به نامم زدن ــ چه خوب... ولی مینا ای کاش میتونستم از جانب یه دوست باهات صحبت کنم✨ولی میدونم الان هرچی بگم با یه چشم دیگه‌ای منو میبینی... فقط برات آرزوی خوشبختی میکنم. ــ ممنونم... نگران من نباش ریحانه...😊 من از پس کارهام برمیام... پس منتظرتما آخر هفته ــ مینا نمیتونم قول بدم که حتما میام😕 ــ حتما باید بیای...اتفاقا احسانم اصرار کرد حتما دعوتت کنم ...😏 دلم برای مینا میسوخت...😢 میخواستم خیلی حرفها رو بهش بزنم ولی میدونستم الان فکر میکنه شاید از حسادته و ترجیح دادم سکوت کنم😐 و براش دعا کنم خوشبخت بشه... آخه خیلی دختر مهربون و پاکیه و فقط یکم اعتقاداتش ضعیفه.😕ای کاش میفهمید خوشبختی فقط ویلا و ماشین و... نیست و اصل کاری اون آرامشیه که باید حس بشه... وقتی ماجرای خواب مامان رو به زهرا تعریف کردم کلی پشت تلفن گریه کرد😢و گفت از وقتی سید ماجرا رو شنیده همیشه تو خودشه و میگه ای کاش کاری از دستش برمیومد😢تا اینکه یه روز صبح که بابا داشت از خونه بیرون میرفت و در کوچه رو باز کرد دید آقاسید پشت در با ویلچر نشسته... ــ سلام علیکم😔 ــ سلام... بازم شما؟! 😯 ــ اومدم که جواب قطعیمو بگیرم و برم ــ من که بهتون جواب دادم... گفتم شما برای دخترمن مناسب نیستید😡 ــ شما جواب دادید ولی من میخوام از زبون دخترتون بشنوم... چون تو این زمینه نظر هیچکسی به جز ایشون برای من مهم نیست😒 ــ ببین آقا پسر... اوندفعه با احترام گفتم که این موضوع رو فراموش کنین ولی ایندفعه اگه مزاحم بشین دیگه احترامی نیست و پلیس خبر میکنم.👌 ــ لا اله الا الله... فک نکنم خواستگاری جرم باشه البته شاید توی محله شما جانبازی جرم باشه...😒نمیدونم...ولی آقای محترم...شما حرفاتونو زدین منم میخوام حرفامو بزنم... ادامه دارد... 📚 نویسنده : سیدمهدی‌بنی‌هاشمی ⚠️ و