#خاطره_شهید🌱
〖میگفت :
شیعھ ۍ مࢪتضے علے "؏"باید باࢪفتاࢪش عشقش ࢪا ثابت ڪند..♥️..
ڪسے ڪھ توۍھیئت هافقط سینہ میزند خیلے ڪاࢪ بزࢪگے نمیڪند..،
باید ࢪفتاࢪ و ڪࢪداࢪمان دࢪ زندگےو بࢪخوࢪدبادیگࢪان ثابت ڪندڪھ یڪ
شیعہ ے واقعے هستیم~.•〗
#شهید_مصطفی_صدرزاده
سالگࢪد شهادتت مباࢪڪ ࢪفیق🌱
#خاطره_شهید 🎤 ♥️ ✨
تلویزیون فیلم دفاع مقدس گذاشته بود ،📺🕊
و تو کانال یاب از دستت نمی افتاد با چه شوقی نگاه میکردی ! 😍
بعد از تمام شدن فیلم از این کانال به آن کانال میزدی تا شاید فیلم دیگری با همین مضمون ببینی 🌿
_کاش بازم فیلم دفاع مقدس نشون بدن 😕 دیدنش برای نسل امروز خوبه :) ♥️ 🥀
+آقا مصطفے خیلے دنبال جبهه و جنگی ها ! جریان چیه؟! 🧐
_بعدا میفهمی عزیز 💞
بعد ها فهمیدم که وارد فاطمیون شدی و در سوریه خودت را افغانستانی جا زدی 😇
همچنین فهمیدم که در آنجا کسی جز حفاظتی ها خبر نداشتند تو ایرانی هستی 🤫
فهمیدم که روزی تو را میخواهند و میگویند به تو شک دارند ؛
اما فرمانده ات ابوحامد ( #شهید_علیرضا_توسلی 🌱) وساطت میکند و نمی گذارد تو را برگردانند ❣
دلیل.اینکه.تمام.تلاش.تو.این.بوده.که.حتی.حفاظتی.ها.را.گول.بزنی.و.در.سوریه.بمانی؛
[عشق به خانم زینب س بوده :) ♥️ ✨]
#شهید_مصطفی_صدرزاده♥️
راوی ، همسر شهید 🌊
#خاطره_شهید :) 🥀
صدا زد : مامان!
مادرش اومد...
گفت : این سرم رو از دستم در بیار میخوام برم دستشویی ،
مادرش کمکش کرد ، رفت وضو گرفت ✨
اومد بیرون...
گفت : مامان بغلم میکنی؟
مادرش بغلش کرد ...
تموم شد! پرواز کرد :) 💔
#شهید_علی_خلیلی ♥️
#داداش_علے 💞
#خاطره_شهید⸙
وضعیت شهرکهای شیعہنشینی کہ داعش آنها را محاصره کرده بود🥷 خیلی برایش دردناک بود😖
هیچ راهی برای ورودبہ این شهرک ها نبود😞
برای دارو و غذا 🍱حسابی در مضیقہ بودند
مصطفی تعریف میکرد کہ مجبور بودند با هلیکوپتر🚁بالای این شهرک ها بروند و شبانہ🌙بستہ های جواد غذایی را برای شهرکنشینها بیندازند.
گاهی بہ مصطفی ایراد میگرفتندو میگفتند:(ممکنہ از بین این همہ غذا و دارو🍱فقط یکی از بستہها بہ دست مردم برسہ!و بقیہ بہ دست داعش بیفتہ😨!)
مصطفی میگفت:(همین کہ یکی از ده تا بستہ بہ دست شیعہ های حضرت عــــ؏ــــلی بیفتہ...
بازم الحمداللہ🙂🤲🏻)