"بـہوقتعـٰاشقے"
تاحالا جنوب نرفته بودم ، عکس زیاد دیده بودم ازش ولی نه روضه ای ، نه روایتی ، هیچی ندیده بودم ازش اس
یه بار سر یه استوری دلم شکست و از ته دل گفتم کاش منم اونجا بودم!
برای خادمی ثبت نام کرده بودم ولی زمان مصاحبه نبودم
هرچی گفتم نمیشه روز بعدش بیام گفتند نه حذف شدی تا سال دیگه ببینیم چی میشه😅🚶🏻♂
رفیقم گفته بود فلانی میبره میای بریم؟
گفتم نه بابا من پدر و مادر رضایت نمیدن...
پدربزرگم تازه فوت کرده نمیشه تو برو التماس دعا💔
گفت برو حالا بپرس شاید اومدی
رفتم گفتم مامان فلانی فروردین میبره راهیان برم؟
بی برو برگشت گفت برو
۱۱ فروردین سال ۱۴۰۱ راهی شدیم
میخوام این و بهت بگم رفیق اگه دلت شکست حتما نگات میکنن ، حواسشون بهت هست(:
فقط صبر کن! توکل کن به خدا
امسالم خادمی دوباره قسمتون نشد💔
تا یار که خواهد و میلش به که باشد
یک کتاب بعد از خوانده شدن چاقتر
مۍشود انگار چیزی لابلای صفحهها
جـا میماند ، چیزهایی مثلِ احساسات
افکار ، صداها ((:🥤!
هدایت شده از مجنون الحسین عݪیہ السݪام«³¹³»
جاودانگشتنامتوگرچه
قاف،الف،سینومیمشدۍ..
[ #جان_فدا 🌱]