eitaa logo
°•♡بـہ‌وقت‌عـٰاشقے♡°•
477 دنبال‌کننده
9.8هزار عکس
2.3هزار ویدیو
326 فایل
﴾﷽﴿ اینجـا دل حڪم میفرماید...⚖️ - از ۲۲/خرداد/هزار سیصد۹۹ و مینویسیم❥︎ - پل ارتباطی: https://daigo.ir/secret/3211552716
مشاهده در ایتا
دانلود
جلوی آینہ مشغول مرتب ڪردن شالم بودم ڪہ مادرم وارد اتاق شد. همونطور ڪہ با دست چادرش رو گرفتہ بود با حرص گفت : ــ هانیہ! هانیہ! هانیہ! خونسرد گفتم : ــ جانم... از تو آینہ زل زدم بهش و ادامہ دادم: ــ جانم برگشتم سمتش و با لبخند باز گفتم: _جانم!شد سہ بار...بےحساب! مادرم پوفے ڪرد و گفت : ــ الان میان! چادرم رو از روی رخت آویز برداشتم و گفتم : ــ مامان خواستگاری منہ‌ها،تو چرا هول ڪردی مادرم همونطور ڪہ در رو باز مےڪرد گفت : ــ اون از بابات ڪہ نشستہ سریال میبینہ این از تو ڪہ تازہ یادت افتادہ آمادہ‌شے، پدر و دختر لنگہ‌ی هم بیخیاااال! با گفتن این حرف از اتاق خارج شد، بےتفاوت برگشتم جلوس آینہ و آخرین نگاہ رو بہ خودم انداختم...با صدای زنگ در صدای مادرم هم بلند شد! ــ هانیہ اومدن! آماده‌ای؟ نفس عمیقے ڪشیدم و از اتاق خارج شدم... پدرم ڪنار آیفون ایستادہ بود آروم گفت : ــ باز ڪنم؟ مادرم با عجلہ اومد بہ سمت من و بازوم رو گرفت، همونطور ڪہ من رو بہ سمت آشپزخونہ مےڪشید گفت : ــ باز ڪن دیگہ! با تعجب بہ مادرم نگاہ ڪردم و گفتم : ــ مامان شهیدم ڪردی،میدونستم اینطور هول میڪنے قبول نمیڪردما مادرم بازوم رو رها ڪرد و گفت : ــ میمونے همینجا هروقت صدات ڪردم چایی میاری،اول بہ خانوادہ‌ی پسرہ تعارف میڪنے بعد من و بابات بعدم آروم ڪنار من میشینے! چند بار پشت سر هم سرم رو تڪون دادم و گفتم : ــ از صبح هزار بار گفتے! با پیچیدن صدای یااللهِ مردونہ‌ای مادرم چادرش رو مرتب ڪرد و از آشپزخونہ خارج شد... به قَلَــــم لیلی سلطانی
〖🕊🇮🇷〗 ‏به یارو گفتن تو که روزه نمی‌گیری ؛ چرا افطاری میخوری؟ گفت دیگه انقدرم کافر نیستم ... داستان براندازهایی هست که رأی نمیدن ولی بیست و چهار ساعت راجع به انتخابات نظر میدن ! اخه میدونید دیگه انقدرا هم ضدانقلاب نیستن :)))
میلادباسرسعــادت‌‌ِ‌بنت‌موسےابن‌جعفر‌(ع)؛ اُخت‌الرضــا😍🎉؛ حضرت‌معصومہ‌سلام‌اللہ‌‌علیہا روبہ‌محضــرولےنعمتمان‌آقــاامام‌رضا‌ علیہ‌السلام‌وامام‌زمان‌‌عج‌اللہ‌تعالےٰفــرجہ‌الشـریــف🌿 وشمادوست‌داران‌آل‌اللہ،تبریڪ‌‌و‌ تہنیت‌عــرض‌مینماییم💗|•• #یافاطمة‌اشفعــےلنافےالجنة💜
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شانزده سال بيشتر نداشتم ڪه «محمدرضا غفاري» براي خواستگاري💍 به منزل ما آمد، گويي كار خدا بوده كه مهر خاموشي بر لبم🤭 نشست، و او را به عنوان همسر آينده خود قبول كردم😍 پس از ازدواج وقتي از او پرسيدم، اگر من پاسخ مثبت نمي دادم، چه مي كردي؟ 😉 با خنده😊 گفت: قسم خورده بودم، تا هشت سال ديگر ازدواج نكنم🙄😍 دقيقاً هشت سال بعد با عروج🕊 آسماني اش سؤال بي پاسخم را جواب داد. هنوز وجود او را در كنار بچه هايم احساس مي كنم🍃 درست پس از شهادت محمدرضا درباره سند خانه مشكل داشتيم، يك شب او را در خواب ديدم ڪه گفت: «برو تعاوني، نزد آقاي... و بگو... در اين جا، تأملي كرد🤔 و گفت نه نمي خواهد، شما بگوييد، مشكل را خودم حل مي كنم ناگهان از خواب بيدار شدم🌱 چند روز بعد وقتي به سراغ تعاوني رفتم، گفتند: ما خودمان از مشكلاتان خبر داريم، همه ي كارهايش در دست بررسي است🥀 : همسـر شهيد محمدرضا غفاري *
💥 🌸🌱عزیزے: 🌸🥀در خواب 💚 علیه السلام را دیدم.... ڪه با مبارڪشان از شانه هایم گرفته و فرمودند: ☝️از جوانیت ڪن. 🌸🥀از ڪه بیدار شدم، بسیار فڪر ڪردم ڪه مے توانم از جوانیم استفاده کنم⁉️ 🏴 ایام بود و شب 🌜رفتم هیئت.روحانے هیئت در بین گفت:🌱 🌸🥀 جوانان از جوانیتان استفاده ڪنید، که یڪے از بهترین استفاده از جوانے خواندن‌ ❣ در هر روز است. بنده شدم ڪه منظور حضرت خواندن هر ی زیارت است.🍂*
..🍃 اسمم رو گذاشتم منتظر !!! اما وقتي دفتر انتظارم رو ورق ميزني ميبيني كه : صفحات اينترنتي و كانالها رو " بيشتر از امامم ميشناسم " حتي گاهي صبح زود ؛ كانالها و سايت هام رو چك ميكنم پست هاي كانالها ، روزنامه ها رو چك ميكنم و غيره اما " عهد با امام زمانم " رو نه !
▪️❤🌿▪️ *°چہ‌زیبا‌میگہ🌸: حسیـن‌جانم... دردمندم... دلشڪستہ‌ام...💔 واحساس‌مےڪنم‌ڪہ جزتو،و راه‌تــو دارویےدیگرتسڪین‌بخشِ قلب‌سوزانم‌نیست...🍃 🥀 🌹اےآفریننده‌ے حُسِین! یڪ ‌حُسِین‌آفریدے ویڪ عالم را اسیر عشقش ڪردے ↻من فداے این آفریده‌ات ڪہ حُبّش جہانم را معنا ڪرد..(:🌏 ؟♥️ 🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 بر معصومه آن کوثرِ ریحانه سلام بر دسته گلِ خدای فرزانه سلام این نور که از سلاله ی فاطمه است بر مقدمِ این عزیز دردانه سلام! 🌸میلاد با سر سعادت حضرت معصومه سلام الله علیها و روز دختر مبارک باد 🌸