#داستانڪ🖇📗
برف شدیدے مے بارید🌨
سوز سرما هم آدم رو ڪلافه مےڪرد🥶
توے جاده برا انجام کارے پیاده شدیم
یادم رفت سوئیج رو بردارم😶
یهو درهاےماشین قفل شد
به خانومم گفتم سوئیچ یدڪ ڪجاست؟😬
گفت اونم توےماشینه
نمےدونستیم چیڪار ڪنیم توی اون سرما😰
ڪسے هم نبود ازش ڪمڪ بگیریم🙄
هر ڪاری ڪردم درب ماشین باز نشد😱
شیشه ے پر از برف ماشین رو پاڪ ڪردم
یهو چشمم افتاد به عڪس شهید #ابراهیم هادے😍ڪه به سوئیچ ماشین آویزون بود
به دلم افتاد از ایشون ڪمڪ بگیرم
به شهید گفتم: شما بلدے چیڪار ڪنے?🥺✋🏼
خودت ڪمڪمون ڪن از این سرما نجات پیدا کنیم
همینجور ڪه با شهید حرف میزدم ناخوداگاه دسته ڪلید منزلم رو در آوردم🗝
اولین ڪلید رو انداختم روے قفل ماشین
تا ڪلید رو چرخوندم ، درب ماشین باز شد😱🤩
خانومم گفت: چطور بازش ڪردے؟🧐
گفتم با دسته ڪلید منزل🤷♂
خانومم پرسید: ڪدومش ؟ مگه میشه؟🧐🤯
شروع ڪردم ڪلیداے منزل رو روے قفل امتحان ڪردن تا ببینم ڪدومش قفل رو باز ڪرده🧐
با ڪمال تعجب دیدم هیچ ڪدوم از ڪلیدها توےقفل نمیره😳
اونجا بود ڪه فهمیدم عنایت شهید ابراهیم هادےشامل حالمون شده🙃
「﷽」
⏎ #دآستـآنڪ📚
...☕️
حضرت فاطمہ(عليہالسلام)ومرد نابينا
امام صادق (عليہ السلام) مے فرمايد꧇
،...
«روزے پيامبر خدا (صلے اللہ علیہ و آلہ) در خانہ دخترش فاطمہ زهرا (عليها السلام) بود كه مردے نابينا اجازه ورود خواست.حضرت فاطمہ(عليہالسلام)بہ سرعت ازجابرخاست تابہ مكانے ديگررودودرحضور
مرد نابينا نباشد.
،...
رسول خدا (صلے اللہ عليہ وآلہ) از روے تعجب (و شايد براے آزمايش دخترش) فرمود: چرا خود را از اين مرد پنهان مے ڪنے، درحالے ڪہ او نابيناست و تو را نمے بيند؟
،...
حضرت فاطمہ(عليہالسلام)عرض ڪرد꧇
اگر چہ او مرا نمے بيند، ولے من او را مے بينم. همچنين او مے تواند بوے مرا استشمام ڪند. [پس بہ اين دو دليل، ماندن من در اتاق جايز نيست]. رسول خدا (صلے اللہ عليہ و آلہ) ڪہ از اين پاسخ زيبا، بسيار خوشحال شده بود، فرمود: گواهے مے دهم ڪہ تو پاره تن من هستے» [۱]
...☕️
🔍[۱]:ميرزاحسيننورےطبرسے، مستدرڪ الوسائل،ج١۴،ص١٨٩.